یک پزشک داشت با یکی از دوستان قدیمی زمان دانشکده پزشکی در یک کافه صحبت میکرد. من میتونم یه چیزی رو بهت بگم؟ دوستش سری تکان داد و گفت حتما.
اوکی، چند روز پیش من یک بیمار خیلی جذاب خارجی رو داشتم و از اون موقع تا حالا نتونستم که فکر کردن راجع به اون رو متوقف کنم.
او همینطور ادامه میده و به دوستش همه چیز رو در مورد اون میگه از موهای بلند طلایی توانایی صحبت فرانسوی روان، چشمان آبی زیبا و پوست نرم
با گذشت هر لحظه دوست او بیشتر به نظر منزجر و ناراحت میاد و میگه رفیق این درست نیست. دکتر از خودش دفاع میکنه و میگه چه اشکالی داره؟ خیلی از پزشکها جذب بیمارانشان میشوند.
دوستش سرش را تکان داد و گفت: شاید، اما من مطمئنم که هیچکدام از آنها پزشک اطفال نبوده اند!
درسته قصدت شوخی و خندوندن بقیه است، ولی نباید به هر قیمتی اینکار بکنی…
#نه_به_پدوفیلی
↩ جادوگر قصبه۵
درسته و در آخر جوک هم محکوم کرده این کار رو. اینها ترجمه جوکهای معروف آمریکایی هست و خود اونها هم مراقب اینجور مسایل هستند…