🍂
هرچه کردم نشدم از تو جدا، بدتر شد
گفته بودم بزنم قید تو را، بدتر شد
مثلا خواستم این بار موقر باشم
و به جای “تو” بگویم که “شما”، بدتر شد
آسمان وقت قرار من و تو ابری بود
تازه، با رفتن تو وضع هوا بدتر شد
چاره دارو و دوا نیست که حال بد من
بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد
گفته بودی نزنم حرف دلم را به کسی
زده ام حرف دلم را به خدا، بدتر شد
روی فرش دل من جوهری از عشق تو ریخت
آمدم پاک کنم عشق تو را، بدتر شد…
🌿⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘🌿⚘
↩ روح خسته
عشق
از طنین صدای تو آغاز شد
و چون پرندهای بیتاب
در نیزار رگهایم
به آواز نشست
از ارتعاش صدایت
دل ماه در انعکاس برکه
به تلاطم افتاد
ابرها در آغوش باد
باران شدند
باران به رقص در آمد
بوسه بر گونه های آتشینم نشاند
و نجوای عاشقانهها
میان گوشهایی تشنه تر از تشنه
شعر شدند
مریم امینی
↩ هاینریش
حاژ آقا امام! فرشتون رو چرا کثیف کردید ؟ بدید قالیشویی مشتاق با کمتر از نیم قرن تجربه و عقبه ! لول تحویل میگیرند و لول تحویل میدن
↩ روح خسته
دوسال مثل شما بودم و نظر شما رو داشتم شاید بدتر از امروز شما فکر می کردم ولی این عشق لعنتی نذاشت 😊
چه کنم
با دلی که قرار نمیگیرد
و دستانی
که در غربتی خزانزده
به آشیانه جیبها
خزیدهاند😔
↩ روح خسته
🙏🌺🥰😂😂😂😂
براتون یه دل شاد یه عالمه اتفاق خوب و یه دنیا تندرستی و پیروزی آرزو میکنم 🌺🙏🌺
↩ روح خسته
مگه چند سالتونه؟ سر پیری میخواید کنکور امتحان بدید ؟؟؟ 😂😂😂
↩ روح خسته
عربی اگر مشکلی داشتید از من بپرسید . تو کنکور ، سه تا تست زدم که مطمئن بودم ۱۰۰ درصد درسته ! ضریب عربیم شد منفی یک !😂😂😂😂😂
❥ஜ ⱢorƁƟy❤007ஜ❥:
🍃…
شبها
را باید
در “رخوتِ”
همآغوشی ات سقوط کرد…
و
کامی عمیق
از سیگار گرفت
و دیگر بلند هم نشد…!!!
🍃🌹…A-H
فرشاد
شاملو :
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کردهاند،
زندگی را یکی،
مرگ تدریجی نام نهاد…
یکی،
بدبختی مطلق معنی کرد …
یکی،
درد درمان ناپذیرش خواند…
و سرانجام یکی رسید و گفت :
زندگی به تنهایی ناقص است …!!!
تا عشق نباشد،
زندگی تفسیر نمیشود …
↩ عیسی
گفتی بمان ، می خواستم ، اما نمی شد
گفتی بخوان ، بغض گلویم وا نمی شد
گفتی که تا فردا خداحافظ ولی آه
آن شب نمی دانم چرا فردا نمی شد
شفیعی_کدکنی
↩ Lor-Boy
دروغ می گفت
اندازه ی سر سوزنی دوستم نداشت
همیشه سَر و تَه عشق را
با بوسه هم می آورد
ولی حواسش به چشم هایش نبود
حواسش نبود که
عاشقی باید از چشم ها بیرون بزند
نه از لب ها…!
اگرچه با دل من محرماند این کلمات
برای از تو سرودن کماند این کلمات
تمام آنچه که دارم، گمان مبر ای خوب!
تمام آنچه که میخواهماند این کلمات
گل منیّ و برایت چقدر ناچیزند
اگرچه مثل گل مریماند این کلمات
برای آنکه به نامت شبیهتر باشند
حریر و اطلس و ابریشماند این کلمات
تو را به یاد من آوردهاند؛ از این روست
عزیزتر ز همه عالماند این کلمات
چقدر چشم به راهِ صدات بنشینم؟
بیا که بیتو سراسر غماند این کلمات…
فاطمه_سالاروند
↩ سالومه۲۸
ناظم حکمت :
آدمها بالاخره،
یه روزی، یه جایی،
در یک لحظه تمام میشوند…!!!
نه که بمیرند…!
نه…
جوهر احساسشان تمام میشود…!!!
پاینده باشی
↩ Esn~nzr
مـیـشـود غـش کـنـم
ضـعـف کـنـم
جـان بـدهـم
جـان بشـوی
دل بشـوی
یـار شـوی
حضـرت یـار…؟؟
زیـنـب_حـیـدری
↩ حیرتزده
🌺🙏🥰
تو را یک روز بر دوشم
از اینجا میبرم بی شک
به سارقهای دیوانه کسی
بدبین نخواهد شد
سید_سعید_صاحب_علم
↩ Mar.koo
و من همیشه خودم بودم. گاهی غمگینِ غمگین، گاهی شادِ شاد. گاهی در مسیر تکامل، گاهی در مسیر سقوط.
من همیشه خودم بودم و هیچ زمانی نقاب نزدم و هیچ زمانی تظاهر به کسی که نبودهام، نکردم، چون خودم را دوست داشتم، من خودم را همینگونه که بودهام دوست داشتم، حتی با وجود نقصها و ضعفها و شیطنتهای ذاتیام.
و درد دقیقا همین بود. درد این بود که آدمها ترجیح میدهند همیشه شاد و بینقص و قوی باشی، حتی اگر وانمود میکنی…
↩ سالومه۲۸
صائب:
از دل ما، چه به جا مانده که باز آمدهای؟!؟؟؟
↩ Esn~nzr
اگرچه نیست ولی انتظار شیرین است
به شوق آمدنش روزگار شیرین است
چرا صبور نباشم که جور یار کشم؟*
که بعد سوز زمستان بهار شیرین است
مرا خمار لبش کرد و مست خواب شدم
همیشه خواب به چشم خمار شیرین است
به ترش رویی او تلخ نیست اوقاتم
که باز با همه ترشی انار شیرین است
بخواه جان بگذارم به شرط دل بردن
سر هوایش شور قمار شیرین است
بگو چرا ننهم سر به کوه از این عشق
که تا همیشه ی این قصه یار شیرین است
سید_مهدی_ابوالقاسمی
گر یار مرا خواهدومن یارم را*****دشمن سگ کیست بهم زند کارم را
↩ سالومه۲۸
ای که از عاشق خود دیر خبر میپرسی
زود باشد که بپرسی و نیابی خبرش…
↩ Esn~nzr
من فقط کمی خسته ام.
بعضی مواقع فکر میکنم اونقدر دارم برای زندگی میجنگم
که وقتی برای زندگی کردن ندارم…
فورد_کاپولا
خیلی قشنگ بود 😍 😍
بیت آخرش رو هم اگه خودتون پاک کردین، خیلی کار خوبی کردین 😁
↩ Esn~nzr
چقدر درک شدن دلنشین است.
اینکه گاهی دوستی، همدمی، همراهی باشد که تورا بفهمد وبداند که تو همیشه همان عشقِ آرام صبوری که گاهی بی حوصله میشود، داد و فریاد راه می اندازد و بهم میریزد!
اینکه کسی باشد که بفهمد بی حوصلگی هایت از دلتنگیست، از خستگی و به جای ناراحت شدن و اخم کردن، حرف هایت را به دل نگیرد وبا محبت آرامت کند.
خوب است کسی باشد که تورا بپذیرد وکنارت باشد… باهمه ی بدی ها و بی حوصلگی ها و غر زدن هایت…
و یادش نرود که تو همان خوبِ همیشگی هستی که فقط کمی خسته شده…
↩ سالومه۲۸
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
↩ Esn~nzr
چه تنهایی عجیبی!
پدر خيال میكرد آدم وقتی در حجره خودش
تنهـا بـاشد تنهـاست، نمیدانست كـه تنهایی را
فقط در شلوغی میشود حس كرد …
عباس_معروفی
↩ SexyMind
تجملات هیچوقت جاذبهای برایم نداشته!
من چیزهای ساده را دوست دارم…
کتابها را، تنهایی را…
یا بودن با کسی که تو را میفهمد!
دافنه_دوموریه