حسرت و تو کف بودن مردا و پسرا برا کس و کون خواهرت (فانتزی بی غیرتی)

1399/09/15

خاطره هاتونو از نگاه با حسرت مردا و پسرا به خواهراتون يا اينكه بشنوين از هيكلش تعريف ميكنن و تو كفش موندن اينجا بگيد…
شده کسی ندونه خواهرته جلو خودت از هیکلش و کس و کونش یا از گاییدنش تعریف کنه تو هم نتونی چیزی بگی…


اگه هم خاطره اي از ديدن سكس زوري يا مالوندنش تو مكانهاي عمومي داريد به اشتراك بذاريد
طرز لباس پوشیدنش تو خیابون و خونه چجوره و لباسای تنگ و چسبونش بقیه رو تحریک میکنه؟؟


فانتزیاتون از چجوری گاییده شدن خواهرتون (سکس گنگ بنگ و گروهی یا کیرای کلفت و سیاه یا سکس زوری…)
تا حالا با تصور گاییده شدنش جق زدی و حست چی بوده…


شبیه کدوم پورن استاره یا دوس داری شبیه کدوم پورن استار باشه…
اگه هم سفارش سکس فانتزی داستانی خواهرت داری پیام خصوصی بفرس
مرسي

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-10-26 15:52:29 +0330 +0330

آبجیت فقط گفت بهت زنگ بزنم که بیای دنبالش ولی هنوز نمیدونی چه مهارتایی با زبون و حلقش داره…


2 ❤️

2021-12-01 18:45:28 +0330 +0330

↩ Adib123321
بعدش دوستات چیکارش کردن؟
همچین لعبتی رو که نمیشه ولش کرد

0 ❤️

2021-12-03 11:10:04 +0330 +0330
0 ❤️

2021-12-03 11:11:20 +0330 +0330

↩ Reza01a
حتما داف درجه یکیه خواهرت که اینجوری فکر میکنن بقیه

1 ❤️

2021-12-03 12:55:33 +0330 +0330

😍 😎

0 ❤️

2021-12-03 18:13:01 +0330 +0330

علی ۲۹ از تهران
کونی
اوبی
عاشق کیر
ساکر هستم
وقتی حشری میشم دوس دارم با کیر تحقیر بشم
عاشق کیر لیسیدن و رون لیسیدن هستم
کیر خوشگلتونو میبوسم
تلگرام واسه آشنایی
وقتی بتونم سکستل هم هستم با تحقیر شدن
zaban0014

0 ❤️

2021-12-13 04:04:20 +0330 +0330

من یه خواهر دارم اسمش یلدا هستش 17 سالشه قد متوسطی داره اما اندامش مخصوصا کمر به پایین یکم پره طوری که هرجا میریم چشم هایی ک دنبال کونش هستن زیاده چه تو خیابون چه تو فامیل…


خاطره ای ک میخوام براتون تعریف کنم مربوط به دو سال پیش هست که ما همراه دوتا از فامیل های دورمون رفته بودیم شهربازی. خواهرم یه شلوار کتان چسبون با یه مانتو کوتاه که فقط یکم زیرش کون بود پوشیده بود.


تعطیلی بود برا همینم شهربازی خیلی شلوغ بود تصمیم گرفتیم سوار سفینه بشیم اما از اونجایی ک صف شلوغ بود به خواهرم و دوتا فامیلمون گفتم شما برید داخل صف تا منم برم بلیط بگیرم چون گیت بلیط هم شلوغ بود تقریبا 15 دقیقه طول کشید تا نوبتم شد بلیط رو گرفتم و رفتم سمت صف سفینه از آخر شروع کردم دنبالشون گشتن. یکم طول کشید تا پیداشون کردم هنوز به وسط صف نرسیده بودن رفتم جلوتر دیدم یه پسر پشت سر خواهرمه خیلیم نزدیکه جلوتر رفتم و چون اونا پشتشون به من بود نمیتونستن من رو ببینن دیدم یه پسره تقریبا هم سن خودم دستش رو کون خواهرم بود و آروم داشت میمالوندش دستش رو برده بود زیر مانتوش و آروم آروم مشغول بود. خواهرمم انگار خوشش اومده بود چون چیزی نمیگفت. یکم نگاشون کردم رفتم داخل صف وقتی بهشون رسیدم پسره ک منو دید یکم فاصله گرفته بود سوار سفینه شدیم و وقتی پیاده شدیم از طریق میکروفون شهربازی اعلام کردن دیوار مرگ با ماشین برای اولین بار… تصمیم گرفتیم بریم اونجا… خیلیم شلوغ بود از محوطه ک میرفتیم دیدم همون پسره پشت سرمون داره میاد به اونجا ک رسیدیم ده نفر تقریبا جلومون بودن اما طول نکشید ک خیلی شلوغ شد پسره رو نگاه میکردم یه تی شرت مشکی تنش بود که یه پیراهن هم روش پوشیده بود. دیدم پیراهنش رو در اورد و گرفت دستش وقتی رفتیم بالا هممون نزدیک هم وایسادیم خواهرم سمت راست من بود و همون پسره هم کنار من پشت سر خواهرم وایساد. خیلی شلوغ شده بود منم ک فهمیدم پسره برا چی اومده سعی کردم خودم رو بزنم به اون راه. اول نمایش با موتور بود. منم رو به خواهرم و فامیلامون گفتم نترسید بیاید جلوتر. برا همین همگی یکم خم شده بودیم روی نرده ها برا تماشا کردن نمایش وقتی نمایش شروع شد حس کردم پسره نزدیک تر شده بود و بعد از یکمی که گذشت کاملا چسبیده بود به خواهرم. چون فشار جمعیت زیاد بود یکم فاصله گرفتم از خواهرم برا همین یکی تونست بینمون قرار بگیره. حالا منم میتونستم بهتر ببینم که پسره چیکار میکنه… کاملا چسبیده بود به خواهرم پیراهنشم جلوش گرفته بود و متوجه شدم که کیرشو هم با خیال راحت درآورده بود ظاهرا ولی چیزی معلوم نبود… چون تکون اونجا زیاد بود کسی متوجه نمیشد که داره به خواهرم ضربه میزنه انگار طوری بود که داشت تلمبه میزد وقتی نمایش موتور تموم شد نوبت به ماشین رسید… همین ک شروع شد دیدم یکم مانتو خواهرم رو داده بود بالا و کاملا چسبیده بود بهش و تلمبه‌های خیلی محکم‌تری میزد جوری که هر بار یلدا تکون میخورد… قبل اینکه نمایش تموم بشه پسره یکم فاصله گرفت و زودتر از اونجا رفت بیرون…ظاهرا کارشو کرده بود. وقتی پایین میرفتیم خواهرم اینا زودتر تونستن پایین برن و من پشت سر اونا رفتم… پایین ک رسیدیم دیدم یکم از مانتو و رون خواهرم خیسه… اونجا بود که فهمیدم برا چی پیراهنش رو درآورده بود و جلوش گرفته بود برا اینه کسی نفهمه کیرش رو درآورده و گذاشته بود رو کون و لا پای خواهرم.

فهمیدم کلا پسره این کاره هست و اینجا کمین میکنه تا سوژه‌های مورد نظرشو پیدا کنه و یه حالی بکنه… امشبم مث اینکه خواهر ما سوژش شده و خودشم راضی بوده…

کلا بیخیال ماجرا شده بودم تا یه هفته بعدش یه مرخصی ساعتی گرفته بودم که برم خونه کاری داشتم…

نزدیکای خونه که رسیدم یهویی دیدم یه چهره آشنایی سر کوچمون داره راه میره و تا به خودم اومدم یادم اومد آره این همون پسره هست و آروم آروم داشت میرفت سمت انتهای کوچه….
به خودم گفتم این اینجا چیکار میکنه یهو تا تهشو خوندم…
گفتم شاید با یلدا از قبل دوست بوده ولی اصلا مال این حرفا نبود و شبیه ولگردا بود… یلدا خیلی ادعاش میشد و دختر با کلاسی بود…. پس حتما تو همون پارک بهش شماره داده ولی رو چه حسابی آخه؟؟

پسره آیفون خونمونو زد و سریع رفت تو…
اون ساعت غیر از خواهرم کسی خونه نبود…
سریع کلید انداختم رفتم تو و خیلی یواش درو باز کردم و رفتم تو…

سریع یه گوشه‌ای قایم شدم تا بتونم صداشون بشنوم و ببینم
انتهای راهرو وایسادم اونا تو پذیرایی بودن…

پسره: همون شلوار کشی که بهت گفتمو پوشیدی که…
یلدا با خنده: آرهههه همون که خرابکاری کردی روش…
پسره: ولی فکر نمیکردم بهم زنگ بزنی… فک کردم فقط تو پارک اجازه میدی باهات حال کنم…

یلدا بازم با خنده: اگه کیرت اونققد خوب نبود عمرا میذاشتم بیای اینجا….

پسره حشری شد و رفت سمت یلدا… از پشت گرفتش و چسبید بهش و شروع کرد تلمبه زدن از رو شلوار خوردن لب و لوچه خواهرم…
پسره: خیلیا رو تو اون پارکه تور کردم ولی هیچ کدومشون مث تو خوب نبودن دختر…
یهو خوابوندش و از رو شلوار شروع کرد ور رفتن با کون خواهرم و قربون صدقه کونش رفتن: ببین این کون و رون همونجا آبمو آورد…
یلدا همش میخندید… و کم کم خندیدنش تبدیل به آه و اوه کشیدن شد…
پسره: اون پسره باهاتون بود کی بود؟
یلدا: داداشم بود خیلی کاری نداره باهام… دو سه ساعت دیگه میاد خونه…
پسره: جوووون چه کونی بکنم از خواهرش….
یلدا با خنده: کووفت بیشعور…





اینقد پسره از رو شلوار کتونی نازک و نخی با کون خواهرم ور رفت که دیگه یلدا با صدای خفه‌ای گفت: نمیخوای بکنی تو؟؟؟

پسره: کونت خالیه؟؟
یلدا: معلومه…

اینو که گفت پسره یه دفعه وحشی شد و شلوار یلدا رو تا زانو کشید پایین و توی حالت داگی با اون کیر کلفتش کرد تو کون خواهرم که جیغ یلدا رفت هوا و….


بعدا فهمیدم فقط همون یه بار یلدا گذاشته بود از کون بکنتش و دیگه جوابشو نداده بود…

6 ❤️

2021-12-24 05:12:37 +0330 +0330

دقیقا زمانی که فکر میکنی همه چی اوکیه و خواهرت سرش به کار و زندگیشه همچین عکسی کاملا اتفاقی توی گوشیش میبینی…
چه حسی بهت دست میده؟؟؟


5 ❤️

2021-12-31 04:48:53 +0330 +0330

خواهرم گفت برا کار کردن میخواد بره شهرستان…

منم خیلی مخالف بودم و دلم نمیخواست بره چون همینجا هم که بود فقط ضرراش و خرابکاریاش میموند واسه من ولی گفتم باشه برو فقط باید قول بدی که مثل همیشه تو دردسر نیفتی…

با خنده گفت باشه بابا چقد تو حساسی…
از بسم خوش اندام و خوشگل بود همیشه تو محیط کار و بیرون براش مشکل ایجاد میشد و همه یجورایی میخواستن بکننش البته خودشم خیلی سر براه نبود…



شهرستانم که رفته بود ظاهرا همین کاراش ادامه داشت و از بس دنبال پول بود بازم خرابکاری کرده بود…
با زیر دستاش تو شرکت هر روز بحثش میشد و چنتا جای مختلفم مشکل سفته پیدا کرده بود…



تا جایی که همکارای خانمشم دیگه حالشون از خواهرم بهم و میخورد و میخواستن حالشو بگیرن…



هر روز بهش زنگ میزدن و تهدید پشت تهدید که باید پولمونو بدی وگرنه سفته‌ها رو میذاریم اجرا…

بالاخره یه روز همکارش زهرا به طلبکارای خواهرم خبر داده بود که آخر وقت تو شرکت تنها میشه و برید سراغش و یه درس حسابی بهش بدید…




خواهرم که حسابی جا خورده بود نتونسته بود حریفشون بشه و به زور سوار ماشین کرده بودنش و برده بودنش تو یه سوله خلوتی گوشه شهر…

بهش گفته بودن ببین خانم مقدم خودتم میدونی که نمیتونی کاری کنی اینجا هم کسی نیس… از همون اولم میخواستیم بکنیمت پس بهتره شل کنی و مثل یه دختر خوب بهمون حال بدی …

و باز هم خواهرم بر خلاف قولی که بهم داده بود به دام افتاده بود و برخلاف حرفاش که میگفت برا پیشرفت باید تلاش کرد بازم به دام آدمای خلافکار افتاده بود و …
البته اینجا که بودم همینجور بود و هر روز به خاطر تیپای افتضاحش و سکسی بودنش همه دنبالش بودن حتی مردای همسایه دیگه این آدما که طبیعی بودن…







دیگه شل کرده بود و میذاشت هر کاری باهاش بکنن… ینی خودشم …
















قاعدتا وقتی اینجور دخترایی که برا کردنشون نقشه میکشن و تور میکنن دیگه اصلا بهشون رحم نمیکنن مهمم نیس خواهر من باشه یا کس دیگه…
























خواهرم: راحت شدین؟؟؟ الان میتونم برم؟؟

++: آره ولی یادت باشه سفته‌هات با همین یه بار صاف نمیشه…

خواهرم: باشه عوضیای کثافت

4 ❤️

2021-12-31 16:41:48 +0330 +0330

دومی ابجی منه یکی بیاد تل

2 ❤️

2021-12-31 18:58:05 +0330 +0330

↩ Amir08amir
@A_T_bafgh
بیا تل گیفشو بدم

0 ❤️

2021-12-31 20:43:10 +0330 +0330

↩ Stalllamm
@A_T_bafgh
منتظرم

0 ❤️

2022-01-03 15:17:20 +0330 +0330

↩ Ali.b.71
بیا خصوصی ایدیمو بگیر

0 ❤️

2022-01-04 03:22:11 +0330 +0330


سعی کن وقتی میرید بیرون لب دریا یا توی کویر و جنگل خواهرتو نسپری به اینایی که اسب کرایه میدن…

بعضیاشون آدمای درستی نیستن و دخترای خوشگلو که سوار میکنن میبرن یه گوشه خلوتی که خودشونم میدونن کسی پیداشون نمیکنه حسابی دختره رو میکنن مخصوصا اگه مثل خواهرت پرو پاچه خوبی داشته باشی و سکسی باشه… کونش تو چشم بزنه و تیپای بد بزنه…


خواهرت شانس بیاره فقط یه نفر باشن وگرنه دو سه نفری میفتن به جونش…


4 ❤️

2022-01-05 15:16:09 +0330 +0330

↩ brianna_aletta
ی مدت کم پیدا بودی
امیدوارم پر انرژی اومدی باشی

0 ❤️

2022-01-06 02:46:00 +0330 +0330

↩ CuckoldBrother13
دمش گرم
عجب کونی گاااییده از خواهرت

1 ❤️

2022-01-06 11:11:06 +0330 +0330

↩ Mr.fu
🌹 🌹

1 ❤️

2022-01-06 11:14:41 +0330 +0330

↩ brianna_aletta
یه نفر پیدا شه زنتو و خواهرتو بزاره کنار هم بگاد. عالی ترین حسه

0 ❤️

2022-01-11 01:32:15 +0330 +0330

↩ Shimakirparast2
زنت شیما و‌خواهرت کنار همدیگه…
همونجوری که دوس داری…










4 ❤️

2022-01-15 17:12:07 +0330 +0330

اگه داداشت بفهمه هیچ وقت منو نمیبخشه…

آبجیت: مگه مهمه؟؟ بکن کسخل


5 ❤️

2022-01-17 02:39:19 +0330 +0330

چشمای خوشگل خواهرتو از یه نمای دیگه هم ببین


3 ❤️

2022-01-17 19:08:20 +0330 +0330

هیچوقت نمیتونی بفهمی چرا خواهرت اجازه داده دوتا از دشمنات راحت و بدون دردسر بکننش…








2 ❤️

2022-01-19 15:19:19 +0330 +0330

↩ Hmkoni
خواهرت داغون شد زیرشون…. داغون…












4 ❤️

2022-01-25 02:30:00 +0330 +0330

دوس دخترم به همکلاسیش: باشه امید دیوونم کردی با این خواسته‌هات… میذارم بکنی ولی یادت باشه دوس پسرمم نمیذارم اینجوری باهام سکس کنه… فقط بی جنبه بازی در نیار…



3 ❤️

2022-01-27 03:12:49 +0330 +0330

دوست دخترم: آره عزیزم نگران نباش دارم میرم خونه دوستم چنتا چیز که اونجا جا گذاشتم بردارم… نهایتا نیم ساعت طول بکشه…

۲ ساعت بعد….







هنوز هیچ خبری ازش نشده

3 ❤️

2022-01-28 20:40:44 +0330 +0330

تیپ بیرون خواهرت بیغیرتت کرده؟؟


7 ❤️

2022-01-28 21:06:41 +0330 +0330

تیپ خیابونی خواهرت باعث خماری و حیرتت میشه؟ همون لحظه به این فکر میکنی مردای دیگه چطور با دیدن انحناهای بدن ناموست تجسمات سکسی میسازن؟


8 ❤️

2022-02-02 16:29:22 +0330 +0330

کافیه فقط یه بار تلمبه خوردن یه کیر کلفت رو تو کون خواهرت ببینی…

از اون به بعد معتادش میشی…


5 ❤️

2022-02-17 00:14:47 +0330 +0330

↩ brianna_aletta
ابجی من مث ۱۴ امیه

0 ❤️

2022-02-18 04:18:21 +0330 +0330

↩ Esdaa
کدومش؟
عکسشو کپی کن اینجا ببینم کدومو میگی

0 ❤️

2022-02-20 15:13:46 +0330 +0330

↩ brianna_aletta
واسه منم درست کن

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «