ناگفته های دین اسلام (آنچه نباید بدانید)

1394/08/10

با سلام خدمت دوستان

متاسفانه یا خوشبختانه تاپیک قبلی با مشکل فنی مواجه شد و جالبه تنها کسی که نمیتونست توش پست بذاره خودم بودم (قابل توجه طرفداران دین که تا یه دونه پستشون بالا نمیاد فوری توطئه های دشمنان فرضی و عوامل استکبار جهانی رو دخیل میدونن)، بنابراین توفیق اجباری شد که این تاپیک راه اندازی بشه و ادامه بحث اینجا دنبال بشه

سیاست و هدف این تاپیک فقط نقد منطقی و مودبانه از ادیان، مخصوصا دین اسلام به استناد منابع معتبر و مورد تایید علمای دین هست و نه قصد توهین به اعتقادات کسی هست نه قصد تحمیل عقاید.

تو کتب دینی و تاریخی برخی مسائل و رویدادها هست که چون به نفع دکانداران دین نبوده و ممکنه باعث سوء ظن مردم به دین و در نتیجه باعث بیداریشون بشه همیشه مخفی نگهداری شدن و همونطور که از اسم تاپیک مشخصه هدف اطلاع رسانی درباره این ناگفته هاست.

به نظر بنده 90% کسانی که معتقد به دین هستن اعتقادشون ارثی و بدون تحقیق و مطالعه است و ما در قبال این عزیزان وظیفه داریم که با دلیل و منطق ذهنشون رو روشن کنیم تا متوجه حقایق بشن، بعد از اون یا دین رو میذارن کنار و یا اگه معتقد موندن حداقل اینسری اعتقادشون از روی عقل و فکر هست نه چشم بسته و کورکورانه.

این وسط توصیه ای هم دارم به عزیزانی که هدفشون دین زدایی هست ولی روششون پرخاشگرانه و گاها همراه با فحاشیه. دوستان عزیز، دشمن دین تفکر هست و تقویت کننده اش تعصب و اگه واقعا هدفتون روشنگری هست بدونین که با روش پرخاشگرانه اندک شانس تفکر رو هم از شخص دیندار میگیرین و طرف رو مجبور میکنین که متعصبانه و از روی لجبازی از دینش دفاع کنه و در اصل خودتون به هدفتون ضربه میزنین و کار خودتون رو سخت میکنین (مگر اینکه فقط در ظاهر هدفتون دین زدایی باشه).

آیین نامه انضباطی تاپیک:

1- در این تاپیک توهین و فحاشی کلا قدغن بوده و اگه فحاشی از جناح مخالف باشه دایورت میشه به … ولی از طرف موافقین باشه مطمئنا برخورد میشه، بعدا گله ای نباشه.

2- اگه کسی قصد بحث یا دفاع از دینش رو داره لطفا مودبانه مطرح کنه تا جواب قانع کننده هم بشنوه.

**3- بحث در مورد مسائل تاریخی یا دینی حتما باید مستند بوده و با ذکر منبع معتبر و مورد تایید عموم باشد و مطلب بدون منبع که به عبارتی برداشت شخصی و شنیده ها و … هستن حکم باد معده را دارد و طبیعتا ارزش پاسخگویی ندارد. **

4- به کسانی که ادعا میکنن موضوع سایت سکسی هست و نباید بحث دینی کرد یک بار برای همیشه عرض میکنم که سایت انواع تالارها رو برا بحث داره که یکیش هم تالار دین هست و لطفا اگه اعتراضی دارند به ادمین مراجعه کنند.

5- حداقل 80 _ 90 درصد مطالب تاپیک کپی پیست شده از کتب تاریخی و دینی هست و بنده به شخصه هیچ ایرادی در کپی پیست کردن مطالب نمیدونم، البته به شرطی که کپی کننده اول خودش مطلب رو بخونه و یه درکی در موردش داشته باشه بعد منتقل کنه نه اینکه مطلبی از سایت ماست مالی دات کام پیدا کنه و نخونده کیلویی بریزه اینجا.

6- هر مطلبی که از طرف من تو این تاپیک گذاشته بشه در صورت اعتراض یا سوال، خودم به شخصه پاسخگو هستم و چنانچه مخاطب پستی مستقیم خودم باشم قطعا اون پست بی جواب نمیمونه ولی تو بحث دوتا کاربر دیگه حتی الامکان دخالت نمیکنم.

7- به دوستانی که قصد حمایت از دین و مخالفت با مطالب تاپیک دارن توصیه جدی میکنم برای این کار از ادله محکمه پسند و مستند استفاده کنن و مطمئن باشن اگه دلیل منطقی داشته باشن من خودم اولین نفری هستم که به درستیه ادعاشون اعتراف میکنم ولی اگه بخوان متوسل به مغلطه و سفسطه بشن خیالشون راحت باشه که اینجا چیزی کاسب نمیشن.




فهرست مباحث

مقایسه خدای ادیان (یهودیت، مسیحیت، اسلام)
داستان مضحک خلقت اسمان و زمين در اديان ابراهيمی
ﺟﻬﺎن ﭘﺲ از ﻣﺮگ در ﺁﺋﻴﻦ ﺗﻮﺣﻴﺪی
داستان پیامبران (ابراهیم، اسحاق، لوط، یعقوب، موسی، حزقیال، هوشع، یوشع، ایوب، سلیمان، داوود، نوح)
داستان همخوابگی باخواهر توسط پسر داوود پیامبر
ﻋﻮاﻗﺐ ﺗﺨﻄﯽ از ﻓﺮاﻣﻴﻦ ﻳﻬﻮﻩ
توطئه خدا(یهوه) علیه فرزندان نوح
داستان چگونگی واجب شدن ختنه در تورات
اسلام و دلیل چالش طلبیدن آن
ماجرای ترورهای اسلامی از صدر اسلام
قبیله‌های صدر اسلام (بنی قینقاع، بنی النظیر، بنی قریظه)
الله کیست؟
چرا مسلمانان هفت بار دور کعبه می گردند؟
نحوه نزول وحی به رسول الله
ماجرای مرتد شدن کاتب وحی (عبدالله بن ابی سرح)
گروههایی که مطابق نص صریح قرآن وارد جهنم می شوند
فحاشی‌های الله
ماجرای غرانیق در صدر اسلام (آیات شیطانی)
تناقض قرآن در مورد بنی اسرائیل
تضاد در آیات قرآن
داستان خلقت آسمان به نقل از قرآن و تناقضات آشکار آن با دانش کیهان شناسی
عدم اطلاع الله و محمد از کروی بودن زمین زمان نزول قرآن
آیات غیرعلمی قرآن
تایید برده‌داری در اسلام
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را می‌دهد؟
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان
قضا و قدر از دیدگاه قرآن
الله چگونه است؟
آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟
از رفتار داعش تعجب نکنید!
تناقض آیات قرآن درمورد روش آفرینش انسان
الله، قرآن، پیامبر، زن
لیست زنان حضرت محمد
الله، جبرائیل و قرآن تمام قد در خدمت آلت مبارک رسول اکرم!
سکس محمد با خاله اش، خوله بنت حکیم و نازل شدن آیات قرآن باب میل جنسی او
فتواهای سکسی از عمام راحل
آيات تبعيض آميز قرآن در مورد زنان
جایگاه زن در احادیث
جایگاه زن در شاهنامه ایران باستان
سخنی با زنان مسلمان سینه چاک اسلام ناب محمدی
متن خطبه عقد ایران باستان
احادیث سکسی
جایگاه برده و کنیز در احادیث و روایات
خرافات و چاخانهای اسلامی، توهین به شعور انسان
زندگی تاریخی حضرت علی
[حسن و حسین و کرب

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2016-02-25 21:24:19 +0330 +0330

** ادعاي مسلمانان اين است كه اولاً آيات قرآن كلام خداوند است و بشر نمي‌تواند مثل آنها را از پيش خود بسازد و ثانياً اهل فن (آشنايان به زبان و ادبيات عربي و ظرايف آن) با شنيدن يا ديدن آيات قرآن به راحتي تشخيص مي‌دهند كه اين كلمات نمي‌توانند ساخته بشر باشند و از طرفي اگر آيه‌ای ساخته بشر باشد، اهل فن به بشری بودن آن پي مي‌برند. حتي براي بيان شفاف‌تر اين مطلب مي‌گويند: اگر آيه‌ای از قرآن را در ميان جملات يك متن فصيح و بليغ عربي (مانند نهج‌البلاغه) بگذارند، قرآني بودن آن آيه در ميان آن متن كاملاً نمايان و روشن خواهد شد، چرا كه آن آيه به هر حال كلامي الهي و فوق بشری است. اما اگر چنين است، اولاً چه دليلي دارد كه زيد بن ثابت و كميته 25 نفره‌ای كه همگي از اهل فن بودند، براي پذيرش آيات از افراد دو شاهد عادل مي‌طلبيدند؟ مگر خود زيد بن ثابت، ابوبكر، عمر و كميته كارشناسان 25 نفره نمي‌توانستند تشخيص دهند كه فلان آيه ارائه شده توسط فلان فرد، بشری است يا الهي؟**

سوره‌هاي خلع و حفد كه به تشخيص ابي بن كعب (يكي از بزرگترين و دانشمندترين صحابي پيامبر) كلام خدا بودند، چگونه از طرف زيد بن ثابت و كميته 25 نفره پذيرفته نشد؟ بالاخره اين آيات كلام خدا هستند يا نه؟ اگر هستند، چگونه زيد بن ثابت و آن 25 نفر آن را تشخيص ندادند؟ و اگر اين آيات كلام بشر هستند، چگونه است كه ابي بن كعب به بشری بودن آنها پي نبرد و گمان كرد كه اينها كلام خدايند؟ همين سئوال را مي‌توان در مورد سوره‌هاي حمد و معوذتين (فلق و ناس) مطرح كرد كه به اعتقاد ابن مسعود (دانشمند و مفسر بزرگ قرآن و كاتب وحي) جزو قرآن نبودند ولي ديگران آنها را جزو قرآن مي‌دانستند.

3 ❤️

2016-02-26 15:04:52 +0330 +0330

ابي بن كعب كه خود از كاتبان وحي و يكي از اصحاب بزرگ و دانشمند و با فضيلت پيامبر بود، به چه دليل اصرار داشت كه دو سوره حفد و خلع جزو قرآنند؟

در اينجا چند حالت ممكن است :

حالت اول اين است كه او خودش اين آيات را از زبان پيامبر شنيده و مكتوب كرده است. در اين صورت بايد اعتراف كنيم كه قرآن كنوني ناقص است (چون اين آيات در آن نيست.)

حالت دوم اين است كه او اين آيات را از زبان اصحاب ديگر شنيده و در مكتوبات آنها ديده و لذا آنها را وارد مصحف خود كرده است. در اين صورت مطابق روش زيد بن ثابت عمل كرده و لذا اين آيات مي‌بايستي جزو قرآن محسوب مي‌شده و در قرآن مي‌آمده است، اما زيد يا به اين دو سوره دست نيافته و يا دست يافته ولي قبول نكرده است. پس نسخه زيد ناقص و گزينشي است.

حالت سوم اين است كه او اين آيات را فقط با واسطه و از زبان بعضي اصحاب ديگر شنيده و آن اصحاب ادعا كرده بودند كه اين آيات را از زبان پيامبر شنيده‌اند (بدون اينكه متن مكتوب اين آيات موجود باشد) و لذا ابي بن كعب به خاطر اعتماد و اطميناني كه به آنها داشته، اين آيات را وحي الهي تلقي كرده و در مصحف خود آورده است. در اين صورت لابد آن اصحابي كه اين آيات را به او منتقل كرده‌اند، خودشان اين آيات را جعل كرده و او را فريب داده‌اند. لازمه اين سخن اين است كه اولاً ممكن است بعضي اصحاب نيز آياتي را جعل كرده باشند و ثانياً بعضي اصحاب بزرگ (مانند كعب) نيز فريب خورده و به اشتباه آياتي را جزو قرآن قلمداد كرده باشند، بازهم شك و ترديد در حاصل جمع‌آوري قرآن (چه توسط زيد بن ثابت و چه توسط هر كس ديگر)! ممكن است بگوييد در اين احتمال آن افرادی كه آيات مذكور را به ابي بن كعب انتقال داده‌اند، اصحاب پيامبر نبوده‌اند بلكه افرادی عادی و بي‌سواد و يا خائن و دغل‌كار بوده‌اند. اما در اين صورت ابي بن كعب متهم به سهل‌انگاري بيش از حد در مورد يكي از حساس‌ترين و مهم‌ترين و بنيادی‌ترين مسائل ديني (تدوين آيات قرآن) مي‌شود و اين احتمال مي‌تواند به افراد و موارد ديگر هم تسری يابد و بنابراين باز هم نتيجه كار زيد مشكوك مي‌شود. چرا كه زيد هم ممكن است سهل‌انگاری‌هايي كرده و يا در مواردی فريب خورده باشد.

و آخرين احتمال اين است كه او اين آيات را نه خودش از زبان پيامبر شنيده بود و نه نسخه مكتوبي از آن در نزد كسي بوده و نه از زبان اصحاب ديگر شنيده بود، بلكه خودش آن آيات را جعل كرده بود. در اين صورت وقتي ابي بن كعب چنين خيانتي بكند، به ديگران چه اعتمادی مي‌توان كرد؟ از كجا معلوم كه ديگراني هم كه به كميته زيد مراجعه كرده و آياتي را به صورت مكتوب يا شفاهي ارائه داده‌اند، با تباني يكديگر چنين خيانتي نكرده باشند؟

3 ❤️

2016-02-26 15:27:25 +0330 +0330

همه مطالب پست بالا رو مي‌توان در مورد آيه سنگسار نيز مطرح كرد. مطابق تواريخ و روايات معتبر، عمر ادعا كرد كه آيه سنگسار را از زبان پيامبر شنيده است. ولي چون شاهدی نداشت، زيد سخن او را نپذيرفت و لذا اين آيه در قرآن نيامد. آيا عمر در اينجا دروغ مي‌گفت و تصميم داشت آيه‌ای ساختگي را با اعمال نفوذ خود وارد قرآن كند؟ اگر چنين است، ديگر به چه كسي مي‌توان اطمينان كرد؟ عمر البته صداقت به خرج داد و دست به حيله و نيرنگ نزد، اما از كجا معلوم خيلي از اصحاب ديگر آياتي را جعل نكرده و با شاهد دروغین و مكتوب ساختگي آن را به زيد تحميل نكرده باشند؟ به هر حال ماجراي آيه سنگسار از جهات مختلفي قابل تأمل است. از سه حال خارج نيست:

الف) حالت اول اين است كه عمر راست مي‌گفته و واقعاً اين آيه را از زبان پيامبر شنيده بوده است. در اين صورت اولاً مجبور مي‌شويم حاصل كار زيد را ناقص تلقي كنيم و ثانياً چطور ممكن است آيه‌ای به اين اهميت نازل شود و از ميان صدها صحابي بزرگ پيامبر فقط و فقط يك نفر، ‌آن هم عمر آن را شنيده باشد؟ آيا پيامبر اين آيه را فقط يك بار آن هم به عمر ابلاغ كرد و براي همين بود كه هيچكس جز او از نزول اين آيه خبردار نشد؟ اين احتمال واقعاًً پذيرفتني نيست.

ب) حالت دوم اين است كه عمر هم (مانند ابي بن كعب) اشتباه كرده و يا فريب خورده است. در اين صورت در جايي كه عمر به راحتي اشتباه مي‌كند و فريب مي‌خورد، ‌آيا اين احتمال به ديگران تسری پيدا نمي‌كند و صحت و اعتبار روش جمع‌آوري زيد را زير سئوال نمي‌برد؟

ج) حالت سوم اين است كه عمر عالمانه و عامدانه دروغ مي‌گفته و قصد داشته تا با اعمال نفوذ خود آيه‌ای ساختگي را به مصحف زيد تحميل كند. اين احتمال نيز به اين معناست كه بايد فاتحه همه چيز را خواند.

3 ❤️

2016-02-26 16:14:30 +0330 +0330

وقتي پس از چهارده ماه كار جمع‌آوري و تدوين قرآن تمام مي‌شود، نسخه تدوين شده نزد ابوبكر مي‌ماند و پس از مرگ ابوبكر به عمر مي‌رسد. عمر هم آن را نگه مي‌دارد تا اينكه زمان مرگش فرا مي‌رسد و اين نسخه نزد دخترش حفصه مي‌ماند(تاريخ قرآن، صفحه 325)

سپس عثمان آن را از حفصه طلب مي­كند و حفصه پس از اصرار و پافشاري زياد عثمان آن را به او تحويل مي‌دهد. آنگاه به دستور عثمان نسخه‌هايي از روي اين نسخه مادر تهيه و به عنوان مصحف امام يا قرآن اصلي و رسمي پيامبر به بلاد ديگر فرستاده شده و قرآن‌هاي ديگر (به دستور عثمان) سوزانده و نابود مي‌شوند(البرهان، جلد 1، صفحه 239.

به عبارت ديگر متن قرآن جمع‌آوري شده توسط زيد و كميته 25 نفره بيش از پانزده سال به صورت نسخه منحصر به فرد و در دست افراد مختلف بوده است. اكنون سوال اين است: چه تضميني وجود دارد كه حفصه (به عنوان مثال) در امانت خيانت نكرده و در آن نسخه دست نبرده و متن كامل و دست نخوردة آن را تحويل عثمان داده است؟ توجه كنيد كه هيچكس حتي زيد نسخه‌اي از آن نداشت، وگرنه عثمان نياز نداشت كه آن نسخه را با اصرار و پافشاري از حفصه بگيرد؛ و از طرفي حافظ قرآن بودن زيد و يا ديگران هم تضمين منطقي و كافي براي كامل بودن آن نسخه نبود.

در اینجا بد نیست اشاره‌اي هم بشود به كتاب «فصل الخطاب» مرحوم محدث نوري (شاگرد برجسته شيخ مرتضي انصاري و استاد شيخ عباس قمي).

محدث نوري از عالمان برجسته شيعه (1320-1254 ق) بود و همچون بسياري از بزرگان شيعه (مانند شيخ كليني، علي‌بن‌ابراهيم قمي، علامه مجلسي، فيض كاشاني و ….) اعتقاد داشت كه قرآن در هنگام جمع‌آوري و تدوين (به دست زيدبن ثابت و يارانش) دچار نقص و تحريف شده است. محدث نوري كتاب «فصل الخطاب» را در اثبات همين مدعا نوشته و در آن دلايل و شواهد و مدارك متعددي مبني بر تحريف قرآن آورده است.

دلیل و مدرک و سوال برای اثبات تحریف قرآن خیلی بیشتر از این چیزی هست که اشاره شد و قطعا پرداختن به همه اونها از حوصله کاربران خارج هست. فقط چیزی که این وسط خنده دار هست اینه که علمای بزرگ اسلام که عمرشون رو فقط صرف تحقیق و مطالعه در مورد اسلام و قرآن کردن معتقد هستند که قرآن تحریف شده ولی چهارتا جوجه مسلمان بدون اینکه حتی یک جزء قرآن رو کامل خونده باشن ادعا دارند که قرآن نه تحریف شده و نه امکان تحریفش است.

الباقی دیگر عاقلان دانند

3 ❤️

2016-02-26 17:30:52 +0330 +0330

**قرآن برای اثبات آسمانی بودن خود (و در نتيجه: نبوت محمد) اقدام به مبارز طلبی ( تحدی ) کرده است که همین هم تبدیل شده به بهانه ای در دست مسلمانان برای ماست مالی و فرار از دادن جواب منطقی و معقول به منتقدین دین و اسلام. **

آیة ۸۸ سورة اسری می‌گويد:

[ای پيامبر به مردم] بگو اگر جن و انس دست به دست هم دهند تا «مثل» قرآن را بياورند، هرگز نمی‌توانند از عهدة اين کار برآيند، هر چند همه به همديگر کمک کنند.

آيات ۱۳ و ۱۴ سورة هود نیز میگویند:

به آنان که می‌گويند [پيامبر آيات قرآن را] از خود می‌بافد و به دروغ به خدا نسبتش می‌دهد بگو: اگر راست می‌گوييد، جز خدا هر که را که می‌توانيد به ياری بطلبيد و ده سوره «مثل» آن بياوريد؛ پس اگر شما را اجابت نکردند (اگر از عهدة اين کار برنيامدند)، بدانيد که قرآن به علم خدا نازل شده است و نيز هيچ خدايی جز او نيست. آيا تسليم نمی‌شويد [و يا: اسلام نمی‌آوريد]؟

و اما آيات ۲۳ و ۲۴ سورة بقره :

و اگر در آنچه بر بندة خويش نازل کرده‌ايم شک داريد، سوره‌ای «مثل» آن بياوريد و جز خدا همة حاضرانتان را فرا خوانيد اگر راست می‌گوييد؛ و هرگاه چنين نکرديد ـ که هرگز نتوانيد کرد ـ پس بترسيد از آتشی که برای کافران مهيا شده و هيزم آن مردمان و سنگ‌ها هستند.

3 ❤️

2016-02-26 18:53:57 +0330 +0330

در همة اين آيات از مخالفان خواسته شده است تا متنی «مثل» قرآن بياورند، اما معنای دقيق واژة «مثل» در اين تحدی نامعلوم است. قرآن نگفته است که منظورش از «مثل» چيست، بنابراين دعوت به رقابت و مبارزه‌ای کرده که معيار و ميزان داوری آن مشخص نيست.

** مخالفان هرچقدر هم متن‌های زيبا و فصيح و بليغ و با مضامين عالی اخلاقی، اجتماعی و … بياورند، پيروان قرآن به‌راحتی می‌گويند هيچکدام از اين متن‌ها «مثل» قرآن نيستند. اما اگر از آنها سؤال شود که به چه دليل و با کدام معيار و ميزانی چنين حکمی صادر می‌کنيد، خواهيد ديد که پاسخ دقيق و محکم و واحدی برای اين سؤال وجود ندارد.**

عموم عالمان اسلام معتقد به اعجاز لفظی و معنوی قرآن هستند. به اعتقاد آنها معنای آيات تحدی اين است که هيچ بشری نمی‌تواند سوره‌ای بياورد که به لحاظ زيبايی و فصاحت و بلاغت و عمق معانی مثل قرآن باشد. اما اولاً معلوم نيست چنين تفسيری از آيات تحدی با کدام دليل قطعی و با استناد به کدام شواهد و قرائن محکم بدست آمده است. همانطور که گفته شد خود آيات تحدی در اين مورد سکوت کرده‌اند و در آيات ديگر قرآن نيز هيچ نشانه و اشاره‌ای در اين مورد وجود ندارد.

ثانياً اوصاف مذکور (زيبايی، فصاحت، بلاغت و عمق معانی) هيچکدام معيارهای دقيق و قابل اندازه‌گيری ندارند تا با آنها بتوان معلوم کرد که به عنوان مثال اشعار ابن‌فارض (از جهات ياد شده) مثل اشعار دعبل خزايی هست يا نه، و اگر اين دو مثل هم نيستند، کدام يک برتر از ديگری است. قضاوت در چنين مواردی بستگی به سليقه‌ها، ذوقيات، روحيات و پيش‌فرض‌ها و پيش‌زمينه‌های فکری، تربيتی، اخلاقی، روحی و روانی انسان‌ها دارد و چون اين امور در انسانها يکسان نيستند، قضاوت‌ها نيز متفاوت از آب در می‌آيد.

** بسياری از انسان‌های معمولی توانسته‌اند و می‌توانند با رعايت همين قواعد، متن‌هايی زيبا، فصيح، بليغ و مشتمل بر مطالب عميق اخلاقی، عرفانی و … خلق کنند (همانطور که کرده‌اند و نمونه‌های آن فراوان است). اما مسئله اين است که هيچ‌گاه نمی‌توانيم بطور محکم و قاطع (درست همانگونه که وزن يا ابعاد دو جسم را با خط‌کش و ترازو اندازه گرفته و مقايسه می‌کنيم) معلوم کنيم که آيا اين متن‌ها مثل قرآن (و يا برتر از آن) هستند يا نه. بنابراين در تحدی قرآن معيار و ميزان داوری معلوم نيست و اين اشکال بزرگی است که پاسخ می‌طلبد.**

2 ❤️

2016-02-27 16:48:17 +0330 +0330

يکی از نويسندگان مسيحی که مدعی معارضه با قرآن است، در مقابل سوره حمد با اقتباسی که از خود سوره داشته است سوره خودساخته‌ای عرضه نموده است:

الحمدللرحمن، رب الاکوان، الملک الديان. لک العباده و بک المستعان اهدنا صراط الايمان.

و در مقابله با سوره کوثر گفته است:

  انا اعطيناک الجواهر، فصل لربک و جاهر، ولا تعمتد قول ساحر! 

اين فرد با تقليد کامل از نظم و ترکيب آيات قرآنی و تغيير برخی از الفاظ آن به مردم چنين تلقين می‌کند که با قرآن معارضه نموده است. همين بافته‌هايش را نيز از مسيلمه کذاب به سرقت برده است. مسيلمه در برابر سوره کوثر گفته بود:

   انا اعطيناک الجماهر، فصل لربک و هاجر، ان مبغضک رجل کافر . 

مبهم بودن معنای «مثل» در آيات تحدی و عدم وجود معياری معلوم و مشخص برای داوری پيرامون سوره‌هايی که مخالفان برای معارضه با قرآن ارائه داده‌اند، در اينجا آشکار می‌شود. يک مسيحی سوره‌ای شبيه سوره کوثر در قرآن ساخته که البته شبيه آن چيزی درآمده که مسيلمه در گذشته ارائه داده است، ولی هيچکدام از اين دو مورد قبول واقع نمی‌شوند، به اين دليل که «با تقليد کامل از نظم و ترکيب آيات قرآنی و تغيير برخی از الفاظ آن» ساخته شده‌اند؟! به عبارت ديگر، آقايان از مخالفان می‌خواهند سوره‌ای مثل قرآن بسازند، اما الفاظ و عبارات و نظم و ترکيب آن «مثل قرآن» نباشد، چرا که اگر چنين باشد اين کار تقليد از قرآن تلقی می‌شود و در آزمون تحدی تغلب به حساب می‌آيد؟! اما سوال اين است که چگونه می‌توان متنی نوشت که الفاظ و عبارات و نظم و ترکيب آن متفاوت با قرآن باشد (تا تقليد و تغلب محسوب نشود) و در عين حال «مثل قرآن» هم باشد؟ به عنوان مثال چگونه می‌توان آيه‌ای «مثل» آيه «الحمد لله رب العالمين» ساخت که همه کلمات و عبارات و همچنين لحن و نظم و ترکيب کلمات و عبارات آن با آيه مذکور متفاوت ولی در عين حال «مثل» آن هم باشد؟ آيا اين تناقض نيست؟ آيا اين سخن مانند آن نمی‌ماند که بگويم: متنی «مثل قرآن» بنويسيد که «مثل قرآن» نباشد؟ با شرايطی که در اينجا آمده است، هيچ‌کس نمی‌تواند «مثل» هيچ متن ديگری را بياورد و اين ديگر منحصر به قرآن نمی‌شود.

2 ❤️

2016-02-27 19:45:17 +0330 +0330

**فرض کنيد يک مسيحی عرب‌زبان در پاسخ به تحدی قرآن متنی زيبا، بليغ، فصيح و حاوی مضامين عالی اخلاقی و عرفانی ارائه می‌دهد و مدعی می‌شود که اين متن، حتی از قرآن هم بهتر است، اکنون داوری در اين مورد را به عهدة چه کسی بايد گذاشت؟ **

پيداست که داور نبايد از ميان طرفين دعوا باشد. بنابراين دو حالت می‌ماند: يا بايد يکی از پيروان اديان ديگر (مثلاً: يک يهودی) دراين مورد داوری کند و يا شخصی بی‌دين و لائيک. اما اولاً اين دو نيز هيچکدام نمی‌توانند بی‌طرفانه قضاوت کنند، زيرا هر دو به دليلی با قرآن مخالفند و آن را ساختة دست بشر می‌دانند و ثانياً افراد منصف و بی‌غرض هم، ممکن است قضاوت‌های مختلف داشته باشند و اين نکته‌ای فوق‌العاده مهم و قابل‌تأمل است. اگر پذيرفته باشيم که افراد مختلف، قضاوت‌های مختلف دارند، آنگاه اين سؤال پيش می‌آيد که قضاوت کداميک از آنها حجت است و به چه دليل؟ و آيا هنگامی که کار داوری به اختلاف نظر و مشاجرات و مباحثات داغ می‌کشد، می‌توان انتظار نتيجه‌ای قطعی را داشت، بگونه‌ای که همه را قانع و راضی کند؟ تقريباً در تمام کتب کلامی و تفسيری مسلمانان گفته می‌شود که:

شهادت اديبان بزرگ عرب از صدر اسلام تا کنون، بر فوق توان بشر بودن فصاحت و بلاغت قرآن، بهترين دليل خدایِی بودن قرآن از اين جهت است.

اما با تأمل در نکاتی که آمد، سستی اين استدلال آشکار می‌شود. «اديبان بزرگ عرب از صدر اسلام تاکنون» به دو دسته تقسيم می‌شوند: مسلمان و غيرمسلمان! شهادت مسلمانان در چنين جايی البته چيزی را اثبات نمی‌کند، اما برای پی بردن به نظرات اديبان غيرمسلمان (چه در قرن‌های گذشته و چه در زمان حاضر) بهترين و منطقی‌ترين راه، رجوع مستقيم به آثار مکتوب و رسمی خود آنان است، نه اعتماد به منابع تاريخی، کلامی و تفسيری مسلمانان و يا نقل‌قول‌های عالمان و مفسران مسلمان. اگر با اين روش در اين مورد تحقيق شود، آنگاه معلوم می‌گردد که چه تعداد از اين اديبان و تا چه مقدار برای متن قرآن ارزش ادبی قائلند و چند نفر در ميان آنها پيدا می‌شوند که فصاحت و بلاغت قرآن را در حد اعجاز و فوق توان بشر بدانند.

2 ❤️

2016-02-27 21:05:34 +0330 +0330

تشکر بابت اینکه سکوت نمیکنید و ریسک خطرناکی میکنید.
من تقریبا بحثاتون رو دنبال میکردم ولی متاسفانه بنا به دلایلی دیگر نمیتوانم به این سایت بیام. خواستم هم تشکر کنم هم یک سوال مهم از شما دارم. ضمن عذر خواهی از جناب عالی ، امیدوارم که شک منو به عنوان یک ایرانی درک کنید. بیشتر دفاعیات مذهبی ها مربوط به این بود که احادیث جعلی هستند. ولی شما میفرمودید که این مطالب از معتبرترین کتاب های اسلامی است. و این مسئله که این کتب چگونه جمع آوری شده اند را نادیده گرفتید و مطالب را به عنوان اسلام اصلی عنوان میکنید. اما فقط در مورد چگونگی جمع آوری قرآن و نهج البلاغه که به نسبت کتاب های دیگر عقلانی تری هستند وسواس دارید. متاسفانه من فکر میکنم که قضاوت شما جهت دار باشد و هر چند ایرادی نمیبینم ولی مشکوک به نظر میرسد. لطفا دلیل تون رو بفرمایید. متشکر

0 ❤️

2016-02-28 18:45:10 +0330 +0330
نقل از: questionmark2 تشکر بابت اینکه سکوت نمیکنید و ریسک خطرناکی میکنید. من تقریبا بحثاتون رو دنبال میکردم ولی متاسفانه بنا به دلایلی دیگر نمیتوانم به این سایت بیام. خواستم هم تشکر کنم هم یک سوال مهم از شما دارم. ضمن عذر خواهی از جناب عالی ، امیدوارم که شک منو به عنوان یک ایرانی درک کنید. بیشتر دفاعیات مذهبی ها مربوط به این بود که احادیث جعلی هستند. ولی شما میفرمودید که این مطالب از معتبرترین کتاب های اسلامی است. و این مسئله که این کتب چگونه جمع آوری شده اند را نادیده گرفتید و مطالب را به عنوان اسلام اصلی عنوان میکنید. اما فقط در مورد چگونگی جمع آوری قرآن و نهج البلاغه که به نسبت کتاب های دیگر عقلانی تری هستند وسواس دارید. متاسفانه من فکر میکنم که قضاوت شما جهت دار باشد و هر چند ایرادی نمیبینم ولی مشکوک به نظر میرسد. لطفا دلیل تون رو بفرمایید. متشکر

ممنون از پستتون و پیگیریتون و متاسفم که دیگه نمیتونین سایت بیاین.

اولا که خدمتتون عرض کنم اگه اون کتاب احادیث رو به عنوان معتبرترین کتب معرفی کردم این اعتبار رو از دیدگاه خود علمای اسلام عرض کردم وگرنه از نظر من خود قرآن هم معتبر نیست چه رسد به کتب احادیث.

**دوما اگه به کتب حدیث اهمیت دادم دلیلش اینه که ما خیلی از احکام اسلامی رو که نقش و تاثیر مستقیم تو زندگیمون دارند رو از همین کتب استخراج میکنیم. مثل نماز و روزه و … **

سوما نحوه جمع آوری کتب حدیث برای همه مشخص هست و دیگه نیازی به کند و کاو نداره و این قرآن هست که مسلمانان فکر میکنند همینجوری درسته و وکیوم شده از آسمان افتاده و لازم هست که از نحوه جمع آوریش مطلع بشند.

**چهارما در مورد جهت دار بودن مطالب من اصلا شک به دلتون راه ندین، بلکه یقین داشته باشین که جهت دار هست. **

2 ❤️

2016-02-28 18:50:51 +0330 +0330

فرض کنيم برای قضاوت در مورد اينکه آيا نمونه‌های ارائه شده توسط مخالفان ، مثل قرآن هست يا نه، معيارهای دقيق، عينی و قابل اندازه‌گيری وجود داشته و قضاوت واقع‌بينانه و قاطع در اين مورد امکان‌پذير باشد. مسلمانان برای اينکه نشان دهند متن‌های ارائه شده توسط مخالفان «مثل» قرآن نيست و در فصاحت و بلاغت و عمق و استحکام معانی به پای قرآن نمی‌رسد، می‌بايستی آن نمونه‌ها را نقد کنند و نقاط ضعف آنها را نشان دهند. اما نکته بسيار مهم در اينجا اين است که حتی اگر نقدهای مسلمانان به اين متن‌ها درست بوده و مورد قبول واقع شوند، رقيب به معنای واقعی شکست نخورده و می‌تواند با رفع اشکالات (مطابق نظر مسلمانان) به متن‌های ديگری برسد که ديگر جای چون و چرا نداشته باشند. در اين صورت متن‌هايی بدست می‌آيد که بنا به فرض «مثل» قرآن است و تحدی قرآن با شکست مواجه می‌شود. به عنوان مثال فرض کنيد يکی از مخالفان متنی را در رقابت با قرآن خلق می‌کند. آنگاه علمای اسلام برای اينکه نشان دهند اين متن مثل قرآن نيست و توان رقابت با آن را ندارد، به نقد و بررسی آن می‌پردازند و می‌گويند :

الف) در فلان قسمت از متن، فلان اشکال دستور زبانی وجود دارد.

ب) در فلان قسمت ديگر، فلان قاعده فصاحت يا بلاغت رعايت نشده است.

ج) در فلان قسمت، مطلبی آمده که به لحاظ علمی يا عقلی نادرست است.

د) فلان جمله متن با فلان جمله ديگرش در تناقض است.

ه) فلان تشبيه که در متن آمده، نادرست و يا نارسا است.

و) فلان قسمت متن، نامفهوم و يا دچار ابهام است.

حالا فرض کنيم همه اين ايرادات و اشکالات وارد باشند. اما مسلم است که همه آنها قابل اصلاح‌اند و پس از اصلاح اين موارد (خصوصاً طبق نظر مسلمانان) ديگر بهانه‌ای برای رد اين متن باقی نمی‌ماند و اين يعنی پايان ماجرا. مگر اينکه پس از اصلاح همه اين موارد، و عدم وجود هرگونه اشکال ادبی، علمی، عقلی و… در متن، ادعا شود که اين متن از نظر زيبائی و جذابيت به پای قرآن نمی‌رسد. اما زيبائی و جذابيت (حتی به اعتراف خود مسلمانان) هيچ قاعده و معيار دقيق و مشخصی ندارد و مفهومی کاملاً ذهنی و نسبی است. بنابراين چنين اشکالی فقط نوعی بهانه‌جويی محسوب می‌شود

4 ❤️

2016-02-28 19:57:42 +0330 +0330

آيا (از نظر قرآن و يا پيروان آن) بشر عادی می‌تواند «آيه»‌ای مثل آيات قرآن بسازد؟

اگر پاسخ مثبت است، در اين صورت بايد اعتراف کرد که ساختن سوره‌ای مثل قرآن هم از عهدة بشر برمی‌آيد (زيرا هر سوره از چند آيه ساخته شده است). و اين، معجزه بودن قرآن را نقض می‌کند و برخلاف مضمون آيات تحدی است. اما اگر پاسخ سؤال مذکور منفی است، اين سؤال مطرح می‌شود که چرا خدا نگفته است: اگر می‌توانيد، يک «آيه» مثل قرآن بياوريد؟

** توجه کنيد که اگر ما معتقد باشيم فردی نمی‌تواند وزنه ده کيلويی را بلند کند، برای متذکر شدن او نسبت به ضعفی که دارد، نبايد به او بگوييم که اگر راست می‌گويی، فلان وزنه يکصد کيلويی را بلند کن! همينطور اگر بر اين باور باشيم که شخصی نمی‌تواند حتی يک بيت شعر با وزن و قافيه بگويد، نبايد به او بگوييم که اگر راست می‌گويی يک غزل دوازده بيتی بگو!**

دعوت قرآن به چنين رقابتی غيرمنطقی است، زيرا نتيجة آن هيچ‌گاه بطور قطع و يقين معلوم نمی‌شود. فرض کنيد که ما در زمان پيامبر اسلام زندگی می‌کنيم و به نبوت او و آسمانی بودن آيات قرآن شک داريم و به همين دليل مخاطب آيات تحدی قرار گرفته‌ايم. سپس برای نقض مدعای قرآن و پيامبر، همة تلاش خود را بکار می‌بنديم، اما نمی‌توانيم سوره‌ای مثل قرآن بياوريم. حال آيا عجز ما از ساختن سوره‌ای مثل قرآن، منطقاً آسمانی بودن اين کتاب را اثبات می‌کند؟ پاسخ منفی است، به دو دليل:

الف. درست است که ما نتوانسته‌ايم از عهده اين کار برآييم، اما همواره ممکن است افراد ديگری در جاهای ديگر جهان باشند که بتوانند سوره‌ای حتی بهتر از قرآن بياورند. در هيچ مقطع زمانی، نمی‌توان اثبات کرد که در سراسر کره زمين و از ميان صدها ميليون عرب و غيرعرب، احدالناسی پيدا نمی‌شود که بتواند سوره‌ای مثل قرآن بياورد. دقت کنيد که قرآن می‌گويد: اگر جن و انس دست به دست هم دهند، نمی‌توانند سوره‌ای مثل قرآن بياورند؛ و از مخالفان می‌خواهد که اگر باور نمی‌کنند، اين مدعا را عملاً بيازمايند. اما نکتة مهم اين است که چنين مدعايی قابل آزمون نيست تا نتيجة آن معلوم شود. يعنی نمی‌توان توانايی همة آدميان و جنيان در آوردن سوره‌ای مثل قرآن را مورد آزمايش قرار داد.

4 ❤️

2016-03-01 19:16:07 +0330 +0330

ب. ممکن است در دوره‌ای خاص ـ مثلاً زمان پيامبر و يا حتی عصر حاضر ـ کسی نتواند سوره‌ای مثل قرآن بياورد، اما احتمال تحقق اين امر در آينده‌ای نزديک يا دور منتفی نيست. حتی ممکن است فردی خاص ـ که قصد پاسخ دادن به تحدی قرآن را دارد ـ اکنون از ساختن متنی مانند قرآن عاجز باشد، اما همين فرد، سالها بعد از عهدة اين کار برآيد. بنابراين، تقاضای قرآن از مخالفان (که اگر نتوانستيد سوره‌ای مثل قرآن بياوريد، بايد تسليم شويد و ايمان بياوريد) بی‌نهايت غيرمنطقی است. برای اثبات معجزه بودن قرآن، حداقل بايد به نحوی اثبات شود که هيچ انسانی در هيچ عصری نتوانسته و نخواهد توانست سوره‌ای مثل قرآن بياورد. در حالی که چنين مدعايی نه تنها قابل اثبات نيست، بلکه از ديدگاه بسياری از مخالفان موارد نقض فراوانی دارد. با روشی که قرآن برای اثبات معجزه بودن خود در پيش گرفته است، بسياری از انديشمندان، هنرمندان، شاعران، مخترعان و… می‌توانند ادعای پيامبری کرده و آثار خود را معجزه بنامند! مثلاً لئوناردو داوينچی با خلق اثر شاهکار «موناليزا» می‌تواند ادعا کند که اين نقاشی با هدايت و کمک فرشتگان آسمانی خلق شده و بشر از آوردن نمونه‌ای مثل آن عاجز است. آنگاه برای اثبات مدعای خود به مردم بگويد که: اگر در سخنان من شک داريد، تابلويی مثل آن بکشيد و اگر نتوانستيد، پس به ارتباط من با عالم غيب، و آسمانی بودن اين اثر ايمان بياوريد! به همين ترتيب اگر مولوی و حافظ نيز مدعی شده باشند که اشعارشان وحی الهی است، بايستی بپذيريم! زيرا تاکنون نه مانند مثنوی مولوی آمده و نه غزليات حافظ رقيبی پيدا کرده است. اينها البته از باب جدل است و در حقيقت برای هيچ اثر هنری و يا متن ادبی، هيچگاه مثل و مانندی ظهور نخواهد يافت. در عالم ذوق و هنر و ادبيات، هر حادثه‌ای فقط يک بار اتفاق می‌افتد، حتی قرآن. اما اين، نشان‌دهندة آسمانی بودن آن نيست. بلکه به اين دليل است که «مثل» و «مانند» در اين عرصه‌ها بی‌معيار و لذا بی‌معنی و بی‌مصداق است.

در آيات مذکور نه تنها اعراب، بلکه همه مردم جهان دعوت به رقابت شده‌اند. به عبارت ديگر از آلمانی‌ها، فرانسوی‌ها، ژاپنی‌ها، چينی‌ها، ترک‌ها و کردها و … نيز خواسته شده است تا در صورت عدم يقين به آسمانی بودن قرآن، متنی مثل آن بياورند و اگر نتوانستند چنين کنند، تسليم شوند و حقانيت قرآن و نبوت پيامبر اسلام را بپذيرند. اما آيا چنين درخواستی، نامعقول نيست؟ تصور کنيد فردی در عربستان ادعای پيامبری کرده و کتابی به زبان عربی آورده و اصرار می‌کند که محتوای آن وحی الهی است. آنگاه برای اثبات آسمانی بودن کتابش از مردم ژاپن _ که ممکن است حتی يک کلمه عربی ندانند _ می‌خواهد يا متنی مثل آن بياورند و يا آسمانی بودن آن را بپذيرند. به عبارت ديگر، او می‌خواهد عجز ژاپنی‌ها از نوشتن کتابی مثل قرآن را دليل حقانيت نبوت خود و آسمانی بودن کتابش قلمداد کند؟! به راستی آيا لحظه‌ای انديشده‌ايد که چگونه می‌توان تحدی قرآن در برابر مردم غيرعرب (مانند ژاپنی‌ها، هلندی‌ها، فرانسوی‌ها، هندی‌ها، روس‌ها، آمريکايی‌ها و …) را به گونه‌ای معقول معنا کرد؟ ممکن است بگوييد، همان فرد ژاپنی وقتی می‌بيند که حتی اعراب نتوانسته‌اند متنی مثل قرآن بياورند، می‌فهمد که ديگران نيز هرگز نمی‌توانند چنين کاری کنند. اما مشکل اينجاست که فردی که خود از زبان عربی هيچ نمی‌‌داند، چگونه می‌تواند بفهمد که اعراب از آوردن متنی مثل قرآن عاجز شده‌اند يا نه؟ باز ممکن است بگوييد که اين افراد می‌توانند به متخصصان فن (آشنايان به زبان و ادبيات عربی) رجوع کنند تا دريابند که تاکنون کسی نتوانسته متنی مثل قرآن بياورد و از اين طريق پی به اعجاز قرآن و نبوت پيامبر اسلام ببرند و مسلمان شوند!

3 ❤️

2016-03-01 21:48:58 +0330 +0330

**بزرگترين خطای محمد (قرآن) اين است که به علت‌ها و انگيزه‌های شک مخالفان به قرآن توجهی نکرده است. اکثر مخالفان قرآن به دليل وجود اشکالات عقلی، علمی، اخلاقی، ادبی و … در قرآن، آسمانی بودن آن را انکار می‌کنند (نه به خاطر اينکه فکر می‌کنند توان آوردن مثل آن را دارند). کاری به وارد بودن يا نبودن اشکالات و انتقادهای آنها نداريم، اما در برابر چنين افرادی، آيا خنده‌دار نيست که به جای پاسخ منطقی به اشکالات و شبهاتشان، از آنها بخواهيم متنی مثل قرآن بياورند؟ مخالفان قرآن معتقدند که در اين کتاب ده‌ها مورد تناقض‌گويی شده، مطالب خلاف واقع آمده و حجم عظيمی از آن شامل دستورات ضداخلاقی، سخنان بيهوده، جملات ناقص و نامفهوم، استدلال‌های ضعيف و… … است و همين، مانع ايمان آوردن آنها می‌شود **

.** آنها می‌گويند: گيريم که ما نتوانستيم متنی مثل قرآن بياوريم، آيا بايد چشم خود را برروی صدها اشکال و عيب و ايراد که در قرآن وجود دارد ببنديم و همه آنها را ناديده بگيريم و فقط به اين دليل که نمی‌توانيم متنی مثل آن بياوريم، به آسمانی بودن آن اعتراف کنيم؟ شما پاسخ صدها سؤال و انتقاد ما را بدهيد، آنگاه ما حتی اگر بتوانيم متنی مثل قرآن بياوريم، باز هم به آسمانی بودن آن ايمان می‌آوريم، چه رسد به اينکه از عهده اين کار برنياييم! به عبارت دقيق‌تر، آنچه آتش شک و ترديد نسبت به قرآن را در دل مخالفان و شکاکان شعله‌ور می‌کند، اين نيست که آنها گمان می‌کنند می‌توانند متنی مثل آن بياورند (اگر چنين بود، تحدی قرآن در برابر اين افراد تاحدودی معنای معقولی پيدا می‌کرد). ريشه شک و ترديد آنها، ارزش اخلاقی و معرفتی محتوای قرآن است که (از نگاه آنها) در آزمون نقد، نمره زير ۱۰ می‌گيرد. بنابراين تحدی قرآن در برابر چنين افرادی فوق‌العاده بی‌معناست.**

مجموع مطالبی که گفته شد، ارزش منطقی و علمی مدعای مسلمانان مبنی بر اينکه :

از هزار و چهارصد سال پيش تاکنون هيچکس نتوانسته متنی مانند قرآن بياورد و همين، نشان‌دهندة آسمانی بودن اين کتاب است.

معلوم می‌شود. هر مسلمانی که چنين سخنی می‌گويد، بايد به اين پرسش‌ها پاسخ دهد:

۱. منظور شما از متنی که «مثل» قرآن باشد، چيست؟ و با کدام معيار و ميزان روشن، مشخص و قطعی می‌توان حکم کرد که متن ارائه شده توسط مخالفان، «مثل» قرآن هست يا نيست؟

۲. با فرض وجود معياری مشخص و روشن، شما از کجا می‌دانيد که تاکنون هيچ بشری در هيچ کجای کرة زمين نتوانسته است متنی مثل قرآن بياورد؟ آيا در اين مورد تحقيق کافی کرده‌ايد؟ و اصلاً آيا چنين موضوعی قابل تحقيق هست؟

اتفاقاً از صدر اسلام تاکنون هزاران مخالف مسيحی، يهودی، هندو، لائيک و… برای پاسخ به تحدی قرآن، سوره‌هايی ساخته و مدعی شده‌اند که اين سوره‌ها «مثل» قرآن و در مواردی «بهتر» از آن است .

آيا واقعاً همة اين نمونه‌ها را ديده و توانسته‌ايد با معيارهای محکم، قطعی و مشخص، «ناهمانندی» آنها با قرآن را نشان دهيد؟

۳. گيريم که تاکنون هيچکس نتوانسته باشد متنی مانند قرآن بياورد. از اين مدعا چگونه می‌توان معجزه بودن قرآن را نتيجه گرفت در حالی که هنوز احتمال تحقق اين امر در آينده وجود دارد؟

2 ❤️

2016-03-03 23:33:41 +0330 +0330



بزن تو رگ جیگرت حال بیاد ☻

1 ❤️

2016-03-03 23:34:00 +0330 +0330



روایت است امام نقی همواره در به چالش کشیدن ناباوران از ذوالنعوظ مبارکشان به عنوان معجزه‌ یاد کرده و در مواقع حساس مناظره، ابایشان را بالا میزدن و آن را به کفار نشان میدادند و می‌گفتند:

اگر می‌توانید بروید و مانند این بیاورید!

0 ❤️

2016-03-04 13:08:08 +0330 +0330
نقل از: اسکلت حشری

بزن تو رگ جیگرت حال بیاد ☻

چاکریم

دم شما گرم

1 ❤️

2016-03-04 13:23:18 +0330 +0330

۴. حتی فرض کنيم تا روز قيامت هم کسی نتواند متنی مثل قرآن بياورد، به لحاظ منطقی تنها نتيجه‌ای که در آن روز (يعنی روز قيامت) از اين ماجرا می‌توان گرفت اين است که: محمد هزاران سال پيش کتابی آورد که هيچ بشری نتوانست نظير آن را بياورد، همين و بس! يعنی باز هم وحيانی بودن قرآن اثبات نمی‌شود. زيرا از نظر عقلی محال نيست که يک انسان باهوش، با اتکاء‌ به استعداد و نبوغ ذاتی و ذوق هنری و ادبی خود، اثری علمی، هنری، ادبی را… به يادگار بگذارد که تا روز قيامت هم کسی نتواند «مثل» يا «بهتر» از آن را بياورد، و چون چنين فرض و احتمالی کاملاً معقول است، تحدی قرآن اندکی نامعقول جلوه می‌نمايد. زيرا در اين تحدی حتی شکست قطعی رقيبان هم چيزی را ثابت نمی‌کند! اگر مسلمانان اين نکتة مهم را نمی‌پذيرند؛ بايد نظر مخالف خود را با استدلالی محکم ارائه و نشان دهند که از دو مقدمة: الف. قرآن تحدی کرده است و ب. هيچکس نتوانسته است (و نمی‌تواند) سوره‌ای مثل قرآن بسازد، چگونه و طبق کدام قواعد منطقی می‌توان نتيجه گرفت که قرآن کلام خداست؟

تا اينجا معلوم شد که تحدی قرآن، بيش از آنکه اعجاز قرآن را اثبات کند، بر شک و ترديد نکته‌سنجان نسبت به اعتبار و اصالت اين کتاب می‌افزايد. عده‌ای از عالمان اسلام سعی‌ کرده‌اند تا به تحدی قرآن شکلی برهانی بدهند. حاصل تلاش آنان اقامة برهانی است با سه مقدمة زير:

۱. پيامبر اسلام، قرآن را به عنوان يک امر خارق العاده که فقط با امداد ويژة الهی تحقق می‌يابد و دليل صحت ادعای پيامبری اوست، مطرح کرده است (آيات تحدی نيز بيانگر همين موضوع هستند.)

۲. مخاطبان پيامبرـ که بنا به علل و دلايل مختلفی بيشترين انگيزه را برای پاسخ گويی به تحدی قرآن داشته‌اند ـ مسئله را جدی گرفته و در صدد بررسی قرآن و همانند آوری آن برآمده و در اين راه تلاش جدی و فراوانی کرده‌اند.

**۳. کتاب‌های تاريخ و علوم قرآن، افراد متعددی را ذکر می‌کنند که در صدد همانند آوری قرآن برآمده و خود با بررسی قرآن به عجز خويش پی برده‌اند و يا به آوردن چيزی شبيه قرآن دست يازيده، ولی نمونه‌هايی را ارائه داده‌اند که موجبات رسوايی خويش را فراهم آورده و عدم توانايی بشر در همانند آوری را به اثبات رسانده‌اند. و اگر نمونه‌های ديگری وجود داشت،… حتماً آن نمونه ها به صورت برجسته در تاريخ ثبت می‌شد و هم اکنون در دسترس ما قرار می‌گرفت. **

1 ❤️

2016-03-05 17:52:02 +0330 +0330

سوره ای سروده شده از یک انسان زمینی برای پاسخ به مبارزه طلبی قرآن :

.

بسم الله الرحمن الرحيم

ثشقيل (1)

الفيل ما الفيل (2)

و ما ادراک ما الفيل (3)

هذا صاحب الخرطوم الطويل (4)

الفيل خير من الف ابل (5)

فتفکر فی الفيل وان الله يحب الفيل والابابيل (6)

و هو لا يحب الکفار و الاباطيل (7)

1 ❤️

2016-03-05 19:08:48 +0330 +0330

تفسیر و شان نزول :

این سوره دارای خصوصیات بی نظیری است که از هر جهت انتساب آن به یک بشر عادی غیر ممکن به نظر می رسد. در آیۀه نخست ما پنج حرف از رموز قرآنی را می بینیم که تا کنون بسیاری از مفسرین قرآن از تفسیر آن عاجز مانده اند و حتی علمای یهود و مسیحیت نیز در مورد عمق این گفتار زبان به اعتراف گشوده اند. در عین حال این آیه با آیۀه بعد هم قافیه است که خود یکی دیگر از اعجاز درونی قرآن میباشد. سه حرف اول این آیه در هیچ کدام از آیات دیگر تکرار نشده است. یک فیزیک دان یهودی در دانشگاه کالیفرنیا با تجزیه و تحلیل این آیه متوجه عدم تکرار سه حرف نخست و تکرار حروف «ی» و «ل» در آیات بعدی شد و با قرار دادن این الگو در فرمول نسبیت انیشتین پی به راز انبساط کائنات شد.

در آیۀه بعدی خداوند ما را به تفکر در مورد فیل فرا می خواند. امروزه زیست شناسان با شگفتی در مورد تفاوت فیل با جانوران دیگر سخن می گویند. کلمۀ فیل در این آیۀه شریفه به صورت زوج آمده است که خود حکایت از وجود دو جنس نر و ماده در این جانور دارد یعنی چیزی که اوزاکا اوشاواتا، زیست شناس ژاپنی، پس از 50 سال تحقیق متوجه آن شد و کتابها و مقالات بسیاری در مورد آن چاپ نمود.

در آیۀه شریفۀ سوم خداوند جهل ما را نسبت به فیل مجددا به ما گوشزد می کند. در سوره های دیگری از قرآن نیز خداوند جهل ما را در مورد زیتون، انجیر و دیگر نعمتهای خود گوشزد می کند. زیتون و انجیر از میوه های مورد علاقهۀ فیل هستند که منابعی سرشار از ویتامین آ، ب، ث، د و املاح را برای فیل فراهم می سازند. بنابراین این سوره در کنار دیگر سوره های قرآن اطلاعات جامعی از رژیم غذایی این جانور و اهمیت ویتامین ها برای سوخت و ساز بدن فراهم می سازد که اگر مسلمانان به مفاد این آیه عمل کنند به هیچ درد و مرضی مبتلا نخواهند شد.

در آیۀه چهارم سخن از خرطوم طویل فیل به میان آمده است. این تنها آیه ای است که خداوند متعال در آن سخن از اهمیت این عضو جانور به میان آورده است. فیل تنها موجودی است که در حال حاضر دارای چنین عضوی می باشد و جانوران دیگری که در گذشته دارای عضوی مشابه بوده اند یعنی ماموت ها منقرض شده اند. چنان چه می بینیم در این آیۀه شریفه از ضمیر هذا به معنی این استفاده شده است نه از ذلک یا هولاء چرا که ماموت ها اکنون منقرض شده اند. این خود دلیلی بر اشراف خداوند بر انقراض نسل ماموت ها است که در این آیه منعکس شده است.

0 ❤️

2016-03-05 20:24:06 +0330 +0330

در آیۀه پنجم خداوند یک فیل را برتر از هزار شتر می خواند. می دانیم که در زندگی اعراب شتر از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و حتی اشعار بسیار زیادی از دوران جاهلیت اعراب باقی است که اشعار زیبایی را در مورد وصف این جانور سروده اند. با این همه اعراب از درک عظمت فیل غافل مانده اند و خداوند با برتر خواندن فیل از هزار شتر اعراب را برای کسب فیل فرا خوانده است. فیل جانوری است که در حجاز یافت نمی شود و اعراب می بایست برای دسترسی به آن از یک سو به شبه قارۀ هند و از سوی دیگر به قارۀه آفریقا می رفتند که این خود سببی برای گسترش اسلام می باشد که خداوند به گونه ای تلویحی ما را به گسترش اسلام فرا می خواند و مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای، نیز با استناد بر این آیه امر مهم رهبری دنیای اسلام و گسترش آن را به شرق و غرب جهان بر عهده گرفته اند.

در آیۀه ششم خداوند ما را دگر باره به تفکر در آفرینش فیل فرا می خواند و در عین حال بر محبت خود بر فیل و پرستو تاکید می کند. می دانیم که چندی پیش از تولد پیامبر اسلام پادشاه حجاز لشگریانی را سوار بر فیل برای نابودی کعبه می فرستد که این سپاه توسط پرستوهایی که از جانب خداوند مامور شده بودند، همگی نابود شدند. با وجودی که توان نظامی این سپاه کفر بر پایۀه فیل استوار بود، خداوند مهر و محبت بی پایان خود را بر این جانوران در این آیه به نمایش می گذارد و چه بسا این محبت را کمتر از محبت خود به پرستوها نمی داند. خداوند در این آیه به گونه ای تلویحی ما را به گذشت و رحمت فراخوانده است. وزیرجنگ اسراییل در سخنان اخیر خود گفته است اگر مسلمانان تنها به دستورات اخلاقی این آیه در مورد گذشت و رحمت عمل کنند دوستی و مودت ایجاد شده در آنان برای محو اسراییل کافی است.

در آیۀه پایانی خداوند بلافاصله در کنار رحمتی که در آیۀه قبل ذکر شد عقاب خویش را نسبت به کفار و هر گونه باطلی که از جانب آنها صادر می شود بیان می کند. مسلمانان باید از ترتیب این آیات بیاموزند که رحمت به مسلمانان باید در کنار تنفر و انزجار از کفار و اباطیل باشد. ولی نکتۀه جالب این آیۀه شریفه در این است که خداوند در این آیه برخلاف بسیاری از آیات دیگر قرآنی سخنی از کشتار کفار به میان نمی آورد و همواره دری از رحمت را به سوی گمراهان باز باقی می گذارد.

تمامی آیات این سوره دارای یک وزن درونی بوده و همگی به حرف لام خاتمه می یابد تا به هر گونه شک و تردیدی نسبت به فرازمینی بودن این سوره خاتمه دهد. در عین حال تعداد آیات این سورهۀ شریفه هفت (7) می باشد که خود عددی مبارک در میان عالم اعلی می باشد چنانچه خداوند نیز آسمان را در هفت طبقه آفریده است که تعداد آیات این سوره دلیل محکمی بر این امر است.

1 ❤️

2016-03-10 20:20:44 +0330 +0330

یکی دیگر از ایرادهای قرآن که برای هر عقل سلیمی سوال ایجاد میکند و توجیه و ماست مالی آن به راحتی امکان پذیر نمیباشد بلاتکلیفی وضعیت گمراهان ، منافقان ، کافران ، … میباشد. چرا که الله (محمد) در آیات متعددی صراحتا و به وضوح کامل اعلام کرده که این گناهکاران به خواست و اراده خداوند گناهکار بوده اند و وقتی که اراده الله بر این امر استوار بوده کسی نمیتواند آنها را ارشاد نماید.

اکنون سوالاتی که به هر مغز سالم و نیمه سالمی میتواند خطور کند :

کدام منطق ، عدالت ، انصاف ، … قبول و تایید مینماید که شخصی که به خواست و اراده الله کافر شده است به جرم همین کفر انواع اقسام شکنجه ها را در جهنم تحمل نماید ؟

آیا خالقی که چنین رفتار مسخره ای با بندگانش دارد موجودی روانی نیست ؟

… ؟

**آیاتی برای روشنتر شدن موضوع : **

النساء آیه 88 :

چیست شما را که درباره منافقان دو گروه شده اید، و حال آنکه خدا آنان را به سبب کردارشان مرودو ساخته است؟ آیا میخواهید کسی را که گمراه ساخته هدایت کنید؟ و تو راهی پیش پای کسی که خداوند گمراهش کرده نتوانی نهاد.

سوره النسا آيه 143 :

و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت

1 ❤️

2016-03-10 21:15:06 +0330 +0330

سوره الرعد آيه 33 :

و هر کس را خدا گمراه کند، راهنمايی برای او وجود نخواهد داشت

.

سوره الزمر آيه 23 :

و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمايی برای او نخواهد بود

.

سوره الزمر آيه 36 :

و هر کس را خداوند گمراه کند، هيچ هدايت‏ کننده‏ای ندارد

.

سوره فاطر آيه 8 :

خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدايت می‏کند

1 ❤️

2016-03-10 22:45:21 +0330 +0330

این که هر دفعه مطالبت رو با موضوع جدید دسته بندی میکنی خیلی خوبه

من تا جایی که برسم یادداشتشون میکنم… مو به مو… ولی همه شونو هم نمیرسم چون حجم بالاست و من هم همیشه نمیتونم بیام شهوانی

ولی پیشنهاد میکنم دوستانی که فرصت دارند حتما به طور کامل مطالب این تاپیک رو ثبت کنند ?

شما هم همین رسالتی که پیش گرفتی رو ادامه بده… هرچند مومنین با خواست خودشون به خواب رفتن بیدار هم نمیشن!

زاررررررررررررررررررررت ?

0 ❤️

2016-03-10 22:57:47 +0330 +0330
نقل از: گوزوی خوشبخت این که هر دفعه مطالبت رو با موضوع جدید دسته بندی میکنی خیلی خوبه

من تا جایی که برسم یادداشتشون میکنم… مو به مو… ولی همه شونو هم نمیرسم چون حجم بالاست و من هم همیشه نمیتونم بیام شهوانی

ولی پیشنهاد میکنم دوستانی که فرصت دارند حتما به طور کامل مطالب این تاپیک رو ثبت کنند ?

شما هم همین رسالتی که پیش گرفتی رو ادامه بده… هرچند مومنین با خواست خودشون به خواب رفتن بیدار هم نمیشن!

زاررررررررررررررررررررت ?

خواهش

چشم

امضات حرف نداره ?

0 ❤️

2016-03-10 23:16:54 +0330 +0330
نقل از: Arrow11
نقل از: گوزوی خوشبخت این که هر دفعه مطالبت رو با موضوع جدید دسته بندی میکنی خیلی خوبه

من تا جایی که برسم یادداشتشون میکنم… مو به مو… ولی همه شونو هم نمیرسم چون حجم بالاست و من هم همیشه نمیتونم بیام شهوانی

ولی پیشنهاد میکنم دوستانی که فرصت دارند حتما به طور کامل مطالب این تاپیک رو ثبت کنند ?

شما هم همین رسالتی که پیش گرفتی رو ادامه بده… هرچند مومنین با خواست خودشون به خواب رفتن بیدار هم نمیشن!

زاررررررررررررررررررررت ?

خواهش

چشم

امضات حرف نداره ?

ممنون ? این سخن بسیار والا شاهکاری هست از استاد عبید زاکانی. طرحش هم از اسکلت حشری(خیلی مثلا زحمت کشیده خیر سرش اینجوری زده میگه ساده باشه به آواتارت بیشتر میاد)

عبید زاکانی طنزپرداز فوق العاده ای در زمینه چالش ادیان به خصوص اسلام بوده که سروده هاش رو بخونی همه خستگیت در میره… نمونه سخن ناب و معروفش درمورد اسلام که البته شاید شنیده باشی این هست که تقدیم میکنم به تاپیکت:

از عبید زاکانی پرسیدند اسلام را چگونه یافتی؟ گفت دین عجیبی ست. چو در آن وارد شوی سر کیرت را میبرند و چو از آن خارج شوی سر خودت را!

1 ❤️

2016-03-11 13:22:24 +0330 +0330

سوره الاعراف آيه 186 :

هر کس را خداوند گمراه سازد، هدايت کننده‏ای ندارد. و آنها را در طغيان و سرکشی‏شان رها می‏سازد، تا سرگردان شوند

.

سوره المدثر آيه 31 :

اين گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه می‏سازد و هر کس را بخواهد هدايت می‏کند

.

سوره الرعد آيه 31 :

اگر بوسيله قرآن، کوه‏ها به حرکت درآيند يا زمينها قطعه قطعه شوند، يا بوسيله آن با مردگان سخن گفته شود، باز هم ايمان نخواهند آورد! ولی همه کارها در اختيار خداست! آيا آنها که ايمان آورده‏اند نمی‏دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را به اجبار هدايت می‏کند

.

سوره الشعرا آيه 4 :

اگر ما اراده کنيم، از آسمان بر آنان آيه‏ای نازل می‏کنيم که گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد

0 ❤️

2016-03-11 14:35:58 +0330 +0330

دوست عزیز مزخرف هايتان را خواندم و به جز خزعبلات ناشی از ذهن یک مرتد چیزی در آن نیافتم شما هم در آن حد نیستی که در مورد خدا نظر بدی و در مورد کتاب قرآن .

0 ❤️

2016-03-11 14:58:36 +0330 +0330

حالا عبید خانِ زاکانی رو نمیدونم، ولی اگه یکی از من بپرسه: «خودِ قرآن را چگونه یافتی؟»

میگم: «کتاب عجیبی‌ست؛ آنان که بش اعتقاد دارن، اونو نـمیخونن، ولی اونایی که بش اعتقاد نـدارن مدام اونو میـخونن و جالب‌تر اینکه هدف خوانندگان بی‌اعتقادِ این کتاب، با مرور جای جای اون و زیر و رو کردن همه آیه‌هاش، فقط اینه به معتقدینش ثابت کنن: چیز مهم و ماورایی تو این کتاب نیس. حسابشو بکنید چقد انرژی این وسط الکی به غا میره!»

البته ضمن پوزش از اینکه با دمپایی لاانگشتی پریدیم وسط مبحث جدید (عدم تعادل روانی الله)

0 ❤️

2016-03-11 15:47:02 +0330 +0330
نقل از: ghara دوست عزیز مزخرف هايتان را خواندم و به جز خزعبلات ناشی از ذهن یک مرتد چیزی در آن نیافتم شما هم در آن حد نیستی که در مورد خدا نظر بدی و در مورد کتاب قرآن .

ممنون از وقتی که گذاشتی. همون که تونستم یه مسلمون رو وادار به مطالعه کنم ینی به هدفم رسیدم (البته عمرا اگه کامل خونده باشی).

شاد و پیروز باشی.

0 ❤️

2016-03-11 16:02:21 +0330 +0330
نقل از: اسکلت حشری حالا عبید خانِ زاکانی رو نمیدونم، ولی اگه یکی از من بپرسه: «**خودِ قرآن** را چگونه یافتی؟»

میگم: «کتاب عجیبی‌ست؛ آنان که بش اعتقاد دارن، اونو نـمیخونن، ولی اونایی که بش اعتقاد نـدارن مدام اونو میـخونن و جالب‌تر اینکه هدف خوانندگان بی‌اعتقادِ این کتاب، با مرور جای جای اون و زیر و رو کردن همه آیه‌هاش، فقط اینه به معتقدینش ثابت کنن: چیز مهم و ماورایی تو این کتاب نیس. حسابشو بکنید چقد انرژی این وسط الکی به غا میره!»

البته ضمن پوزش از اینکه با دمپایی لاانگشتی پریدیم وسط مبحث جدید (عدم تعادل روانی الله)

نه بابا همین آررو11 که فکر میکنی اینجا شده پیشوای شما مرتدان خیلی از مفاهیم ساده قرآن رو نه دیده بود نه شنیده . داستان خضر و موسی رو توی یه تاپیک گفته بود نشنیدم اونا هم چیزی بهم نگفتن درحالی که تعدادی از آیات قرآن درمورد همون داستان هست.

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «