آقایان، دوستان، عزیزان، …
واقعا متاسفم که بین بحثهای جدی مجبورم که در مورد ساده ترین و پیش پا افتاده ترین موضوع 4 - 5 تا پست بذارم.

یعنی چی که علما صلاحیت ندارن مشخص کنن کدوم کتاب حدیث معتبره و کدوم نیست؟

به نظر من خیلی خنده دار و مسخره هست که تا از قرآن ایراد میگیریم میگین برو تفسیرش رو بخون، وقتی میگیم علمای اسلام اینو تایید کردن میگین علما غلط کردن ، اونا که حالیشون نیست. خوب پس کدوم جاکشی این قرآن رو تفسیر کرده؟ مگه همین علما تفسیرش نکردن؟ از کره مریخ که تفسیرش نکردن. چطور اونجا عالم هستن ولی اینجا شدن یابو؟ بابا حداقل تکلیفتون رو با خودتون مشخص کنین ببینین با خودتون چند چندین.

به صدتا سایت اسلامی و غیر اسلامی اگه سر بزنین واضح و صریح به اسم نوشتن،

منابع معتبر حدیثی شیعه عبارت است از :

کتب اربعه اولیه :

1- الکافی ثقة الاسلام کلینی 2 - من لایحضره الفقیه شیخ صدوق 3-تهذیب شیخ طوسی 4- استبصارشیخ طوسی

کتب اربعه ثانویه :

1 - بحارالانوار علامه مجلسی 2- وسائل الشیعه شیخ حر عاملی 3- الوافی ملامحسن فیض کاشانی 4 - مستدرک الو سائل محدث نوری

**منابع مهم اهل سنت ( صحاح سته ) عبارت است از : **

1- صحیح بخاری ، 2- صحیح مسلم ، 3- سنن احمدحنبل ، 4- سنن ابن ماجه ، 5 - سنن نسایی ، 6 - سنن ترمذی.

دشمنی علی ابن ابیطالب با ایرانیان

در طول سالیان دراز در گوش ایرانیان خوانده اند که علی دوستدار ایرانیان بوده٬ علی به ایرانیان کمک کرده و ایرانیان هم در مقابل علی را دوست میداشته اند. ولی تا به حال کسی به ما نگفته چرا؟ چرا علی تازی٬ وقتی برای هم میهنان خودش دلسوزی نمیکرد و آنها را به راحتی از دم تیغ میگذراند٬ به ایرانیان دلبستگی داشت؟؟؟

چرا و به چه دلیل ایرانیان این چنین به علی دلبستگی پیدا کردند؟ علی در دوران خلافت عمر و عثمان چه کمکی به ایرانیان شکست خورده کرد؟ علی در دوران خلافت خودش که در جایگاه قدرت بود٬ چه کمکی به ایرانیان کرد؟ هیچ و هیچ. در هیچ کجای تاریخ موردی پیدا نمیشود که علی از اعمال وحشیانه اعراب در ایران جلوگیری کرده باشد و یا در مورد دستورات بی رحمانه عمر و عثمان در قتل عام و رفتار وحشیانه با اسیران٬ به کمک ایرانیان شتافته باشد. بلکه برعکس٬ همیشه در مشورتهای خویش با عمر و عثمان با آنها همراهی کرده تا بهتر و راحتتر بر ایرانیان چیره شوند. و این منطقی تر به نظر میرسد که یک عرب با خلیفه خود٬ خلیفه ای که با او بیعت کرده است همراهی٬ همفکری کند تا جانبدار قومی بیگانه باشد٬‌ آنهم قوم عجم !!

پس علی دلیلی برای کمک به ایرانیان٬ و در دلش مهری برای ایرانیان نداشته٬ همانطوری که عمر وعثمان نداشته اند. آیا بدیهی نیست که وقتی جنگی بین دو قوم جریان دارد هر که به فکر قوم خویش باشد و نه قوم بیگانه؟

یکی از بهانه هایی که تازی پرستان نادان برای بیگناهی علی می آورند این است که حمله اعراب به ایران در زمان عمر صورت گرفته٬ پس علی بیگناه است.

براساس خطبه 146 نهج البلاغه علی در کنار و همپای دیگر خلفای تازی٬ عمر و عثمان٬ در تمام رایزنی ها شرکت داشته و به عنوان یکی از مردان جنگجوی٬ یکی از مشاوران مهم عمر و عثمان بشمار میرفته.

دشمنی علی بن ابی طالب با ایرانیان

علی در حمله به ایران و خصوصا در جنگ نهاوند از عوامل مهم و از مشاوران نزدیک عمر بود. در همین جنگ٬ ‌وقتی سپاهیان اسلام – ابتدا- شکست خورده بودند٬ ‌عمر برای تشویق و ترغیب سپاه٬ خواست که شخصا به جنگ ایرانیان برود٬ اما حضرت علی او را از این کار منع کرد و به عمر توصیه کرد: تو سر این سپاهی و اگر بروی و کشته شوی٬ ‌سپاه اسلام بکلی متلاشی شود٬ تو باید مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد٬ ‌دشمن (ایرانیان) بداند که٬ ‌اینجا پشت دارد.
( تاریخ طبری- جلد ۵ صفحه ۱۹۴۳ و ۱۹۴۵ )
( اخبار الطول- صفحه ۱۴۷ )
( نهج البلاغه صفحه ۴۴۳ – ۴۴۶).

عمر که داما د امام علی بود و روی حرفهای وی حساب می کرد پيشنهاد وی را پذيرفت و در دارالخلافه ماند و در راس لشکريان اسلام فرماندهان با تجربه و خونريزی گمارد و به طرف ايران گسيل داشت. پس از شکست ايرانيان و پيروزی لشکريان اسلام، علی خطا ب به مردم کوفه گفت: ای مردم کوفه، شما شوکت عجمان را برديد.
(تاريخ طبری، جلد 6 ص 2208)

نمونه های بسیاری از اینگونه مشاورتها و همیاری علی در هجوم به ایران و کمکهایش به عمر و عثمان در امور خلافت، در تاریخ وجود دارد.

دشمنی علی بن ابی طالب با ایرانیان

پس از پايان سلطنت 3 تن از خلفای مسلمانان (ابوبکر،عمر، عثمان) نوبت سلطنت امام علی رسيد که بسيار لرزان و کوتاه بود. اختلافات معاويه و علی بر سر قدرت بالا گرفت و سبب ساز جنگهای طولانی گرديد. علی جهت تامين مخارج اين جنگها مجبور بود که باج و خراج بيشتری از ايرانيان اخذ کند. اين فشارها موجب قيامها و مقاومتهای دليرانه از سوی شهرهای مختلف ايران شد بطوری که امام علی بی رحم ترين سرداران خود، از جمله « خليد بن طويف» ، « زياد ابن ابيه » را بسوی خراسان، فارس، ری ، آذربايجان و ساير شهرها و بلاد اعزام داشت.

مواردی از سرکوب قيامهای مردم ايران در زمان خلافت امام علی:

در زمان امام علی مردم استخر چندین بار قیام کردند، امام علی در یکی از آن موارد عبدالله بن عباس را در راس لشکری به آنجا گسیل داشت و شورش توده ها را در سیل خون فرو نشاند

(فارسنامه ابن بلخی، ص 136).

در مورد ديگر که مردم استخر شوروش کردند، امام علی « زياد بن ابيه » که از خونخواری و آدمکشی به انوشيروان دوم لقب گرفته بود به آنجا گسيل داشت تا به سرکوبی اين قيام بپردازند. در مورد جنايات و کشتار مردم استخر توسط زياد بن ابيه کتابها و روايت زيادی نوشته و نقل شده است ( مروج الذهب، جلد دوم ص29).

دشمنی علی بن ابی طالب با ایرانیان

مردم خراسان نيز در زمان امام علی برای چندين بار قيام کردند و چون چيزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از دين اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند. امام علی «جعده بن هبيره» را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نيشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند.
( تاريخ طبری، جلد 6، ص 2586 )
(فتوح البلدان ص 292)

در زمان امام علی مردم شهر ری نيز سر به طغيان برداشتند و از پرداخت خراج خوداری کردند. امام علی، «ابوموسی» را با لشکری زياد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستين برگرداند. ابوموسی پيش از اين طغيان نيز، يکبار ديگر بدستور امام علی به جنگ مردم شهر ری گسيل شده بود. 

(فتوح البلدان ص 150)

به روزگا ر خلافت علی بن ابی طالب، چون پايان سال 38 و آغاز سال 39 بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشيد و پيروز شد، غنيمت بسيار و برده ی بی شمار بدست آورد. تنها در يک روز، هزار برده ميان يارانش تقسيم کرد. لکن سرانجام خود و يارانش، جز گروهی اندک، در سرزمين قيقان (سرحد خراسان) کشته شد.

(فتوح البلدان، بلاذری)

علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بنی جز طائی را به سيستان فرستاد. لکن حسکه حبطی وی را بکشت، پس علی فرمود: بيايد که چهار هزار تن از حبطيان را به قتل رسانيم. وی را گفتند: حبطيان پانصد تن هم نشوند. 

(فتوح البلدان، بلاذری)

علی ولايت آذربايجان را نخست به سعيد بن ساريه خزاعی و سپس به اشعث بن قيس داد. يکی از شيوخ آذربايجان نقل می کند که وليد بن عقبه همراه با اشعث بن قيس به آذربايجان می آيند . و چون وليد آن ديار را ترک کرد ، مردم آذربايجان قيام کردند. اشعث از وليد طلب ياری کرد و وليد برای ياری وی سپاهی از کوفه به در آنجا گسيل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه) فتح کرد و پيش رفت. و پس از فتح آذربايجان گروهی از تازيان اهل عطا را بياورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند. 

(فتوح البلدان، بلاذری)

نقل از: kashkaki ای لعنت به این علما که گند زدند به تفسیر دین.(کتاب العالمون فی مستراه.جلد 2 ص 14)

لعنت به اونایی که تا میگی قرآن میگن تفسیرش از علما، من کی گفتم تفسیر این جاکش ها !؟(از کتاب الکسس فی شرح المقعد)

همین ها ریدن به اسلام.(از کتاب اصول الخایه.اثر مرحوم حاج حسن جاکش تبریزی)
جوری که یکی مثل تو لازم نیست حرفی برعلیه دین بزنه. فقط حرفای اونا رو بازگو کنی تمومه.(تفسیر الگوزان.جلد پانصد و چهار)

مگه نمیخوای یکی دفاع کنه.شما انتظار داری چی بگیم؟(الکسشون.مرتضی متخرری)
چهارتا کتاب که هیچکسی که مسلمونه نخونده و نمیدونه (بقول خودت نا گفته ها)آوردی. میگی چهارتا آخوند شیاد هم که هیچ مسلمونی قبولشون نداره (بجز گوسفندان) کتابا رو تایید کردند.(نهج الاغه)
حالا ما چی بگیم. تا دیروز داشتم با شمشیر سر بیگناهان رو میبریدم.از این به بعد میام تاییدت میکنم. از کتاب
(تاریخ شتری-جلد هشتاد و پنجم-صفحه دویست زیر پاراگراف آخر _بعد از کلمه کون-نرسیده به میدون بپیچ دست راست از هر کی بپرسی توکون حاج کسخلا کجاست بهت میگه)

ولی همه بدونند هر وقت خواستید چیزی رو خراب کنید بروید چندتا کتاب از احمقهایی که نفهمیدنش انتخاب کنید به اونها هم بگید عالم.بعد با خودش خودشو خراب کنید

آخرش هم نگفتی از این فیلترت چی جون سالم به در میبره.(این مطلب در هیچ کتا تاریخی پیدا نشد و اصلا معتبر نیست)

نمکدون تو از اسلام چیو قبول داری؟ قرآن رو قبول داری؟ در ضمن اون پست 19 صفحه 17 رو که گیر دادی دوباره رقتم خوندم. دفعه قبل هم که خونده بودم از بس بی سر و ته و چیپ بود اصلا حیفم اومد براش وقت بذارم که ظاهرا تو رو هم جو گرفته و فکر کردی پستت از بس ثقیل بوده پیچوندمش. فکر کنم خودتم بخونی اصلا حالیت نشه چی نوشتی و منظورت چی بوده.

arrowاصلا خوب جواب ندادی.ینی حریف این کشککی نشدی؟ (phbbbbt)

اقا این نسخه جدید چقد تخماتیکه!!!!! ادمین ریدی که بابا همش ارور500...... .

شما هم اسلام مسلام کشکه بابا چه حوصله ای داری این همه وقت گذاشتی !!!
برو کس بکن حالشو ببر. الکی انرژی هدر نده واسه اینا

زارررررررررررررررررت

این یعنی امضا

نقل از: دهقان@خلافکار arrowاصلا خوب جواب ندادی.ینی حریف این کشککی نشدی؟ (phbbbbt)

حاجی این تکنیک یه نفر با چند کاربری اومدن و جو دادن مال اون دوره بود که ملت مزاحم تلفنی میشدن فوت میکردن، دیگه این تکنیک خیلی نخ نما شده. 🙄

یکی از مواردی که به ایرانیان در طول سالها دروغ گفته اند٬ دشمنی میان علی، عمر و عثمان است. این را گفته اند تا مهر علی را در دل ایرانی بنشانند٬ چون میدانند چقدر ایرانی از عمر و عثمان برای جنایاتی که مرتکب شده اند متنفرند. ولی این دشمنی که تازی پرستان از آن یاد میکنند در روابط نزدیک میان علی و عمر و عثمان به چشم نمیخورد.

علی یکی از خویشاوندان و مشاوران و یاران دو خلیفه و در تمام امور داخلی و خارجی و جنگهای تازیان بر علیه ایرانیان شرکت داشته و در همه چیز سهیم بوده است. روابط علی و عمر به گونه ای نزدیک و علی چنان مورد اطمینان عمر بوده است که در نبودنش علی را جانشین خود قرار میداده است.

۱- حفصه يکی از زنان محمد دختر عمر بود. اگر عمر آدم جنایتکاری بود٬ چطور محمد دختر خودش را به زنی به او داده بود؟

۲- ام حبيبه دختر ابو سفيان٬ خواهر معاويه همينطور يکی از زنان محمد بود. اين معاويه را برادر زن محمد ميکند.

3 – رقيه دختر محمد زن عثمان بود. پس از مرگ رقيه٬‌ که گفته ميشود از کتکهای عثمان مرد٬ محمد دختر ديگر خود٬ ام کلثوم٬ را به عقد عثمان درآورد.

4- علی دختر نابالغ خود٬ ام کلثوم را به زنی به عمر داد. اگر علی با عمر دشمنی داشت چگونه دخترش را به او داده است؟؟؟

ابن سعد مي‏گويد: «… عمربن خطاب، ام كلثوم دختر علي بن ابي طالب را به ازدواج خود درآورد، در حالي كه دختري غيربالغ بود و نزد او بود تا هنگامي كه عمر كشته شد و براي او دو فرزند به نام زيد و رقيه به دنيا آورد.»
( طبقات ابن سعد، ج 8، ص 462)

حاكم نيشابوري به سند خود از علي بن حسين نقل مي‏كند: عمر بن خطاب براي خواستگاري امّ‏كلثوم دختر علي(ع) نزد او آمد و از او خواست كه دخترش را به نكاح وي درآورد.

علي(ع) فرمود: من او را براي فرزند برادرم، عبدالله بن جعفر گذاشته ‏ام.

عمر گفت: بايد او را به نكاح من درآوري…

آنگاه علي(ع) امّ‏كلثوم را به ازدواج او درآورد. سپس عمر نزد مهاجران آمد و گفت: آيا به من تبريك نمي‏گوييد؟

گفتند: به چه دليل؟

گفت: به دليل ازدواج امّ‏كلثوم دختر علي فاطمه. من شنيدم از رسول خدا(ص) كه فرمود: هر نسب و سببي روز قيامت منقطع است، مگر سبب و نسب من. از همين رو، دوست دارم كه بين من و رسول خدا(ص) نسب و سبب باشد.»
(مستدرك حاكم، ج 3، ص 142)

بيهقي نيز به سند خود از علي بن الحسين(ع) نقل مي‏كند: عمر بعد از انجام گرفتن ازدواج از مهاجران خواست كه به او تبريك گويند، زيرا از رسول خدا(ص) شنيده بود كه هر سبب و نسبي غير از سبب و نسب حضرت در روز قيامت منقطع مي‏شود.»

( بيهقي، سنن الكبري، ج 7، ص 63)

**( تاريخ بغداد، ج 6، ص 182 )

(الاستيعاب، ج 4، ص 1954)

(اسدالغالبه، ج 5، ص 614)

(الاصابه، ج 4، ص 492)**

5- اگر علی با عمر و با خلافتش مخالف بود چرا نام فرزند خود را عمر نهاد ؟

6 – اگر علی با عثمان و خلافتش مخالف بود چرا نام فرزند دیگر خود را عثمان نهاد؟

7 – علی در نهج البلاغه، خطبه 219 (برگ 721) به مناسبت مرگ عمر چنین میگوید:

« او کسی است که کجی را راست کرد٬ و درد را درمان کرد٬ و سنت را بر پا داشت٬ و فتنه را پشت سر گذاشت٬ پاک جامه رفت و اندک عيب٬ خير خلافت را دريافت و از شر آن اجتناب جست. طاعت خداوند را بجای آورد و بر ادای حقش تقوی ورزید».

عمر بن خطاب رضی الله عنه٬ در تدوین دیوانها با مسلمین رای زد. علی بن ابی طالب(ع) وی را گفت: « در هر سال٬ هر چه گرد آمده است تقسیم کن و چیزی نزد خود نگه مدار.» عثمان گفت: « می بینم که مالی عظیم گرد آمده است که همه مردمان را بسنده باشد. لکن اگر آنان را شماره نکنیم تا کسی که بهره خود گرفته از آن کس که چیزی نگرفته است باز شناخته نشود٬ ‌بیم آن دارم که امر پریشان گردد. »

این در زمانی است که هزاران زن و کودک ایرانی در بند اسارت تازیان راهی مکه و مدینه و بازارهای برده فروشی دنیا بودند.

در جنگ جلولا پروه های بسیار بچنگ عرب افتاد چندان غنیمت که پیش از آن نیافته بودند و زنان و دختران نیز باسارت گرفتند چندانکه عُمَر را از کثرت اسیران نگرانی در دل پدید آمد. دینوری می نویسد که عُمَر مکرر میگفت از فرزندان این زنان که در جلولا اسیر شده اند بخدا پناه میبرم.

(اخبارالطول برگ 123 )

(البُلدان برگ 62، یعقوبی)

(منظور از «فرزند این زنان»، فرزندانی است که زنان ایرانی پس از تجاوز تازیان باردار شده بودند. ترس عُمَر از فرزندان بی پدری بود که در شکم این زنان بودند.)

مردم کرمان نیز سالها در برابر تازیان پایداری کردند تا سرانجام در زمان خلافت عثمان، حاکم کرمان پرداخت دو میلیون درهم و دو هزار غلام و کنیز، بعنوان جزیه، با تازیان مهاجم صلح کرد.

در یورش تازیان به سیستان در زمان عثمان مردم شهر، مقاومت بسیار کردند ولی تازیان با خشونت بی اندازه توانستند در آخر آنها را به صلح درآورند. ربیع بن زیاد(سردار عرب) برای ایجاد وحشت و کاستن از شور مقاومتِ آنها، دستور داد: تا صدری بساختند از آن کشتگان (یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند) و جامه افکندند بر پشتهاشان و هم از کشتگان، تکیه گاهها ساختند و ربیع بن زیاد بَرشُد و برآن نشست و «ایران بن رستم» … و بزرگان و موبد موبدان بیامدند ………. چون ایران بن رستم او را بر آن حال بدید و صدر او از کشتگان، بازنگرید و یاران گفت: میگویند اهرمن بروز فرادید نیاید، اینک اهرمن فرادید آمد که اندرین هیچ شک نیست.»

پس از این شکست، ایرانیان پیمان بستند تا هر سال از سیستان هزار هزار (یک میلیون) درهم و هزار وصیف(غلام نابالغ) که بدست هر یک از آنها جام زرین باشد، به تازیان بپردازند.

(تاریخ تبری، پوشینه 4، برگ ۱۵۲۱ )

(تاریخ سیستان برگ 80 ؛ کامل ابن اثیر ج3 برگ 50 )

درست است که حمله تازیان در زمان خلافت عمر صورت گرفت٬ و دستورات از طرف عمر صادر میشد٬ ولی براساس اسناد تاریخی و گفته های خود علی٬ علی با رضایت قلبی با هر دو خلیفه عمر و عثمان بیعت کرده بود. در ضمن در تمام رایزنی های مهم٬ علی در کنار عمر و عثمان قرار داشت و با آنها همراهی میکرد. تنها چیزی که میتواند نیت واقعی علی را در آن زمان نشان دهد این است که٬ ** اگر علی بعد از به خلافت رسیدن شیوه وحشیانه عرب را بر علیه ایرانیان تغییر میداد٬ آنگاه میشد ادعا کرد که شرکت علی در مشورتها با خلفای پیشین خود، از روی میل قلبی نبوده است. **ولی این به نظر درست نمیرسد٬ چون علی بعد از به خلافت رسیدنش شیوه قتل و غارت تازیان زیر فرمانش را در ایران تغییر نداد.

براساس اسناد تاریخی علی بعد از به رسیدن به خلافت٬ بارها دستور قتل عام مردم بیگناه ایران را صادر کرده است. این دستورات به دنبال شورشهایی پیاپی که مردم در شهرهای مختلف انجام میداند صادر شده که به هیچ وجه امکان توجیح آنها نیست. کشتن و کشته شدن سربازان در میدان جنگ یکی از عوارض نگونبختانه جنگ است٬ ولی ما در اینجا در مورد سربازان جنگی سخن نمی گویم٬ بلکه سخن از کشتار بی رحمانه مردم عادی٬‌ زن و بچه و مردان بیگناه است.

علی بین ۴ تا ۵ هزار نفر از کسانی را که در جنگ صفين با او همکاری نکردند را به فرماندهی رإیع بن خثيم ثوری٬‌ برای جنگ به ديلمان فرستاد.

( فتوح البلدان برگ 81 )

مردم فارس و کرمان در شورش خود بر عليه دستگاه خلافت علی نمایندگان علی را از شهر بيرون راندند و از دادن خراج سرپيچی کردند. علی زياد بن ابيه را به فارس فرستاد که مردم را سرکوب کرد و خراج گرفت.

(طبری جلد ۶ صفحه ۲۶۵۷ و صفحه 2674 ) ( طبری جلد ۷ صفحه ۲۷۲۲ ) ( کامل٬ ابن اثیر جلد ۱ صفحه ۳۲۸ و ۳۳۳ )

مردم استخر در زمان علی دوباره دست به شورش زدند و اين بار علی عبدالله بن عباس را برای سرکوبی مردم استخر فرستاد که به گفته ابن بلخی: «عبدالله بن عباس خلایقی بی اندازه بکشت».

(فارسنامه این بلخی برگ 278 ) ( فتوح البلدان برگ ۱۴۶ )

متاسفانه به دلائل نامعلومی من نمیتونم پیامهای خصوصیم رو باز کنم و بخونم (ادمین هم سعیش رو کرد ولی درست نشد) ، لطفا یا مطلبتون رو تو خود تاپیک بذاری که بتونم بخونم یا برای کاربریم تو نسخه قدیمی سایت بفرستین. ممنون .

نقل از: kashkaki این اسم گذاری فرزندان علی شاید بخاطر تحکیم وحدت اسلام بوده، از کجا معلوم ؟

در ضمن بگم همون طور که گفتم ممکنه این مطالبی که بر ضد اسلامه دروغ باشه ، بر عکسش هم امکان داره و اسلام واقعی همنجوری که اینجا معرفی میشه باشه و توجیهاتی که روی اون میشه دروغ باشه. در هر صورت قبولش برام سخته کسی مثل ابوبکر که سیلی به دختر پیامبر زد ، جانشین مناسبی باشه. عجیبه، عمر از داشتن نسبت با پیامبر و فاطمه زهرا (ص) خوشحال باشه. ولی با شخصی مثل ابوبکر رابطش خوب باشه.
_____________________________________________________________________

اتفاقا بر خلاف تبلیغات دکانداران دین و تصورات شیعیان اگه قرار باشه بین تمام اصحاب پیامبر لیست وفادارترین یارانش رو محدود به 3 نفر کنیم و اون 3 نفر رو هم به ترتیب اسم ببریم عبارت اند از :

1 - علی

2 - ابوبکر

3 - عمر

ابوبکر اولین عرب ثروتمندی بود که پیرو محمد بود و همیشه یار و یاورش بود و به ابوبکر صدیق معروف بود و بارها هم پیش اومده بود که موقع نماز پیامبر خودش پشت سر ابوبکر نماز خونده بود.

سیلی زدن ابوبکر به صورت فاطمه رو هم من تو هیچ کتاب معتبری ندیدم و فقط همینجوری شنیدم.
ابوبکر فقط باغ فدک رو از فاطمه گرفت که اونم داستان داره.

در مورد رابطه عمر و ابوبکر هم عرض کنم که بر خلاف تصور شما رابطشون خیلی هم خوب بوده ، تا جایی که بعد از مرگ محمد خلافت ابوبکر به پیشنهاد عمر استارت میخوره و عمر رو هم خود ابوبکر به عنوان جانشینش انتخاب میکنه.

نقل از: kashkaki هیچی کار بخصوصی تو خصوصی نداشتم. خواستم سلامی کرده باشم ،ریا نشه

غیر از شما یکی دیگه از دوستان هم پیام داده بود و منم کلی عرض کردم.

به هر حال از مرام و معرفتی که به خرج دادی ممنونم و صادقانه اعتراف میکنم که من خودم همچین معرفتی ندارم که بعد از بحث و جدل با یه نفر ، حالشو بپرسم.

شاد و پیروز باشی

در سالهای آخر خلافت عثمان نیز که دستگاه خلافت دستخوش ضعف و تزلزل بود این گونه زد و خوردهای محلی همچنان وجود داشت. چنانکه در دوره خلافت پرآشوب علی نیز چون بصره و کوفه در دست وی بود ازین دو لشکرگاه کار « فتوح» همچنان دنبال می شد. چنانکه بعد از کشته شدن عثمان باز اهل استخر سر به شورش برآوردند و عبدالله بن عباس به فرمان علی عصیان آنها را در سیل خون فروشست.»

( تاریخ ایران بعد از اسلام برگ ۳۵۰؛ دکتر عبدالحسین زرین کوب.)

مردم خراسان نیز در زمان علی بار دیگر سر به شورش برداشتند و از اسلام سرباز زدند. علی اين بار جعده بن هبيره را بسوی خراسان فرستاد و او مردم نيشابور را محاصره کرد تا تسلیم شدند. مردم مرو هم در همان زمان دست به قيام زدند که او آنها را هم ساکت کرد.

**( طبری جلد ۶ صفحه ۲۵۸۲ ) **

**( کامل٬ ابن اثیر جلد ۱ صفحه ۳۲۵ ) **

( فتوح البلدان صفحه 164 )

« هنگامی که علی بن ابی طالب(ع) به روزگار خلافت خویش در کوفه بود٬ ماهویه مرزبان مرو به خدمت وی شد. علی (ع) به دهقانان و اسوران و دهسالاران نامه نوشت که جزیه بدو بپردازند. اهل خراسان سرباز زدند. پس علی(ع) جعده بن هبیره مخزومی را که پسر ام هانی دختر ابوطالب بود بدان جای روانه کرد. اما فتحی دست نداد و امر خراسان همچنان پریشان بود تا علی علیه السلام کشته شد. »

(فتوح البلدان برگ ۱۸۷ )

« به روزگار خلافت علی بن ابیطالب رضی الله عنه٬ چون پایان سال سی و هشت و آغاز سال سی ونه بود٬ حارث بن مره عبدی٬ به فرمان علی (رضی الله عنه) لشکر به آن حدود(منظور خراسان) کشید و پیروز شد٬ غنیمت بسیار و برده بی شمار به دست آورد و تنها در یک روز٬ ‌هزار برده میان یاران خویش بخش کرد. لکن سرانجام خود و یارانش٬ جز گروهی اندک٬ در سرزمین قیقان کشته شدند. قتل او در سال چهل و دو بود. قیقان در دیار سند٬‌ نزدیک سر حد خراسان واقع است. »

( تاریخ تبرستان – حسن بن اسفندیار ؛ برگ ۱۵۷ )

** لشکر آوردن مصقلهّ بن هیرهّ الشیبانی به طبرستان**

و درین وقت خلافت بامیرالمومنین علی علیه السلام رسیده بود٬ قومی بودند که ایشان را « بنوناجیه» گفتند٬ به نصرانیان پیوستند و ترسا شدند.

امیر المومنین بر ایشان تاخت٬ جمله را بغارت بیاورد و زنان و فرزندان بمن یزید برداشت و تا مسلمانان به بندگی بخرند٬

مصقلهّ بن هیرهّ الشیبانی بصد هزار درهم بخرید و آزاد کرد. سی هزار درهم برسانید مابقی ادا را وجه نداشت٬ بگریخت و بمعاویه پیوست.

امیرالمومنین علی علیه السلام در حق او میگوید که: قبح الله مصقله فعل فعل الساده و فر فرار العبید.

ببصره فرستاد و خانه و سرای او خراب کرد٬ و اول سرایی که در اسلام خراب کردند این بود،‌ و از خواهر او مال طلب فرمود٬ و امروز هنوز در بصره آثار سرای او باقیست و فرزندان او بکوفه مقیم اند…… »

در کمال شگفت زدگی میخوانیم که چگونه علی به قومی حمله میکند و زنان و فرزندان آنان را به بندگی برای مسلمانان اسیر میکند و سپس آنها به قیمت صد هزار درهم به مصقلهّ میفروشد که او هم آنها را پس از خرید آزاد میکند. ولی مصقلهّ بیش از سی هزار درهم آن را نمیتواند بپردازد و قادر به پرداخت مابقی آن نیست و از این رو٬ و از ترس علی٬ دست به فرار میگذارد و پیش معاویه امان میطلبد. علیِ ایرانی دوست ٬ ماموران خود را به بصره میفرستد و خانه او را خراب میکند و حتی از خواهر مصقلهّ طلب باقیمانده پول را میکند!

(فتوح البلدان برگ ۱۵۰ – ۱۵۱ و تاریخ سیستان برگ 85 )

مثل اینکه اعصابتون خورده،مشتیarrow!من خواستم کمکی بهت کنم که دست تنها نباشی ولی انگار اعصاب نداری!باشه.میرم و یه موقع دیگه برمیگردم.مواظب خودت باش!ببخشید که مزاحم شدم

نقل از: دهقان@خلافکار مثل اینکه اعصابتون خورده،مشتیarrow!من خواستم کمکی بهت کنم که دست تنها نباشی ولی انگار اعصاب نداری!باشه.میرم و یه موقع دیگه برمیگردم.مواظب خودت باش!ببخشید که مزاحم شدم

سلام

شرمنده

راستش بعد از گذاشتن پست خودمم احساس کردم که قضاوتم اشتباه بوده ولی از اونجایی که عادت ندارم به پستی که گذاشتم دست بزنم صبر کردم تا اگه دوباره اومدی ازت عذرخواهی کنم.

ببخشید

نقل از: عاچق بچه البته حکومت جمهوری اسلامی یه فایده ای داشت اونم مردم طعم اسلام واقعی رو شناختن و با ایجاد حکومت اسلامی اسلام برای همیشه نابود شد ههههههههههههههههه بقول اخوند طباطبایی که گفت انقلاب یه شیهد داشت اونم اسلام فکرشو بکنید اگه ارتش هواپیمای خمینی رو مییزد الان مردم یه کربلای دیگه میساختن فکرشو بکنید در مورد خمینی چه افسانه هایی میساختن پس خوب شد حکومت اسلامی درست شد جمهوری اسلامی نابود میشه ولی لگه جمهوری اسلامی تشکیل نمیشد تا10هزار سال دیگه مردم مسلمون می موندن البته الان مردم وارد مرحله اسلام گریزی هستن وبچه هایی که متولد 85به اینورن از اسلام متنفرن ولی پوسته اسلام هنوز مونده

نظرتون کاملا درسته، فقط اینو اضافه کنم که این اسلامی که در کشور ما پیاده شد تازه ورژن به روز شده ولطیف شده اسلام هست که خیلی قابل تحمل تر از اورجینالش هست.

اسلام اورجینال دقیقا همون چیزی هست که داعش داره پیاده میکنه هر رفتاری که از داعش ببینین مو به مو یا بر اساس آیات قرآن هست یا منطبق بر سنت پیامبر
.

نهج البلاغه نوشته کيست؟

نهج البلاغه بعد از قرآن مجید مهمترین و مقدس ترین کتاب ایرانیان است و البته عموم شیعیان نیز چنین اعتقادی دارند تقریبا در تمامی خانه هایی که رنگی از مذهب در آنها وجود دارد علاوه بر قران حتما مفاتیح الجنان و نهج البلاغه نیز وجود دارد …اما آیا تا بحال از خودتان پرسیده اید که این کتاب نوشته چه کسی است ؟

اولا این کتاب تالیف نیست بلکه گرد آوری است یعنی افرادی مدعی شده اند که مجموعه گفتار و نامه ها و وصیتهای امام علی(ع) را جمع کرده اند و خود آنها نیز اسم این کتاب را نهج البلاغه گذاشته اند مانند اسم مفاتیح الجنان که برای ادعیه انتخاب شده است …پس این کتاب نه در زمان خود حضرت علی(ع) و نه در زمان امامان بعدی با این نام و به این شکل وجود نداشته است بلکه قرنها بعد از شهادت امام علی(ع) توسط افراد دیگری جمع شده است.

دوما نویسنده یا گرد آورنده این کتاب شریف رضی با همکاری شریف مرتضی ذکر شده است. **(شاه عبد العزیز دهلوی در کتاب مختصر تحفه الاثنی عشریه…ص 58)**و اغلب علماء شیعه انها را نویسنده یا گرداورنده این کتاب میدانند…همچنین در کتابهای دیگر نام های دیگری هم دیده میشود، بطوریکه مستدرک نهج البلاغه نوشته کاشف الغطاء(ص191) میگوید افراد گوناگونی در جمع اوری نهج البلاغه نقش داشته اند که معروف ترین انها شریف مرتضی است.

شریف مرتضی در سال 436 هجری وفات یافت و فاصله دوران او با دوران علی(ع) بسیار زیاد است اما عجیب این است که این فرد تمامی احادیث و روایات را مستقیما از علی(ع) نقل کرده است گویی که او این احادیث را از زبان علی(ع) شنیده است! و با وجود فاصله زیاد راویان این احادیث نیز مشخص نشده است …

اما عجیب تر اینکه شیعیان معتقدند این کتاب نص گفتار علی(ع) است و چون علی(ع) امام معصوم است و اطاعتش واجب پس دستورات ان واجب الاطاعه است اما عملا کسی به فرمانهای خاص علی(ع) در همین کتاب نیز توجهی ندارد

نهج البلاغه نوشته کيست؟

بعنوان مثال شیعه معتقد است که امامت علی(ع) با نص فرمان الهی انجام شده است …حال چگونه است که علی(ع) از انجام این فرمان الهی سر باز زده؟ و آنرا انجام نداده است؟

نمونه یک- دعونی و التمسو غیری ………و انا لکم وزیر خیرا منی لکم امیرا**(نهج البلاغه – شرح محمد ابن عبده…ص 178 و 179…دار الاندلس للطباعه و النشر و التوزیع)**

امام علی (ع) میفرمایند …برای من بهتر است که وزیر شما باشم تا اینکه امیر شما باشم! در حالیکه شیعه میگوید خداوند علی(ع) را به امامت برگزید پس چگونه امام علی(ع) با گفته خداوند مخالفت میکند؟

نمونه دوم – و الله ما کانت لی فی الخلافه رغبه و لا فی الولایه اربه و لکنکم دعوتمونی الیها و حملتمونی علیها
( نهج البلاغه شرح محمد عبده …ص 397)

امام علی(ع) میفرمایند …بخدا قسم من هیچ رغبتی به خلافت ندارم بلکه شما مرا به ان دعوت کردید و انرا به من تحمیل کردید!

چگونه ممکن است خلافتی که بقول شیعیان با نص الهی به علی(ع) داده شده …امام از ان به تحمیل یاد کند؟
در رحالیکه عالمان شیعه میگویند عدم قبول امامت از سوی امام معصوم کفر است (طوسی تلخیص الشافی 4/131وبحار الانوار 8/368)

و عجیب تر اینکه در همین نهج البلاغه خطبه هایی است که هرگز توسط عالمان بر بالای منابر خوانده نمیشود، گویی از این کلام علی(ع) خوششان نیامده است!

إنه بايعني القوم الذين بايعوا أبا بكر وعمر وعثمان ، على مابايعوهم عليه ، فلم يكن للشاهد أن يختار ولا للغائب أن يرد ، وإنما الشورى للمهاجرين والأنصار ، فإن اجتمعوا على رجل وسموه إماماً كان ذلك لله رضى . (در نهج البلاغه ینیم ، ص446 شرح محمد بن عبده)

آگاه باشید که همان مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با من نیز بیعت نمودند انان که شاهد بودند حق انتخاب دیگری ندارند و انان که غایب بودند حق رد کردن بیعت را ندارند

عجیب نیست؟ این خطبه در تمامی چاپهای نهج البلاغه وجود دارد و به و ضوح بیعت مردم با خلفا را تایید میکند و امام علی(ع) بیعت مردم با خودش را نیز مانند انها میداند.

نهج البلاغه نوشته کيست؟

عجیب تر ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر است که در کتب شیعه به تکرار امده است

5- و از دیگر عجایب مدح اصحاب رسول خدا(ص) توسط علی(ع) است ….

لقد رأيت أصحاب محمد صلى الله عليه وسلم فما أرى أحدا يشبههم منكم لقد كانوا يصبحون شعثاً غبراً وقد باتوا سجداً وقياماً يراوحون بين جباههم ويقبضون على مثل الجمر من ذكر معادهم كأن بين أعينهم ركب المعزى من طول سجودهم ، إذا ذكر الله همرت أعينهم حتى ابتلت جيوبهم ومادوا كما يميد الشجر يوم الريح العاصف خوفا من العقاب ورجاءا للثواب . ( فروع کافی باب المتوفی عنها زوجها 6/115-116)

من مانند یاران محمد افرادی را ندیده ام ………انها که در سجده و قیام شب را به صبح می اوردند و یاد قیامت انها را به سجده های طولانی میکشاند و ….

اینها همان اصحابی هستند که در ایران لعن میشوند!! و آیا این پیروی از علی(ع) است؟

این کتاب نوشته علی(ع) نیست و بیش از نیمی از ان مطالبی است که دیگران نوشته و به امام نسبت داده اند مانند مطالبی در لعن خلفاء که با خویشتنداری امام و تقوای او متضاد است .این مطالب عمدتا توسط مرتضی که جمع اوری کننده این کتاب است به ان اضافه شده است و هم اینک بصورت سندی برای توهین به اصحاب رسول خدا از ان استفاده میشود.

عکس سمت راست قدیمی ترین تصویری هست که از حضرت علی در دنیا موجود میباشد و در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود و عکس سمت راست که یه خوشگل پسر تتو کرده هست تصویری هست که ما به دیوارهای خونه مون میزنیم.

نقل از: Arrow11 نقل از: Are.zo0 من اصلا این نسخه جدیده رو نمیفهمم گم شدم اینجا (laugh)

اگه میدونستی من با دیدن کاربریت چقد انرژی میگیرم هر روز میومدی پست میذاشتی. (inlove)

قربون تو رفیق (inlove)
آخه حرفی ندارم بزنم چه پستی بذارم؟ اینجا هم که خودت یه تنه همه رو جواب میدی منم که تا الان فقط آدرس تاپیک تورو پیدا کردم اصلا نمیفهمم چی به چیه تاپیکا کجاست چرا اینجوریه قسمت پیگیری هم که دیگه نیست حالا طول میکشه تا عادت کنم. کاش دوباره مثل قبلش کنن این چه سر و ریختیه آخه

گوشه ای از معجزات حضرت علی (ع) :

حکایت دریدن آنحضرت قماط را: چنان است که جماعتی حدیث کرده اند از فاطمه مادر آن جناب که فرمود چون علی (ع) متولد شد او را در قماط پیچیده و سخت ببستم علی قوت کرد و او را پاره ساخت من قماط را دولایه و سه لایه نمودم و او را پاره همی نمود تا گاهی که شش لایه کردم پارچه بعضی از حریر و بعضی از چرم بود چون آنحضرت را در لای آن قماط ببستم باز قوت نموده آن قماط را پاره کرد آنگاه گفت ای مادر دستهای مرا مبند که می‌خواهم با انگشتان خود از برای حقتعالی تبصبص و تضرع و ابتهال کنم.

منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، جلد 1 صفحه 184 )

نقل از: Are.zo0 نقل از: Arrow11 نقل از: Are.zo0 من اصلا این نسخه جدیده رو نمیفهمم گم شدم اینجا (laugh)

اگه میدونستی من با دیدن کاربریت چقد انرژی میگیرم هر روز میومدی پست میذاشتی. (inlove)

قربون تو رفیق (inlove)
آخه حرفی ندارم بزنم چه پستی بذارم؟ اینجا هم که خودت یه تنه همه رو جواب میدی منم که تا الان فقط آدرس تاپیک تورو پیدا کردم اصلا نمیفهمم چی به چیه تاپیکا کجاست چرا اینجوریه قسمت پیگیری هم که دیگه نیست حالا طول میکشه تا عادت کنم. کاش دوباره مثل قبلش کنن این چه سر و ریختیه آخه

(bighug) ?

و دیگر هیچ

arrowجان ارادت دارین.ما باید معذرت بخوایم :) به مسیرت ادامه بده.

نقل از: Arrow11

نقل از: mohsen sexihal نقل از: Arrow11 ما هیچ رسولی میان هیچ قومی نفرستادیم مگر احکام الهی را بزبان همان قوم برایشان بیان کند.
(سوره ابراهیم.آیه4)

ما چنین قران فصیح عربی را نه تو وحی کردیم تا مردم شهر مکه را وهر که در اطراف اوست از روز قیامت بتر سانی. (سوره شوری.آیه7)

برای هر امتی رسولی است پس هر گاه رسول آنها آمد بین آنها به عدالت حکم خواهد کردو به کسی ستمی نمی شود. (سوره یونس.آیه47)

متضاد آیات :

به خلق بگو که من بدون استثنا بر همه شما جنس بشر رسول خدایم آن خدائی که آسمان و زمین ملک اوست. (سوره اعراف.آیه158)

به نظر من اینقد راحت نمیشه در باره کتابی مثل قرآن نظر داد ،‌من نمیدونم قرآن چجوری به وجود اومده ولی ویژگی های منحصر به فرد ی داره که ، کسی که میخواهد در باره قرآن نظر بده اول باید تکلیفشو با اونا روشن کنه از جمله: ۱- تنها کتابی که بعد از ۱۴۰۰ سال تغییر نکرده ۲- بین صدها فرقه مسلمان ، قرآن همه یکسان است ۳- این مورد خیلی عجیبه اینه که افرادی پیدا میشن که قرآن رو که کتاب قطوریه از اول تا آخر حفظ می کنند ، حالا ممکنه شما بگید اینا افراد افراطی هستند که این کارو میکنند ، پس چرا در مورد بقیه ی مذاهب این موضوع رخ نمیده و چرا ده ها میلیون حافظ قرآن داریم و عجیب تر اینکه چه چیزی باعث میشه که خیلی از بچه های کوچک که خوندن و نوشتن بلد نیستن قرآن رو حفظ میکنند ۴- پیش گویی ها ی قرآن که باعث مسلمان شدن حتی دانشمندان غربی شده ، که این مساله جای بحث بیشتر داره ۵- ایجاز ادبی و عددی قرآن که چطور یک فرد بی سواد و امی که تا دیروز چوپان بوده اون رو به وجود آورده ۶- بعضی مسائل علمی که تازه کشف شدن مثل سیاه چاله فضایی ، که در قران از ان به عنوان ستاره ای که چاه میسازد صحبت شده و خیلی چیزای دیگه من که هرچی گشتم نتونستم توجیهشون کنم

1- رو چه حسابی میگی قرآن تغییر نکرده؟ کل قرآن رو بگرد اگه آیات غرانیق رو پیدا کردی بیا عمو جایزه داره برات. فکر کردی برا چی حج و اوقاف به زائرین ایرانی میگه از مکه قرآن نخرن؟

2- لطفا اگه به عنوان مدافع دین اومدی از دینت دفاع کنی حداقل سعی کن نظراتت کارشناسانه تر باشه نه بر اساس حدس و گمان. خدمت با سعادتت عارضم که تا الان حدود 4000 نوع مختلف تفسیر از قرآن نوشته شده و به چاپ رسیده است.

3- از این منطق و نتیجه گیریت در مورد اعجاز قرآن اصلا فکم داره از بدنمم جدا میشه و وسوسه شدم به خاطر همین یه مورد هم که شده برم توبه کنم و مسلمان شم. راستش این معجزه رو دیگه اولین بار بود شنیدم.

4- میشه از این پیشگوییهاش مثال بزنی و از اون دانشمندها یکی دوتاشون رو اسم ببری؟ فرض بر محال اگه قرآن پیشگویی کرده باشه و به همین خاطر هم معجزه به حساب بیاد، اونوقت به نظرت نوستر آداموس بزرگترین پیامبر خدا به حساب نمیاد؟

5- قرآن اگه اعجاز عددی داشته باشه (که به هیچ عنوان همچین چیزی صحت نداره و با سند و مدرک میتونم ثابت کنم که کذب محض هست) باید او معجزه رو به حساب عثمان نوشت نه الله و محمد. اگه از نحوه جمع آوری قران اطلاعات داشته باشی به خوبی منظورمو میگیری.

6- هر موردی که ادعاش رو داری با ذکر آیه و سوره بگو تا بهت ثابت کنم همه اش توهم فانتزیه.

1- به هر حال قرآنی که الان در دست همه فرقه های اسلامیه یکی می باشد و در مورد غرانیق هم بیشتر ردش میکنند تا قبولش و بازم نمیشه نتیجه نهایی گرفت
۲- نه من برا دفاع از دین نیومدم و فقط چیزایی که به ذهنم رسید دارم میگم ، اتفاقا خودم سوال در مورد دین دارم ، به هر حال من اینور آبم و شما اونور آۤ ب و اینجا قوانینی داره که منم بهشون احترام میزارم و هر حرفی رو نمیزنم و به نظر من هرکسی باید راهی رو انتخواب کنه که کاملا مطمئن باشه ، ولی اگر چیزایی که توی دین اسلامه راست باشه ، اونوقط میدونی چه بلایی سر شما که خودتو انداختی وسط و داری افراد زیادی رو کافر میکنی میاد ، ومن نظرم اینه که آدم اگه میخواد بی دین باشه باید کاری به دیگران نداشته باشه ، که اگر دین راست بود ، در آخرت عذاب کمتری ببینه و حدعقل یه راه نجات باشه و اگرم دروغ بود بازم فرقی به حالت نمیکنه ، کسی به خاطر این حرفا بهت جایزه نمیده
تعداد زیاد تفسیر چه ربطی به متن واحد قرآن داره
۳- بله خیلی مهمه ، چون برا حفظ قرآن باید روزی ۱۵ ساعت وقت بزاری و اینجور کار ها رو فقط تعداد انگشت شماری مرد بالغ میتونن انجام بدن نه یه جمعیت میلیونی و بچه ها
۴- پیشگویی های نوستر آداموس تعدادیش اشتباه بوده و لی در مورد قرآن هرچی که ازش رمز گشایی شده درست بوده مانند - سقوط برج های دو قلو - کشتی نوح - جنازه رامسس دوم - شخصیت هامان - نابودی اسرائیل و …
۵- بله نمیتونه معجزه بزرگی باشه ولی اگه به دید مادی گرایانه به قضیه نگاه کنیم کار هرکی که بوده معلومه خیلی کارش درسته و میشه از بقیه چیزاش الگو برداری کرد ، برای مثال یه عده طرف دار نیچه که یه فرد دیوانه ای بود میشن یه عده هم با دید مادی گرایانه و غیر اسلامی روش اداره حکومت محمد رو انتخواب میکنند برای مثال گاندی میگه من از حسین الگو گرفتم و تونستم انقلاب کنم و…
۶- توی این بحث بیشتر از این وارد نمیشم ، شاید به قول شما توهم فانتزی باشه ، ولی شایدم نباشه ، بازم نمیشه نتیجه نهایی گرفت

نقل از: Arrow11

نقل از: mohsen sexihal نقل از: Arrow11
همانا شما ادمیان را بیافریدیم و انگاه که بدین صورت کامل آراستیم فرشتگان را به سجده آدم مامور کردیم جز شیطان که سجده نکرد.
(سوره اعراف.آیه11)

وچون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنند همه سجده کردند الا شیطان که به او تکبر ورزید و از کافران گردید. (سوره بقره. آیه 34)

متضاد آیات:

ای رسول یاد آن وقتی را که بفرشتگان فرمان دادیم بر آدم سجده کنند و آنها تمام سجده کردند بجز شیطان که از جنس جن بود. (سوره کهف. آیه 50)

این یکی از انتقادای قبلی قوی تر و بهتره و لی بازم آدمو قانع نمیکنه و حرفای زیادی در مورد قضیه شیطان هست از جمله اینکه شیطان این قدر خدا رو عبا دت کرد که تونست بیاد کنار فرشته ها و جزو اونا قرار بگیره ولی چون که از جنس جن بود و دارای شهوت و غرور بود نتونست مقام بالاتر انسانو تحمل کنه و در مورد انسان ها هم هست که میگن یه انسان میتونه حیوان بشه یا پست تر از حیوان یا فرشته بشه یا با لاتر از فرشته و شیطان هم تونست با مقام فرشته ها برسه ولی با خودش نساخت.

دوست عزیز بارها و بارها عرض کردیم تو مبحث تاریخ و دین برای شنیده ها و حدس و گمان و برداشت شخصی و ... یه دسته سبزی هم نمیدن، لطفا اگه دفاعیه مستندی داری با مدرک بذار تا ما هم استفاده کنیم.

تو این پست احساس میکنم شما اصلا مطلب رو نگرفتی، انتقادی که اینجا وارد شده اینه که بلاخره شیطان فرشته بوده یا جن بوده؟ چون توصیف اسلام از فرشته و جن دو چیز کاملا متفاوت هست.

اگه همین یه موردو بهم ثابت کنی طوری که قانع بشم که شیطان جن نیست و فرشته ایه که تمرد کرده خیلی از حرفا تو قبول میکنم و اصل موضوع رو می پذیرم
ببین منظور من اینه که این چیزی ک شما میگی اشتباه خیلی فاحشیه ، که یه آدم کودن هم به ندرت مرتکب میشه یه جا بگه لیلی زن بود ، یه جه بگه لیلی مرد بود و چطو ممکنه پیامبر اسلام که یه فرد فوق العاده نابغه بود این جو ر اشتباهی بکنه و توی خود قرآن اومده که محکمات رو بگیرید و متشابهات رو طبق اونا توجیه کنید
و یه جواب دیگشم اینه که توی جمله اول شیطان به قرینه معنوی حذف شده ، که یکی از ارایه های ادبی و شرط های سخن موجز و مختصره ، برای مثال فرض کنیم توی زمین فوت بال بازیکن ها و داور پیش هم نشستن ، من به عنوان کسی که می خواد چمن ها رو اصلاح کنه میرم میگم همه بازیکنا از زمین برن بیرون ، در اینجا منظورم به داور هم میباشد و لی چون حضور داور در بین بازیکنا خیلی مشخصه به قرینه معنوی حذف میشه و همچنین از طرفی نمی خوام با جدا کردن نام داور از بازیکنا اون رو تافته جدا بافته بدانم و ارزش ویژه ای براش قائل بشم
و در مورد جن و فرشته ویژگی هاشون خیلی به هم نزدیکه ولی دلیل نمیشه یکی باشن ، مرز بین اسلام و کفر هم میگن به اندازه یه تار مو هست و هر گردی گردو نمیشه