داستان کوتاه فرشته ای کوچک و زیبا😢

1399/12/06

یه داستانی چند وقت پیش خوندم گفتم برای شما هم بزارم بخونید کوتاه زیاد وقتتون رو نمی گیره
امیدوارم خوشتون بیاد 👇
در مطب دکتر به شدت به صدا درآمد. دکتر گفت: «در را شکستی! بیا تو.»
در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله‌ای که خیلی پریشان بود، به طرف دکتر دوید: «آقای دکتر! مادرم!» و در حالی که نفس نفس می‌زد، ادامه داد: «التماس می‌کنم با من بیایید! مادرم خیلی مریض است.»
دکتر گفت: «باید مادرت را اینجا بیاوری، من برای ویزیت به خانه کسی نمی‌روم.»
دختر گفت: «ولی دکتر، من نمی‌توانم. اگر شما نیایید او می‌میرد!» و اشک از چشمانش سرازیر شد.
دل دکتر به رحم آمد و تصمیم گرفت همراه او برود. دختر دکتر را به طرف خانه راهنمایی کرد، جایی که مادر بیمارش در رختخواب افتاده بود.
دکتر شروع کرد به معاینه و توانست با آمپول و قرص تب او را پایین بیاورد و نجاتش دهد. او تمام طول شب را بر بالین زن ماند؛ تا صبح که علائم بهبود در او دیده شد.
زن به سختی چشمانش را باز کرد و از دکتر به خاطر کاری که کرده بود تشکر کرد.
دکتر به او گفت: «باید از دخترت تشکر کنی. اگر او نبود حتما می‌مردی!»
مادر با تعجب گفت: «ولی دکتر، دختر من سه سال است که از دنیا رفته!» و به عکس بالای تختش اشاره کرد.
پاهای دکتر از دیدن عکس روی دیوار سست شد. این همان دختر بود! فرشته ای کوچک و زیبا!
اگه زبیا بود لایک کن و نظر بزار 🌹

13 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-02-24 22:52:16 +0330 +0330

پیام داستان خوب بود ولی خود داستان بی پایه و اساس ❤️

1 ❤️

2021-02-25 01:11:37 +0330 +0330

↩ Daryaaa80
🌹❤️

0 ❤️

2021-02-25 01:12:58 +0330 +0330

↩ danaroma
دیگه به بزرگواری خودت ببخش😜❤️🌹

1 ❤️

2021-04-01 05:19:42 +0430 +0430

قبول کن که آخرش هندی شد تا لایک کنم 😀

0 ❤️

2021-04-01 05:24:28 +0430 +0430

🤮 🤮 🤮 🤮 🤮

0 ❤️

2021-04-01 08:00:38 +0430 +0430

سلام
قشنگ بود

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «