نمیدونم از کوجا شروع کنم یا چطور شروعکنم من ۳۸ سالمه و آدم فوق العاده هات و گرم مزاجی هستم و البته هوس باز و تنوع طلب ، وقتی جووونتر بودم با خودم عهد کردم که طرف خانومای متاهل نرم و باهاشون رابطه برقرار نکنم ولی هربار به نوعی ناخواسته وارد رابطه هایی میشدم که بعدش عذاب وجدانش دیونم میکرد مدتی تو همین حس میگذروندم ولی روز از نو روزی از نو سخته مال مردم خوردی، عذاب اور این حس ولی خودمم موندم چرا با اینکه من اذیت میشم باز هم خانوم متاهل به پستم میخورم نمیگم خیلی ادم خاصی هستم نه اصلا ولی چرا من ، بعضی وقتا لج میکنم با خودم میگم حتمن اینطوری برام خواسته شده ولی باز پشیمون میشم باز عداب وجدان کزایی ، هزاران بار خودمو به چالش کشیدم هزاران بار با خودم عهد کردم ولی هربار از طریق ناخواسته موجب شده وارد رابطه ای بشم که لذتش اندک و زجرش بسیاره، نمیدونم چند روزی هست که رابطمو با یه خانوم کات کردم ولی عدابش اذیتم میکنه از خودم بیزار میشم نمیدونم به کی و چی متوسل بشم چرا من ، خسته ام نیاز دارم ولی نه اینطوری نه به این شکل خسته ام واقعا واقعا خسته شدم
براي پايان دادن به رابطه بهتره كه اصلا شروعش نكني از اول بكي نه بهتره تا بري بعد كار بكي نه، سعي كن اولش بكي نه نه بعد انجام، اراده ميخواد ولي شدنيه
↩ M.r.v
درسته حرفت ولی نمیشه هزار بار خواستمو نشده نیروی جنسی قدرتش بیشتر از ارادمه نمیتونم نشده
↩ Geladiator82
تو فك كنم زياد بهش فكر ميكني حالا چه اولش بگي نه چه اخرش، وقتي فكر كني بهش كه چرا نه گفتي اذيت ميشي، همون اول بگو نه و فكرم نكن بهش، فكر كن اين كيسو قبلا كردي ديگه نميخواي دس بزني بهش و سمتش بري