خوشحال بودم!
از این که تونستم یکی از سختترین مراحل زندگیم رو پشت سر بذارم. همزمان با کسی که حالا نه تنها موسیقی با صدای اون برای من زیبا بود، بلکه قهرمان من و به نوعی الگوی زندگی من شده بود. قهرمانی که عمیقا درکش میکردم و حالا یادگاریهای ارزشمندی ازش داشتم.
این پایان قصه بود. کی میدونه… شاید میتونست با همه شکستهایی که توی اون دو سال افسردگی خوردم انقدر زیبا نباشه.
اما مگه من آدم تسلیم شدن بودم؟
یادمه وقتی اولین بار فهمی از موسیقی پیدا کردم، این هنر لذت بخشترین تفریح برای من شد. با موسیقی دنیای من رنگیتر از همیشه بود. به معنای واقعی کلمه توش غرق میشدم و دوست نداشتم که کسی نجاتم بده. من بودم و موسیقی؛ یه عاشقانه دو نفره!
روزی رو یادمه که از ذوق روی زمین بند نبودم. خواهر بزرگترم گیتار خریده بود! گیتار رو ازش گرفتم و همونجا روی زمین نشستم. وجودم پر از ذوق بود؛ صورتم پر از ذوق بود؛ چشمام، بند بند انگشتهام، پر از ذوق بود!
دستم روی سیمها شروع به رقصیدن کرد. ناشیانه بود اما پر از ذوق بود!
توی اون حال به این فکر میکردم که کی میشه که من هم بتونم گیتار بزنم؟
جواب این بود که بزودی…
چند وقت بعد من هم مثل خواهرم کلاس رفتم و برای خودم یه گیتار گرفتم که بی نهایت دوستش داشتم. گیتاری که انگار خیلی زود بخشی از وجودم شد.
همون زمانها اتفاقی افتاد که یکی دیگه از روزهای بی نظیر زندگیم رو تجربه کردم. RED رو شنیدم و اولین بار تیلور سویفت رو شناختم (Red اسم یکی از آلبومهای تیلور سویفت هست). اشعار فوقالعاده زیبا؛ صدای بی نظیری که روحم رو جلا میداد؛ اون گیتار قرمز رنگ که با تزئیناتش انگار از همه گیتارها زیباتر بود؛ موهای بلوند لَخت؛ چشمهای شگفتانگیزی که رنگ و عمق اقیانوس رو داشت و لبهایی که به رنگ آلبوم در اومده بودند, لباسهای سفید و سیاهی که بهترین مکمل این ترکیب مسحورکننده بودند. انگار خبری بود… این همه زیبایی همگی دست به دست هم داده بودند تا من رو دلبسته این دختر کنن و خب… موفق شدن!
من بودم و صدای تیلور و گیتارم. انگار به من پر پرواز داده بودن تا اون سالهای عمرم رو با خوشی توی آسمون خیالم پرواز کنم و لذت ببرم. از این بهتر نمیشد اما زندگی همیشه انقدر با شما مهربون نیست… درست مثل وقتی که اسم تو رو به عنوان یه برنده صدا میکنن روی سن میایی و جایزهات رو میگیری، اما همون لحظه یکی میاد بلندگو رو میگره و میگه این جایزه لایق تو نیست(!)، زندگی با من هم چنین کاری کرد. بعد از مدتی افسردگی پاگیر من شد و من رو از آسمون گرفت و به زمین کوبید و بی صدا گفت تو لایق اونجا نیستی!
کیتی پری توی یکی از آهنگهاش میگه: من از حس عمیق شادی و خوشبختی سقوط کردم.
این دقیقا حال اون روزهای من بود…
I’m falling from cloud nine (Wide Awake - Katy Perry)
(کلاد ناین به معنای حس عمیق شادی و خوشبختی هست)
کسانی که افسردگی شدید گرفتن میدونن یکی از تلخترین اتفاقات اینه که میدونی که تا یه مدت حالت بدتر از اینی که هست میشه… این موقعست که دلت بدجوری میگیره…
راستی اگر دلتون بگیره و گیتار داشته باشید چه میکنید؟
برای دلتون گیتار میزنید؟
خب…برای من دلی نمونده بود…!
سر و پا ذوق بودم؟
دیگه ذوقی نمونده بود…
گیتارم رو به یکی از آشنایانم هدیه دادم… چیزی که بخشی از وجودم شده بود و چه شبها و روزهایی رو باهاش نگذرونده بودم.
بین همه آشنایانم به این شهره بودم که عاشق موسیقی هستم اما حتی دیگه موسیقی هم گوش نمیدادم. ترسناک بود اما حتی به خودکشی هم فکر کردم…
اتفاقات تلخ زندگی من همزمان بود با وقتی که همه، کسی رو که دوست داشتم رو به خاطر کارهای زشت کانیه وست هِیت کردن… تیلور همه چیزش رو توی شبکه های اجتماعی پاک کرد و از دیده ها پنهان شد و سکوت کرد…
حس میکردم من و تیلور هر دو همزمان توی دل سیاهیها بودیم…
ولی…
انگار گاهی اوقات توی عمق همه این سیاهیها، توی روح مرده یه آدم، چیزی میتونه باعث بشه که امید شروع به تپیدن کنه.
هیچ وقت یادم نمیره. یه روز توی خونه روی تختم یه فکری ذهنم رو مشغول کرد. به این فکر کردم که من و تیلور به طرز عجیبی هر دو سقوط کردیم.
کسی که دوستش دارم…
کمی مکث کردم دوباره توی ذهنم تکرار کردم:
کسی که دوستش دارم…
کسی که دوستش دارم…!؟
سوالات ادامه دار شدند…
من همونی ام که تیلور رو دوست داشت؟
موسیقی رو دوست داشت
دنیا رو دوست داشت؟
زندگیش رو، پدرش رو، مادرش رو، خانواده و دوستانش رو دوس داشت؟
…
حالا چی؟ منتظر چی هستم؟ میخوام چیکار کنم؟
رفتم جلوی آینه… کاری که هر روز میکردم. اما انگار بعد مدتها دارم به خودم توجه میکنم. دلم برای خودم تنگ شده بود. به چشمام نگاه کردم. چشمهایی که کم کم در حال خیس شدن بودند. ضعیفتر از اون بودم که تحمل کنم. بغضم شکست و اشکم از روی گونههام جاری شد و شروع کردم به گریه کردن. چند لحظه گریم کردم و زیر لب آروم با خودم تکرار میکردم که یه کاری بکن شیدا… یه کاری بکن شیدا… ناامید نشو (حتی همین حالا هم که متن رو مینویسم گریهام گرفت)
شاید اغراق نباشه اگر بگیم سنگین وزنترین ماده جهان، اشکهای دلی هستن که گرفته. بعد از گریه کردن خیلی آدم رو سبک میشه! خیلی!
سبک که شدم، حالم که بهتر شد انگار قدرت گرفتم. سر و صورتم رو شستم و خودم رو مرتب کردم. با خودم قرار گذاشتم که دیگه دست از تلاش نکشم و شروع کردم به تغییر کردن. آهسته آهسته و کم کم به جایی رسیدم که هر روز ورزش میکردم. جلسات روانشناسیم رو مرتب و منظم ادامه دادم. کارهایی که دوست داشتم رو انجام میدادم؛ خسته میشدم، شاید گاهی امیدم کمی رنگ میباخت اما ناامید نمیشدم، به خودم زمان میدادم تا بهتر بشم و باز ادامه میدادم.
اتفاق فوقالعادهای که من رو توی این مسیر کلی به جلو پرتاب کرد، هدیهای بود که یکی از نزدیکترین اقوامم و عزیزترین آدمهای زندگیم که در خارج از کشور زندگی میکرد - و الان بهش از همیشه نزدیکترم - بهم هدیه داد و هنوز هم اون رو بهترین هدیه عمرم میدونم و اون چیزی نبود جز یه آلبوم امضا شده 1989 تیلور سویفت که بعد از کلی سوال پیچ کردن فهمیدم که اون رو از eBay احتمالا با قیمت بالا خریداری کرده.
خوشحالی داشت توی دل من هر روز بیشتر از قبل پررنگ میشد و دنیام داشت بیشتر رنگ میگرفت. بهار در حال اومدن به خونه دلم بود و من داشتم خوب میشدم. یه مدت بعد تیلور هم با Reputation برگشت. قویتر از همیشه! ما هر دو زمین خورده بودیم اما بلند شدیم و ادامه دادیم. من و تیلوری که صنعت موسیقیه. آثارش زبانزد خاص و عامه. کسیه که تعداد جوایز و افتخارات و رکوردهاش یه لیست بلندبالاست. برنده جایزهای هست که تا حالا فقط به دو نفر تعلق گرفته: مایکل جکسون و تیلور سویفت! حتی برنده جایزهای شده که فقط خودش موفق به دریافتش بوده. من با این چیزا به تیلور علاقهمند شدم اما چیزی که من رو عاشق این موجود دوستداشتنی کرد، نمایش یه انسان قدرتمند با همه ظرافتهای وجودیش بود که با همه شکستهایی که بهش تحمیل شد دست از تلاش بر نداشت. همین حالا که این داستان رو میخونید ۱۳ روز مونده به انتشار مجدد آلبوم Red (نسخه تیلور یا Taylor’s Version). بله! تیلور همون آلبومی که باهاش شناختمش رو داره به خاطر سیاستها و رفتارهای کثیف تهیهکنندگان که مشکلاتی رو براش به وجود آوردن (اینجا محل تشریحش نیست) دوباره ضبط و منتشر میکنه تا بیشتر از همیشه نمادی باشه برای تلاش و جنگندگی و برای از بین بردن مشکلات و موفقیت توی زندگی. تا قهرمانی باشه برای من. و منی که یاد گرفتم با مشکلات و چالش های زندگی بجنگم.
این دختر یه جمله قشنگی داره: You are what you love
تو همون چیزی هستی که دوست داری…
من عاشق یه قهرمان شدم و شدم قهرمان زندگی خودم…
شیدا هستم! ورژن تیلور…
این گوشه کوچکی بود از داستان نقاط اتصال زندگی من با تیلور سویفت
تیتراژ: TAYLOR SWIFT - DAYLIGHT
یه سری نکات تو این تاپیک هست که فقط سویفتیها متوجهش میشن 😎
بعد این که توصیه میکنم اگر یک مستند جالب و جذاب میخواهید، مستند زیر رو از دست ندید:
↩ Sepideh♡18
بازی مرکب رو من تاپیکش رو گذاشتم یا تو؟ 😂
نتفلیکس یه کاری میکنه همه مارکتینگش رو بکنن. WOM
چقدر قشنگ نوشته بودی وصف شیدای عزیز .خودم با متنت همزاد پنداری کردم 😍🥰
به امید شرکت در کنسرت یه تیلور سویفت وطنی به اسم شیدا 🙏🌹🤗
این عکسش رو جدیدا دیدم، خیلی خوشگله😍
امیدوارم همیشه لبت خندون باشه و دلت شاد دوست خوبم 🙏🌹
↩ IamSheida
دقیقا 👌
این مستند خیلی خوب نوشت میده که زندگی یه سلبریتی همه اش چیزای خوشگلی که شبکه های اجتماعی نوشت میدن نیست!
منم توصیه میکنم ببینید این مستند رو
↩ Joseph_Cooper
مرسی که خوندی کوپر جان.
کنسرتشو میخوام 😍 الان میخوام!
عکسی که فرستادی هم خیلی قشنگه. البته من هفتاد و پنج درصد اکسپلور اینستام تیلور و گربهاس 😂😂😂 اینا رو دیدم
↩ Joseph_Cooper
البته جریان آلبوم هاش و اسکوتر براون که دیگه ته نامردی بود تو مستند نیست.
↩ IamSheida
خواهش ، مرسی از متن زیبا و خواندنی که نوشتی 🙏🌹🥰
کنسرتشو میخوام 😍 الان میخوام!به امید روزی که توی گرمی ، جایزه هنرمند تازه رو از دست تیلور بگیری شیدای عزیز 🙏🌹😍
عکسی که فرستادی هم خیلی قشنگه. البته من هفتاد و پنج درصد اکسپلور اینستام تیلور و گربهاس 😂😂😂 اینا رو دیدمچقدر خوب ، من که ۷۵ درصد اکسپلورم شده مسائل کارم 🤦😅🤣🤣🤣
↩ IamSheida
مهم اینه که الان داره صاحب واقعی آهنگ های خودش میشه. این یعنی پیروزی 👌👏😍
↩ Joseph_Cooper
یه باری رو دوشم بود این داستان. قولش رو به یکی داده بودم که بذارمش.
مرسی ❤️ 🌹 😂 ولی من رشته ام موسیقی نیست. بگو ایشالا سیکرت سِشِن تیلور 😂
↩ IamSheida
پس از اوشون هم ممنونیم 🙏🌹😁
مرسی ❤️ 🌹 😂 ولی من رشته ام موسیقی نیست. بگو ایشالا سیکرت سِشِن تیلور 😂نه مثل اینکه از تو هم خواننده در نمیاد، باید برم روی سمیرا سرمایه گذاری کنم 🤣🤣😜 امیدوارم تو حرفه خودت، همیشه موفق و در اوج باشی شیدا جان 🙏🌹
↩ Joseph_Cooper
موسیقی برای من یه چیز دلیه. به چشم یه هنر بهش نگاه کردم.
البته همون موقع ها یه برنامه هایی داشتم براش که افسردگی ازم دورشون کرد.
سمیرا رو با بیلی آیلیش و سلنا روش کار کن 😂
↩ IamSheida
کجاشو دیدی دفعه بعد میخوام مارکتینگ + Disney بکنم
درسته 😂👍
↩ IamSheida
از قدیم گفتن : آنچه از دل تراوت ، لاجرم بر دل نشیند 👌🥰😍
البته همون موقع ها یه برنامه هایی داشتم براش که افسردگی ازم دورشون کرد.مهم اینه الان یه شیدای جدید متولد شده و داره زندگی جدیدش رو میسازه 👌👏👏🌹
سمیرا رو با بیلی آیلیش و سلنا روش کار کن 😂اوه اوه ، یادم ننداز . یبار تاپیک زدم روی کی کراش دارید . همون اول بسم الله گفت سلنا و هر کی هم میرفت سمت سلنا، با آره برقی میفتاد دنبالش 🤣🤣🤣
↩ Joseph_Cooper
یه فکت جالب اینه که من و سمیرا دوست صمیمی همیم. تیلور و سلنا هم دوست صمیمی همن 😍
↩ IamSheida
پس تو باید حکم خواهر بزرگ رو براش داشته باشی 😉، خیلی هم عالی 👌👏.
همیشه شاد و خوشحال باشید کنار همدیگه 🙏🌹🥰
↩ IamSheida
خیییلی خوب و قشنگ نوشتی شیدا جان. مرسی که بالاخره این تاپیک رو گذاشتی چون خیلی مشتاقش بودم :)
البته در مورد تیلور زیاد توضیح ندادی و یکمی علامت سوال باقی موند برام ولی به هر حال متوجه حال خودت شدم و همین کافیه.
چه روزای سختی داشتی دختر :( و چقدر قوی بودی که خودت دست خودتو گرفتی و بلند شدی. آفرین عزیزم 😍😍
دوس داشتم که روحیه ی تسلیم نشدن تو رو من هم داشتم. امیدوارم بتونم این بار تسلیم چیزی نشم.
مرسی بازم. لذت بردم از خوندنش :) ❤❤❤
از این بهتر نمیشد اما زندگی همیشه انقدر با شما مهربون نیست… درست مثل وقتی که اسم تو رو به عنوان یه برنده صدا میکنن روی سن میایی و جایزهات رو میگیری، اما همون لحظه یکی میاد بلندگو رو میگره و میگه این جایزه لایق تو نیست(!)، زندگی با من هم چنین کاری کرد.این حرکتو مگه کانیه وست نزده بود با تیلور؟ 😳 دهنت سرویس چقد قشنگ تو متن آوردیش 😍 عالی بود ولی ب من نگفته بودی آلبوم امضا شدشو داری چرا ب من نشون ندادییییییش
↩ Nastaran Taha
نه! تنها در صورتی میشه که طرف خوش سلیقه نباشه 😂😎
ولی جدا از شوخی خب هر کسی یه سلیقهای داره…
↩ negar93
ممنون که خوندیش عزیزم. تاخیرش رو ببخش پلیز 😅
در مورد تیلور چه سوال داری؟ این مستند که معرفی کردم خیلی خوبه. بعضی از حرف ها که شاید یکم خلاصه باشن رو بیشتر متوجه میشی. فکر کنم الان حتی دوبله فارسیش هم هست.
خیلی سخت بود اون روزها… اغراق نمیکنم… خیلی سخت بود. له شده بودم… طول کشید اینی که هستم بشم.
↩ SweetSamira
دقیقا 👍😂 کانیه نگو. بگو Ye 😂😂😂
آلبوم رو تحت تدابیر امنیتی نگهش داشتم 😂 😎