همسایه ها/شاید بهترین رمان فارسی

1399/11/05

همسایه ها ، اولین رمان بلند احمد اعطا است که خودش را احمد محمود معرفی کرد و به همین اسم هم مشهور شد.
این رمان هم مثل خود احمد و هم دستانش هم قبل و هم بعد از انقلاب مغضوب دستگاه حکومتی شد.
قبل از انقلاب در سال بنا به مضماین سیاسی این رمان را " ضد حاکمیت" تشخیص دادند و بعد از انقلاب به علت وجود صحنه های “مستهجن” آن را ممنوعه تشخیص دادند.
کتاب اما در سال ۵۳ یک بار و در سالهای ۵۷ تا ۶۰ و با توجه به این که هنوز وزارت ارشادی در کار نبود بارها و بارها چاپ شد .
من در این تاپیک فقط قصد معرفی رمان رو دارم و از نقد و بررسی نویسنده و خود کتاب چیزی نه مینویسم و صلاحیتش رو در خودم می بینم.
اما از نگاه یک خواننده و علاقه مند این طور باید بگم که رمان از نظر کشش شما رو سخت دل بسته می کنه و تا وقتی که تمومش نکردید شاید حتی خواب و خوراک رو هم مختل کنه.
این رمان شرح گذار پرمخاطره خالد قهرمان نو جوان قصه از نوجوانی و ورود هم زمان به دنیای پرشور جوانی وسیاست است. وقایع داستان در دوران ملی شدن نفت ودرشهر اهواز می گذرد.

من یکی از بهترین توصیفات سکسی رو تو زندگیم خوندم توی این رمان خوندم.
محمود سکس خالد با بلور خانوم زن شوهر دار همسایه رو به بهترین شکل ممکن توصیف میکنه.
محمود یک اهوازیِ ساده و دل خسته اس که درد و بدبختی مردم خوزستانِ نفت خیز و از دیدگاه کلی ایرانیها رو به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشه .
جامعه و سیاست و سیاسیون ، عشق ، خرافات، عقل، شهوت و ماجراجویی و دردهای همیشگیه ما مردم ایران توی این رمان که به عقیده خودم بهترین رمان فارسی هستش که تا به امروز خوندم به بهترین نحو روی صفحات همسایه ها مشهود و ملموسه.
از اونجایی که این جا یک سایت سکسی، اجتماعی هستش گوشه هایی از صحنه های اروتیک داستان رو فقط نقل قول میکنم.
اما این به معنی نیست که حرف این رمان سکس و شهوت باشه و امیدوارم که به این رمان والا و ارزشمند جفا نکرده باشم و شما رو دچار کج فهمی نکنم.
قبل از ارائه نقل قول ها باید بگم که رمان های داستان یک شهر و زمین سوخته به نوعی ادامه ی همین رمان محسوب میشه و هر دوی اون ها هم کمی از همسایه ها ندارن.
من از این نویسنده مدار صفر درجه و درخت انجیر معابد رو هم به همه ی دوستداران داستان و رمان توصیه می کنم مطالعه کنن و لذت ببرن.
♡یاد احمد محمود تا ابد گرامی و پایدار♡
اولین جایی که بلور خانوم به نوعی به خالد پا میده:
《چند روز قبل که تو پله‌ها پشت بام نشسته بودم و بادبادکم را درست می‌کردم، بلورخانم آمد و یک پله بالاتر از من نشست و دامنش را جمع کرد و بالا کشید. رو رانهای چاق بلورخانم، جای کبود تسمه بود. به اش گفتم بلورخانم، چرا امان آقا اینهمه تورو کتک میزنه؟ خندید و گفت واسه اینکه خیلی نامرده ازش پرسیدم یعنی چی که خیلی نامرده؟ گفت تو هنوز این چیزا سرت نمیشه بعد باز دامنش را بالاتر کشید و من بادبادکم را رها کردم و به ران هاش نگاه کردم که چاق بود و به هم چسبیده بود و جابه‌جا، به پهنای کمربند امان آقا، رو رانهاش خط کبود نشسته بود. بلور خانم گفت به چی نیگا می‌کنی؟ گفتم به جای تسمه. که غش غش خندید. ازش پرسیدم درد میکنه؟ گفت حالا نه. گفتم حتی یه ریزه؟ گفت دس بذا ببین . قلبم می‌زد. بیخ گلویم خشک شده بود. دستم می‌لرزید. انگار که رعشه گرفته بودم. دستم را که کشیدم رو جای تسمه، یکهو تنم داغ شد. دستم را پس کشیدم. بلورخانم گفت نترس، درد نمیکنه و دامنش را کشید بالاتر و بازگفت "اینجا رو نیگا کن… امان آقا اصلاً رحم نداره. باز دست کشیدم. دستش را گذاشت رو دستم و فشار داد. زانوهام می‌لرزید. آب دهانم غلیظ شد. دستم را کشید بالاتر. پوستش چه صاف بود. عینهو سنگ مرمر، سفت و صاف. رانهاش به هم چسبیده بود. انگار تنکه پاش نبود. گفت دیدی؟… اصلاً درد نمیکنه! بعد گفت رو شکمم هم جای تسمه هس . گفتم میشه دید؟ لبخند زد و گفت دفه دیگه… 》

2270 👀
10 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-01-24 11:07:59 +0330 +0330

دوستان متاسفانه خود کتاب رو به یکی از دوستان‌ دادم بخونه، زیر همین تاپیک یا توی یه تاپیک جداگونه در آینده اون‌ قسمت رو هم میذارم . متاسفانه تمام نسخه های اینترنتی ناقصه و من‌ قسمت رو هم از روی نت برداشتم.
افست کتاب توی بازار به وفور هست و می تونید تهیه اش کنید.

2 ❤️

2021-01-24 11:09:27 +0330 +0330

متنش دلنشین و جالبه. ممنون بابته معرفی

2 ❤️

2021-01-24 11:16:41 +0330 +0330

↩ (zeos)
خواهش میکنم دوست عزیز، امیدوارم بخونید و حظ ببرید.

2 ❤️

2021-01-24 11:33:29 +0330 +0330

↩ Farbodian
سپاس از لطفتون.
داستان یک شهر و زمین سوخته ادامه ی این رمان‌ محسوب میشه. اگر نخوندید پیشنهاد میکنم‌حتما بخونید.

1 ❤️

2021-01-24 12:03:46 +0330 +0330

درخت انجیر معابد را ازش خوندم عالی بود

2 ❤️

2021-01-24 12:17:11 +0330 +0330

↩ siamaklovelorn835
همسایه ها رو هم حتما بخونید ، مطمئنم از پیشنهادم پشیمون نمی شید .

1 ❤️

2021-01-24 12:30:38 +0330 +0330

رمان عالی و زیبایی هست
ممنون بابت معرفی 👍 👍 👍
از نظر من نویسنده رمان همسایه ها برای خواننده یه دنیایی ترسیم میکنه با تمام جزییات، کوچکترین و ریزترین جزییاتی که به چشم هر کسی نمیاد. و بعد شما رو وارد این دنیا میکنه تا با صدها شخصیت این کتاب آشنا بشید.
یه جورایی یاد سریال «وست ورلد – west world » میندازه. آدم وارد دنیایی میشه که حضور در آن دنیا یه رویاست.
حالا شما هم یه همسایه اید. همسایه ای که دیده نمیشه ولی وارد دنیای همسایه ها میشه و میتونه از نزدیک به زندگی تک تک پرسوناژها سرک بکشه و جالبتر از همه روند شکل گیری شاکله ی سیاسی و اجتماعی شخصیت اصلی داستانه.
صدای کسی را می شنوم.
تو خالدی؟
سر بر می گردانم. کوتاه است و پهن. بازوهاش مثل قلوه سنگ است. نگاهش مثل آتش می سوزاند.
رد کن بیاد.
در می مانم که چه باید بکنم. حالی ام می کند.
برات رختخواب آوردم، دو چوغ رد کن بیاد
ته جیبم را می گردم. دو تو مانی مچاله شده ای می گذارم کف دستش. قالیچه را و پتو را و متکا را می زنم زیر بغل و می روم تو انفرادی. تو هر گره قالیچه ی نخ نما شده، بوی پدرم و بوی توتون پدرم خانه کرده است. پهنش می کنم. متکا را می گذارم و دراز می کشم. صورتم را به قالیچه می مالم. دلم می خواهد گریه کنم. متکای مادرم است. گونه هام را تو متکا فرو می کنم و بو می کشم. بغض دارد خفه ام می کند. کافی است کسی صدام کند و بام حرف بزند که گریه سر بدهم. هیچ وقت اینقدر دلم نازک نبوده است. انگار گیس مادرم پخش شده است رو متکا. انگار پدرم رو قالیچه نشسته است و سیگار می پیچد. صدای غمناک پدرم را می شنوم. از دور دست ها، از بن چاه.

2 ❤️

2021-01-24 12:40:11 +0330 +0330

از کجا میشه نسخه اصلیشو دانلود کرد

0 ❤️

2021-01-24 12:44:42 +0330 +0330

↩ Cad
خواهش میکنم دوست عزیز.
چقدر زیبا شرح دادید حسی رو که خوندن این رمان وقتی پا توی این دنیا میذاره اونم فقط با خوندن کلمات.
من از هم شما بابت معرفی سریال ممنونم، چرا که ندیدمش ولی با توصیف شما سعی میکنم ببینمش.
این حس خالده وقتی وارد زندان میشه و این دل نازکی شاید به خاطر ندیدن سیه چشم هم باشه.
چون همون روز با سیه چشم هم قرار داشت.
رمان نقل قول های جالب و موندگار زیاد داره و یکی از خیلی قشنگاش اینه:
«بس که وعده شنیدیم، وعده دونمون دراومد. هرچه بیشتر فلاکت می‌کشیم، بیشتر به اون دنیا حواله مون میدن.»

1 ❤️

2021-01-24 12:55:12 +0330 +0330

↩ Mrbex
خیابان انقلاب
دست فروش های جلوی کتابفروشی ها …نسخه چاپ افستش موجود هست که سانسور نشده

1 ❤️

2021-01-24 13:05:55 +0330 +0330

↩ Mrbex
بله همونجور که دوستمون گفتن نسخه افستش توی کتابفروشی ها زیاده.
توجه داشته باشین نسخه ی پی دی افش که توی نت هست ناقصه .

1 ❤️

2022-10-29 00:39:36 +0330 +0330

رمان سکسی هم داریم؟

0 ❤️

2023-01-11 15:10:17 +0330 +0330

↩ Hornyman.esfahan
ما توی این زمینه دو تا تعریف داریم ، یکی ادبیات اروتیسم یکی ادبیات پورن، اروتیسم وارد جزییات سکس نمیشه و بیشتر از منظر زیبایی شناسی به رابطه جنسی نگاه میکنه اما پورن مثل همین داستان های سکسی شهوانیه .
اگر منظورتون مثل همین داستان های سکسی شهوانی در قالب رمانه ، بله داریم .
من نمی تونم لینک بدم اما کانالی هست در تلگرام به نام afabiat2 که این مدل رمان ها رو داره .
البته سریال های دنبال دار نویسنده هایی مثل شیوا توی همین سایت هم رمان سکسی به حساب میاد .

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «