مردی وارد رستورانی شد و پشت تنها میز خالی نشست. موقع نشستن آرنجش به قاشق روی میز خورد و قاشق به زمین افتاد. پیش خدمتی که در آن نزدیکی بود قاشقی از جیب پیراهنش درآورد و روی میز گذاشت. مشتری که از این کار پیش خدمت تحت تاثیر قرار گرفته بود سوال کرد: آیا همه پیش خدمتها قاشق اضافی در جیبشان دارند؟ پیش خدمت گفت: بله چندی پیش یک متخصص بهره وری رستوران ما رو مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و نتیجه گرفت که 17.8 درصد از مشتریها قاشقشان را به زمین میندازند. با همراه داشتن قاشقهای اضافی نیاز نیست که هر بار که قاشق زمین افتاد پیش خدمت به آشپزخانه برود.

مشتری غذایش رو خورد. وقتی میخواست پول غذا را به پیشخدمت بپردازد به او گفت: از اینکه این سوال شخصی رو میپرسم عذر میخوام اما آیا شما میدونین که زیپتون بازه و یه بند از اون آویزونه؟ پیشخدمت گفت بله این بند از جلوی شلوار همه ماها آویزونه. همون متخصص بهره وری متوجه شده بود که پیش خدمتها وقت زیادی صرف شستن دستهای خودشون بعد از هر بار توالت رفتن میکنند. پس این بند رو طراحی کرده که یک سرش به کیر من وصله. هر وقت میخوام توالت کنم این بند رو میکشم و کارم رو انجام میدم و برمیگردم سر کارم. و چون کیرم رو لمس نکردم کلا لازم نیست که دستمو بشورم و در وقت خیلی صرفه جویی میشه. مشتری گفت: صبر کن ببینم! تو چجوری کیرت رو برمیگردونی توی شلوارت؟ پیش خدمت: من نمیدونم بقیه پیشخدمتها چکار میکنند اما من از قاشق استفاده میکنم! 😁 🙄