خاطرات سکستون با محارم و آشناهاتون رو تعریف کنید

1395/12/01

سلام
اگه با محارمتون از جمله
مامان. خواهر.خاله. عمه.و…
و با آشناهاتون از جمله
زن دایی.زن عمو.زن همسایه.زن رفیقتون و…
سکس داشتین یا خاطره سکسی دارید
تعریف کنید
متاهل ها هم از خاطرات سکس زنشون یا
خاطرات بی غیرتی شون بگن
و یا اگر فانتزی دارید اون بگید

27152 👀
1 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2017-03-04 14:12:24 +0330 +0330

من بعد از سه سال در به دردی و جق زدن برای خواهرم الان چند وقته که میکنمش این هم خاطره مال حمعه عصر که آوردمش تو اتاقم و عصری به هوای درس یاد دادن بهش هی باهاش شوخی کردم و یه ساپورت مشکی پاش بود و تیشرت که دستمو کردم تو شورتش و کلی با کوسشو بازی کردم و دستم خیسدخیس شده بود که دیدم از حال دارذه میره شلوارمو کشیدم پایین کیرم مشتی ساک زد و رفتم وازلین و کاندوم آوردم چهار دست پاش کردم و کلی کوس وکونشو لیس زدم و چنان تا خایه تو کونش کردم که خیلی حال داد و و اینقدر خسته شدم بعدش خوابم بردش که دیدم رفته وو حموم کرده و وقتی راه میره تو خونه چشمم به کونش میفته یه قری میخوره که نگو آخه هر وقت کون شو میکنم کونش آدامس اینگاری میجویه و خیلی خوشحالم که یه کون بیست همیشه دمه دستم هست که ابمو تو خالی کونم قربونش برم که این لذتو به من میده و کیر خرمو تو کونش تحمل میکنه آخ جون نظراتون را بنویسید


2017-03-04 14:41:06 +0330 +0330

کرمانشاه من با زوج سکس کردی
یباری که برای ملاقات دوم یه زوج جوان با بچه سه سالشون اومده بودن محل کار من که برای خودم هستش ، بعد تایم کاری ، اقای محترم بچه شون رو برد بیرون و منو خانومش تنها گذاشت و ما شروع کردیم ور رفتن و ایشون خم رفته بکدن توی حیاط و از پنجره مادو نگاه میکرد و خیلی خیلی هیجان داشت مارو نگاه میکرد و ما سکس کردیم

2 ❤️

2017-03-04 14:41:12 +0330 +0330

کرمانشاه من با زوج سکس کردم
یباری که برای ملاقات دوم یه زوج جوان با بچه سه سالشون اومده بودن محل کار من که برای خودم هستش ، بعد تایم کاری ، اقای محترم بچه شون رو برد بیرون و منو خانومش تنها گذاشت و ما شروع کردیم ور رفتن و ایشون خم رفته بکدن توی حیاط و از پنجره مادو نگاه میکرد و خیلی خیلی هیجان داشت مارو نگاه میکرد و ما سکس کردیم

0 ❤️

2017-03-22 19:19:53 +0430 +0430

سلام،خاطره ای که میخوام براتون بگم رو برمیگرده به چند ماه پیش، قصه ازونجا شروع شد که من بچه بودم و هر وقت میرفتم پیش خالم چند روزی میموندم اونجا اخه یه شهر دیگه بودن، دختر خالم از من دو سال کوچیکتر، من الان بیستو یک سالمه، اون موقع شاید هفت هشت سالم بود،از داستان دور نشیم منو دختر خالم خاله بازی میکردیم و برا خودمون خونه بالشتی درست میکردیم و میرفتیم مهمونی هم و این کسشرا که تا جایی که یادمه بعدش زنو شوهر بازی میکردیم و دودولمو در میاوردم اونم شلوارشو یکم میکشید پایین از جلو میزدم به کسش، اون موقع که چیزی حالیم نبود، یبار مادرش مارو دید و دیگه نزاشت با هم خاله بازی کنیم، گذشت و گذشت تا امسال که دختر خالم مریض شده بود و با خالم اومده بودن شهر ما دکتر برن چون شهر خودشون کوچیک بود و دکتر خوب نداشت، من همش دنبال موقعیت بودم که باهاش تنها بشم و ببینم بازم میتونم مث قدیما انگولکش کنم یا نه، الان دیگه همه چیز رو درباره سکس میدونستم و طعم سکس رو چشیده بودم و راستش چند وقتی بود سکس نداشتم و بد کف کرده بودم،از شانس بد من روز اول موقعیتش پیش نیومد و ضد حال خوردم،روز بعدش صبح مامانم و خالم رفتن خرید و من موندم و دختر خاله ی جیگرم که بخاطر حالش نرفته بود خرید با خالم، منم گفتم اگه الان تونستم بکنمش نوش جونم وگرنه بعدش بد حسرت میخورم، خلاصه این دختر خاله ی ما روی مبل نشسته بود و داشت تلوزیون میدید،مبلامون طوری بود که یه تک نفره و کنارش کاناپه بود، اون روی تک نفره نشسته بود، من با خودم گفتم چطوری سر حرف زدن رو باهاش باز کنم یه فکری زد به سرم، گفتم برم رو کاناپه بشینم فاصلمون یه دسته مبله، بهش گفتم که چندتا عکس جالب دارم تو گوشیم میخوای ببینیشون، گفت بیار ببینم، منم داشتم به هدفم نزدیک تر میشدم، رفتم روی کاناپه نشستمو گوشیمو دادم دستش منم به بهانه ی اینکه نگاه کنم خودمو به طرفش مایل کرده بود، نمدونستم چجوری شروع کنم، قلبم روی هزار میزد، با خودم گفتم بزار با انگشتام بازوشو لمس کنم اگه ببینم راه میاد که دستشو پس نمیکشه و اگرم راه نیومد قطعا دستشو میکشه کنار، منم شروع کردم به زدن انگشتام به بازوش دیدم هیچی نمیگه کم کم با دو انگشت بازوشو میگرفتم دیدم بازم چیزی نمیگه، جرأتم بیشتر شد و بازوشو کاملا دوستم گرفتم و میمالوندم دیدم بازم چیزی نمیگه، با خودم گفتم جوووون سکسو افتادم، خلاصه بعد از پنج دقه مالوندن بازوش دیگه کاملا مطمئن بودم خودشم میخواد و دستمو اروم بردم سمت سینش و سینشو اروم توی مشتم گرفتم،چند ثانیه مکس کردم کاملا جفتمون سکوت کرده بودیم و فقط صدای تلوزیون بود،کم کم شروع کردم به مالوندن سینش و اون فقط سکوت کرده بود، من میخواستم سریع برم سر اصل مطلب چون امکانش بود خالم و مامانم برگردن و من ضد حال بخورم، دستمو از بالای لباسش کردم داخل و سینشو اینبار لخت گرفتم توی دستم که دیدم اینبار عکس العمل نشون داد و با دستش دستمو بیرون کشید،نمیدونم این کارش از روی ترس بود یا اینکه پشیمون شده بود، اما فایده ای نداشت و کار از کار گذشته بود،منم با پررویی تمام دوباره دستمو بردم داخل و هرکاری کرد دستمو بیرون نیاوردم و دید چاره ای نداره دوباره سکوت کرد، من شروع کردم به مالیدن سینه هاش یکی دو دقه اینکارو کردم بعدش بهش گفتم بیا کنار من بشین روی کاناپه، زبونش باز شد و گفت چیکارم داری،گفتم بیا بشین میفهمی،گفت نه همینجا خوبه، دیدم راه نمیاد بزور دستاشو گرفتم بلندش کردم اوردم روی کاناپه گفت بگو کارتو گفتم هیس، میفهمی، بعد دستمو دوباره کردم تو لباسش و اینار راضی به مالوندن نبودم و سینه هاشو انداختم بیرون،سینه هاش با اینکه نوزده سالش بود خوب بود فک کنم هفتاد یا هفتادو پنج بود،شروع کردم به خوردن و دیدی خوشش اومده و چیزی نمیگه،بعد از چند دقه خوردن گفتم بلند شو بریم تو اتاقم،گفت چیکارم داری،طوری برخورد میکرد ک انگار تمایلی به اینکار نداره، منم گفتم بیا بریم کارت دارم،دیدم گوشیشو در آورد و گفت بزار زنگ بزنم دوستم میام الان،گفتم باشه فقط زود، زنگ زد وشروع کرد به زنگ زدن و بحساب میخواست وقت کشی کنه که مامامش بیاد،اونروز شانس با من بود و خرید اینا طول کشیده بود و خبری ازشون نبود، خلاصه حرف زدنش ده دقه طول کشید و دیدم قطع نمیکنه منم رفتم دوباره موقع حرف زدنش ور رفتن با سینه هاش،دید چاره ای نداره و ول کن نیستم گوشیرو قطع کرد و گفتم بلند شو بریم گفت نه خوبه و دوباره به زور بردمش تو اتاقم،من اهل دروغ و بلوف نیستم راستش اتاق من تخت و این کسشرا رو نداره روی زمین میخوابم،اومد نشست توی اتاقم گفت چیکار داری،گفتم دراز بکش،گفت نمیخوام همینطوری خوبه،دیدم این زبون خوش حالیش نیست و دوباره به زور والبته کمک خودش، طوری وانمود میکرد که اره من نمیخوام خوابوندمش، شلوار خودمو کشیدم پایین، بد حشری شده بود،شلوار اونم تا بالای زانوهاش دادم پایین و یه تف انداختم لای پاش و شروع کردم تلنبه زدن،بعد از چنددقه ابم اومد و پاشیدم روی باسناش و با دستمال پاک کردم و بلند شد رفت توی هال و تلوزیون دیدن، منم توی اتاقم دراز کشیده بودم و سربلند ازینکه به هدفم رسیدم، بعد از بیست دقه مامانم و خالم اومدن و انگار طوری وانمود کردیم که هیچ اتفاقی نیفتاده،من توی اتاقم داشتم فیلم میدیدم که با خودم گفتم ای داد بیداد، چرا من نکردم توی کونش و لاپایی زدم،به خودم گفتم خاک تو سرت و دوباره فکر کردنش به سرم زد، ایندفه دیگه مقدمه ای در کار نبود و اگه موقعیتش پیش میومد یه راست میرفتم سر اصل مطلب… راستش این اولین باره خاطرمو مینویسم،اگه خوب یا بد بود ببخشید، توی بعضی داستانا میبینم نظر میدن ک چرته و دروغه و فلانه، راستش برا من مهم نیست که کی چی فکر کنه، من چیزایی که اتفاق افتاد رو نوشتم. البته با کم و کاستی چون خیلی طولانی میشد، سکسم ادامه داره هنوز و چون حوصلم سر رفت باقیشو بیخیال شدم،بخونید اگه خوشتون اومد بگین تا ادامشو بنویسم تو همین تایپک بزارم، امیدوارم شمام هرکسیو دوست دارین بکنین…

4 ❤️

2017-03-22 19:46:02 +0430 +0430
نقل از: ممدجقی۲ من بعد از سه سال در به دردی و جق زدن برای خواهرم الان چند وقته که میکنمش این هم خاطره مال حمعه عصر که آوردمش تو اتاقم و عصری به هوای درس یاد دادن بهش هی باهاش شوخی کردم و یه ساپورت مشکی پاش بود و تیشرت که دستمو کردم تو شورتش و کلی با کوسشو بازی کردم و دستم خیسدخیس شده بود که دیدم از حال دارذه میره شلوارمو کشیدم پایین کیرم مشتی ساک زد و رفتم وازلین و کاندوم آوردم چهار دست پاش کردم و کلی کوس وکونشو لیس زدم و چنان تا خایه تو کونش کردم که خیلی حال داد و و اینقدر خسته شدم بعدش خوابم بردش که دیدم رفته وو حموم کرده و وقتی راه میره تو خونه چشمم به کونش میفته یه قری میخوره که نگو آخه هر وقت کون شو میکنم کونش آدامس اینگاری میجویه و خیلی خوشحالم که یه کون بیست همیشه دمه دستم هست که ابمو تو خالی کونم قربونش برم که این لذتو به من میده و کیر خرمو تو کونش تحمل میکنه آخ جون نظراتون را بنویسید

جووووووووووووون عجب خواهر باحالی داری
کاشکی میشد یه دور با خواهرت میرفتیم

1 ❤️

2017-03-22 21:27:52 +0430 +0430

یه دختر خوشگل از اردبیل میخوام

0 ❤️

2017-06-12 02:49:06 +0430 +0430
نقل از: pe3areh_khob1 کرمانشاه من با زوج سکس کردی یباری که برای ملاقات دوم یه زوج جوان با بچه سه سالشون اومده بودن محل کار من که برای خودم هستش ، بعد تایم کاری ، اقای محترم بچه شون رو برد بیرون و منو خانومش تنها گذاشت و ما شروع کردیم ور رفتن و ایشون خم رفته بکدن توی حیاط و از پنجره مادو نگاه میکرد و خیلی خیلی هیجان داشت مارو نگاه میکرد و ما سکس کردیم

خودت فهمیدی چی نوشتی؟
من فقط فهمیدم یکی داره از پنجره یه سکس رو نگاه میکنه خخخخخخخخخخخخ
اخه چهارتا خط را هم نمیتونی درست بنویسی بعد با زوج سکس کردی مثلا شرکتم داری ؟ دلت اینارو میخاسته ولی فقط تو تصوراتت بهش رسیدی 🙄 🙄 🙄 🙄 🙄

3 ❤️

2017-06-12 05:34:18 +0430 +0430

من خیلی دوست دارم زن همسایمون رو بکنم ومیدونم که پایه اس ولی از ترس ابروش و این که میشناسمش میترسه بهم پا بده یکی راهنمایی کنه لطفا؟؟

1 ❤️

2017-08-02 21:48:35 +0430 +0430

خاطره من و ابجی ستاره رو بخونید ی سرچ ساره کنید میدا میشه
بجز اون کلی دختر بجه ها فامیلو مالوندم حسابی ک الان بزرگ شدن و خیلی بام صمیمین و در حد بوس و شوخی انگشت کردنی با هم خوبیم ولی رابطم فقط اونه ک نوشتمش

1 ❤️

2018-09-12 00:20:09 +0430 +0430

سلام
مینا هستم ۳۳ سالم و متأهل. 5 ساله ازدواج کردم و از ازدواجم راضیم. داداش کوچیکم ۲۰ سالشه و دانشجو هست.

چند وقت پیش شوهرم ماموریت بود و من خونه بابا مامانم خوابیدم.

یه شب وسط خواب حس کردم یه دست باسنم رو نوازش میده اول ترسیدم نگاه کردم دیدم دادش کوچیکم تو اتاقه و دستش رو باسنم.

خودم رو به خواب زدم

از روی دامنم باسنم رو چند دقیقه ماساژ داد و رفت هم ناراحت شدم و هم تحریک شدم

به نظر شما چیکار کنم

3 ❤️

2018-11-08 22:58:29 +0330 +0330
نقل از: ممدجقی۲ من بعد از سه سال در به دردی و جق زدن برای خواهرم الان چند وقته که میکنمش این هم خاطره مال حمعه عصر که آوردمش تو اتاقم و عصری به هوای درس یاد دادن بهش هی باهاش شوخی کردم و یه ساپورت مشکی پاش بود و تیشرت که دستمو کردم تو شورتش و کلی با کوسشو بازی کردم و دستم خیسدخیس شده بود که دیدم از حال دارذه میره شلوارمو کشیدم پایین کیرم مشتی ساک زد و رفتم وازلین و کاندوم آوردم چهار دست پاش کردم و کلی کوس وکونشو لیس زدم و چنان تا خایه تو کونش کردم که خیلی حال داد و و اینقدر خسته شدم بعدش خوابم بردش که دیدم رفته وو حموم کرده و وقتی راه میره تو خونه چشمم به کونش میفته یه قری میخوره که نگو آخه هر وقت کون شو میکنم کونش آدامس اینگاری میجویه و خیلی خوشحالم که یه کون بیست همیشه دمه دستم هست که ابمو تو خالی کونم قربونش برم که این لذتو به من میده و کیر خرمو تو کونش تحمل میکنه آخ جون نظراتون را بنویسید

جقی تو که میگی کاندوم میزنی پس چطور ابتو توش خالی میکنی؟؟؟؟

1 ❤️

2019-03-07 11:37:58 +0330 +0330

من وقتی ایران بودم برادر شوهرم همیشه خیلی عجیب به من نگاه می‌کرد هر موقع هم تو اشپزخونه تنها بودیم به شوخی به باسنم دست میزد
اصلا فکر نمیکردم خیال بد داره. یه روز ظهر که شوهرم سر کار بود دیدم زنگ میزنن من تو خونه که تنها بودم دامن کوتاه و تاپ پوشیده بودم. در رو که باز کردم برادر شوهرم بود گفت دیشب فکر میکنه موبایلش رو اینجا جا گذاشته.

منم گفتم بیا تو بگردیم، داشتم رو مبل ها رو می گشتم که ناگهان دستام رو هر دو رو گرفت برد پشتم منو هال داد رو دسته مبل دامنم رو بالا زد شورت نپوشیده بودم و کیرش رو تو کسم حس کردم همه اینا تو کمتر از سی ثانیه اتفاق افتاد

شوکه شده بودم تا بیام جیغ بزنم دستش رو رو دهنم گذاشت و تا بیست دقیقه منو کرد

1 ❤️

2019-03-29 11:20:48 +0430 +0430
نقل از: relish20 سلام مینا هستم ۳۳ سالم و متأهل. 5 ساله ازدواج کردم و از ازدواجم راضیم. داداش کوچیکم ۲۰ سالشه و دانشجو هست.

چند وقت پیش شوهرم ماموریت بود و من خونه بابا مامانم خوابیدم.

یه شب وسط خواب حس کردم یه دست باسنم رو نوازش میده اول ترسیدم نگاه کردم دیدم دادش کوچیکم تو اتاقه و دستش رو باسنم.

خودم رو به خواب زدم

از روی دامنم باسنم رو چند دقیقه ماساژ داد و رفت هم ناراحت شدم و هم تحریک شدم

به نظر شما چیکار کنم

خب در این چند ماه چه کردی؟

اگر کاری نکردی به نظرم بهش کس بده!

اول اینکه به همه دادی حالا اونم روش. دوم اینکه بنده خدا کلی به یادت جق میزنه. فقط به شکلی شروع کن که نفهمه جنده ای و به خواست خودت بهش کس میدی،فکر کنه اون تو را به سختی کرده! مثلا تحریکش کن تا بیاد زوری بکنه ، موقع دادن هم بنال و ادا تنگا را در بیار.

0 ❤️

2019-03-29 11:27:19 +0430 +0430
نقل از: relish20 من وقتی ایران بودم برادر شوهرم همیشه خیلی عجیب به من نگاه می‌کرد هر موقع هم تو اشپزخونه تنها بودیم به شوخی به باسنم دست میزد اصلا فکر نمیکردم خیال بد داره. یه روز ظهر که شوهرم سر کار بود دیدم زنگ میزنن من تو خونه که تنها بودم دامن کوتاه و تاپ پوشیده بودم. در رو که باز کردم برادر شوهرم بود گفت دیشب فکر میکنه موبایلش رو اینجا جا گذاشته.

منم گفتم بیا تو بگردیم، داشتم رو مبل ها رو می گشتم که ناگهان دستام رو هر دو رو گرفت برد پشتم منو هال داد رو دسته مبل دامنم رو بالا زد شورت نپوشیده بودم و کیرش رو تو کسم حس کردم همه اینا تو کمتر از سی ثانیه اتفاق افتاد

شوکه شده بودم تا بیام جیغ بزنم دستش رو رو دهنم گذاشت و تا بیست دقیقه منو کرد

خیلی خوبه که از ایران رفتی وگرنه هر روز میخواست کس و کونت مورد گایش سامورایی قرار بده.

راستی داداشت کجاست؟ نکنه ایرانه و هنوز در کف کست جق میزنه! ?
0 ❤️

2019-06-09 10:30:57 +0430 +0430

من دو بار زن برادر خانمم رو کردم.خودش اس داد کم کم به حرفهای سکسی کشید چندروز بعدش هم اومد خونه ترتیبش رو دادم.یه بار دیگه هم خودش زنگ زد واومد.بعدش فقط تلفنی حال میکرد هرکاری کردم دیگه نیومد بده .

0 ❤️

2021-11-24 23:18:50 +0330 +0330

↩ mohammad.alone
بده بهش لذت ببره غریبه که نیست

0 ❤️

2021-11-29 21:31:28 +0330 +0330

↩ relish20
به نظرم اگه به جریان اصلی زندگی شما آسیب نمیزنه و اگه به برادرتون اعتماد و اطمینان کامل دارید اگه برای برادرتون ایجاد بحران نکنه یا داداش بعداً موضوع را مسئله دار نکنه یا کم ظرفیت باشه خصوصا که سنش هم کمه و باعث آسیب دیدن خودش و شما بشه، پس اگه همه جوره مطمئنی که توانش را داره حتما اینکار را بکن ، همه چیز به شرایط شما ، نوع رابطه و اخلاقیات و از همه مهم تر دلیل و علت اصلی اینکار بستگی داره، یوقت طرف راست کرده از روی فشار آمده دستی به شما کشیده این شخص مشخص نسیت اگه چند بار ارضا بشه ممکنه رفتار بکلی تغییر کنه، و یا شاید واقعا خاطرتون را میخواد، در نظر گرفتن تمام این مسائل و شرایط است که این موضوع را اینقدر هیجان انگیز کرده در تمام دنیا در تمام ادیان و اقوام و ملل مختلف هم یکجور است ، پس دقت کن

0 ❤️

2023-11-29 17:06:08 +0330 +0330

کص فقط کص مادر خیلی حال میده لذت بخش ترین حس دنیاست شماها هم مخ مادرتوتو بزنید از کص بکنیدش

1 ❤️

2023-11-29 17:31:57 +0330 +0330

↩ Amir coc
تو کردی ؟

0 ❤️

2024-03-28 02:44:22 +0330 +0330

↩ Amir coc
داداش تو میکنیش مامانتو

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «