علی بن ابی طالب پسرعموی محمد، داماد محمد، پدر زن عمر بن خطاب، خلیفه چهارم اهل سنت و امام اول شیعیان کسی بود که در طول تاریخ بشر رکورد دار قتل مستقیم به دست خودش است (با حساب سرانگشتی من عددی بین ۴ تا ۵ هزار نفر).
علی برخلاف تصاویر نقاشی شده مانکنی و شخصیت لطیف، مهربان، فقیر، … که ازش به ما نشون دادن آدمی بود قد کوتاه، کچل و چاق که خشونت و بیرحمی بی مانندی داشت و یکی از پولدارترین اعراب زمانه خودش بود و تا زمانی که فاطمه زنده بود همسر رسمی دیگه ای نداشت ولی بعد مرگ فاطمه مثل پسرعموش، محمد که بعد از مرگ خدیجه ۴۶ زن گرفت افسار پاره کرد و هرچند به رکورد پسرعموش نرسید ولی موفق شد خودش رو به عدد ۱۹ زن برسونه.
برخلاف چیزی که تو مغز ما کردن تعداد بچه های علی ۴ عدد نبود و حدود ۳۰ بود.
بر خلاف چیزی که تو مغز ما کردن علی هیچ دشمنی با عمر و عثمان و خلفای دیگه نداشت که هیچ، بلکه خودش پدر زن عمربن خطاب بود، به عشق خلفای دوم و سوم اسم دوتا از پسرهاش رو عمر و عثمان گذاشته بود و در طول خلافت اون دو خلیفه به عنوان مشاور ارشد در کنارشون بوده و چه بسا اگه راهنماییها و مشورتهای علی نبود اعراب شاید موفق به فتح ایران نمیشدن.
.
در مورد زن هم که به جرات میشه گفت هیچ شخصی تو دنیا به اندازه علی به زن توهین و بی احترامی نکرده.
تمام ادعاهای بالا تک تک به اسناد و مدارک معتبر و غیر قابل انکار اثبات خواهد شد.
تصویری که همیشه از علی به ما نشان داده اند
تصویر بازسازی شده علی از کتب معتبر تاریخی
.
همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او
(خطبه 230 نهج البلاغه)
.
اى مردم،ايمان زنان ناقص است
برخوردارى زنان از سهم الارث ناقص است
عقول آنان ناقص است
دليل نقصان ايمان زنان بازنشست آناندر روزهاى قاعدگى از نماز و روزه است
دليل نقصان عقول آنان تساوىشهادت دو زن با يك مرد است
دليل نقصان برخوردارى آنان از سهم الارث اين است كه نصف سهم الارث مردان است
از زنهاى پليد بترسيد و از خوبان آنان برحذر باشيد، در كارهاى نيكو از زنان اطاعت مكنيد، تا در كارهاىزشت طمعى نورزند.
(خطبه ۸۰ نهج البلاغه)
زن در نهج البلاغه
نامه حضرت علی به فرزندش امام حسن عليه السّلام وقتى از جنگ صفين باز مى گشت و به سرزمين «حاضرين» رسيده بود در سال ۳۸ هجرى و کپی شده از سایتی کاملا اسلامی بدون دخل و تصرف.
در امور سياسى كشور از مشورت با زنان بپرهيز، كه رأى آنان زود سست مى شود، و تصميم آنان ناپايدار است
در پرده حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، زيرا كه سخت گيرى در پوشش، عامل سلامت و استوارى آنان است.
بيرون رفتن زنان بدتر از آن نيست كه افراد غير صالح را در ميانشان آورى، و اگر بتوانى به گونه اى زندگى كنى كه غير تو را نشناسند چنين كن.
كارى كه برتر از توانايى زن است به او وامگذار، كه زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت كوش.
مبادا در گرامى داشتن زن زياده روى كنى كه او را به طمع ورزى كشانده براى ديگران به ناروا شفاعت كند.
…
.
هدف دامها سیر کردن شکمهایشان است و هدف درندگان، دشمنی با دیگران! و مهمترین فکر زنان، زینت زندگانی دنیائی و فساد در آن است.
(نهج البلاغه خطبه 154)
.
ای مردنمایان نامرد! خِردتان مانند رؤیای کودکان و زنان پا به حجله گذاشته است. دلم میخواست که شما را نمیدیدم و نمیشناختم…
(نهج البلاغه خطبه 27)
.
شما ای مردان، سربازان زنی (عایشه) هستید و پیرو جانور زبان بستهای شدید…
(نهج البلاغه خطبه 13)
.
**زنان توانائی کنترل شهوتشان را ندارند و رضایتشان در آلتشان است.
زن كژدمی است شيرين گز. **
(نهج البلاغه)
.
بهترین خو های زنان بدترین خو های مردان است که تکبر و ترس و بخل باشد.پس هر گاه زن متکبره باشد، سر فرود نمی آورد و هر گاه بخیل و زفت باشد مال خود و شوهرش را نگاه می دارد و هر گاه ترسو باشد از آنچه به او رو آورد می ترسد و دوری می گزیند.
( نهج البلاغه ، خطبه 227 )
.
جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست.
(نهج البلاغه ، خطبه 131 )
.
غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان است.
(نهج البلاغه ، خطبه 119 )
.
مقصود از اینکه احوال زن تماما بر مرد شر است، یا از جهت نفقه ای است که بر مرد دارد، که این ظاهر است و یا ازجهت لذت بردن از اوست که این خود عاملی باز دارنده از اطاعت الهی است، که مرد را از خدا دور می کند و اینکه مرد را چاره ای نیست از همراه بودن با زن ضرورت و احتیاجی است که در طبیعت وجود دنیوی نسبت به او هست و به خاطر این مسأله است که مرد زن را تحمل می کند. البته وجود شر در درون زن، عقلی است که قوی تر از معلول می باشد.
(شرح نهج البلاغه ابن میثم جلد 5 )
.
مردان ناگزیر از رویارویی و بر خورد با شئون مادی و دنیوی می باشند که زندگی آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط دارد. مانند مواجه شدن با مال، زن، کارگران، همسایگان، نزدیکان، فرزندان و غیره که در این برخوردها آنان با سختیها و آسانیها، خوبیها و بدیها و… روبرو می شوند که این امور، به خوبی یا بدی مرد در زندگی بر می گردد. مشکل ترین این برخوردها، برخورد با زن، در شئون مختلف زندگی است و علی (ع) با سخنان خود این آگاهی را داد که این رویارویی از تمام جهات برای مرد شر است. زیرا زن اگر آشوبگر باشد عقل مرد را سلب می کند و اگر بد کار باشد دل مرد را ترسو می کند، اگر همسر مرد باشد، مرد مکلّف به پرداخت نفقه اش می باشد و اگر زن بیگانه باشد مرد را به فساد و گمراهی سوق می دهد و اگر دشمن مرد باشد با بهتان و دروغ بر او پیروز می شود. با تمام این اوصاف مرد ناچار از بودن با زن است و رهایی وی از دست زن امکان پذیر نیست.
( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، علامه خوئی، ج٢١ )
زن در احادیث علی
پیامبر چون اراده جنگ داشتند با زنان خود مشورت می کردند و هر چه انها می گفتند خلاف ان عمل می کردند.
(حلیه المتقین.باب4.فصل6)
هر کاری که تدبیرش به دست زنان باشد، ملعون است
(الکافی / جلد 5 / صفحه 518)
زنان نفهم و عورت هستند، نفهمیشان را با سکوت و عورت بودنش را با نگه داشتن آنان در خانه پنهان کنید
(الکافی / جلد 5 / صفحه 535 )
نه سوره یوسف به زنانتان یاد دهید و نه جلوشان این سوره را بخوانید، زیرا که در آن فتنه است؛ به آنان سوره نور آموزش دهید، زیرا در آن پند است.
(الکافی / جلد 5 / صفحه 516)
واژن ها (زن ها) را بر پالانها قرار ندهید؛ زیرا هیجانشان را در ارتکاب گناه زیاد میکنید.
(الکافی / جلد 5 / صفحه 516)
نماز مرد اگر در جلو او ستره (برای مشخص شدن حدود نماز) نباشد با حرکت الاغ، سگ سیاه و زن باطل میشود
( صحیح مسلم جلد 4 صفحه 224 )
در مورد رازهای خویش با زنان مشورت نکنید.
(الکافی / جلد 5 / صفحه 517)
هر مردی كه كارهای او را زنی تدبير می كند، ملعون است.
(حلية المتقين، علامه مجلسی)
مردی از یاران امیر المؤمنین از زنش به او شکایت برد، پس علی ایستاد و سخنرانی نمود و گفت: ای مردم، از زنان به هیچ عنوان پیروی نکنید و در مال به آنان اعتماد نکنید و مدیریت خانواده را به آنان وا مگذارید که ما را به نابودی میکشانند و از دستور شوهرسرپیچی میکنند، ما آنان را یافتیم که به هیچ عنوان توانائی خویشتن داری بر نیاز خویش را ندارند و توانائی کنترل شهوتشان را ندارند، درشتی در برابرشان لازم است، اگر خود را بزرگ دیدند غرور آنان را میگیرد، اگر ناتوان شدند، رضایتشان در آلتشان است، به هیچ عنوان شکر کارت را ندارند و اگر اندکی آنان را از کاری منع کنی خوبیها را فراموش میکنند و بدیها را یاد میکنند، با بهتان بستن سخن میگویند و شیطان را دنباله روی میکنند.
( جامع الاحادیث الشیعه / ایت الله بروجردی / جلد 20 / صفحه 258 )
( وسائل الشیعه / حر عاملی / جلد 20 / صفحه 180)
شير و بول دختر، پيش از آنكه غذا خوار شود (يا غذايش بر شير خوردنش غالب شود) از جامه شسته میشود، زيرا شيرى كه دختر ميخورد از مثانه مادر سرچشمه ميگيرد ولى شير پسر را قبل از اينكه غذا خوار شود از لباس نميشويند همچنين بول او نيز شستن نميخواهد زيرا شيرى را كه پسر ميخورد از دوشها و بازوان مادر بيرون می آيد.
( من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 98 )
تذکر مهم برای جلوگیری از ماست مالی مسلمین:
دلیل اینکه برای هر حدیث فقط یه منبع ذکر کردم فقط و فقط برای شلوغ نشدن صفحه هست، وگرنه برای هر حدیث دهها منبع میشه معرفی کرد.
برای مثال:
زنان را نه در اتاقک بالای خانه رها کنید و نه به آنان آموزش نوشتن دهید، به آنها نخ ریسی و سوره نور را آموزش دهید.
در منابع شیعه:
(شرح نهج البلاغه / ابن ابی الحدید / جلد 12 / صفحه 116)
(الکافی/ شیخ کلینی / جلد 5 / صفحه 516 )
( من لایحضره الفقیه / شیخ صدوق / جلد 1 / صفحه 374 و جلد 3 / صفحه 442 )
( جامع الاحادیث الشیعه / آیت الله بروجردی / جلد 20 / صفحه 266 و جلد 15 / صفحه 47 )
(تفسیر مجمع البیان / شیخ طبرسی / جلد 5 / صفحه 354 و مکارم الاخلاق شیخ طبرسی / صفحه 232)
( مستدرک الوسائل / میرزا نوری / جلد 14 / صفحه 259 )
(جامع الاحادیث اهل بیت / شیخ هادی نجفی / جلد 11 / صفحه 124)
( وسائل الشیعه / حر عاملی / جلد 4 صفحه 839 )
( کشف الغطاء / شیخ جعفر کاشف الغطاء / جلد 2 / صفحه 299 )
( اعیان الشیعه / سید محسن الامین / جلد 1 / صفحه 304 و جلد 3 / صفحه 170)
در منابع اهل سنت:
( تفسیر القرطبی / جلد 20 / صفحه 121)
(دارالمنثور / سیوطی / جلد 5 / صفحه 18 )
( میزان الاعتدال / ذهبی / جلد 3 / صفحه 446 )
( تفسیر البغوی / بغوی / جلد 3 / صفحه 360 )
( فتح القدیر / شوکانی / جلد 4 / صفحه 3 )
( المستدرک علی الصحیحین / جلد 2 / صفحه 396 )
(مجمع الزوائد / الهیثمی / جلد 4 / صفحه 93)
قطراتی ناچیز از اقیانوس بیکران علم علی که دنیا رو متحیر کرد
اگر مو هایت را بصورت ایستاده شانه کنی بدان که باعث فقر و پریشانی ات خواهد شد.
(حلیه المتقین.باب5.فصل12 تالیف علامه محمد باقر مجلسی)
هر کس چون عطسه کند دنبال ان بگوید “الحمد الله رب العالمین علی کل حال” که در انصورت درد گوش و دندان نبیند.
(اصول کافی.جزء4.باب عطسه تالیف ثقه الاسلام کلینی
هر کس بخواهد هنگام جماع لذت بیشتر ببرد زن کوتاه قد و چهارشانه گندمگون بگیرد چنانچه لذت نبرد مهرش به عهده من است.
(طب المومنین،قانون قوه باه، آداب زناشوئی، محمد ابراهیم آوازه برگ 19)
شيرهاى گاو دواء باشند.
و پرسيدندش عليه السّلام از ادرار گاو كسى میتواند بنوشد؟
فرمود : اگر براى دواء نياز دارد باكى نیست، ولی ادرار شتر به از شير آنست و خدا شفاء را در ادرار آن نهاده .
( آسمان و جهان- ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، مجلسی، مترجم: محمد باقر كمرهاى،ناشر: اسلاميه، تهران، چ اول:1351 ش. جلد6، برگ75.)
به شش شخص سلام نکنید:
1.یهودی
2.اهل موسیقی و نوازندگی
3.مسیحی
4.شخص آوازه خوان
5.کسی که در حال بازی شطرنج است
6.کسی که شوخی اش فحش مادر است.
( خصال الصدوق جلد 1 صفحه 275 )
ابرها غربال باران هستند (كه آب بسيار را بصورت قطره قطره فرو میفرستند) و اگر نه چنين بود بر هر چيز كه فرو می آمد حتما آن را از بين میبرد و ضايع می ساخت.
(من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج2،برگ240.)
** مردي از علي سوال كرد و بدو گفت درباره 3 چيز كه در تو هست از تو مي پرسم:يكي كوتاهي قدت دوم از بزرگي شكمت سوم از ريخته شدن موهاي جلوي سرت عليگفت:خداوند تبارك و تعالي مرا دراز نيافريد و نيز كوتاه خلق نكرد بلكه معتدل آفريد(در نتيجه) بر كوتاه قامت ضربه مي زنم و او را از طول به دو نيم مي كنم و بر دراز قامت ضربه مي زنم و او را از عرض دو نيم مي كنم!و اما بزرگي شكمم(علتش اينست كه)رسول خدابه من بابي از علم آموخت و آن باب هزار باب را براي من گشود و علم در شكم من ازدحام كرد و از اين رو شكمم بر آمد!و اما ريخته شدن موي جلوي سرم بعلت بر سر نهادن كلاه خود بمدت دراز و كارزار با رقيبان است!**
(الخصال,اثر شيخ صدوق,باب الثلاثه,ص 189 از منشورات جماعه المدرسين )
هنگامی كه علي نماز ظهر را خواند متوجه جمجمه اي شد و با آن صحبت نمود تا خورشيد غروب نمود پس با سه زبان انجيل با آن صحبت كرد تاعرب سخن آن را نفهمند.
حضرت علی برای اینکه نماز عصر وی قضا نشود به خورشید دستور داد غروب نکند اما خورشيد گفت: برنمي گردم ومن رهايي يافتم، حضرت علي نزد خداوند دعا كرد خداوند هفتاد هزار زنجير آهني به سوي خورشيد فرستاد، فرشتگان، زنجير هارا به گردن خورشيد انداختند آنرا بر چهره اش كشيدند تا اينكه سفيد و پاك برگشت.
(بحار الانوار . جلد 41 . صفحه 166)
محمد از شکم مادرش به زمین آمد، دست چپ را بر زمین نهاد و دست راست را به سوی آسمان بلند کرد و لبها را به وحدانیت خدا حرکت میداد
(الاحتجاج 223)
امیرالمومنین در پاسخ سوالهای یهودی فرمود: چون رسول خدا در مجلسی مینشست از اطراف آن حضرت نوری میدرخشید که همه آنرا میدیدند.
(الاحتجاج 218/1 )
** امیرالمومنین فرمود: از هنگامیکه رسول خدا از شیر گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان را همراه آنحضرت قرار داد که شب و روز راه مکارم و بهترین اخلاق را به آنحضرت نشان میداد. من همیشه مانند کودکی که بدنبال مادر راه افتد از آنحضرت پیروی کرده و سایه به سایه ی او میرفتم . هر روز از اخلاق خود چیزی برایم آشکار میساخت و مرا امر میکرد تا از او پیروی کنم. در هر سال اوقاتی را در کوه «حرا» مجاور میشد و غیر از من کسی اورا نمیدید. هنگامیکه وحی بر آن حضرت نازل شد ناله شیطان را شنیدم. عرض کردم: یا رسول الله، این ناله چیست؟
فرمود: این شیطان است که از پرستش شدن نا امید گردید.(ای علی) آنچه من میشنوم تو میشنوی، و آنچه من میبینم تو میبینی جز آنکه پیامبر نیستی**
(نهج البلاغه 300 و 301)
(سنن النبی صفحه 361 )
علی در جواب پرسش رییس و بزرگ یهود فرمود: مهر نبوت میان دو کتف رسول خدا قرار داشت و بر آن دو سطر نوشته بود: سطر اول “لا اله الا الله” و سطر دوم ” محمد رسول الله”
(الخصال 599)
حضرت امير المؤمنين (عليه السلام) فرمود كه مستحب است در شب اول ماه رمضان جماع كردن.
(حلیه المقتین، علامه مجلسی، باب آداب زفاف و مجامعت)
رسول خدا مرا خواند و به یمن فرستاد تا میانه ی یمنی ها صلح کنم. گفتم ای رسول خدا آنها مردمانی بسیارند و پیر مردانی کهن دارند و من جوانی هستم نورس.
فرمود: ای علی زمانی که به گردنه ی افیق صعود کردی با صدای بلند فریاد کن: ای درخت! ای کلوخ ای سنگ، محمد رسول خدا به شما درود فرستاد.
پس رفتم و زمانی که بر آن گردنه بالا رفتم و به یمن سرازیر شدم و دیدم همه با نیزه های افراشته پیکان زده و کمان بر دوش و تیغهایی لخت و برهنه به سوی من روی آورده اند پس با آوازی بلند پیغام پیامبر را بر شجر و کلوخ و خاک رساندم. پس درخت و کلوخ و خاکی نماند مگر هم آواز با من فریاد کشیده و گفتند: بر محمد رسول خدا و نیز تو درود باد پس همه ی آن مردم پریشان شدند ودل ها و زانو ها ی شان لرزید و سلاح از دستانشان افتاد و شتابان نزد من آمدند پس میانه آنها اصلاح کرده و بازگشتم.
( امالی شیخ صدوق، برگهای 353ـ355 )
**اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود!
اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود! و گفته بود: پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و …نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم! **
(اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴ )
درختي در بهشت وجود دارد كه از بالايش لباس بر آيد و از پائين آن اسبهایي با زين و مهار كه نه سرگين پس دهند و نه مدفوع و ادراري دارند، اولياي خدا بر آنها سوار شده و در بهشت به هر كجا كه بخواهند پرواز مي كنند.
(امالی شیخ صدوق، برگ 463 )
من با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و خاندانم بر سر حوض قرار داريم،پس هر كه خواستار ماست بايد گفتار ما را بگيرد و مانند ما عمل كند،زيرا هر خاندانى برگزيدهاى دارد و ما را نيز برگزيدگانى است،و ما را شفاعتى است و دوستان ما را نيز شفاعتى است،پس براى ديدار ما بر سر حوض با هم رقابت كنيد،كه ما دشمنانمان را از آن مى رانيم و دوستان و اولياى خود را از آن سيراب مىكنيم،هر كه جرعهاى از آن بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد،دو نهر از بهشت در حوض ما سرازير مىشود،يكى از تسنيم و ديگرى از آب زلال و گوارا،بر لبه آن زعفران روييده و سنگريزهاش لؤلؤ است و آن كوثر نام دارد.
(بحار الانوار جلد 39 صفحه 211 )
عبد الرحمن بن قيس رحبى گويد:با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام بر در قصر (دار الاماره) نشسته بودم كه نور خورشيد آن حضرت را وادار كرد تا در سايه ديوار قصر پناه گيرد،همين كه برخاست تا داخل شود مردى از قبيله همدان دامن حضرتش را گرفت و گفت:اى امير مؤمنان،مرا حديثى جامع گو تا خداوند مرا بدان سودى رساند.
فرمود:مگر درباره من حديث بسيارى وجود ندارد؟
مگر اين سودمندى در احاديث بسيارى نيست؟
گفت:چرا،ولى مرا حديثى گو كه خداوند بدان سودم رساند.
فرمود:دوستم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مرا فرمود كه:من و شيعيانم وارد حوض میشويم و سيراب و روسپيد بيرون میشويم،و دشمنانمان تشنه لب و روسياه وارد میگردند .اين را داشته باش كه مشتى از خروار است،تو با همان كسى كه دوستش میدارى خواهى بود و همان را كه به دست آورده اى خواهى داشت.
(تفسير صافى جلد 5 صفحه 301 )
(بحار الانوار جلد 39 صفحه 216 )
علی علیه السلام در غزوه صفین قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود.
به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن و از او محل عبور را بپرس .
نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره.
فی الفور هفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند و گفتند: لبیک لبیک، چه می گویی؟
نصیر جواب داد، مولایم معبر فرات را می خواهد.
هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم.
نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید.
فرمود: برو کرکرة بن صرصره را بخوان .
برگشت و ندا داد. این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم، این عنایت در حق کدام شده است؟
نصیر برگشت و پرسید و امام فرمودند، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان.
نصیر بازگشت و چنین کرد. این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد.
برگشت و مولا گفت: برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن در دره را بخوان.
تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد، ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة.
آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است.
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد.
حضرت فرمودند: آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم.
پس نصیر صیحه زده غش کرد و چون به هوش آمد فریاد برآورد، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری.
و آنگاه حضرت فرمود. چون نصیر کافر به خدا شده، قتلش واجب است. آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد.
( بحارالانوار علامه مجلسی به نقل از کتاب سه مکتوب نوشته میرزا آقاخان کرمانی)
امير المؤمنين عليه السّلام هر گاه به بيت الخلاء وارد میشد ميفرمود: «الحمد للَّه الحافظ المؤدّي»
يعنى حمد و ستايش مخصوص خداوند است كه حافظ است (آنچه را حفظ ميبايد كرد) و دفع كننده است (آنچه را دفع ميبايد كرد)، و چون از آنجا بيرون می آمد دست بر شكم خود ميكشيد و ميفرمود: «الحمد للَّه الّذي أخرج عنّي أذاه و أبقى فيّ قوّته فيا لها من نعمة لا يقدر القادرون قدرها»
يعنى: «جميع محامد مخصوص خداوند است كه (از آنچه خوردم) فضولات آن را از من دفع نمود و نيروى آن را در من بجا گذاشت، پس اين چه نعمت بزرگى است كه توانايان نيز نميتوانند قدر آن را بشناسند».
(من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 47 )
پس از اینکه الله آدم را از گل رس آفرید به فرشتگان دستور داد، پس سجده کردند، آدم را خوابی عمیق فرا گرفت سپس حوا را (از دنده آدم ) آفرید، آدم او را در شکاف باسن خود قرار داد تا دلیلی باشد که زن باید دنبال رو مرد باشد.
(جامع الاحادیث شیعه آیت الله العظمی بروجردی جلد 20 صفحه 4)
دجا ل (صاید بن صید) است. دجا ل از مادر یهودی زایش یافته و چشم ندارد و چشم دیگر او در پیشانی اش قرار دارد و مانند ستاره صبح می درخشد. چیزی شبیه به یک لکه آمیخته به خون در چشم او وجود دارد. در پیشانی او نوشته شده است: (این شخص کافر است) هر شخص بی سوادی و با سوادی می تواند این جمله را بخواند." دجا ل " داخل دریاها می شود و آفتاب با او می گردد.
دجال در یک قحطی سخت پیش از ظهور امام زمان و یا مقارن با آمدن امام زمان از اصفهان یا سجستان از قریه یهودیه ظهور می کند و برالاغ سفیدی سوار است که یک گام الاغ دجا ل یک فرسنگ راه است. از هر موی الاغ دجا ل نغمه ای به گوش می رسد و از آن نغمه ها موجب جذب مردم سست و نا پرهیز کار به او می شود. بیشتر پیروان او زنا زادگان و یهودیان و زنان و عربهای بیابانی و شرابخواران و بازیگران و نوازندگان هستند. " دجا ل " در یک دوره چهل روزه یا چهل ساله دنیا را پر از ظلم و جور و کفر می سازد و سرانجام بدست امام زمان نابود می شود.
( بحار الا نوار . جلد 13. صفحه 1076) ( تالیف علامه محمد باقر مجلسی )
در هنگام ظهور امام زمان خورشید از مغرب طلوع می کند و آفتاب از ظهر تا عصر از حرکت باز می ایستد.
(بحار الانوار . جلد 13. صفحه 984) ( تالیف علامه محمد باقر مجلسی )
هنگام ظهور امام زمان، عیسی بن مریم از آسمان برای یاری امام زمان فرود می آید و زمین در جزیره العرب فرو می رود و آتشی در قلب شهر “عدن” بیرون می آید و امام زمان مردم را بسوی محشر سوق می دهد.
(بحار الانوار . جلد 13 . صفحه 984) ( تالیف علامه محمد باقر مجلسی )
در زمان ظهور امام زمان آنهایی که در دین بدعت گذاشته اند از شکل آدمی خارج و به صورت میمون و خوک در می آیند.
(بحار الانوار . جلد 13. صفحه 998) (تالیف علامه محمد باقر مجلسی ) (حدیث علائم ظهور امام زمان)
پیش از ظهور امام زمان دو بار ملخ می آید. یکبار در هنگام کشت و زرع و یکبار در غیر زمان کشت و زرع . رنگ ملخ ها مانند خون است.
(بحار الانوار . جلد 13 . صفحه 986) ( تالیف علامه محمد باقر مجلسی )
**هر كس قبرى را بازسازى كند يا صورتى بكشد و يا مجسّمه اى و غير مجسّمه را ساخته (و سمبل قرار دهد) از اسلام خارج شده است. **
(من لا يحضره الفقيه،شيخ صدوق،مترجم: على اكبر غفارى، نشر صدوق، چ: اول،1367 ش. ج1،برگ 275 )
مبادا درباره ی خداوند تفکر کنید که تفکر در خداوند چیزی جز گمراهی نمی افزاید. به درستی که خداوند عز و جل را چشم ها در نمی یابند و نمیتوان او را اندازه گرفت.
( امالی شیخ صدوق، برگ 663)
عسلام چیست دو دختر وقتی همدیگه رو میبینن میگه عه سلام واینگونه عسلام ساخته شد
علی کیست؟والا ما دهه هفتاد یه رفیق داشتیم اسمش علی بود یه دوس دختر لاشی داشت به اسم هما،هر موقع میدیدیمش میخوندیم براش:“علی کیرم کس عمه ت/تو که گاییدی هما را/که دَرو تا ته فکندی/همه هیکل آقا را” 😂
آقا=کیر
عسلام چیست دو دختر وقتی همدیگه رو میبینن میگه عه سلام واینگونه عسلام ساخته شد😀 👌
علی کیست؟والا ما دهه هفتاد یه رفیق داشتیم اسمش علی بود یه دوس دختر لاشی داشت به اسم هما،هر موقع میدیدیمش میخوندیم براش:“علی کیرم کس عمه ت/تو که گاییدی هما را/که دَرو تا ته فکندی/همه هیکل آقا را” 😂
آقا=کیر
باید کاری کرد تا دیر نشده
ممنون از تاپیک خوبتون
آرو باور کن اول تاپیک پیش خودم گفتم امیدوارم خطبه ۸۰ معروف رو گذاشته باشی. حواس خودت جمع بود. ❤
↩ Arrow11
اولا حرومزاده توهین نکن دو چرت و پرت نگو شرف داری آیدی تلگرام بده بتونم بات بحث کنم
آرو جان جدیدا میخوان قسمتهایی که به ضرر خودشون رو از نهجالبلاغه حذف کنن و بگن معتبر نیست. فکر کنم این کار رو بکنن…
اولا حرومزاده توهین نکن دو چرت و پرت نگو شرف داری آیدی تلگرام بده بتونم بات بحث کنم
در مورد مطالبی که تاپیک می کنی بهتره جوابی بهت ندم چون خود اهل ادب وکتاب ومطالعه با چندتا بررسی کوچولو متوجه کذب مطالب میشن و نگرانی ندارن.اما چون تو تاپیکهای قبلت صحبت از ادب و احترام زدی اما اول این تاپیک به امام اول شیعه گفتی افسارپاره کرده و توهینهای دیگه باید بگم
چراغی را که ایزد برفروزد
چو ابله پوف کند ریشش بسوزد
جواب مردم ابله بجز خموشی نیست
که حرفشان بجز از وق وق وخروشی نیست
برو تو احمق نادان بگو به اربابت
که خودفروش تویی دین مافروشی نیست
هر کس به ولایت علی شک دارد
((با مادر خود در میان بگذارد))
سلام
باز هم اومدی تیکه کردی خطبه رو اوردی
حاجی این روش ها قدیمی شده
اگه راست میگی کل خطبه ۲۳۰رو بیار تا معلوم بشه
ضمنا در خود کتاب های اهل سنت امده که حضرت امیرالمؤمنین با خلفا هیچگاه رابطه خوبی نداشته
بار ها علیه عمر خطاب خطبه گفتن
ضمنا عکسی هم که از حضرت علی گذاشتی هیچ منبع تاریخی تاییدش نکرده و شایعه ای بوده که بهش پر و بال دادن
بار دیگه میخواستی بنویسی درست بنویس نه دروغ
خطبه ۸۰ موردیه که معروف شده وگرنه تو نهج البلاغه اینقد گند و کثافت هست که حد و حساب نداره
اتفاقا یکی از اون ۴ تا پست اول که رزرو زدم یه دونه اش اختصاص به نهج البلاغه داره و خوشبختانه نهج البلاغه کتابی نیست که مسلمین بتونن بگن شان نزول داره و فلان مورخ سنی علیه تشیع نوشته و …خطبه ۸۰ بعد از جنگ جمل گفته شده و درمورد سرکرده دشمن که عایشه بوده گفته شده
سلام… تو دیگه چرا …!!!؟
با شناختی که از تو دارم نباید ابتدائا فحش رو شروع کنی…
درباره ی تصویری از امام علی(ع) که در موزه ی لوور پاریس می باشد، پرسش شده است. به استناد آخرین تدوین این تصویر نه تنها به ایشان تعلق ندارد که هیچ شباهتی نیز بدیشان ندارد. این تصویر در قرن پنجم ه.ق توسط یکی از مسیحیان اهل شام و در شهرحلب نقاشی شده است.و نقاش اطلاعات خویش را از یهود ساکن در شهر که به نسبت خویش با یهود بنی قریظه افتخار می کنند،می گیرد. تصویر اصلی را بعدها به لیبی میبرند. در آنجا مجدداً نقاشی دیگر از روی آن تصویر فعلی را تقلید میکند. تمامی ویژگیهای این تصویر از جوانب روحی ناقلین حکایت میکند. کسانی که با اسلوب نقاشی آشنائی دارند میبینندکه این تصویر حتی یک نگاه آرام نیز در خفا ندارد. ویژگی رنگها نشان از حرارتی پنهان در نگاه دارد. رنگها همگی تند و عاری از لطافت اند.شاکله ی تصویر با هیچ یک از نشانه های مینوی امام (ع) سنخیت ندارد.اندازه های تصویر را چنانچه با اطلاعات مقارن با امام (ع) بسنجیم به یک نا هماهنگی در بیان ناقلین واستناد اینان پی می بریم. کسانی که این تصویر را منتسب به قرن نخست و یا دوم می دانند بدانند که آثار این دو قرن از رنگ های بنفش کمتر بهره می گیرند و در تمامی نقاشی های مانده از این قرن حتی یک لرزش قلم هم ثبت نشده است در حالی که در این یک اثر 14 تکرار در قلم مجداً پاکسازی شده اند و این یعنی ناهمراهی قلم با اندیشه یی که در توهم خویش بارها و بارها غلطیده است. به ویژگی های تابلو باز هم خواهیم پرداخت……….
دفعه بعدی خواستی مطلب بزاری الکی هزارتا شبهه وارد نکن و بتاز
خبر داد به ما محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقاني گفت:خبر داد به ما حسن بن علي عدوي,از عباد بن صهيب بن عباد از پدرش از جدش از جعفر بن محمد كه گفت مردي از علي سوال كرد و بدو گفت درباره 3 چيز كه در تو هست از تو مي پرسم:يكي كوتاهي قدت دوم از بزرگي شكمت سوم از ريخته شدن موهاي جلوي سرت علي گفت:خداوند تبارك و تعالي مرا دراز نيافريد و نيز كوتاه خلق نكرد بلكه معتدل آفريد(در نتيجه) بر كوتاه قامت ضربه مي زنم و او را از طول به دو نيم مي كنم و بر دراز قامت ضربه مي زنم و او را از عرض دو نيم مي كنم!و اما بزرگي شكمم(علتش اينست كه)رسول خدابه من بابي از علم آموخت و آن باب هزار باب را براي من گشود و علم در شكم من ازدحام كرد و از اين رو شكمم بر آمد!و اما ريخته شدن موي جلوي سرم بعلت بر سر نهادن كلاه خود بمدت دراز و كارزار با رقيبان است!
الخصال,اثر شيخ صدوق,باب الثلاثه,ص 189 از منشورات جماعه المدرسين
خسته نشدی اینهمه میای تو تاپیکهای دینی رو باد معده اظهار فضل میکنی دکتر جان؟ 😀
چرا انقدر سطحی نگرید❓
چرا بدون تحقیق در مورد مسائل احضار نظر میکنید❓
به جای گمراه کردن بقیه راهنماییشون کنید
Arrow جان سلام، مدتی پیدات نبود دلم برات تنگ شده بود. جالب است که من و شما فقط در مورد تاریخ معاصر اختلاف نظر زیادی داریم، ولی در مورد ریشه های بدبختی ایران و ایرانی هم نظر هستیم. من فقط یک موضوع را متوجه نشدم، طرفداران این شخصیت تاریخی که شما نقد کرده ای چرا مثل خودش اینقدر زود از کوره در می روند؟ من در متن شما توهینی ندیدم. یک بخش تاریخی داشت و یک بخش هم که از کتاب خود ایشان بود. در مورد شک به ولایت هم با مادرم صحبت کردم، گفت برای نشان دادن فهم و شعور شیعیان همین یک بیت کافی است.
بگو عرزشی
ساندیس خور
طرفدار جمهوری اسهالی و هر کوفت و زهر مار دیگه ای
اصلا ناراحت نمیشم (گور پدرشون البته)بخاطر 4تا لایک و قربون صدقه و تایید گرفتن و کامنتای یه سری، از مسائل اعتقادی اینچنینی دست بر نمی دارم.
سال ها و قرن ها اومدن تشکیک افکنی کنند و می کنند، نتونستن و نمیتونن
این 14 نور مقدس خاموش شدنی نیستحالا بگو خرافی، امل هر چی دوست داری
مردانگی و فتوت و وجدان داشته باشه کسی اذعان میکنه تو تو قوانین شهوانی در این خصوص چی اومده پرهیز از بحث سیاسی مذهبی توهین به ادیان مذاهب و…
مکنونات قلبیت رو که بروز میدی حرفی نیست، مورد بالا رو که شما و رفقات انقدر روی قوانین سایت پافشاری می کنین چرا نقض میکنی
امیدوارم سلامت باشی و عاقبت بخیر
ین عکس نزدیکترین چهره به چهره حضرت علی (ع) هستش که مورد تایید ترین و نزدیکترین عکس به ایشان هست
در مورد مطالبی که تاپیک می کنی بهتره جوابی بهت ندم چون خود اهل ادب وکتاب ومطالعه با چندتا بررسی کوچولو متوجه کذب مطالب میشن و نگرانی ندارن.اما چون تو تاپیکهای قبلت صحبت از ادب و احترام زدی اما اول این تاپیک به امام اول شیعه گفتی افسارپاره کرده و توهینهای دیگه باید بگم
چراغی را که ایزد برفروزد
چو ابله پوف کند ریشش بسوزد
جواب مردم ابله بجز خموشی نیست
که حرفشان بجز از وق وق وخروشی نیست
برو تو احمق نادان بگو به اربابت
که خودفروش تویی دین مافروشی نیست
واقعا ادب نداری
یکم شعور خوب چیزیه
شما زمانی حق دارید به ناموس کسی توهین کنید که به شخص شما صدمه زده باشد و یا به شخص شما توهین کرده باشد…
اگر کسی به علی و حسن و حسین توهین کرده، و ما باور داریم که امامان قدرت خارق العاده ماورائی دارند، خودشان جواب این توهین کنندگان را خواهند داد و نیازی به جواب و یا توهین ما نیست… وگرنه آنها خواهند گفت الله شما چه فرقی با بتی دارد که برای دفاع از خود محتاج مومنینش است…!
یه تاپیک درمورد اسلام زده بودم الان یه سری زدم بهش دیدم مونده با صفرتا لایک و صفرتا پست!
لایکهاش که البته به پشممم نیس ولی توی پستاش ویدئوی سخنرانی خمینی که با افتخار از بُریدن سر اون هفصدنفر یهودی قوم بنی قریظه توسط علی میگف گذاشته بودم با توضیحات و منابع تاریخیش که متسفانه همهش به فاک فنا رفته…
بهرحال یه ویدئو ازش توی یوتیوب قابل مشاهدهس:
https://www.youtube.com/watch?v=C8nX-IZiWFY
از این طریق هم تا حد زیادی میتوان متوجه شد که علی کیست! خخخ
نخیر من میخکوب سر کلاس نبودم
تکالیفی داشتم که باید به اون ها میرسیدم
و اما سوالات شما
۱-بله حضرت علی به خاطر کمبود دانایی دینی خلفای سه گانه اهل سنت هر موقع شخصی سوال دینی از خلفا میکرد که بلد نبودن حضرت علی پاسخ میدادن
۲-ببخشید حضرت زینب هم اسم یکی از فرزندانشون عثمان بود
ریشه لغتی عثمان رو باید بدونید
یعنی اگر من اسم فرزندم رو بزارم خسرو عاشق چشم و ابروی خسرو پرویز بودم
سوما حضرت علی برای جلوگیری از اختلاف بین مسلمین این کا رو انجام دادن(یکی از دلیل هاش البته این بود)
۳-ازدواج در اون زمان به خصوص بین قبایل مختلف اکثرا برای ایجاد و قوی کردن برادری میان اقوام بود
دوما برای این بود که مردم و یهودیان و فتنه گران نخوان ایجاد اختلاف میان مسلمانان کنن
ن این حرف رو زدم که من رو خطاب میکنی❓
هنوز منتظر جوابتونم