ناگفته های دین اسلام (آنچه نباید بدانید)

1394/08/10

با سلام خدمت دوستان

متاسفانه یا خوشبختانه تاپیک قبلی با مشکل فنی مواجه شد و جالبه تنها کسی که نمیتونست توش پست بذاره خودم بودم (قابل توجه طرفداران دین که تا یه دونه پستشون بالا نمیاد فوری توطئه های دشمنان فرضی و عوامل استکبار جهانی رو دخیل میدونن)، بنابراین توفیق اجباری شد که این تاپیک راه اندازی بشه و ادامه بحث اینجا دنبال بشه

سیاست و هدف این تاپیک فقط نقد منطقی و مودبانه از ادیان، مخصوصا دین اسلام به استناد منابع معتبر و مورد تایید علمای دین هست و نه قصد توهین به اعتقادات کسی هست نه قصد تحمیل عقاید.

تو کتب دینی و تاریخی برخی مسائل و رویدادها هست که چون به نفع دکانداران دین نبوده و ممکنه باعث سوء ظن مردم به دین و در نتیجه باعث بیداریشون بشه همیشه مخفی نگهداری شدن و همونطور که از اسم تاپیک مشخصه هدف اطلاع رسانی درباره این ناگفته هاست.

به نظر بنده 90% کسانی که معتقد به دین هستن اعتقادشون ارثی و بدون تحقیق و مطالعه است و ما در قبال این عزیزان وظیفه داریم که با دلیل و منطق ذهنشون رو روشن کنیم تا متوجه حقایق بشن، بعد از اون یا دین رو میذارن کنار و یا اگه معتقد موندن حداقل اینسری اعتقادشون از روی عقل و فکر هست نه چشم بسته و کورکورانه.

این وسط توصیه ای هم دارم به عزیزانی که هدفشون دین زدایی هست ولی روششون پرخاشگرانه و گاها همراه با فحاشیه. دوستان عزیز، دشمن دین تفکر هست و تقویت کننده اش تعصب و اگه واقعا هدفتون روشنگری هست بدونین که با روش پرخاشگرانه اندک شانس تفکر رو هم از شخص دیندار میگیرین و طرف رو مجبور میکنین که متعصبانه و از روی لجبازی از دینش دفاع کنه و در اصل خودتون به هدفتون ضربه میزنین و کار خودتون رو سخت میکنین (مگر اینکه فقط در ظاهر هدفتون دین زدایی باشه).

آیین نامه انضباطی تاپیک:

1- در این تاپیک توهین و فحاشی کلا قدغن بوده و اگه فحاشی از جناح مخالف باشه دایورت میشه به … ولی از طرف موافقین باشه مطمئنا برخورد میشه، بعدا گله ای نباشه.

2- اگه کسی قصد بحث یا دفاع از دینش رو داره لطفا مودبانه مطرح کنه تا جواب قانع کننده هم بشنوه.

**3- بحث در مورد مسائل تاریخی یا دینی حتما باید مستند بوده و با ذکر منبع معتبر و مورد تایید عموم باشد و مطلب بدون منبع که به عبارتی برداشت شخصی و شنیده ها و … هستن حکم باد معده را دارد و طبیعتا ارزش پاسخگویی ندارد. **

4- به کسانی که ادعا میکنن موضوع سایت سکسی هست و نباید بحث دینی کرد یک بار برای همیشه عرض میکنم که سایت انواع تالارها رو برا بحث داره که یکیش هم تالار دین هست و لطفا اگه اعتراضی دارند به ادمین مراجعه کنند.

5- حداقل 80 _ 90 درصد مطالب تاپیک کپی پیست شده از کتب تاریخی و دینی هست و بنده به شخصه هیچ ایرادی در کپی پیست کردن مطالب نمیدونم، البته به شرطی که کپی کننده اول خودش مطلب رو بخونه و یه درکی در موردش داشته باشه بعد منتقل کنه نه اینکه مطلبی از سایت ماست مالی دات کام پیدا کنه و نخونده کیلویی بریزه اینجا.

6- هر مطلبی که از طرف من تو این تاپیک گذاشته بشه در صورت اعتراض یا سوال، خودم به شخصه پاسخگو هستم و چنانچه مخاطب پستی مستقیم خودم باشم قطعا اون پست بی جواب نمیمونه ولی تو بحث دوتا کاربر دیگه حتی الامکان دخالت نمیکنم.

7- به دوستانی که قصد حمایت از دین و مخالفت با مطالب تاپیک دارن توصیه جدی میکنم برای این کار از ادله محکمه پسند و مستند استفاده کنن و مطمئن باشن اگه دلیل منطقی داشته باشن من خودم اولین نفری هستم که به درستیه ادعاشون اعتراف میکنم ولی اگه بخوان متوسل به مغلطه و سفسطه بشن خیالشون راحت باشه که اینجا چیزی کاسب نمیشن.




فهرست مباحث

مقایسه خدای ادیان (یهودیت، مسیحیت، اسلام)
داستان مضحک خلقت اسمان و زمين در اديان ابراهيمی
ﺟﻬﺎن ﭘﺲ از ﻣﺮگ در ﺁﺋﻴﻦ ﺗﻮﺣﻴﺪی
داستان پیامبران (ابراهیم، اسحاق، لوط، یعقوب، موسی، حزقیال، هوشع، یوشع، ایوب، سلیمان، داوود، نوح)
داستان همخوابگی باخواهر توسط پسر داوود پیامبر
ﻋﻮاﻗﺐ ﺗﺨﻄﯽ از ﻓﺮاﻣﻴﻦ ﻳﻬﻮﻩ
توطئه خدا(یهوه) علیه فرزندان نوح
داستان چگونگی واجب شدن ختنه در تورات
اسلام و دلیل چالش طلبیدن آن
ماجرای ترورهای اسلامی از صدر اسلام
قبیله‌های صدر اسلام (بنی قینقاع، بنی النظیر، بنی قریظه)
الله کیست؟
چرا مسلمانان هفت بار دور کعبه می گردند؟
نحوه نزول وحی به رسول الله
ماجرای مرتد شدن کاتب وحی (عبدالله بن ابی سرح)
گروههایی که مطابق نص صریح قرآن وارد جهنم می شوند
فحاشی‌های الله
ماجرای غرانیق در صدر اسلام (آیات شیطانی)
تناقض قرآن در مورد بنی اسرائیل
تضاد در آیات قرآن
داستان خلقت آسمان به نقل از قرآن و تناقضات آشکار آن با دانش کیهان شناسی
عدم اطلاع الله و محمد از کروی بودن زمین زمان نزول قرآن
آیات غیرعلمی قرآن
تایید برده‌داری در اسلام
آیا اسلام مجوز تجاوز جنسی را می‌دهد؟
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان مسلمان
قضا و قدر از دیدگاه قرآن
الله چگونه است؟
آیا داستان جن، چیزی جز خرافه است؟
از رفتار داعش تعجب نکنید!
تناقض آیات قرآن درمورد روش آفرینش انسان
الله، قرآن، پیامبر، زن
لیست زنان حضرت محمد
الله، جبرائیل و قرآن تمام قد در خدمت آلت مبارک رسول اکرم!
سکس محمد با خاله اش، خوله بنت حکیم و نازل شدن آیات قرآن باب میل جنسی او
فتواهای سکسی از عمام راحل
آيات تبعيض آميز قرآن در مورد زنان
جایگاه زن در احادیث
جایگاه زن در شاهنامه ایران باستان
سخنی با زنان مسلمان سینه چاک اسلام ناب محمدی
متن خطبه عقد ایران باستان
احادیث سکسی
جایگاه برده و کنیز در احادیث و روایات
خرافات و چاخانهای اسلامی، توهین به شعور انسان
زندگی تاریخی حضرت علی
[حسن و حسین و کرب

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2017-01-15 20:07:34 +0330 +0330

مسلمانان ادعا میکنند که شهر «ماکُرابا (Macoraba)» که در گزارش جغرافیایی بتلمیوس آمده است، در حقیقت همان شهر مکه است. ولی حقیقت این است که شهر «ماکُرابا» نمیتواند شهر «مکه» باشد، زیرا بتلمیوس از آن به نام ششمین شهر در جنوب یثرب یاد کرده است، که جنوبی تر از شهر «کارنا (Carna)» پایتخت پادشاهی «مُعین» در کشور یمن بوده است (این پادشاهی از سده هشتم تا سده یکم پیش از میلاد وجود داشت).

هیچ رد پایی از وجود شهر مکه پیش از اسلام پیدا نمیشود، نه در آثار باستانی، نه بر سنگ نوشته ها و نه اسناد حکومتی فرمانروایی های باستانی که عربستان را اشغال کردند.

**در سال 23 پیش از میلاد فرمانروایی روم به باختر عربستان (حجاز) در امتداد دریای سرخ لشکرکشی کرد. **

فرمانروایی آشور در سده هشتم و سده هفتم پیش از میلاد شمال عربستان را اشغال کرد.

فرمانروایی بابل در سال های میان 556 تا 539 پیش از میلاد با فرماندهی پادشاه «نبونعید» منطقه حجاز را تصرف کرد.

فرمانروایی هخامنشی در سده ششم پیش از میلاد شمال عربستان را تصرف کرد،

**ولی در اسناد حکومتی این فرمانروایی ها هیچ نامی از شهر مکه وجودندارد. همه شهرها و کشورهای باستانی در خاورمیانه سنگ نوشته و آثار باستانی از خودشان بجای گذاشته اند. برای نمونه، آثار برجای مانده از شهر «ددان (Dedan)» در شمال عربستان که به دوران سده نهم پیش از میلاد بازمیگردد. یا بقایای شهر خیبر در باختر عربستان که دیرینگی آن به سده هشتم پیش از میلاد باز میگردد. همچنین بقایای شهر «تیما (Teyma)» در شمال عربستان که دیرینگی آن به سده یکم پیش از میلاد باز میگردد. سنگ نوشته های باستانی بدست آمده از کاخ «شبوا» پایتخت «حضرموت (Hadaramaut)» از سده هشتم پیش از میلاد تا سده سوم پس از میلاد در جنوب یمن. سد باستانی خیبر. کاخ پترا که در دل کوه بدست «نبطی ها» کنده شده و دیرینگی آن به سده دوم پیش از میلاد باز میگردد. **

(ادامه دارد)

1 ❤️

2017-01-15 20:41:01 +0330 +0330

**همه شهرها و کشورهای باستانی سنگ نوشته و ساختمان های باستانی از خود برجای میگذارند و یا نام های آنها در اسناد حکومتی کشورهای همسایه نمایان میشود. از آنجا که از شهر مکه هیچ آثار باستانی پیش از سده چهارم میلادی بدست نیامده است، نشان میدهد که این شهر نه تنها در دوران ابراهیم و اسماعیل وجود نداشته است، بلکه حتی هیچ ردپایی از آن در آغاز پیدایش دین مسیح هم وجود ندارد. **

دیگر آثار باستانی یافت شده در خاورمیانه عبارتند از :

**مُهر فرمانروایی «دیلمون» و آثار برجای مانده از این پادشاهی در خاور عربستان در سده سوم پیش از میلاد **

سنگ نبشته های «سبایی ها» در سده یکم پیش از میلاد.

دژ باستانی «مارب» از پادشاهی «معین ها»، در یمن در سده یکم پیش از میلاد.

سنگ نبشته ها و آثار باستانی پادشاهی «Magan» (که پادشاهی عاد را پایه گذاشتند) در جنوب خاوری عربستان از سده سوم تا سده دوم پیش از میلاد.

پرستشگاه «محرم بلقیس» در شهر مارب از سده یکم پیش از میلاد.

**بقایای سد مارب در یمن از دوره پادشاهی «معین ها» و از سده یکم پیش از میلاد. **

**اگر شهر مکه از زمان ابراهیم وجود میداشت، بایستی دارای یک دیرینگی بیشتر از 2000 سال میبود. و این امکان پذیر نیست که یک شهر قابل زندگی با چنین قدمتی هیچ ردپایِ تاریخی و آثار باستانی از خودش برجای نگذاشته باشد. **

از آنجا که درصد بارندگی در عربستان نسبت به دیگر منطقه ها پایین است، یادگارهای باستانی در این منطقه کمتر آسیب می بینند و از اینرو یافته های باستانشناسی در این ناحیه باید بی شمار باشند.

بدینسان، بررسی ادعاهای قرآن در پیوند با اطلاعات تاریخی آن از شهر مکه، میبایستی مدت ها پیش از سوی خودِ مسلمانان انجام گرفته باشد.

(ادامه دارد)

1 ❤️

2017-01-15 23:07:22 +0330 +0330

خیلی ممنونم از شما هموطن گرامی و گران قدر که تاپیک های محشر میزنید و واقعا برای جوونا لازمه .درود اهورا مزدا بر شما

0 ❤️

2017-01-16 20:58:36 +0330 +0330
نقل از: چکارکنیم خیلی ممنونم از شما هموطن گرامی و گران قدر که تاپیک های محشر میزنید و واقعا برای جوونا لازمه .درود اهورا مزدا بر شما

?

1 ❤️

2017-01-16 22:05:46 +0330 +0330

یک پرسش کلیدی از مسلمانان این است که چرا باوجود اینکه تورات به بسیاری از شهرها، کشورها و قبیله های موجود در خاورمیانه اشاره کرده، هیچ سخنی از شهر مکه و ساخته شدن خانه کعبه بدست ابراهیم نگفته است؟

** از آنجا که در دوران باستان در نزدیکی مکه شهری وجود نداشت، آن منطقه قابل سکونت نبود. شُتر هر 160 کیلومتر نیاز به آب دارد؛ بدون وجود یک شهر در 160 کیلومتری مکه، بعید بنظر میرسد که مکه تا یک یا دو سده پیش از پیدایش اسلام، محل توقف کاروان ها بوده باشد.**

**واقعیت این است که حتی اگر کسی به نام ابراهیم وجود تاریخی داشته باشد، او هرگز به باختر عربستان (حجاز) سفر نکرد. **

**تورات میگوید که ابراهیم روزهای پایان زندگیش را در شهر «حبرون» که مهمترین شهر در جنوب کنعان است گذرانده و پس از مرگ در غاری به نام « Cave of Machpelah » یا مسجد ابراهیم خاکسپاری شده است که 1600 کیلومتر از مکه فاصله دارد. **

برپایه گزارش تورات، زادگاه ابراهیم شهر «اور» در عراق کنونی است و او روزهای پایانی زندگیش را در شهر «حبرون» در جنوب کنعان سپری کرد. برپایه گزارش تورات، ابراهیم یکبار با همسرش به دلیل خشکسالی ناگزیر به ترک «حبرون» برای سفر به مصر شدند، ولی سپس به «حبرون» بازگشتند.

اگر ابراهیم شهر مکه را در سده 19 پیش از میلاد ساخته بود، میبایست نام مکه به نام یک دستاورد بزرگ ابراهیم و نخستین شهر در عربستان در تورات ثبت میشد. ولی شگفتی اینجاست که نه تورات و نه هیچکدام از پیامبران بنی اسرائیل هرگز اشاره ای به چنین رویدادی نکرده اند.

1 ❤️

2017-01-16 22:54:39 +0330 +0330

**برپایه گزارش تورات، پس از اینکه ابراهیم کنیزش هاجر و فرزندش اسماعیل را از خانه راند، آنها از چشمه ای در نزدیکی «حبرون» به نام «بئرشبع» آب نوشیدند، و این در مخالفت با باور مسلمانان است که میگویند: «هاجر و اسماعیل از چشمه ای به نام زمزم در نزدیکی مکه آب نوشیده اند.» **

سفر هاجر و اسماعیل به سوی مکه برای نوشیدن آب نمیتواند منطقی باشد، زیرا میان چشمه «زمزم» و شهر «حبرون» یک بیابان شنی به فاصله 1600 کیلومتر است و سفر هاجر با یک بچه خردسال به باختر عربستان (حجاز) برای رسیدن به چشمه «زمزم» ماهها به درازا میکشید. از سوی دیگر آنها هیچگاه نمیتوانستند به اندازه کافی ذخیره آب برای پیمودن چنین مسافتی، آنهم زیر آفتاب سوزان، به همراه داشته باشند.

و قسمت جالب قضیه این است که چشمه «زمزم» در سده هفتم میلادی بدست پدربزرگ محمد، عبدالمطب در نزدیکی مکه کنده شُد، یعنی 2000 سال پس از رویداد رانده شدن هاجر و اسماعیل از خانه.

برپایه داستان تورات، پس از اینکه هاجر و اسماعیل از خانه رانده شُدند، اسماعیل نخست در بیابان «پاران» در نزدیکی «حبرون» و در جنوب کنعان جایگزین شُد. ولی پس از مرگ ابراهیم، او برای خاکسپاری ابراهیم در غار «Machpelah» به شهر «حبرون» بازگشت.

** اگر اسماعیل در مکه میبود، هیچگاه او نمیتوانست در یک بازه زمانی بسیار کوتاه با گذر از یک بیابان با مسافت 1600 کیلومتر برای اجرای مراسم خاکسپاری پدرش به «حبرون» بازگردد، زیرا آیین یهود و وضع آب و هوای کنعان، خانواده ابراهیم را ناگزیر میکرد که آنها بدن ابراهیم را در همان روز مرگش خاکسپاری کنند.**

1 ❤️

2017-01-17 16:21:33 +0330 +0330

حقیقت این است که نه اسماعیل عرب بود و نه و نوادگان او. قبیله هایی که خود را به اسماعیل نسبت میدادند تا پیش از پراکنده شدنشان تا سده دهم پیش از میلاد در کنعان و سینایی زندگی میکردند، تا اینکه پس از سده هفتم پیش از میلاد آنها در تاریخ ناپدید شدند. بدون شک هرگونه تبارنامه برای چسباندن محمد به اسماعیل یک تبارنامه ساختگی است.

**در سده پنجم میلادی جد هشتم محمد، به نام «قصی ابن کلب» همبستگانش را از میان خانواده های گوناگون یمنی گردهم آورد و قبیله قریش را پایه گذاری کرد که قبیله محمد است. **

**این قبیله در سده پنجم میلادی به سوی مکه مهاجرت کرد که هم اکنون بدست قبیله خوزی ها در سده چهارم میلادی ساخته شده بود. **

**محمد در آغاز انکار میکرد که از نوادگان ابراهیم و اسماعیل است. او میگفت که تبارنامه اش را تا 17 جد که به «الناظر ابن کنانه» میرسد میتواند دنبال کند. و هرکس که شمار بیشتری به این تبارنامه بیافزاید، دروغ گفته است. با اینهمه یکی از تاریخ نگاران و تبارنامه نویسان آغاز اسلام، به نام ابن اسحاق با هدف اعتبار بخشیدن به دین اسلام از راه پیوند زدن محمد به اسماعیل یک تبارنامه دروغین برای محمد ساخت؛ و برای اینکار او چهل نسل را در آن جای داد، **

غافل از اینکه برای وصل کردن یک فاصله زمانی میان 2600 سال پیش از میلاد (زمانیکه اسماعیل میزیست) با سده هفتم میلادی (زمانیکه محمد میزیست) وجود 40 نسل کافی نیست!

1 ❤️

2017-01-17 17:38:03 +0330 +0330

کعبه مکان مقدسی بود که پیش از اسلام بت های گوناگونی در آن نگهداری می شد. الله یکی از بتهایی بود که در کنار بتهای دیگر پرستیده می شد.

بتها یا درون خود کعبه بودند یا در فضای باز بیرون کعبه. در بعضی از محافل باور بر این بود که شکل چهار گوش کعبه تقلیدی از شکل چهار گوش چادر عربهاست.

عربهای بیابانگرد ؛ پیش از اسلام سنگهای صاف و مکعب شکل را محترم می شمردند و آنگونه سنگها را به عنوان محل زندگی خدا تکریم می کردند. مردم چادر نشین عرب که چادر آنها مکعبی شکل بود با خود می اندیشیدند که خانه خدا شبیه خانه خودشان اما از جنس سنگ است.

در میان جاهایی که در عربستان مقدس شمرده می شد کعبه از همه مهمتر بود چون حجر الاسود (سنگ سیاه) را در خود جای داده بود. عربهای پیش از اسلام معتقد بودند که این سنگ توسط خدایان آسمانی برای عبادت به آنها داده شده است .

به احتمال زیاد جنس این سنگ از گدازه های آتشفشانی یا بازالت است. اما ماهیت واقعی آن به راحتی قابل شناسایی نیست. چون زائران در طول سالیان سال از زمانی که در این بنا کار گذاشته شده است ، آن را بسیار لمس کرده و از سر شوق و شعف بوسیده اند. حجر الاسود ممکن است یک شهاب سنگ باشد. اسلام سنت سنگ پرستی عرب پیش از اسلام را به وسیله قرار دادن مراسم حج به عنوان پنجمین ستون دین ادامه داد.

هر ساله میلیونها مسلمان به مکه آمده تا سنگ سیاه را که در گوشه شرقی بنا هست تکریم کنند.

(ادامه دارد)

1 ❤️

2017-01-17 18:37:02 +0330 +0330

**از آنچه در کتابهای تذکره نویسان اولیه اسلامی آشکار است قصی یکی از اجداد محمد ، عبادت کعبه را در بین مردم خود رواج داد. او دو پسر به نامهای عبدالمناف(بنده مناف) و عبدالدار(بنده کعبه) داشت که آنها را به عنوان ناظر این آیین بر گماشت. **

**هر کدام از بتهایی که در کعبه نگه داشته می شد به قبیله ای خاص تعلق داشت. مردم هر قبیله هر سال یه مکه می آمدند تا بیعت خود را با خدای خود تجدید کنند. **

**به طور سنتی این مراسم در آخرین ماه از تقویم عربی که ذی الحجه نامیده می شد برگزار می شد. به احتمال زیاد لغت حج بر گرفته از واژه عبری HUG به معنی گردش در اطراف، گرفته شده است. **

چادر نشینان اولیه عرب هر وقت که برای زیارت حرم می آمدند به منظور ستایش کعبه اطراف کعبه می چرخیدند به این عمل طواف می گفتند.

مطابق سنت قدیم اعراب ، یک ماه پیش از مراسم زیارت کعبه و یک ماه پس از آن ، مردم عربستان عداوت و دشمنی نسبت به یکدیگر را کنار می گذاشتند و دست از جنگ می کشیدند. در طول این ماهای مقدس نباید خونی ریخته می شد. علت تعطیل جنگ و خونریزی به این دلیل بود که می خواستند مکه را برای زائران که برای انجام مراسم می آمدند، به محیطی امن تبدیل کنند. در طول این چند ماه اجازه دزدی یا درست کردن کمینگاه یا انتقام گیری خانوادگی به کسی داده نمی شد.

به محدوده کعبه به طور تحت الفظی حرم گفته می شد. به این دلیل تمام مکه نیز به عنوان حرم مقدس شمرده می شد. بعدها واژه حرم به زنان کاخ که بیش از یک نفر بودند اطلاق شد. حرم به معنی جایگاه خصوصی است که هیچ خاطی حق ورود به آن مکان را ندارد و تنها به زنان اختصاص دارد.

در ماه حج هر زائر همراه خود هدایای را برای تقدیم به خدای خود می آورد و برای خشنودی خدای خود حیوانی را برای او قربانی می کرد.

2 ❤️

2017-01-17 22:06:51 +0330 +0330

در هنگام اجرای مراسم ، مریدان ابتدا پیرامون کعبه می گشتند سپس در فاصله بین دو تپه ای که صفا و مروه نامیده می شد و به باور آنها محل زندگی یک خدای مدینه و یک خدای نرینه بود، شروع به دویدن می کردند.

یکی دیگر از مراسمی که در این فستیوال انجام می شد مراسم محرم شدن بود. زائر در این مراسم باید از هتک حرمت کردن ، کفر گویی و آمیزش جنسی خود داری کند زیرا انجام این اعمال در حضور خدایان ممنوع بود.

**قبابیل گوناگون عرب در این مراسم شرکت می کردند چون این ماهها تنها زمانی بود که عرب دست از جنگ و ستیزه جویی بر می داشت و حمل سلاح ممنوع بود. **

همه این مراسم عهد جاهلیت در اسلام امروزی ادامه یافت. هر ساله میلیونها مسلمان از سرتاسر دنیا در طول ماه ذی الحجه به مکه آمده و مراسمی را انجام می دهند که قرنها پیش از اسلام در عربستان رایج بوده است.

در این مراسم لباس سفید بلندی می پوشند و اطراف کعبه می گردند و سر حیوانات را می برند و از آمیزش جنسی پرهیز می کنند و از گفتار اهانت آمیز پرهیز می کنند و بین صفا و مروه میدوند و به جایگاهی که بت پرستان قدیم فکر می کردند خانه شیطان است ، سنگ می زنند.

2 ❤️

2017-01-19 22:52:11 +0330 +0330

در حقیقت مراسمی که در حال حاضر پیروان محمد هر ساله انجام می دهند با آنچه بت پرستان در سالها پیش از اسلام انجام میدادند ، تفاوتی ندارد تنها نام آن تغییر پیدا کرده است. و گروه کافران به گروه مسلمانان تبدیل شده اند. آنچه محمد انجام داد ، ادامه سنتهای اجداد خود بود که آنها را به قانونهای مقدس تبدیل کرد و نام اسلام بر آنها گذاشت.

تنها فرق این مراسم با مراسم گذشته ، این است که در گذشته هر کسی مجاز بود برای انجام این مراسم به مکه برود. بی خدایان ، چند خدایان و یکتا پرستان همه در این مراسم شرکت می کردند اما امروزه تنها مسلمانان مجازند به حرم کعبه وارد شوند و الله خدای خصوصی دنیای محمد خدای همه کلانها شد.

پیش از اسلام هر قبیله ای خدای مخصوص خود را داشت. اما وقتی برای زیارت به مکه می آمدند خدای دیگران را نیز پرستش می کردند یا حد اقل به آن خدایانی که معروف بودند احترام می گذاشتند. در زمانی که قبیله ها در حالت صلح به سر می بردند ،آنهایی که «لات» را می پرستیدند الله خدای بزرگ را نیز ستایش می کردند. آنهایی که برای «عزی» احترام قائل بودند «منات» را نیز تکریم می کردند و ارتباط بین خدایان یک ارتباط دوستانه بود. اما در زمانیکه بین قبایل اختلاف می افتاد هر قبیله فقط خدای خود را عبادت می کرد و به خدایان قبایل دیگر کاری نداشت.

همانطور که قبلا» ذکر شد جد محمد فرزندان خود را با نام خدایان نامگذاری کرد. وقتی که محمد شروع به تبلیغ دین خود کرد افراد قریش که از قبیله او بودند با او به مخالفت برخاستند زیرا او می خواست خدای خود ، الله را به همه خدایان ارجحیت دهد. وقتی او مخالفت شدید مردم قریش را دید یک قدم عقب نشینی کرد و سعی کرد دشمنانش را با پذیرش بتهای آنان در کنار بت بزرگ ،الله ، آرام کند.

به این دلیل است که تذکره نویسان مسلمانان اولیه گفته اند که محمد بت های قبیله را مخصوصا» سه بت بزرگ لات و منات و عزی را که اعراب فکر می کردند دختران الله هستند، تکریم کرد. اما وقتی که دشمنی بین او و دیگر افراد قبیله ادامه یافت، او نظرش را تغییر داد و الله را که خدای پدرش ، عبدالله بود ، برتر از همه بتها شمرد. پس از آن او از هر فرصتی استفاده کرد تا الله را بر بتهای دیگر برتری دهد. او مرتب می گفت که خدایی جز الله وجود ندارد. یکی از آخرین سوره های تازينامه که توحید نامیده می شود می گوید:

بگو الله یکی است. بی نیاز از همه است نه زاده می شود و نه می زاید و مثل و مانندی ندارد.

نکته مهم در این سوره این است که بر این حقیقت که الله تنها خداست تاکید می ورزد و در ادامه می گوید که خدا دارای فرزندی نیست. در غیر این صورت آنهایی که معتقد بودند لات و منات عزی دختران الله هستند ، خود را هم ردیف مسلمانان می دانستند. از آنجایی که هیچ خدایی با الله قابل مقایسه نیست. خدایان دیگر کافران نمی توانند در ردیف الله بایستند.

ترجمه صفحه 20 تا 26 کتاب women and the Koran نوشته انور حکمت

1 ❤️

2017-01-20 00:27:53 +0330 +0330

وقتي «فتح‌الفتوح» اعراب بر ضد ايران در «جنگ جلولا»* روي داد و کمر سپاهيان ايران، کيان ايران و سربلندي ايراني در برابر سرداران سپاه عرب درهم شکست،ايرانيان براستي زير شمشير، شلاق، آيات و فرامين اعراب مسلمان قرارگرفتند. چند ميليون ايراني در دو قرن نخستِ پيروزي مسلمانان برايران کشته شدند. صدها هزارنفر به هندوستان و شرق اروپاي امروزي گريختند. مسلمانان، مردم ايران را «بنده»، «موالي»؛ «برده»؛ «کنيز»؛ «عجم = لال»؛ «مجوس= جادوگر وحقه‌باز» ناميدند و دماغ ايرانيان را به خاک ماليدند.

مسلمان‌هاي عرب قراردادي نانوشته را به ايراني‌ها تحميل کردند که تا به اکنون نيز اجرا مي‌شوند:

١– چون مردم ايران از دين و سپاه عربستان شکست خورده‌ بودند (وهنوز هم اين شکست جبران نشده) بايد روزي 20 بار به سوي عربستان (پايتخت اسلام که محمد از آنجا برخاسته بود) زانو بر زمين بزنند و سنگي سياه در «ام‌القراي اسلام» را سجده کنند

٢ – در اين سجده؛ ايرانيان (مانند ملت‌هاي شکست‌خورده‌ي ديگر) بايد 20 بار پيشاني خود را هم به خاک عربستان (مُهر نماز) فرود بياورند و تعظيم‌کنان اظهار عجز، عبوديت و بيعت کنند!

1 ❤️

2017-01-20 12:18:55 +0330 +0330

٣ – ايرانياني که ستاينده‌ي اهورامزدا بودند و خود؛ پيشوائي با نام زرتشت داشتند، پس از شکست از مسلمان‌ها بايد 12 بار در 2 نوبت شبانه روزي با صداي بلند اعتراف کنند: «الله اکبر! اشهدان محمد رسول‌الله. اشهد ان علي ولي الله …» تا يادشان نرود که مزدا بي مزدا! زرتشت بي زرتشت! ايران بي ايران! محمد عرب و علي عرب ارباب ايرانيان شده‌اند!

٤- در عراق جنگي اتفاق افتاد بين دارو دسته‌هاي معاويه و حسين که هيچ ربطي به مردم شکست خورده‌ي ايران نداشت (مانند جنگ فلسطيني‌ها و اسرائيلي‌ها). جنگي بود بر سر قدرت و خلافت و ثروت بين خود عربها که پيروان دين محمد بوده‌اند. اما ايرانيان 14 قرن است بايد مراسم عزاداري براي «سالار شهيدان؛ حسين ابن علي» برگزار کنند؛ و در سوگ آن آدم‌هاي نديده و نشناخته که دشمنان مردم ايران بودند بر سر و سينه‌ي خود بکوبند، گِل و خاک و کاه برسر بريزند، نذري بدهند، قرباني بکنند، گريه و زاري بکنند، قمه و زنجير بزنند تا يادشان نرود که برده؛ موالي و مسلمان شده‌اند. آنان بايد بر سر خود بکوبند تا يادشان نرود برده‌ي اعراب شده‌اند. (آفرين بر اين ايرانيان که گويا فرزندان کوروش و آرش و رستم بوده‌اند!)

٥- ايرانيان مجبور بودند (و هنوزهم هستند) که کتاب ديني عربها (قرآن) را ببوسند و برچشم بگذارند! آنهم پس از اين که «طهارت» گرفته باشند تا نجاست ايراني بودنشان برطرف شده باشد! ايرانيان مجبورند قرآن را «مقدس» بدانند و آيات آن را شب و روز در خانه و مسجد، بهنگام تولد فرزندان و بر سر گور مردگان خود با صداي بلند براي يکديگر بخوانند تا يادشان بماند از دست عربهاي مسلمان شکست خورده‌اند و موالي و بنده‌ي آنها هستند. (درود براين ايرانيان که پدراني همچون فردوسي و کاوه و بابک داشته‌اند!)

٦ – ايرانيان شکست خورده بايد به نمايندگان ديني عربها باج‌هاي گوناگوني بدهند مانند: جزيه، خمس، زکات، سهم امام، اوقاف، نذري؛ قرباني و…

٧ – از «وظايف شرعي» ايرانيان يکي هم اين بود و هست که بايد به زيارت، پايبوسي و آستان‌بوسي و خاک‌ليسي عرب‌هاي پيروز بروند. به زيارت قم، مشهد، کربلا، نجف، سوريه و مکه. بايد بروند حتا معجر قبرهاي پيروزمندان برايران را ببوسند و از آنها طلب «مغفرت» کنند!

1 ❤️

2017-01-20 18:46:05 +0330 +0330

٨– براي اين که نکند يک وقتي ايرانيان بفکر رها کردن خود از چنگال عرب‌زاده‌هاي مسلمان شوند، بايد براي درمان دردهاي بيشمار خود که بر اثر تسلط اسلام و عرب بر ايران بوجود آمده، چشم براه نسل دوازدهم خاندان امت و نبوت عربي يعني «امام زمان» بمانند! سرانجام شايد آن طفل 4 ساله عرب (که لابد دست چپ و راستش را هم نمي‌شناسد) پس از 1400 سال و درست در قرن 22 که سده‌ علم و دانش است از چاهي در بصره ظهور کند و به داد ايرانياني برسد که از دست اجداد خونريز او به نکبت ابدي دچار شده‌اند! حتا پهلوان وزنه‌ برداري يا فوتبال ايران هم درصحنه‌ جهاني اعتراف مي‌کند که با ياري آن بچه‌ 4 ساله توانسته نفر اول جهان شود!

٩ – ايرانيان شکست خورده بايد احترام ويژه‌اي به نوه نتيجه‌هاي عربهاي چيره شده بر ايران بگذارند که نام سيد (آقا) بر خود نهاده‌اند. بايد به نام «نذري و خيرات» به «سيدها = سرورها باج بدهند و در برابرشان تا کمر خم شوند و به «سادات» ابراز بندگي و ارادت نمايند تا يادشان نرود که اگر آن امام‌ها و سرداران ايران‌کوبِ عرب مرده‌اند؛ نوادگانشان در «ايرن اسلامي» حي و حاضرند و حتا يکي از آنها با نام سيد روح‌الله خميني رهبر انقلابشان عليه شاه بوده است، و يکي ديگر با نام سيدعلي خامنه‌اي رهبر فعلي‌شان است!

اکنون ما به‌جاي «سپاه ايران»؛ «سپاه قدس»؛ «سپاه محمد» و«سپاه خاتم‌الانبياء» داريم! گرچه گويا عرب‌ها ازسر ما دست برداشته‌اند اما نمايندگان ايدئولوژيک آنها (سپاه پاسداران، بسيج، سربازان گمنام امام زمان، روحانيون، سادات، طلبه‌ها، آيت‌الله‌ها و...) دارند اقدامات سعدابن‌ابي‌وقاص را درايران عليه ايرانيان ادامه مي‌دهند!(يعني: ما خود به دشمن خود تبديل شده‌ايم و ديگر نيازي به سعد‌ابن‌ابي‌وقاص، عمرابن خطاب، علي‌ابن‌ابي‌طالب؛ محمد ابن عبد‌الله و يزيد‌ابن مهلب نداريم!)

١٠ - ايرانيان بايد در نماز جماعت، پشت سر يکي از نمايندگان اسلام عربي که نامشان «روحاني» يا «آخوند» است قرار بگيرند و مانند ميمون از هرکاري که او مي‌کند و هرچه که او مي‌گويد تقليد کنند. ايرانيان بايد مقلدِ «مراجع تقليد» باشند! (يعني، هم بايد ماچ بدهند و هم پول و هم کول!) تا يادشان نرود که در سال ?? هجري (هجرت محمد از مکه به مدينه که هيچ ربطي به ما ندارد اما شده مبداء تاريخ ما!) سردار عرب: سعدابن ابي وقاص در جنگ جلولا، به دستور عمرخليفه‌ مسلمين و با پشتيباني علي‌ابن‌ابي‌طالب؛ فتح‌الفتوح عربي عليه ايرانيان کرد و ايران بزانو درآمد از 14 سده‌ گذشته تا به اکنون نتوانسته قامت و زانويش را راست کند!

ميرزاآقا عسگري. ماني

تاريخ به زبان ساده

1 ❤️

2017-01-20 20:22:36 +0330 +0330

دران روزگاران که هیبت و شکوه دولت ساسانی سرداران و امپراطوران روم را در پشت دروازه های قسطنطنیه به بیم و هرلس می افکند،عربان نیز مانند سایر مردم (انیران)روی نیاز به درگاه خسروان ایران میاوردند و در بارگاه کسری چون نیازمندان و درماندگان می امدند و گشادکار خویش را از انان طلب میکردند.

پیش از این نیز به درگاه شهریاران ایران جز از در فرمانبرداری درنیامده بودند.

پیش از اسکندر (بیابان عرب)در زمره سرزمین هایی بود که به داریوش شاهنشاه ایران تعلق داشت،از ان پس نیز سران و پیران قوم بر درگاه پادشاهان ایران در شمار پرستاران و فرمانبرداران بودند

در دوره ای که شاپور ذوالاکتاف هنوز از مادر نزاده بود برخی از انها به بحرین و کناره های دریای فارس به غارت امده بودند.

اما چنانکه در تاریخ ها اورده اند وقتی شاپور بزاد امد انها را ادب کرد و بجای خویش نشاند

در درگاه یزد گرد اول بزرگان حیره چون دست نشاندگان و گماشتگان ایران بشمار می امدند و در روزگار نوشیروان،تازیان سرزمین هاماوران نیز مثل تازیان حیره خراج گذار و دست نشانده ایران بودند.

بادیه های ریگزار بی اب نجدوتهامه را دیگر ان قدر و محل نبود که حکومت و سپاه ایران را بخویشتن کشاند.

زیرا در این بیابان های بی اب و هولناک و خیال انگیز،از کشت و ورز و بازار و کالا هیچ نشان نبود،

(ادامه دارد)

1 ❤️

2017-01-21 20:14:36 +0330 +0330

شجاعت و ازادگی که در داستانها به انها نسبت داده اند همان در غارتگری و انتقام جویی بکار میرفت،تنها زن و شراب و جنگ بود که در زندگی بدان دل می بستند.

از اینها که میگذشت دیگر هیچ توجه و عنایتی به عالم معنی نمی داشتند.

آداب و رسوم زندگی شهری را بهیچ وجه نمیتوانستند بپذیرند.

در غارت ها و چپاول هایی که احیانا برشهر های مجاور میکردند همه جا باخود ویرانی و فساد میبردند.

از وحشی خویی و درنده طبعی بساکه بقول ابن خلدون سنگی را از بن عمارت بر میکندند تا زیر دیگ بگذارند یا انکه تیر سفق را بیرون میکشیدند تا زیر خیمه نصب کنند.

این فرمانروایان صحرا که از تمدن و فرهنگ بی بهره بوده اند؛ در دوره هایی که تمدن های بزرگ دنیای قدیم شکوه و عظمت تمام داشته است،

اگر جز قتل و غارت و رهزنی کاری داشته اند حفظ راه های بازرگانی و بدرقه کاروان های تجارتی بوده است.

بنابراین هرچند استیلا برین صحرا های فراخ و بی اب و گیاه انقدر ارزش نداشته است که دولت های بزرگ قدیم چون مصر و بابل و ایران و روم بدان چشم طمع بدوزند اما برای حفظ جان قافله های تجارتی،هم از دیرباز کشور گشایان قدیم این فرمانروایان صحرا را بخدمت خویش می گرفته اند.

1 ❤️

2017-01-21 21:03:15 +0330 +0330

جز مشتی عرب گرسنه و برهنه که چون غولان و دیوان همه جا بر سر اندکی اب و مشتی سبزه بایکدیگر در جنگ و ستیز بودند،از ادمی نیز در انجا کس اثر نمیدید.

جز ان بیابان های هولناک و هراس انگیز بی اب و گیاه که به رنج گرفتن و نگهداشتن نمی ارزیددیگر هرجا از سرزمین تازیان ارجی و بهایی داشت اگر ازآن روم نبود در زیر نگین ایران بود و عربان که درین حدود سکونت داشتند بارگاه خسروان را در مدائن کعبه نیاز و قبله مراد خویش میشمردند.

در قصه ها هست که از شاعران عرب نیز کسانی چون اعشی بدرگاه خسرو میامدند و از ستایش شاهنشاه مال و نعمت و فخر و شرف به دست میاوردند.

در ان روزها خود این اندیشه هم که روزی تخت و تاج و ملک و گاه خسروان دست فرسود عربان بی نام و نشان گردد و کسانی که به بندگی و فرمانبرداری ایران بخود میبالیدند،روزی تخت و دیهیم شاهان و ملک و گاه خسروان را چون بازیچه ای بی ارج و بها به کام و هوس زیر و زبر کنند هرگز بخاطر کس نمیرسید.

اما درست در همین روزگاران که ضعف معنوی و روحانی نیروی ظاهری و جسمانی دولت ساسانی را از درون میخورد و میکاست،نیرویی معنوی بزرگ و بالنده از درون ریگزارهای هولناک بیابان عرب پدید امد و اندک اندک بالید و فزونی یافت تا سرانجام شکوه و قدرت کسانی که پنجه بر پنجه روم میزدند و به زور و بازو پنجه انان را میتافتند،دستخوش تازیان گشت.

1 ❤️

2017-01-21 22:07:32 +0330 +0330

جزیره خشک و بی اب و گیاه عرب،با ان هوای سوزانی که همه جا جز در جاهای کوهستانی ان هست البته برای زیست مردم جایی مناسبی نبود.

ازین رو بود که از دیرباز تمدن و فرهنگ در انجا جلوه ای نکرده بود و گذشته از پاره ای نقاط که از اب و گیاه بهره داشت یا جاهایی که بر سر راه تجارت واقع بود در سراسر این بیابان فراخ زندگی شهرنشینی هیچ جا رونق نیافته بود.

گذشته از نواحی کوهستانی جنوب که از یمن تا عمان امتداد داشت در کناره های بادیه مجاور شام و بین النهرین نیز از قدیم شهر هایی کوچک میبود که اعراب در ان سکونت داشتند.

شهر هایی مانند مکه و یثرب و طائف و دومه الجندل نیز جنبه بازرگانی داشت و بر سر راه تجارت بود و باقی این سرزمین پهناور جز ریگ های تفته و بیابان های فراخ چیزی نداشت و اگر گاه چشمه ای کوچک ازخاک میجوشید و سبزه ای پدید می امد عرب بیابان نشین با شتر ها و چادر های خویش همانجا فرود می امد.

زندگی این خانه بدوشان بیابان گرد البته به غارت و تطاول بسته بود و در سراسر صحرا،قانون چیزی جز زور و شمشیر نبود.

عربان که از دیر باز در چنین سرزمینی میزبستند ناچار مردمی وحشی گونه و حریص و مادی بودند و جز آزمندی و سود پرستی هیچ چیز در خاطر انها نمیگنجید و هرگز از انچه مادی و محسوس است فراتر نمیرفتند و جز به انچه شهوت پست انسان را راضی میکند نمی اندیشیدند.

از افکار اخلاقی،آنچه بدان مینازیدند مروت بود و آن نیز جز خودبینی و کینه جویی نبود.

1 ❤️

2017-01-21 23:47:24 +0330 +0330
نقل از: Arrow11 خدای اسلام (الله)

در ﻗﺮﺁن ﺧﺪا ﻧﻪ ﺧﺪای ﺻﺪدرﺻﺪ ﮐﻴﻨﻪﺗﻮز و ﺗﺮش‌رو و بیرﺣﻢ ﺗﻮرات اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺧﺪای دوﺷﺨﺼﻴﺘﯽ اﻧﺠﻴﻞ، ﺑﻠﮑﻪ ﺧﺪاﺋﯽ در ﺣﺪ اﻋﻼ ﻣﻄﻠﻖ و ﺧﻮد ﮐﺎﻣﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻴﺮون از او هیچ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ، هیچ ارادﻩای و هیچ واﻗﻌﻴﺘﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﺣﺘﯽ ﺑﺮﮔﯽ بی‌اﺟﺎزﻩ او از درﺧﺘﯽ ﻓﺮو ﻧﻤﯽاﻓﺘﺪ و هر ﺁﻧﭽﻪ در ﺁﺳﻤﺎن و زﻣﻴﻦ ﻣﯽﮔﺬرد، از ﺟﺰء ﺗﺎ ﮐﻞ، اﻟﺰاﻣﺎً ﺑﻪ همان ﺻﻮرﺗﯽ ﻣﯽﮔﺬرد ﮐﻪ او ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺳﺖ.

در ﻣﻮاردی ﻣﺘﻌﺪد ﺗﺬﮐﺮ دادﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ هدف الله از روﻳﺪادهای ﺑﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن می‌اﻓﺘﺪ و درک ﻋﻠﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮای ﺧﻮد اﻳﺸﺎن دﺷﻮار اﺳﺖ، ﺁزﻣﺎﻳﺶ درﺟﻪ اﻳﻤﺎن ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ. در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﻗﺮﺁن ﺁﻣﺪﻩاﺳﺖ ﮐﻪ اﻳﻤﺎن ﻳﺎ ﻋﺪم اﻳﻤﺎن اﻓﺮاد ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ارادﻩ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ و ﺁﻧﺎن ﺷﺨﺼﺎً اﺧﺘﻴﺎری در اﻳﻦ ﺑﺎرﻩ ﻧﺪارﻧﺪ.

ﺁﻳﺎت ﻣﺘﻌﺪدی از ﻗﺮﺁن ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺷﮕﻔﺖ ﺁور ﺗﺄﮐﻴﺪ ﻧﻬﺎدﻩاﻧﺪ ﮐﻪ اﻳﻦ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮادی را ﺑﻪ راﻩ راﺳﺖ ﻣﻴﺒﺮد ﺗﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻮﻧﺪ، و اﻓﺮادی را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﻄﺎﮐﺎری ﻣﻴﮑﺸﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺎن ﺮا ﻣﺴﺘﺤﻖ دوزخ ﮐﻨﺪ، زﻳﺮا وﻋﺪﻩ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻬﻨﻢ را از ﺁدﻣﻴﺎن و از اﺟﻨﻪ ﭘﺮ ﮐﻨﺪ.

ﻓﺮﻳﻤﻦ ﮐﻼرک ﭘﮋوهشگر ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﺬاهب و ﻣﻮﻟﻒ ﮐﺘﺎب ﻣﻌﺮوف ﻣﺬاهب ﺑﺰرگ، اﻳﻦ ﺳﻪ واﻗﻌﻴﺖ را ﭼﻨﻴﻦﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ:

ﺧﺪای ﻣﻮﺳﯽ ﻗﺪرت ﺗﺮﺳﻨﺎﮐﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ همیشه در ﻣﻴﺎن ﺑﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮدش زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺷﺮﻳﮏ همه درستی‌ها و ﻧﺎدرستی‌های ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ.
ﺧﺪای ﻋﻴﺴﯽ هم ﺑﺎﻻی ﺳﺮ ﺁدﻣﻴﺎن اﺳﺖ و هم در درون ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ.
و ﺧﺪای ﻣﺤﻤﺪ ﺻﺮﻓﺎ درﺑﺎﻻی ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ و از ﻣﻮﺿﻊ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮوای ﻣﻄﻠﻘﯽ ﺑﺎ ﺁﻧﺎن ﺳﺨﻦ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ ﮐﻪ هیچ وﻗﺖ از ﻣﺴﻨﺪ ﺧﺪاﺋﯽ ﺧﻮدش ﻓﺮود ﻧﻤﯽﺁﻳﺪ.

ﻣﻴﺎن اﻳﻦ ﺳﻪ ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺨﺘﻠﻒ، اﮔﺮ ﺑﺮداﺷﺖ ﺧﺪای ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ ﭘﺪراﻧﻪ ﺗﺮ و ﺑﺮداﺷﺖ ﺧﺪای اﺳﻼم ﺳــﺮوراﻧﻪﺗﺮ اﺳﺖ ،ﺑﺮداﺷﺖ ﺧﺪای ﻳﻬﻮدی ﭘﺮ ﺁﺑﺮنگ‌تر و ﺧﻮاﻧﺪﻧﯽﺗﺮ اﺳﺖ.
زﻳﺮا وی ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺁﻧﭽﻪ در ﺗﻮرات از او ﺣﮑﺎﻳﺖ ﻣﯽﺷﻮد هم اﻟﻮهیم ﻳﻬﻮدی اﺳﺖ، هم ﺁﺗﻮن ﻣﺼﺮی، هم ﻣﺮدوخ ﺑﺎﺑﻠﻲ، هم ﺑﻌﻞ ﻓﻴﻨﻴﻘﻲ، هم زﺋﻮس ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ، هم ژوﭘﻴﺘﺮ روﻣﻲ، و در ﺟﻤﻊ همه ﺧﺪاﻳﺎن ﺗﺎرﻳﺦ، هیچ ﺧﺪای دﻳﮕﺮی ﭼﻪ از ﻧﻈﺮ ﺧﺼﺎﺋﺺ ﺷﺨﺼﯽ و ﭼﻪ از ﻧﻈﺮ ﻓﺮاواﻧﯽ و ﺗﻨﻮع ﻣﺎﺟﺮاهائی ﮐﻪ وی ﺑﺎزﻳﮕﺮ اﺻﻠﯽ همه ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ ﺑﺎ او ﺑﺮاﺑﺮی ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ

“در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﻗﺮﺁن ﺁﻣﺪﻩاﺳﺖ ﮐﻪ اﻳﻤﺎن ﻳﺎ ﻋﺪم اﻳﻤﺎن اﻓﺮاد ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ارادﻩ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ و ﺁﻧﺎن ﺷﺨﺼﺎً اﺧﺘﻴﺎری در اﻳﻦ ﺑﺎرﻩ ﻧﺪارﻧﺪ. ﺁﻳﺎت ﻣﺘﻌﺪدی از ﻗﺮﺁن ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺷﮕﻔﺖ ﺁور ﺗﺄﮐﻴﺪ ﻧﻬﺎدﻩاﻧﺪ ﮐﻪ اﻳﻦ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮادی را ﺑﻪ راﻩ راﺳﺖ ﻣﻴﺒﺮد ﺗﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻮﻧﺪ، و اﻓﺮادی را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﻄﺎﮐﺎری ﻣﻴﮑﺸﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺎن ﺮا ﻣﺴﺘﺤﻖ دوزخ ﮐﻨﺪ، زﻳﺮا وﻋﺪﻩ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻬﻨﻢ را از ﺁدﻣﻴﺎن و از اﺟﻨﻪ ﭘﺮ ﮐﻨﺪ.”
من از متن قسمت اسلام رو مطالعه کردم و چنتا ایراد داشت…
توی متن بالا گفتی که افراد اختیاری درباره ایمانشون ندارند،خب این واضحه که اشتباهه کافیه ببینی خودت برای ایمانت اختیار داری یا نه(توی قرآن اومده که اگه خدا میخواست میتونست همه رو به اجبار مجبور به اطاعت کنه،یا اینکه خدا بر هرکاری تواناست و از این قبیل حرفا)ولی اینا به این معنی نیست که ما برای ایمان داشتن اختیار ناریم
و از اون فاجعه تر اینکه نویشتی خدا افرادی رو به تخلف میکشونه؟!آخه مگه میشه مگه داریم؟صد البته که خدا راه گناه رو باز میذاره و این یه امتحان برای ماست که نشون بدیم شایسته بهشت هستیم،وگرنه اگه کسی کار خلافی رو به اجبار انجام بده که گناه براش محصوب نمیشه،اگه غیر از این باشه با حکیم بودن خدا(که تو قرآن اومده)منافات داره…و نشون میده این حرفت درست نیست

0 ❤️

2017-01-22 00:06:08 +0330 +0330

در تاریخ ها هست که وقتی کمبوجیه پادشاه هخامنشی لشگر به مصر برد اعراب را واداشت که در بادیه برای سپاه او اب تهیه کنند و در برخی از جنگ هایی که ایرانیان با یونانی ها کرده اند نیز اعراب جزء سپاه ایران بشمار می امدند.

بدینگونه که در روزگاران کهن عرب را شأنی و قدری نبود.

شهری و تمدنی نداشت و محیط زندگی او نیز پیدایش هیچ نظام و تهذیبی را اقتضا نمیکرد.

معهذا اگر در کناره های این بیابان فراخ شهری و واحه ای بود،از برکت و تربیت و تمدن روم یا ایران بود.

چنان که نزاع و رقابت مستمری که همواره بین ایران و روم در کار بود،دولت های غسان و حیره را پدید اورد.

غسان در کنار بادیه شام بود و دولت روم انرا در برابر ایران علم کرده بود.

حکومت ایران نیز دولت حیره را در کناره بادیه عراق بوجود اورده بود تاهم در ان حدود از اصطکاک مستقیم دو دولت جلوگیری کند و هم در جنگ با روم مدد کار ایران باشد.

اما نفوذ ایران بر عرب منحصر به امارات حیره نبود.

از همه قبایل و طوایف،گردنکشان و بزرگان عرب بدرگاه پادشاهان ساسانی روی نیاز می اورند.

گذشته از اینها یمن نیز از روزگار نوشیروان دست نشانده ایران بود.

مطالعه در تاریخ یمن و حیره نشان میدهد که ایرانیان در ان روزگاران عرب را به هیچ نمیگرفته اند و هرگز از جانب انها هیچ اندیشه ای نداشته اند.

1 ❤️

2017-01-22 19:44:52 +0330 +0330
نقل از: cat007
نقل از: Arrow11 خدای اسلام (الله)

در ﻗﺮﺁن ﺧﺪا ﻧﻪ ﺧﺪای ﺻﺪدرﺻﺪ ﮐﻴﻨﻪﺗﻮز و ﺗﺮش‌رو و بیرﺣﻢ ﺗﻮرات اﺳﺖ و ﻧﻪ ﺧﺪای دوﺷﺨﺼﻴﺘﯽ اﻧﺠﻴﻞ، ﺑﻠﮑﻪ ﺧﺪاﺋﯽ در ﺣﺪ اﻋﻼ ﻣﻄﻠﻖ و ﺧﻮد ﮐﺎﻣﻪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻴﺮون از او هیچ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ، هیچ ارادﻩای و هیچ واﻗﻌﻴﺘﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﺣﺘﯽ ﺑﺮﮔﯽ بی‌اﺟﺎزﻩ او از درﺧﺘﯽ ﻓﺮو ﻧﻤﯽاﻓﺘﺪ و هر ﺁﻧﭽﻪ در ﺁﺳﻤﺎن و زﻣﻴﻦ ﻣﯽﮔﺬرد، از ﺟﺰء ﺗﺎ ﮐﻞ، اﻟﺰاﻣﺎً ﺑﻪ همان ﺻﻮرﺗﯽ ﻣﯽﮔﺬرد ﮐﻪ او ﺧﻮاﺳﺘﻪ اﺳﺖ.

در ﻣﻮاردی ﻣﺘﻌﺪد ﺗﺬﮐﺮ دادﻩ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ هدف الله از روﻳﺪادهای ﺑﺪ ﻳﺎ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﺑﺮای ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن می‌اﻓﺘﺪ و درک ﻋﻠﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮای ﺧﻮد اﻳﺸﺎن دﺷﻮار اﺳﺖ، ﺁزﻣﺎﻳﺶ درﺟﻪ اﻳﻤﺎن ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ. در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﻗﺮﺁن ﺁﻣﺪﻩاﺳﺖ ﮐﻪ اﻳﻤﺎن ﻳﺎ ﻋﺪم اﻳﻤﺎن اﻓﺮاد ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ارادﻩ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ و ﺁﻧﺎن ﺷﺨﺼﺎً اﺧﺘﻴﺎری در اﻳﻦ ﺑﺎرﻩ ﻧﺪارﻧﺪ.

ﺁﻳﺎت ﻣﺘﻌﺪدی از ﻗﺮﺁن ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺷﮕﻔﺖ ﺁور ﺗﺄﮐﻴﺪ ﻧﻬﺎدﻩاﻧﺪ ﮐﻪ اﻳﻦ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮادی را ﺑﻪ راﻩ راﺳﺖ ﻣﻴﺒﺮد ﺗﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻮﻧﺪ، و اﻓﺮادی را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﻄﺎﮐﺎری ﻣﻴﮑﺸﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺎن ﺮا ﻣﺴﺘﺤﻖ دوزخ ﮐﻨﺪ، زﻳﺮا وﻋﺪﻩ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻬﻨﻢ را از ﺁدﻣﻴﺎن و از اﺟﻨﻪ ﭘﺮ ﮐﻨﺪ.

ﻓﺮﻳﻤﻦ ﮐﻼرک ﭘﮋوهشگر ﺗﺎرﻳﺦ ﻣﺬاهب و ﻣﻮﻟﻒ ﮐﺘﺎب ﻣﻌﺮوف ﻣﺬاهب ﺑﺰرگ، اﻳﻦ ﺳﻪ واﻗﻌﻴﺖ را ﭼﻨﻴﻦﺧﻼﺻﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ:

ﺧﺪای ﻣﻮﺳﯽ ﻗﺪرت ﺗﺮﺳﻨﺎﮐﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ همیشه در ﻣﻴﺎن ﺑﻨﺪﮔﺎن ﺧﻮدش زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ و ﺷﺮﻳﮏ همه درستی‌ها و ﻧﺎدرستی‌های ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ.
ﺧﺪای ﻋﻴﺴﯽ هم ﺑﺎﻻی ﺳﺮ ﺁدﻣﻴﺎن اﺳﺖ و هم در درون ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ.
و ﺧﺪای ﻣﺤﻤﺪ ﺻﺮﻓﺎ درﺑﺎﻻی ﺳﺮ ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ و از ﻣﻮﺿﻊ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮوای ﻣﻄﻠﻘﯽ ﺑﺎ ﺁﻧﺎن ﺳﺨﻦ ﻣﯽﮔﻮﻳﺪ ﮐﻪ هیچ وﻗﺖ از ﻣﺴﻨﺪ ﺧﺪاﺋﯽ ﺧﻮدش ﻓﺮود ﻧﻤﯽﺁﻳﺪ.

ﻣﻴﺎن اﻳﻦ ﺳﻪ ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺨﺘﻠﻒ، اﮔﺮ ﺑﺮداﺷﺖ ﺧﺪای ﻣﺴﻴﺤﻴﺖ ﭘﺪراﻧﻪ ﺗﺮ و ﺑﺮداﺷﺖ ﺧﺪای اﺳﻼم ﺳــﺮوراﻧﻪﺗﺮ اﺳﺖ ،ﺑﺮداﺷﺖ ﺧﺪای ﻳﻬﻮدی ﭘﺮ ﺁﺑﺮنگ‌تر و ﺧﻮاﻧﺪﻧﯽﺗﺮ اﺳﺖ.
زﻳﺮا وی ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺁﻧﭽﻪ در ﺗﻮرات از او ﺣﮑﺎﻳﺖ ﻣﯽﺷﻮد هم اﻟﻮهیم ﻳﻬﻮدی اﺳﺖ، هم ﺁﺗﻮن ﻣﺼﺮی، هم ﻣﺮدوخ ﺑﺎﺑﻠﻲ، هم ﺑﻌﻞ ﻓﻴﻨﻴﻘﻲ، هم زﺋﻮس ﻳﻮﻧﺎﻧﻲ، هم ژوﭘﻴﺘﺮ روﻣﻲ، و در ﺟﻤﻊ همه ﺧﺪاﻳﺎن ﺗﺎرﻳﺦ، هیچ ﺧﺪای دﻳﮕﺮی ﭼﻪ از ﻧﻈﺮ ﺧﺼﺎﺋﺺ ﺷﺨﺼﯽ و ﭼﻪ از ﻧﻈﺮ ﻓﺮاواﻧﯽ و ﺗﻨﻮع ﻣﺎﺟﺮاهائی ﮐﻪ وی ﺑﺎزﻳﮕﺮ اﺻﻠﯽ همه ﺁﻧﻬﺎ اﺳﺖ ﺑﺎ او ﺑﺮاﺑﺮی ﻧﻤﯽﮐﻨﻨﺪ

“در ﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﻗﺮﺁن ﺁﻣﺪﻩاﺳﺖ ﮐﻪ اﻳﻤﺎن ﻳﺎ ﻋﺪم اﻳﻤﺎن اﻓﺮاد ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ارادﻩ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ و ﺁﻧﺎن ﺷﺨﺼﺎً اﺧﺘﻴﺎری در اﻳﻦ ﺑﺎرﻩ ﻧﺪارﻧﺪ. ﺁﻳﺎت ﻣﺘﻌﺪدی از ﻗﺮﺁن ﺑﺮ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺷﮕﻔﺖ ﺁور ﺗﺄﮐﻴﺪ ﻧﻬﺎدﻩاﻧﺪ ﮐﻪ اﻳﻦ ﺧﻮد ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮادی را ﺑﻪ راﻩ راﺳﺖ ﻣﻴﺒﺮد ﺗﺎ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ رﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺷﻮﻧﺪ، و اﻓﺮادی را ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺧﻄﺎﮐﺎری ﻣﻴﮑﺸﺎﻧﺪ ﺗﺎ ﺁﻧﺎن ﺮا ﻣﺴﺘﺤﻖ دوزخ ﮐﻨﺪ، زﻳﺮا وﻋﺪﻩ ﺧﺪاوﻧﺪ ﺗﺨﻠﻒ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺟﻬﻨﻢ را از ﺁدﻣﻴﺎن و از اﺟﻨﻪ ﭘﺮ ﮐﻨﺪ.”
من از متن قسمت اسلام رو مطالعه کردم و چنتا ایراد داشت…
توی متن بالا گفتی که افراد اختیاری درباره ایمانشون ندارند،خب این واضحه که اشتباهه کافیه ببینی خودت برای ایمانت اختیار داری یا نه(توی قرآن اومده که اگه خدا میخواست میتونست همه رو به اجبار مجبور به اطاعت کنه،یا اینکه خدا بر هرکاری تواناست و از این قبیل حرفا)ولی اینا به این معنی نیست که ما برای ایمان داشتن اختیار ناریم
و از اون فاجعه تر اینکه نویشتی خدا افرادی رو به تخلف میکشونه؟!آخه مگه میشه مگه داریم؟صد البته که خدا راه گناه رو باز میذاره و این یه امتحان برای ماست که نشون بدیم شایسته بهشت هستیم،وگرنه اگه کسی کار خلافی رو به اجبار انجام بده که گناه براش محصوب نمیشه،اگه غیر از این باشه با حکیم بودن خدا(که تو قرآن اومده)منافات داره…و نشون میده این حرفت درست نیست

آغا برو یقه قرآنتو بگیر، من چیکاره ام؟ از خودم که نگفتم، تو قرآن اومده.

1 ❤️

2017-01-22 20:34:24 +0330 +0330

چنانکه از اثار و اخبار پدید میاید،در اوایل قرن سوم بعد از میلاد پاره ای از طوایف عرب،از فترتی که در پایان روزگار اشکانی پدید امده بود استفاده کرده و بر سرزمین های مجاورت فرات فرود امدند و بر قسمتی از عراق دست یافتند.

ازین تازیان برخی همچنان زندگی بدوی را دنبال میکردند،اما عده ای دیگر به کار کشاورزی دست میزدند.

پس از ان،رفته رفته روستاها و قلعه ها بنا کردند و شهر هارا براوردند.

مهمترین این شهرها حیره بود که در جایی نزدیک به محل کوفه کنونی بر کرانه بیابان قرار داشت.

این شهر،چنانکه از نانم ان پیداست قلعه ای و اردویی بوده است که اعراب در ان سکونت داشته اند اما اندک اندک به شهر تبدیل شده است.

تاریخ بناهای این شهر را در افسانه ها به بختنصر نسبت داده اند و پیداست در صحت این قول جای شک هست. اینقدر هست که هوای ازاد بیابان و اب جویبارهای فرات برای ابادی این سرزمین مساعد افتاده است.

کثرت زرع و نخیل و وفور اب و کشت در این ناحیه میتوانسته است فرمانروایان صحرا را به تمدن دعوت نماید.

عرب هایی که در این حدود سکونت داشتند،به سبب مجاورت با ایران از برکت فرهنگ و تمدن بهره ای یافته بودند.

در نزدیک حیره کاخ هایی همچون ((کاخ خورنق)) و ((کاخ سفید)) و ((کاخ ابن بخیله)) برپاگشته بود که جلوه و رونقی خاص بدان شهر میبخشید.

1 ❤️

2017-01-25 17:32:52 +0330 +0330

عربان این ناحیه برخی ایین ترسایی داشتند و برخی نیز ایین مجوس را پذیرفته بودند.

نیز در بین انها کسانی بودند که با خط و کتابت اشنایی داشتند و شاید خط و کتابت از انجا بدیگر جاهای عربستان رفته باشد.

تاریخ امراء حیره دقیقا روشن نیست.

اینقدر هست که این امراء از اعراب بنی لخم بودند و بحکم مجاورت نسبت به شاهنشاهان ساسانی فرمانبرداری میکردند.

سبب عنایتی که فرمانروایان ساسانی به حمایت و تقویت امراء حیره میداشتند این بود که میخواستند بوسیله انها اعرابی را که در ثغور ایران سکونت داشتند متحد نمایند و به یاری انها از تجاوز و تعدی بدویان غارتگر به حدود مرز ایران جلوگیری نمایند.

ازین رو پادشاهان ساسانی در حمایت و تقویت این امراء عنایت بسیار می ورزیدند و انهارا با فرمان خویش بدین مقام منصوب می نموندند.نام این امراء در تاریخ های قدیم ایران ضبط بوده است و حمزه اصفهانی فهرستی از نام و مدت عمر انها با ذکر پادشاهانی از ساسانیان که با انها معاصر بوده اند نقل نموده است.

این فهرست هرچند کامل و خالی از خطا نیست اما به هر حال جالب و مهم است.

ترتیب و شماره امراء این سلسله غالب نادرست و مبهم است.

شباهت و وحدت نام های انها از اسبابی است که مورخان را در باب تازیخ امراء این خاندان به خطا و اشتباه افکنده است.

هرچه هست،امراء یزرگ این دیار،در دوره ساسانی بیشتر از خاندان لخم بوده اند و همه از شاهنشاه ایران فرمان می برده اند.

ذکر تاریخ حیره و امراء خاندان لخم در اینجا حاجت نیست خاصه که در این باب تاریخ ها نیز اطلاعات دقیق و درستی ندارند.

با اینهمه اشاره کوتاهی به امارات این خاندان تا اندازه ای وضع تمدن و حکومت اعراب مجاور این ناحیه را بدست می دهد.

اینقدر برای این کتاب کفایت است و بررسی تتبعاتی که محققان در تاریخ این سلسله کرده اند در حوصله کار ما نیست.

دوقرن سکوت

به قلم عبدالحسین زرینکوب

2 ❤️

2017-01-25 19:01:45 +0330 +0330

حملهٔ اعراب به ایران به مجموعه حملاتی به امپراتوری ساسانی در قرن هفتم میلادی اشاره دارد که از زمان ابوبکر شروع شده، در زمان عمر به اوج خود رسید و در زمان عثمان منتهی به سقوط کامل دولت ساسانی در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان، بود. این حملات همچنین باعث افزودن ایران به قلمرو اسلامی شد و سرآغاز فرایند تدریجی گرویدن ایرانیان به اسلام که چندین قرن طول کشید، بود.

** از میان حمله‌هایی که اقوام دور و نزدیک در طول تاریخ به خاک ایران کرده‌اند، حملهٔ اعراب بیشترین تاثیر را بر ایران گذاشت. مورخان دلایل متعددی را در مورد انگیزه و نقطه شروع حملات اعراب به ایران ذکر کرده‌اند: دورنمای کسب ثروت و زمین، گرسنگی و فقر، تلاش برای گسترش اسلام، تلاش برای رها کردن اعراب بین‌النهرین از سلطه ساسانیان، عرب گرایی، تغییرات آب و هوایی، گسترش شبکه تجاری و غیره.**

اندکی پس از وفات محمد، ابوبکر لشکری را جهت فتح عراق به سمت حیره در غرب قلمرو ساسانیان (عراق کنونی) فرستاد و آنجا را فتح کرد. پس از بازپس گیری و جابجا شدن این شهر میان مسلمانان و ساسانیان در زمان عمر، سرانجام لشکر سلطنتی ایران تحت فرماندهی رستم فرخ‌زاد در نبرد قادسیه با اعراب درگیر شد که نتیجه آن پیروزی اعراب بود. پس از نبرد قادسیه تیسفون (در جنوب بغداد کنونی)، پایتخت ساسانیان، پس از یک محاصره کوتاه تسخیر و غارت شد.

برخی مورخان ذکر می‌کنند که پس از تصرف عراق عمر علاقه‌ای به اینکه جنگ را به فلات ایران گسترش بدهد نداشت اما بدلایل مختلف از جمله ترس از حمله یزدگرد یا یکی از مدعیان سلطنت او نهایتاً تصمیم به حمله گرفت. در سال ۶۴۲ آخرین مقاومت منسجمِ ایرانِ ساسانی در نهاوند رخ داد (نبرد نهاوند) که پس از نبردی خونین اعراب پیروز شدند. یزدگرد متواری شده و عاقبت در سال ۶۵۱ میلادی به دست آسیابانی در مرو کشته شد.

1 ❤️

2017-01-25 20:40:05 +0330 +0330

آقا سلام.ما داشتیم رد می شدیم گفتیم یه سلامی هم خدمت کهنه سرباز ارتش آگاهی عرض کنیم.امیدوارم همیشه کامیاب باشی ? ?

0 ❤️

2017-01-27 11:50:56 +0330 +0330
نقل از: unknown.boy95 آقا سلام.ما داشتیم رد می شدیم گفتیم یه سلامی هم خدمت کهنه سرباز ارتش آگاهی عرض کنیم.امیدوارم همیشه کامیاب باشی ? ?

آقا ما ارادت داریم

بازم پیشش ما بیا ?

1 ❤️

2017-01-27 13:10:58 +0330 +0330

مورخین دلایل مختلفی را برای سقوط ساسانیان بیان کرده‌اند: نزاع مذهبی و طبقاتی، فقدان حمایت مردمی، نزاع میان اشراف، بی ثباتی سیاسی، و هزینه جنگ‌های طولانی و ناموفق اخیر با امپراتوری روم شرقی، اپیدمی طاعون، آشفتگی مربوط به جانشینی تخت پادشاهی، دین اسلام، اختلافات میان طبقات جامعه و عدم هماهنگی میان آنها، باور ایرانیان به سرنوشت و پذیرش شکست، وجود پیروان فرقه‌های غیر آیین مزدیسنا (زرتشتی) و مسیحیان که در دفاع از معابد آتش و خانواده ساسانی اخلال ایجاد می‌کردند و عوامل دیگر.

فتوحات اعراب به سمت شرق ادامه یافت. ولایت‌های شرقی ایران شامل سیستان و خراسان هم سقوط کردند. با این حال نواحی غربی طبرستان و نیز کل ولایت گیلان تا یکی دو سده تحت سلطه اعراب در نیامد و افرادی از اشراف ایران در آنجا حکومت می‌کردند.

جنگ نهاوند مقاومت دولت مرکزی را در هم شکست، و از این زمان به بعد موانع پیشروی اعراب مقاومت‌های محلی بود که در برخی موارد شدید بودند. اعراب پس از فتح هر شهری قراردادی با سران آن شهر می‌بستند که در آن میزان مالیاتی (جِزیه) که قرار است که از شهر اخذ شود را مشخص می‌کرد.

** روال کلی این بود که شهرها پس از عقد قرارداد صلح شهرها قیام می‌کردند. قیام‌ها مخصوصا تا زمانی که یزدگرد زنده بود بیشتر رایج بود و مقاومت‌های محلی قوی و مکرر بود. در برخی موارد مخالفان نیروی بزرگی نیز فراهم کرده بودند.**

مورخان در مورد انگیزه قیام‌ها نظرات مختلفی دارند.

اعراب معمولاً در امور داخلی مردمان محلی که مالیات خود را می‌پرداختند دخالت نمی‌کردند.

2 ❤️

2017-01-27 15:51:17 +0330 +0330

در قرون اول اسلامی، سران محلی مسولیت اداره محلات و شهرها را بر عهده داشتند. پس از فتح یک ناحیه، اعراب در پادگان‌هایی که ساکن می‌شدند که یا خود تبدیل به شهر می‌شدند یا اینکه در نزدیکی شهرهای دیگر قرار داشتند.

در زمان فتح و دوره بلافاصله پس از آن ارتباط و ادغام کمی بین اعراب و ایرانیان محلی وجود داشت. این خط مشی هم توسط خلیفه و هم توسط علمای زرتشتی حمایت می‌شد. با گرویدن زرتشتیان به اسلام تماس‌ها زیادتر شده، و قوانینی برای ارتباط بین آنها وضع شد.

تا زمان قتل عثمان، فتح ایران کامل شده بود و پادگان‌های اعراب در چند منطقه جهت اطمینان از اخذ مالیات برقرار شده بود. از زمان معاویه به بعد برنامه اسکان دائمی برخی اعراب در ایران اجرا شد.

در زمان امویان اعراب از آمودریا فراتر رفته و وارد کوه‌های افغانستان شدند.

زرینکوب رفتار اعراب با ایرانیان را «مضحک، شگفت انگیز، و ظالمانه» خوانده و اعراب را مردمانی «خشن و ساده دل» می‌داند و می‌نویسد که بجز کسانی که بشدت تحت تاثیر تعالیم اسلامی قرار گرفته بودند، بقیه نسبت به اعراب احساس کینه و نفرت داشتند.

از طرف دیگر ستپنینت حقیقت را چیزی میان دو قرائت متضاد «چپاول مادی و معنوی ایرانیان توسط اعراب» و «تاثیر گذاری اسلام و برخورد ملایم اعراب» می‌داند و معتقد است که موارد خشن که در هر جنگی اتفاق می‌افتند نباید اغراق شده تا حدی که ملایمت نسبی اعراب نادیده گرفته شود.

کلود کائن می‌نویسد که تحت تاثیر جنبش‌های ملی گرایانه دوران مدرن، تمایل به سمت نمایش ایرانیان و اعراب به عنوان دو گروه متخاصم رفته‌است در حالی که این دیدگاه با حقایق تاریخی سازگار نیست.

نوشته‌های مورخین در مورد تاثیرات مثبت و یا منفی حمله اعراب آمیخته با ارزیابی‌های خوب و بد بوده‌است.

1 ❤️

2017-01-27 18:12:56 +0330 +0330

پس از جنگ تيسفون و سقوط پايتخت ساسانيان ، يزدگرد سوم آخرين پادشاه ساساني تيسفون را ترک گفته رهسپار حلوان که شهر کوچکي در نزديک خانقين کنوني بود شد تا مقدمات اعزام نيرويي را فراهم آورد.

** بعد از چندي به سعد بن ابي وقاص خبر رسيد که يزدگرد سوم در حلوان قشوني جمع کرده، در صدد جنگ‌است. سعد کس نزد عمر فرستاد تا از وي درباره تعقيب يزدگرد اجازت کند.**

** عمر در پاسخ دستور داد خود سعد در مدائن بماند ولي برادرزاده هاشم ابن عتيبه با دوازده هزار نفر از سپاهيان را بدانجا بفرستد.**

** رستم فرخزاد که در اين زمان سپهسالار ايران بود چون از تيسفون بيرون آمد به جلولا که رسيد به صوابديد بعضي از سرداران ديگر در صدد برآمد پيش از آنکه لشکرش پراکنده شوند و هر يک بجايي بروند، يکبار ديگر پيش هجوم عرب درايستد و در دفع بلاي آنها جهدي بکار برد**.

در زماني که يزدگرد در حلوان بود فرخزاد نامه‌اي به او نوشت و از او مال و لشکر مدد خواست. يزدگرد مال و سپاه جهت وي فرستاد و حتي از اصفهان نيز لشکر به ياري وي فراز آمد. بموجب يک روايت ديگر مهران رازي بود که در اين واقعه فرماندهي داشت.

** ايرانيان در جلولا خندق کندند و آماده جنگ شدند. سعد نيز به دستور خليفه عمر با سپاهش عازم حلوان بود که در سر راه خود در جلولا با نيروهاي ايران روبرو شدند. جنگ سختي روي داد و ايرانيان مغلوب شدند. گروه بسياري از ايرانيان و از جمله مهران رازي کشته شدند و گروهي نيز روي به هزيمت نهادند. هزيمتيان را اعراب تا حلوان و قصر شيرين دنبال کردند. **

پس از جنگ اعراب وارد حلوان شده دست به يغما گشودند و اموال و نفايس هنگفتي را به غارت بردند. بموجب نوشته مورخان سهم هر يک از سپاهيان از غنائم بدست آمده، هزار درهم بود. کثرت اسيران، خاصه زنان و دختران چندان بود که گويند وجود اسيران جلولا براي عمر مايه نگراني گشت و مکرر مي‌گفت «از فرزندان اين زنان که در جلولا اسير شده‌اند به خدا پناه مي‌برم.»

بعد از اين فتح سعد بن ابي وقاص مي‌خواست يزدگرد را تعقيب کند وليکن عمر به او نوشت که «ميانرودان براي اعراب کافي است و کاش مابين ميانرودان و ممالک آنطرف کوه‌ها (مقصود کوه‌هاي زاگرس است.) سدي بود که نه ايراني‌ها مي‌توانستند از آن بگذرند و نه اعراب.» بنابراين ، سعد به تسخير شهرهاي ديگر ميانرودان پرداخت و کاملاً موفق شد.

منبع ویکیپدیا

يک پرسش از هم‌ميهنان:

چرا آخوندهائي که بر منبر اين همه براي ماجراي «صحراي کربلا» جلز و ولز مي‌کنند، هرگز عليه سعدابن ابي وقاص يک کلمه هم سخن نگفته و نمي‌گويند؟! چرا روحانيان، مراجع تقليد و آخوندهاي ايران از شکست رستم فرخزاد به دست سعدابن ابي وقاس ابراز تاسف نمي‌کنند؟! چرا بسياري از ايرانيان مقلد اين جماعت ضدايراني‌‌اند؟

شفیعی

1 ❤️

2017-01-29 19:17:08 +0330 +0330
نقل از: hasharitanha27 تاسف

بابت ؟

1 ❤️

2017-01-29 20:27:42 +0330 +0330

حد چیست؟

**حد، به مجازاتي گفته ميشود كه نوع وميزان و كيفيت آن در شرع تعيين شده است . **

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «