نمودارها و شاخصها به درک و توضیح بهتر ما در مواجهه با مسائل مختلف زندگی کمک میکنند و گرایش جنسی از این قاعده مستثنی نیست. یکی از مشهورترین شاخصهایی که برای درک بهتر گرایش جنسی بهکار گرفته میشود، شاخص کینزی (Kinsey Scale) است که تعیینکنندۀ میزان گرایش فرد به جنسیتهای مختلف است. با وجود ایرادی که به محدودیتهای این شاخص وارد میشود، بعضی از افراد میتوانند برای درک بهتر گرایش جنسیشان از آن استفاده کنند.
شاخص کینزی چیست؟
نوعی نمودار مصور برای نشاندادن گرایش جنسی است که طیفی از کاملاً دگرجنسگرا تا کاملاً همجنسگرا را در بر میگیرد. گروهی از پزشکان شاخص کینزی را طراحی کردند و در ابتدا با نام شاخص درجهبندی دگرجنسگرا-همجنسگرا (Heterosexual-Homosexual Rating Scale) به دنیا معرفی شد. «آلفرد کینزی» (Alfred Kinsey)، «واردل پُمروی» (Wardell Pomeroy) و «کلاید مارتین» (Clyde Martin) اولین بار این شاخص را در کتابی با نام «رفتارهای جنسی انسان مذکر» (Sexual Behavior in the Human Male) در سال 1948 معرفی کردند.
«آنه هودر شیپ» (Anne Hodder-Shipp)، دارندۀ چندین گواهی روابط و سکس، مدرس و مسئول سایت «هرکسی حق داشتن آموزش جنسی را دارد» (Everyone Deserves Sex Ed) دربارۀ این شاخص میگوید: «این شاخص برای سنجش گرایش جنسی افراد طراحی شد و بر اساس آن گرایش افراد به جای محدودشدن به اصطلاحات دگرجنسگرا، همجنسگرا یا دوجنسگرا، در نقطهای از یک طیف نسبی قرار میگرفت که در یک سوی آن همجنسگرایی محض و در سوی دیگر دگرجنسگرایی مطلق قرار داشت. در آن زمان کینزی با استفاده از این شاخص نتیجه گرفت که اغلب افراد در جایی بین این دو گرایش قرار میگرفتند». مطرحشدن این مطالعه و استفاده از این شیوه برای طبقهبندی گرایش جنسی در زمان خودش بسیار پیشگامانه و ساختارشکنانه بود.
با گذشت زمان و پیشرفت دانش جنسی جامعه، این مقیاس به محدودیتها و کمبودهایی در بهتصویرکشیدن تنوع گستردۀ تجربیات جنسی دچار شد. علاوه بر این در شاخص کینزی جایی برای نانباینریها وجود نداشت. پس در صورتی که تمایل به استفاده از این شاخص دارید، به خاطر داشته باشید که قرار نیست همۀ افراد در یکی از این هفت دسته بگنجند و اگر هیچ کجای این طیف قرار نگیرند، باز هم اشکالی ندارد.
روش استفاده از شاخص کینزی
همانطور که قبلاً گفته شد، این شاخص هر فردی را از نظر میل و گرایش جنسی در نقطهای بین کاملاً همجنسگرا و کاملاً دگرجنسگرا قرار میدهد. در این شیوه امتیاز هر فردی عددی بین صفر تا شش میشود و دستۀ دیگری نیز در این مقیاس وجود دارد که دستۀ X نامیده میشود و معرف کسانی است که آسکشوال (بیجنسگرا) هستند.
هرکدام از این امتیازات معرف چه چیزهایی هستند؟
0: کاملاً دارای تمایلات و رفتارهای دگرجنسگرایانه
1: عمدتاً دگرجنسگرا اما امکان داشتن تجربۀ تصادفی همجنسگرایی و بروز رفتارهای همجنسگرایانه را نیز دارد
2. عمدتاً دگرجنسگرا اما تجربیات و رفتارهای همجنسگرایانهاش بیشتر از آن است که تصادفی تلقی شود
3: با نسبت یکسانی تمایلات همجنسگرایانه و دگرجنسگرایانه دارد
4: عمدتاً همجنسگرا اما تجربیات و رفتارهای دگرجنسگرایانهاش بیشتر از آن است که تصادفی تلقی شود
5. عمدتاً همجنسگرا اما امکان داشتن تجربۀ تصادفی دگرجنسگرایی و بروز رفتارهای دگرجنسگرایانه را نیز دارد
6. کاملاً دارای تمایلات و رفتارهای همجنسگرایانه
X: فاقد تماس یا بازخورد جنسی-اجتماعی
نکته: در بعضی از نسخهها، به جای استفاده از عبارت تصادفی از «اندکی» یا به جای استفاده از «عمدتاً» از «غالباً» استفاده شده است. در نتیجه مثلاً: «غالباً همجنسگرا اما کمی گرایش همجنسگرا»
سیر تغییر و پیشرفت مقیاس کینزی
«کرول کویین» (Carol Queen)، دکترا و متخصص مسائل جنسی دربارۀ پیشینۀ پیدایش شاخص کینزی میگوید: «مقیاس کینزی به افتخار «آلفرد کینزی» (Alfred Kinsey)، یکی از چهرههای برجسته در عرصۀ پژوهشهای جنسی، نامگذاری شده است. بیتردید و بدون اغراق اگر تحقیقات کنیزی نبود، چشمانداز جنسی کنونی میتوانست بسیار متفاوت و با تنوع بسیار کمتری باشد.
کینزی حشرهشناسی بود که بهعنوان مدرس مسائل جنسی در دانشگاه ایندیانا استخدام شده بود. ولی این سمت برای او چندان جای رشد و پیشرفتی نداشت. بنابراین با کمک دانشجویان فارغالتحصیل این رشته، پژوهشهایی در این زمینه آغاز کرد که توانست درک و دانش جهان از علوم جنسی را کاملاً دگرگون کند.
دلیل اصلی طراحی شاخص کینزی اثبات این نظریه بود که گرایش جنسی (بهطور خاص، همجنسگرایی و دگرجنسگرایی) متغیرهای پیوسته و قابل طبقهبندی در طیفی از حالتها هستند و برخلاف تصور غلطی که دربارۀ کینزی مطرح میشود، کویین اضافه میکند: «او در تلاش نبود تا دید دوگانهای دربارۀ تجربیات جنسی بهوجود بیاورد. این ابداً وجاهت تاریخی ندارد. در آن زمان تا حدودی دید کلی مردم به مفاهیم جنسی ماهیت دوگانهای داشت، ولی صرفنظر از تمام این نکات، شاخص کینزی دوجنسگرایی را بهعنوان مفهوم قابل ملاحظهای در این طیف در نظر میگیرد؛ چرا که تقریباً هرکسی در میانۀ این طیف دوجنسگرا در نظر گرفته میشود».
مزایا و معایب شاخص کینزی
امروزه دانش ما در زمنیۀ گرایش و کشش جنسی و جنسیت انسان بسیار بیشتر از گذشته است. بنابراین با اینکه شاخص کینزی در زمان خودش حرکتی ساختارشکنانه بهحساب میآمد، در مقام مقایسه با دانش جنسی امروزی محدودیتهایی دارد. مثل هر چیز دیگری در این حوزه، این شاخص هم مزایا و معایب خودش را داشته و دارد.
1. برای گرایش جنسی، طیفی پیوسته را در نظر میگیرد
شاخص کینزی توانست تفکر اشتباه جامعه را در طبقهبندی کردن افراد در دو دستۀ مجزا از بین ببرد. شاخص کینزی اولین روش علمی بود که ایدۀ پیوستهبودن گرایش جنسی را مطرح کرد و نشان داد که گرایش افراد محدود به یکی از دو اصطلاح همجنسگرا و دگرجنسگرا نیست. همانطور که «کویین» توضیح میدهد، این شاخص نشان میدهد که گرایش افراد در طیفی از حالتها قابل بررسی است و طرح این مفهوم در زمان خودش زمینههای پیشرفت دانش ما و مطرحکردن طیفی از گرایشها و مفاهیم جنسیتی نوین من جمله طیف آسکشوالها فراهم کرد.
2. بر دوجنسگرایی تأکید میکند
شاخص کینزی بر وجود دوجنسگرایی و گستردگی طیفی از تجربیات جنسی ممکن برای هر فرد در زندگی تأکید میکند؛ چرا که طبق این شاخص مورد اول تا پنجم دوجنسگرا بهحساب میآیند. کینزی در پژوهشی که با اتکا به این مقیاس انجام داد، دریافت که 37 درصد مردان موردمطالعه در این پژوهش، در طول زندگیشان شکلی از گرایش به همجنس خود را در سنین نوجوانی تا جوانی تجربه کردهاند و این آمار در مردان مجرد بالای 35 سال به 50 درصد میرسد. 13 درصد از زنانی که در پژوهش کینزی شرکت کرده بودند، تجربۀ گرایش به همجنسشان را داشتند. این اطلاعات در زمان خودش پیشگام و انقلابی محسوب میشد و مسلماً مسائل جنسی بشر بسیار گستردهتر از این هاست.
«کویین» در مورد این شاخص میافزاید: «طرح این شاخص کمک بزرگی در جهت دیدهشدن دوجنسگرایی در جامعه محسوب میشد و بهنحوی منجر شد که همجنسگرایان نیازی به مخفیکاری درمورد گرایششان نداشته باشند. زمانی که من میخواستم درمورد همجنسگراییم صحبت کنم (دهۀ 70) جنبش آشکارسازی و حمایت از همجنسگرایی مفهومی کاملاً شناخته شده در جامعه بود و بخش عمدۀ این دستاورد مدیون مطالعات و نظریات کینزی در زمان خودش بود».
3. کمک به درک بیشتر
«کویین» همچنین میگوید که شاخص کینزی به افراد (همینطور به پزشکان و متخصصانی که در زمینۀ مسائل جنسی به افراد کمک میکنند) کمک میکند تا درک بهتری از تجربیات شخصی یا مسائل جنسی مراجعینشان داشته باشند و میتوانند در صورت نیاز تصویر روشنتری از گرایش جنسیشان داشته باشند و در نهایت منجر میشود که افراد مسائل جنسی را بهعنوان طیفی از تجربیات بپذیرند و با دید بازتری نسبت بهگذشته درمورد امکان تجربیات جنسی جدیدشان فکر کنند.
1. جایی برای افراد نانباینری در این طیف وجود ندارد
«هودر شیپ» میگوید: «شاخص کینزی بر پایۀ دوگانهای از سکس و جنسیت واقع شده است». این شاخص رفتارهای جنسی افراد را بهعنوان ترکیبی از همجنسگرایی و دگرجنسگرایی به تصویر میکشد و با این طبقهبندی دوگانه درمورد جنسیت و گرایش، دیگر جایی برای افراد نانباینری باقی نمیگذارد. حتی بعضی از افراد ترنس و بیناجنسیتی هم ممکن است در این طبقهبندی بهدرستی نگنجند؛ چون این شاخص برای این دسته از افراد نیز جای مشخصی را قائل نمیشود و نمیتوان ادعا کرد که این طیف کاملاً آنها را شامل میشود.
با اینکه مقصود از طرح این شاخص، حذف یا نادیدهگرفتن عمدی این دسته از جامعه نبوده، باید بپذیریم که شاخص کینزی متناسب با زمان خودش طراحی شده و در زمان طرح و ابداعش زبانی که برای توصیف گستردگی مسائل جنسی وجود داشته، در ابتدای پیشرفت و رشد امروزیش قرار داشته است.
2. بهجای هویت جنسی، رفتارهای جنسی را بررسی میکند
شاخص کینزی به جای هویت بر رفتار جنسی تمرکز میکند. بنابراین به جای اینکه هر فردی بتواند خودش را بهعنوان دگرجنسگرا یا همجنسگرا هویتیابی کند، این شاخص سعی در بهتصویرکشیدن الگوهای همجنسگرایانه یا دگرجنسگرایانۀ رفتارهای جنسی افراد دارد. این تفاوت در بینش ممکن است تمایز بزرگی در زندگی جنسی بعضی از افراد بهوجود بیاورد. برای مثال، لزبینی که در سنین نوجوانی گرایش جنسیش را آشکار نکرده باشد، احتمالاً سالها با مردان رابطۀ جنسی داشته است ولی این سابقۀ جنسی تداخلی با همجنسگراییش ندارد.
«کویین» میگوید: برای کینزی، واژگانی که به گرایش افراد اطلاق میکرد، ارزشی بیشتر از اسامی و صفات نداشت؛ چون دوست نداشت که ما خودمان را محدود به اسامی و اصطلاحات بکنیم. اما شواهد میگوید که کینزی فعلاً این مبارزه را به تاریخ باخته است. با این وجود اگر از این جنبه به تأکیدش بر عدم استفاده از واژگان در اشاره به گرایش افراد نگاه کنیم، شاید دلیل کینزی برای این کار انعطافپذیری هویت جنسی افراد و امکان داشتن رفتارهای جنسی مختلفی است که با «برچسب» افراد مطابقت نداشته باشد و اگر با این دید به سابقۀ رفتارها و کششهای جنسیمان نگاه کنیم، بینش کینزی خیلی میتواند مفید واقع شود.
3. در این شاخص جایی برای تمایل و کشش عاطفی و عاشقانه وجود ندارد
«آزاریا منزس» (Azaria Menezes)، مربی سکس و رابطه توضیح میدهد که «تمرکز این شاخص بر تمایلات جنسی و بدون درنظرگرفتن تفاوت بین گرایش جنسی و عاطفی است. برای بعضی از افراد، کسی که از نظر جنسی به او کشش دارند و شخصی که از نظر عاطفی به او وابستهاند، یکسان نیستند. ولی این تمایز در شاخص کینزی جایی ندارد».
4. سادهانگاری بیشازحد گرایش جنسی
در مجموع امروزه بسیاری بر این باورند که این شاخص پیچیدگیهای تجربیات و کشش جنسی افراد را بیش از حد ساده جلوه میدهد. «هودر شیپ» در این مورد می گوید: با اینکه در این شاخص طبقهبندیهای جدیدی برای گرایش جنسی لحاظ شده است، همچنان گرایش و تمایل جنسی سادهتر از واقعیت در نظر گرفته شده است؛ طوری که امکان بروز سردرگمی و برداشتهای شخصی با تکیه به این شاخص مطرح میشود. برای نمونه، توضیح دقیق استفاده از قید «تصادفاً» در اشاره به همجنسگرایی یا دگرجنسگرایی فرد چه چیزی میتواند باشد؟ اگر فردی واقعاً دگرجنسگرا نباشد ولی کاملاً خودش را بهعنوان همجنسگرا نیز هویتیابی نکند، دقیقاً در کدام بخش از طیف این شاخص میگنجد؟ آیا در این شاخص جایی برای فردی وجود دارد که به تمام جنسیتها از نظر عاطفی کشش داشته باشد ولی از نظر جنسی فقط گاهی به یکی از جنسیتها تمایل داشته باشد؟
5. ممکن است بهاجبار فردی را در دستهای قرار دهد که به آن تعلقی نداشته باشد
«منزس» توضیح میدهد که: «برخی از افراد ابداً تمایلی به برچسبگذاشتن روی گرایش یا میل جنسیشان ندارند». هرکسی نمیتواند با تبدیلشدن به عددی در یک طیف از گرایشهای جنسی کنار بیاید. آن هم در طیفی که تنها شامل هفت حالت باشد، مسلماً احساس محدودیت به فرد القا خواهد شد. از آنجا که امروزه اطلاعات عمومی دربارۀ گرایش جنسی و شیوههای بینهایتی که برای تجربیات جنسی افراد وجود دارد هرروز در حال تغییر و پیشرفت است، شاخص کینزی دیگر نمیتواند روش مناسبی برای تعیین گرایش جنسی افراد باشد.
سایر شاخصها و نسخههای مختلف هرکدام از آنها
امروزه شاخصهای مختلفی برای ارائۀ تصویری دقیق از گرایش و هویت جنسی افراد ابداع شده است. دو نمونه از معروفترینها در این زمینه «الگوی گرایش جنسی کلاین» (Klein Sexual Orientation Grid) و «محور جنسیتی استورمز» (Storms Sexuality Axis) هستند.
«الگوی گرایش جنسی کلاین»، کاملاً بر پایۀ شاخص کینزی و با الگوبرداری از آن طراحی شده است. این شاخص در سال 1978 توسط «فریتز کلاین» (Fritz Klein) در هفت نسخۀ مختلف طراحی شده است که شامل رفتار جنسی، گرایش جنسی، فانتزیهای جنسی و اولویتهای مربوط به سبک زندگی و مواردی دیگر میشود. روش کار به این صورت است که از فرد خواسته میشود تا اولویتهای خودش را در هر دسته از پرسشها در سه بازۀ زمانی گذشته، زمان کنونی و حالت ایدهآل مشخص کند. به این ترتیب بسیاری از محدودیتها و ایرادهای شاخص کینزی جبران میشود. به عقیدۀ «کویین»، در شاخص کلاین وجود طیف آسکشوال در کنار شاخصهای هویت جنسی طبق تعاریف مدرن، توانسته این نقایص را تا حد امکان جبران کند.
«محور جنسیتی استورمز» توسط «میشل دی. استورمز» (Michael D. Storms) طراحی و ابداع شد و میزان کشش جنسی را در محوری از X و Y ترسیم میکند. در این نمودار، محور Y میزان دگرجنسگرایی فرد را نشان میدهد و از محور X ها برای نشاندادن همجنسگرایی استفاده میشود. علاوه بر گسترش نظریات کینزی در این طرح، استفاده از این شاخص تنوع بیشتری از تجربیات دوجنسگرایانه را شامل میشود و آسکشوالبودن را هم کاملاً در آن لحاظ میکند.
سخن آخر
شاخص کینزی برای زمان خودش، طرحی فوقالعاده و از خیلی جهتها پیشگام در عرصۀ شناخت گرایش جنسی بوده است ولی با مفاهیم هویتی و جنسی امروزی سازگار نیست. بنابراین مجبور نیستید که در جایی از این شاخص بگنجید چون مقیاسی نیست که تمامی حالات و شرایط را در نظر گرفته باشد.
اگر دوست داشتید با کمک پارامترهای موجود در شاخص کینزی هویت جنسیتان را کشف کنید، به این توصیۀ «منزس» توجه داشته باشید که «از آنچه مناسب و معرف شما است استفاده کنید و فکرتان را درگیر مسائل اضافه نکنید».
ممنون از مطلب مفیدتون ولی با تاسف تسلط به زبان انگلیسی ندارم
↩ LucyTheMorningStar
ببخشید من خانوم هستم فقط به مرد تمایل دارم ولی شدیدا از اینکه یه خانومی دستش بهم بخوره چندشم میشه خیلی عصبی میشم
۲-۳ بار پیش اومده تو مترو مثلا یه خانومی میخواسته پیاده بشه دستشو گذاشته رو کتفم به حدی عصبی شدم که زدمش خیلی خیلی بدم میاد از اینکه تماس فیزیکی با یه خانومی داشته باشم از شوخی دستی که دخترا انجام میدنم خیلی بدم میاد
این چه گرایشی حساب میشه و آیا طبیعیه؟
↩ miss.mary2025
قبلا بگم که این یک نظر شخصی هست و تخصص و مطالعه لازم در این زمینه ندارم .
بنظرم این نوع تماس فیزیکی که در مترو براتون اتفاق اقتاده رو نباید در دسته ی تماسهای جنسی دسته بندی کرد . و اگه بخوایم دقیقتر بررسی کنیم باید پرسید که ایا اگه همون تماس ناخواسته در مترو مثلا اگه توسط مرد انجام شده باشه احساس شما چیه ؟ یا اینکه در یک مهمانی خصوصی وقتی با خانومی روبوسی هم میکنید ایا همونقدر براتون چندش اوره ؟ اکه دراین دو حالت هم همونقدر براتون منزجر کننده هست احتمالا باید به روانکاو مراجعه کنید .
ممنون . همانطور که توضیح داده شده جایی برای افراد ترنس وجود ندارد.
↩ miss.mary2025
فکر نمیکنم مشکلتون ربطی به تمایل، هویت یا گرایش جنسی داشته باشه.
همهچیز طبیعیه مگر اینکه در زندگی عادیتون مشکل ایجاد کنه، به خود یا دیگران آسیب بزنه یا خودتون ناراضی باشید.
حالتی که برای شما پیش میاد و واکنشی که میدید بیشتر به فوبیا شبیهه و فکر نمیکنم جنسی باشه. پیشنهاد میکنم با متخصص مشورت کنید.
↩ lidasissy
خواهش میکنم.
بله این شاخص قدیمیه و هنوز جنسیتها و گرایشهای غیردوگانه رو به رسمیت نمیشناخته اما بسیار مهمه چون با طرحکردن دوجنسگرایی، نقطۀ شروعی بر شکستن قوانین قبلی بوده.
مطلب جالبی بود و ممنون از لینک آزمون
نمیدونستم ۶ تا طبقه بندی داره فک میکردم ۰ و ۱ باشه
تست هم انجام دادم و ۱ شدم البته شاید جواب ها رو صادقانه تکمیل نکرده بودم (خود سانسوری) باید دوباره یه وقت دیگه انجام بدم.