به رغم تمامی اینها
تو اینجایی، در حال زندگانی
اگر شکستهای و ترکت کردهاند
کفایت خود را زیر سوال مبر
مشکل اینجاست که
تو آنقدر کافی بودهای که تحمل به دوش کشیدنت را نداشتند
برای بهبودی
باید به ریشهی زخمهایت برسی
و بر اول تا آخرشان بوسه نهی
سرزنش خود بره خاطر اشتباهات والدینت
عذاب وجدان به خاطر آنچه بر تو رفته
همه را پایان بده
گاهی باید با والدین مسموم نیز
متارکه کرد
همهی ما زیبا به دنیا میآییم
تراژدی عظیم آن است که
خلاف این حقیقت بر ما دیکته میشود
بر خود میلرزم
با فکر اینکه
در دام عشق بخشی کوچک از تو بیفتم
و آن را با کل وجودت اشتباه بگیرم
سکندری خوردن
سقوط کردن
خونریزی
به زانو درآمدن
برخاستن
بهبودی
اینگونه رشد میکنیم
چه چیز از دل انسان
که دوباره و دوباره میشکند
و همچنان میتپد
قدرتمندتر است؟
چقدر قشنگ و درست نوشته خانم kaur
مخصوصا اونجاش که میگه i tremble at the thought of…