عشق به خاله تا مهاجرت 1

1399/10/21

عشق به خاله تا مهاجرت 1

1399/10/19

#خاله #محارم #مهاجرت

این داستان زندگیه منه از خروج از ایران تا ازدواج با خالم
برای اینکه میخوام دقیق باشه شاید در چند قسمت بنویسم

☆ما باور میکنیم که یک داستان واقعیه یا نه پس این داستان واقعیه♡

من دانیال هستم (اسمامی مستعار) اکنون ۲۱ سالمه
شروع این داستان از ۱۷ سالگیم بود پس از زبان همان پسرک نوجوان شانزده ساله مینویسم تا برسیم به حال.

من دانیال ۱۷ سالمه قدم ۱۸۳ وزنم ۸۷ رشتم انسانی با اینکه ساز میزدم و میخواستم برم هنرستان ولی گفتن خوب نیس
رشته ورزشیه حرفه ایم والیباله و الان کاراته رو شروع کردم
شناهم میکردم ولی بعد چند سال ازش خسته شدم و کنار گذاشتمش
قدرت جنسی بالایی دارم طوری که اکنون با اینکه روزی ۴ ساعت تمرین بدنسازی و والیبال دارم باز هم در روز بیین ۲ تا ۶ بار خودرضایی میکنم و اکثرا هم با
داستان های سایت
و فیلم های bdsm و فوت فتیش
خودرضایی میکنم.

داستان من از اونجایی شروع میشه که در اوج نیاز جنسی بودم و داشتم کلافه میشدم انتخواب رشته داشتم درس خوندنم و بقیه کار هام داشتند داغون میشدند و من هم هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم میدونستم که این نیازو دارم پس عذاب وجدان پس از خودرضایی یا جق رو نداشتم و این رو هم میدونستم تنها راهش سکس هست برای همین شروع کرده بودم گشتن تو سایت تو گپ های تلگرام تو اینستا ولی به چیزی نرسیدم پس برام راهی نموند جز اینکه بتونم خودم رو به خالم نزدیک کنم چون روش کراش داشتم
من ۳ تا خاله دارم یعنی با مامان من کلا ۴ تا خواهرن و دایی ندارم خاله هام ازدواج کردند جز این خالم که اون موقع۳۲ سالش بود کارش هم حساب داری بود و نمیگم کجا فقط اینکه با مامانبزرگم زندگی میکرد بابازرگم هم وقتی مامانم بچه بود تو تصادف میمیره ولی خیلی پولدار بوده پس مادربزرگم نیاز مالی نداشته‌ خب دور نشیم اسم خالم رو میزارم مریم ؛ ‌ مریم قدش حدوداََ ۱۶۵ بود وزنش هم فک کنم ۷۰ چون تو پر بود سینه هاش ۸۰ فیسش هم حدودا شبیه بازیگر پورن kendra lust

‌ من با این خالم رابطه خوبی داشتم گاهی وقتی خونه مامانبزرگم بودیم ماساژش میدادم چون کلا ماساژ دادن و ماساژ گرفتن رو دوست دارم و در این حال وقتی ماساژش میدادم به قولی کمی هم میمالیدمش مخصوصا کون و پاهاشو چون فتیش پا دارم.
خلاصه تصمیم گرفتم یه حرکتی بزنم و ببینم چراغ سبز نشون میده یا نه این شد تشویقش کردم به ورزش که دوباره بره باشگاه و اینکه بهش گفتم حیفه تو جذابی و اگه ول کنی شکم میاری و اینکه کلی ازش تعریف کردم و گفتم اگه ورزش نکنی دیگه هیچکی باهات دوست نمیشه که خندید و گفت

_ تو نگران خودت باش نه من
. مگه من چمه ورزش که میکنم شکمم ندارم
_ منظورم این بود نگران خودت باش کسی باهات دوست بشه
. از کجا میدونی کسی باهام دوست نشده
_ یعنی دوست دختر داری
. اگه داشته باشم چی میشه
_ هیچی ، فقط خوشبحالش
. نه ندارم (اینو با خنده گفتم)

وقتی گفتم ندارم قیافش یکم خوشحال شد و این باعث شد من مصمم بشم که میتونم مخشو بزنم چونکه از ۱۲ سال پیش که نامزدیشو بهم زده بود و رفته بود سر کار همه میگفتن دیگه سرحال نیست و اینکه منم دیده بودم کلا یا سر کاره یا خونه کمی هم سفر های زنونه با خاله ها و مامانم گوشیشم دیده بودم خبری از پسر نبود و این وسط با من خیلی راحت بود چون من تنها کسی بودم که استایل مدرنی داشتم و مامانم و خاله بزرگم چادری بودن یکی دیگشونم که مانتو گشاد ولی این خالم مانتو جلوباز و راحت تر برای همین با من بیشتر اوکی بود

بعد از اینکه یکم خوشحال شد گفت
_ باشگاه با مربی خوب سراغ داری
. اره باشگاه بدنسازی که خودم میرم از۸ صب تا ۴ زنونس معلم هم داره
_‌ خب کی میتونیم برا ثبتنام بریم
. هروقت بخوای
_ فردا صب خوبه
. اره
_ پس امشب ایجنا بمون باهم بریم (خونه مامانبزرگم)
. باشه

خلاصه رفتیم و ثبتنام کرد گاهی باهم میرفتیم گاهی هم تنها میرفت و این باعث شد بهم نزدیک تر بشیم تا رسید موقع امتحانای نوبت اول من هم واسه درس خوندن و راحت بودن خونه مامابزرگم زیادتر میموندم قبلا داداش کوچیکم باهام میومد ولی چون اونم امتحان داشت مامانم نمیزاشت منم مثلا برا درس میرفتم ولی هر شب با مریم فیلم میدیدم و اکثرا هم فیلم های صحنه دار و کالجی
یه شب که مامانبزرگم نبود و رفته بود خونه یکی از خواهراش که برن فداش دکتر منم رفتم خونه مامانبزرگم که خالم تنها نباشه منو مریم مثل همیشه میخواستیم فیلم ببینیم وسطای فیلم گفت هی کتفشو میمالید گفتم چیه که گفت درد میکنه منم شروع کردم ماساژ دادن از کتف تا کمر رفتم پایین که گفت‌لطفا برو پایینم ماساژ بده منظورش پاش بود ولی من همونو رفتم پایین و کونشو میمالیدم اکثر عمای نداشت منم مالیدم و اروم اروم رسیدم به پاش پاهای نازشو گرفتم دستم و اروم انگشتاشو فشار میدادم اون وسط یه نفس عمیق کشیدم که برگشت نگام کرد و گفت _ پاهام بو میده ببخشید از سرکار اومدم نشستم
. نه اصلا اتفاقا بوش خوبه
_ این طوری میگی ناراحت نشم
. نه جدی میگم ( دماغمو چسبوندم به پاش و نفس کشیدم)
دیدی خیلیم بوش خوبه
_ صورتش خندون شد گفت این چه کاریه
. ناراحت شدی
_ نه خب ولی
. جملش کامل نشده بود که پاشو بوسیدم و گفتم پاهات مث خودت خوشگل و خوش بو هستن

خنده ی قشنگی اومد رو لبش و گفت مرسی حالا بیا بقیه فیلمو ببینیم
رفتم بقلش و دستمو باز کردم که اومد داخل بقلم با اینکه سنش زیاد بود ولی هم فیس جوونی داشت هم روحیش جوون بود
رسید به یک تیکه خنده دار فیلم داشت میخندید منم اصلا حواسم به فیلم نبود و زل زده بودم بهش چرخید تا منو دید با تعجب گفت

_ چرا این طوری نگام میکنس خب خنده دار بود
. هیچ چی نگفتم و فقط نگاش کردم
_ دستشو تکون داد و گفت چته
. به خودم اومدم ، هیچی داشتم نگات میکردم
_ مگه تاحالا ندیدیم
. چرا خب
_ خب چی
. خیلی خوشگلی
_ مرسی ولی
. ولی چی
_ ببین حس میکنم این حرفا درست نباشه اینارو باید به دوست دخترت بگی
. ندارم
_ خب برو به یکی درخواست بده باهاش دوست شو این همه دختر
. مثلا چی بگم
_ چمدونم برو ازش تعریف کن بعد بهش پیشنهاد بده
. مریم ( دفعه اول بود با اسم صداش کردم )
_ بله
. دوست دختر من میشی
_ پوکر فیس نگام کرد و یهو زد زیر خنده
. جدی گفتم
_ خندش مهو شد
. لبمو چسبوندم بهش و یک بوسه ریز زدم
_ این درست نیست
. دوسم نداری
_ چرا ولی
. ولی نداره

شروع کردم به لب گرفتن و اونم بعد چند ثانیه همراهیم کرد
کم کم رفتم پایین و گردنشو خوردم رفتم پایین تر و تیشرت لششو در اوردم (سوتین نداشت) شروع کردم به خوردن و مالیدن سینش انقدر این کارو کردم که بالای سینش کبود شد بعد بوسه زنان رفتم رسیدم به کش دامنش دامنو در اوردم شرتشو مثل یک فیلم پورن با دندونم کشیدم پایین و برای اولین بار کص از نزدیک دیدم خوشگل و خوش بو بود از اونجایی که لیزر میکرد بدون مو بود شروع کردم لیسیدن یه لیس زدم روشو و زبونمو کردم داخلش کمی هم مک میزدم یکم که این کارو کردم و نالش زیاد شد دوباره رفتم لب گرفتم و سینه هاشو میمالیدم در همون هین تیشرتمو در اوردم و باز لبامو چسبوندم بهش چن ثانیه بعد شلوار و شورتمو با هم در اوردم و کیرمو گذاشتم رو کصش با دستش تنظیم کرد و گفت بکن داخل منم اروم کردم داخل و با بهترین حسی که داشتم تا اون لحظه مواجه شدم کمی نگه داشم و بعد شروع کردم عق جلو کردن هنوز ۲ دقیقه نشده بود که لرزید یکم وایستادم و باز ادامه دادم تا اینکه ابم داشت میومد کشیدم بیرون بدون اینکه چیزی بگم سریع بلند شد و شروع کرد ساک زدن خیلی خوب بود ابم اومد تو دهنش همشو قورت داد کریمو در اوردم و بیحال افتادم روش و ازش لب گرفتم و قربون صدقش رفتم بعد چن دقیقه دوبارا شق کردم و اون شب ۴ بار سکس داشتیم که یک بارش داخل حموم بود

از اون شب زندگی جنسی من و خالم که دیگه شده بود همه چیزم شروع شد.

ادامه دارد…

2760 👀
2 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-01-10 19:27:09 +0330 +0330

قبل از اینکه کریمو در بیاری زحمت بکش دستتو از تو شلوارت در بیار ۲دستی تایپ کن توهماتتو

0 ❤️

2021-01-10 19:49:12 +0330 +0330

↩ axersali1
عزیز اونجا ننوشته که رفتم داخل

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «