سلام به دوستای گلم . یکی از شیطونیام رو میخوام واستون تعریف کنم .
توی اهواز خیابون کیانپارس شرقی به سمت جاده ساحلی که بری انتهای خ ۱۳ الی ۱۷ یسری فست فود و کافه هست که خیابون پهن و دنجی داره که پاتوق پسرهای مایه دار و ماشین باز و خفن اهوازه .
یه روز حوصلم حسابی سر رفته بود توی خونه بودم و نقشه های شوم میکشیدم . توی گوشیم چرخ میزدم و از روی این مبل به اون مبل لم میدادم .
تصميم گرفتم ماشینو بردارم و برم دور دور . طبق معمول حسابی به خودم رسیدم و یه تیپ سکسی هم زدمو سوییچ رو برداشتم و رفتم بیرون . تیپ بیرونم رو بصورت عکس توی همین تاپیک قرار میدم .
رسیدم به همون پاتوقی که اول بهتون گفتم . چند تا ماشین خفن پارک بود و چند تا پسر جووون و خوشتیپ هم کنار ماشین ها ایستاده بودن و ملت رو دید میزدن و سیگار میکشیدن . ماشینو کنارشون پارک کردم و زیر چشمی نگاشون میکردم . از سر تا پامو بر انداز کردن و با چشماشون منو خوردن .
رفتم کافه اونور خیابون . یه میز دو نفره گرفتم و سفارشمو دادم .
کم کم داشت شلوغ میشد و از شاسی بلند گرفته تا اسپورت از پیر گرفته تا جووون اومده بودن توی پاتوق . سفارشم رو آوردن . اومدم شروع کنم بهش لبمو بزنم یه پسر بدنساز اومد جلو و گفت اجازه هست بشینم پیشتون . تا اومدم بگم نه نشست . کلی چرب زبونی کرد و خودشو معرفی کرد فرزاد بود و … .
شمارش رو زد توی گوشیم . دوستاش صداش زدن که مبارک باشه و حاجی شیرینیش یادت نره . منم حسابی خجالت کشیدم و رومو کردم اونور .
رفتم حساب کنم مسئول کافه گفت حساب شد . فهمیدم فرزاد حساب کرده . رفتم سمت ماشین دیدم فرزاد با دوستاش سلام مجدد کردنو در واقع میخواستن ماشین لکسوس شون رو به رخ بکشن . هرچند ماشین خودمم کولیوس ه . بهم گفت اجازه هست با ماشین دور بزنیم یکم . رفتم سوار ماشینشون شدم . بوی عطرشون حسابی دیووونم کرده بود . چه خوب بودن . دلم شماره همشونو میخواست . بعد یه نیم ساعتی دور دور کردن منو پیش ماشینم پیاده کردن و خداحافظی و رفتن . شب به یه گروه دعوت شدم که اسمش شیرینی ویلا دزفول بود .
من بودم و فرزاد و دوستاش . سلام کردم و یجوری تحویل گرفتن انگار ده سال دوستشون بودم . ازم پرسیدن میتونم برم باهاشون ویلا .که منم از خدا خواسته قبول کردم . انگار عروسیشون بود . پس فردا اومدن دنبالمو رفتیم … ویلای استخر دار و شیکی بود . وودکا و ویسکی و گل . همه چیز بود . فهمیدم ویلای داداش فرزاده . پسرها زود لباسها رو کندن و با مایو پریدن توی آب. منم رفتم تو و مایو دو تیکه مشکی رنگ رو پوشیدم و اومدم توی حیاط . چشمهای پسرها از جمله فرزاد شیش تا شد . داشتن با نگاشون بهم تجاوز میکردن . رفتم توی آب. موزیک رو پلی کردن و کلی آب بازی کردیم و کلی هم زیر زیرکی دست مالیم میکردن . جوری که فرزاد گیر نده بهشون . خسته شدیم و نشستیم پای بساط مشروب . حسابی مست و پاتیل شدیم . پشت بندشم گل کشیدیم و قرار شد بعد شنا پسر سرایداره ویلا کباب ها رو ردیف کنه . پریدیم باز توی آب. اینبار دست مالی ها جسورانه تر شد . بغل کردنها و هل دادن ها بیشتر شد . فرزاد هم قاطی پسرها . وسطشون لب میگرفت و منو به خودش فشار میداد . یکیشون زیر آب منو کشید و چسبیدم بهش . حسابی راست کرده بود و توی نگاش شهوت موج میزد . توی نگاه همشون همین حس بود . کم کم وسطشون مثل عروسک دست به دست میشدم و بعد چند لحظه لخت توی بغلشون بودم . دست به باسن و نازم میکشیدن و سینه هامو میخوردن . کیراشون بزرگ بود و کلفت . با دست براشون میمالیدم . رفتیم لب استخر روغن ریختن روی تنم و حسابی ماساژم دادن . براشون ساک میزدم و توی کسم و کونم انگشت میکردن . توی ابرها بودیم . سکس خشن ، آروم ، مودبانه ، بی ادبی ، فحش ، قربون صدقه . همه مدل . از عقب و جلو از دهن . داشتم بیهوش میشدم از شهوت زیاد . ريختن توی کونم توی دهنم . روی سینه هام ، روی شکمم. داغون داغون بودم از لذت .
پسر سرایدار تمام بدنمو دید زد . سریع فرار کرد بنده خدا . حتی حال نداشتم حوله رو بندازم دورم . فرزاد روم حوله انداخت .
کباب ها حاظر شد ولی تمام مدت چشم پسرک از روم کنار نرفت .
کباب که خوردیم سر حال اومدم . یکم قلیون و سیگار حسابی فاز داد .
تمام شب دستمالی بود و نوازش خشن و عاشقونه . فرداشم برگشتیم و تا چند روز همه بدنم درد میکرد و سینه هام کبودی داشت .
تا ماجراي بعدی بای .
اخه پسرم نیستی بگیم ترشحات ذهن مریض 😂
من همیشه روی این موضوع تعجب بسیار دارم که ملت چقد راحت میدنو میکنن
خیییلی راحت این اونو میکنه و برعکس…
گفتی بیکارم چیکار کنم
به ای نتیجه رسیدی بزار یه داستان خیالی بسازم تا هم به چنتا جقی لطف کنم و سوژه بسازم واسشون هم خودت از بیکاری بیای بیرون 😂
هیچ حرفی واسه گفتن ندارم جز اینکه همشهریهای اینطور هات هم داشتم و نمیدونستم عزیز درسته کیانپارس بازار مرکزیش ، مرو و فلکه سومش همه جای بچه مایه دارهای اهوازه ولی این تعاریف شما و داستانی که گفتی را فکر کنم تو پاتایا هم نشه با همچین سبک و شکلی دید بخدا!!!
من اهوازیم.آدرسا رو که درست داد.کافه هم میدونم کجاست.شاید راست بگه.چون اونجا اکیپ زیاده.نصف جنده های اهواز زیر پای اوناس
↩ Anijoooooon
چقددر سکسی هستی تو 😍
آنی جون لطفا خصوصیتو چک کن
جووووون
ولی اینکه ادم زیر همه بخوابه هم خوب نیس
ولی نوش جونت
خاک تو سر فرزاد
↩ moriikh1997
زیر همه هم که نه شرایط سختی باید داشته باشه طرف
↩ Anijoooooon
پس یکم شرایطو سخت ترش کن ک همه دستمالی نکن
البته من ب نوع نگاهتون در رابطه با سکس احترام میزارم
ولی سکس با ی نفر از رو عشق و علاقه چزز دیگه ایه
قبول دارین ؟
امیدوارم قسمت هممون بشه
من چن بار سکس بدون دوس داشتن داشتم اصن حال نداد
نمیدونم شما یا بقیه هم مث منن یا ن
کوسشر زیادی بیش نبود من بچه اهوازم تو شهری که قومیت و تعصب داره از این خبرا نیس که ی دختر بره تا فرداش بیاد خونه مگه اینکه جنده ب تمام معنا و بی صاحاب باشه.خو میخاستی بدی میومدی انوشه 😂#توهم، #فانتزی
↩ Anijoooooon
الان باور کنیم این بچه 35 سالشه طبق سنی که تو پروفایلت زدی و چند تا کیر رو باهم جواب میده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
درسته گفتن رب ولی نه به این غلیظظظظظظظظظظی دیگه
برام جای سواله که فردا چطور میخوای ازدواج کنی و بچت چی از آب در میاد…!
اخه ملجوق خویش کس پندار تو متاهلی اونوقت شوهر جاکشت نگفت شب کجایی ج…
با ماشین رفتم کیانپارس دور دور منو بردن تو استخر
فکر کنم فیلم سیصد و زیاد دیدی شدی ارتش یونان و 20,30 تا کیر و خوابوندی و رفتی فاینال سراغ کیر پسر سرایدار آفرین برتو
↩ پسر اهوازي
تو باغ نیستی ظاهرا . تو اهواز الان خانم ها اکثرا دوست پسر دارن و نسبت به شهرهای دیگه آزادی بیشتری هست
↩ Driverman41t
خوب یکم فکر کن . ممکنه شوهرم در جریان کارهام باشه .
منم به ده باري كردمش راست ميگه، ظاهرا ردم داده عكس واقعيشو گذاشته. جنده نامبروان اهواز، معروف و همه تونايي كن گروپ بازن وويلا باز دزفول ميشناسنش، هر جا فكر كنين داده. جنده خوبيه. خرجش عرق و گل و كبابه
وای من عاشق همچین زنیم . خوش به حال شوهرت .زن من باشی می پرستیدمت واقعا خوش باشی همیشه
↩ Anijoooooon
نه م م نيستم. دزفول و زيتون و و و … ميدونم ميشناسي اما نميخوام اينجا بگم، زيدت احسان هم كه هست اينجا و اونوجا و همه جا . ديدم نوشته كردم 😁😁😁 . البته درستش اين بود به كرار كردمش