_____داستان ایران 1400_____

1400/03/23

تقریبا دو سالی از نوشتن این داستان می‌گذره و منم هر از گاهی این داستان رو می‌ذارم. ببینیم این دفعه نظرات چطوره…

سایت رو بالا آوردم و داستانی که نوشتم رو گذاشتم تو تاپیک، تا همون چند نفری که باهاشون هنوز در ارتباط بودم بخونن. رفتم یه چرخی بزنم تو سایت ببینم چیز جدیدی اتفاق افتاده یا نه؟ چشمم افتاد به متن گوشه سایت “کاربران گرامی- درج تاپیک‌هایی به جز بی‌غیرتی در تالارهای عمومی ممنوع است و می‌تواند باعث حذف شما بشود. اطلاعات بیشتر…”. بالاخره ورق برگشت پس…
رفتم سراغ داستان‌های برگزیده. آخرین باری که داستانم اومد تو این قسمت رو یادم نمیومد. از بالا یکی‌یکی داشتم عنوانا رو می‌خوندم تا پایین. بهترین داستان این ماه “یه بی‌غیرت عاشق”. 300 تا لایک؟؟؟ بازش کردم و یکمش رو خوندم. حتی نمی‌تونستم درست بخونمش چه برسه حالا خوشم بیاد. نام نویسنده رو دیدم و فهمیدم چرا انقدر لایک گرفته. البته قسمتای سکسیش رو عالی تعریف کرده بود که فک کنم 40 خط از 50 بود. تو کامنتا کسی به داستان کاری نداشت. همه داشتن قربون صدقه نویسنده می‌رفتن تا تیری تو تاریکی زده باشن. حالم گرفته شد و برگشتم دوباره به صفحه قبل. “من و مامانم شما همه”، “کونی بودن رو عشقه”، “پسرا از کون دادن نترسین” و … . یه چند وقتی بود اینجوری شده بود. دیگه “شاه ایکس” زیر داستانا کامنت نمی‌ذاشت. حتی “کِلِی” هم تعریف هیچ داستانی رو نمی‌کرد. نوشته‌های مسیحا به زور به 20 خط می‌رسید. کسی زیر نوشته‌های “ایول”، ایول نمی‌گفت. صبح که می‌رفتی تو سایت، “حمیدسیگاری” کل کامنتات رو لایک نکرده بود. “مهران” و “سپیده 58” و “لاولی‌گرل”، توی آخرین اقدامشون با هم یه داستان نوشتن که فک کنم پنج یا شیش بار خونده بودمش و سیر نمی‌شدم ولی با این حال حتی وارد جدول داستان‌های برگزیده هم نشد. پیام روزانه‌ام رو به ادمین ارسال کردم. می‌دونستم قرار نبود جوابی بده. اینکه نظرش در مورد وضعیت سایت چی بود رو نمی‌دونستم . خیلی هم مهم نبود. مهم این بود که دیگه از ادمین هم کاری برنمیومد. رفتم تو بخش تاپیکا. “سینه‌های مامانم”،“بالاخره آبجی‌ام رو کردم”، “قشنگ‌ترین کامنت، کی زنمو امشب می‌کنه”، “کونیا، سه نفره”، “ادمین خدانگهدار”… تاپیک رو بازکردم. یکی دیگه از بچه‌های قدیمی داشت از سایت می‌رفت. با کلافگی لپتاپ رو بستم و حاضر شدم و از خونه زدم بیرون. رفتم یه قدمی تو پارک بزنم. خدا کنه امروز گیرم نندازن که… ای ریدم تو این شانس…
-چطوری مهندس جان؟ بابا این همه پارک میای دست خالی میری خسته نمی‌شی آخه؟ یه حالی به خودت و بچه‌ها بده دیگه!
بذار ببینم تو این چندماه چیا اومده…
-چی داری حالا؟
-مردونه یا زنونه؟
یکم با تعجب نگاش کردم…
-ای بابا کلا پرتیا. باید یه توضیح کلی بهت بدم قشنگ بیای تو جَو.
دستشو به یه سمتی نشونه گرفت و شروع کرد…
-ببین عزیز اونجا که از قدیم جنده‌هامون وایمیسن. الآن البته دیگه کار و کاسبیشون خوابیده. انقدر چیزای جدید اومده و … . حالا سرت رو در نمیارم. اون طرف زوجا وایمیسن. این مورد فک کنم خیلی به دردت بخوره. ماشالا تر و تمیز هم هستی… البته تر و تمیز منظورم…
-(با کلافگی) خیله خب بقیه‌اش.
-اون طرف که پسر کونیا وایمیسن که تر و تمیزن و از دخترا هم بیشتر به خودشون می‌رسن.
-قیمتاشون چجوریه؟
-اونا مجانین بابا. یه پولی به من می‌دن که واسشون مشتری جور کنم. هر کی تو بچگی انگشت شده الآن فاز گِی برداشته دیگه خودت می‌دونی که.
-اون هیکلیا کیَن اون ته؟
-آهان اونا الآن حسابی رو بورسن. مردا خانوماشون رو میارن و از هر کدوم که خوششون اومد، یه پول تپلی میذارن دستش و می‌برنش که یه حال اساسی به خانمشون بده. یه بار یه زوج اومدن چهارتا بردن. خانومش عجب گوشتی بود انصافا…
-همینه همه‌اش؟
-مال ما آره. پارکای خفن بری چیزای خفن‌تری هم می‌بینی. آشنا دارما اگه خواستی.
بدون جواب دادن برگشتم و حرکت کردم سمت خونه و اون یارو هم داشت هی قیمتای جور واجور رو برام بالا پایین می‌کرد که بلکه بتونه منو راضی کنه. دستی کشیدم تو موهام. یاد وقتایی افتادم که با یکتا بودم. حتی اگه رابطه‌مون تا الآن تموم هم نشده بود، امکان نداشت همچین چیزایی رو با هم تجربه کنیم. تو رابطه‌مون فقط یه من بودم و یه اون. موقع سکس هر کاری می‌تونستیم با هم می‌کردیم و فقط یه من بودم و یه اون. وقتی لباشو با عشق می‌خوردم… وقتی سینه‌های نازشو لمس می‌کردم… ولی اون موقعا فقط یه من بودم و یه اون…
هیچی از الآن نمی‌فهمم… اگه هم ذهنیتم اشتباهه، اشتباه قشنگیه

آبان ماه 98- پایان

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2021-06-13 16:58:43 +0430 +0430

اره راستی دیگه چرا زیر داستانا خبری نیست؟!

2 ❤️

2021-06-13 17:43:34 +0430 +0430

فراز جان…
وارونگی هوا رو که شنیدی…
دنیای وارونه رو هم حتما دیدی…
حالا دیگه آدمها هم وارونه شدن…
ارزشها هم همینطور ، اونم وارونه شده
اصطلاحات و واژه‌ها معناشون وارونه شده…

کلن همه چی وارونه شده، غیر از قیمتا…

قیمتا فقط مثل همیشه سر به فلک میکشن، حتی اگه فلک هم وارونه بشه، قیمتا نمیشن …

آره اینه دنیای وارونه‌ی ما

5 ❤️

2021-06-13 18:32:09 +0430 +0430

وقتی به تازگی محدودیت از روی چیزی برداشته شده باشه یا در واقع قبح چیزی ریخته باشه یهو فوران می کنه و به نظر میاد خیلی زیاد شده و یا رایج. در صورتی که تا قبل از اون فقط یه چیز خیلی پنهانی بوده ولی مساله اینه که بوده!

هنوزم خیلی آدما مثل شما از این جریان خوششون نمیاد. طبیعیه که آدم زیاد درک نکنه.

6 ❤️

2021-06-13 19:33:31 +0430 +0430

↩ Jalizz
🌹 🌹 🌹

1 ❤️

2021-06-13 20:27:02 +0430 +0430

↩ 407TT
نمی‌دونم شاید مشغله‌ها زیاد شده

1 ❤️

2021-06-13 20:44:25 +0430 +0430

😒

1 ❤️

2021-06-13 21:27:39 +0430 +0430

↩ Lor-Boy
آره فرشادجون همین طوره که میگی 🙏 😕

1 ❤️

2021-06-13 21:41:32 +0430 +0430

↩ negar93
بله درسته. از ته دل هم آرزو می‌کنم که قبح این جور چیزا هیچوقت نریزه.

3 ❤️

2021-06-13 22:24:21 +0430 +0430

↩ Ambiguous
مرسی از شما دوست عزیز 😇 🌹 🌹

1 ❤️

2021-06-13 22:45:34 +0430 +0430

↩ Masks
ممنون دوست عزیز لطف داری 🌹 🌹 🙏

1 ❤️

2021-06-13 22:54:09 +0430 +0430

نه حاجی، هیچم اشتباه نیست، بلکه خیلی هم درست و قشنگت!

1 ❤️

2021-06-13 23:01:15 +0430 +0430

↩ Masks
من فرازم، صادق جان 😇 😇

1 ❤️

2021-06-13 23:09:12 +0430 +0430

↩ Masks
هم چنین صادق جان 🌹 🌹

1 ❤️

2021-06-13 23:18:57 +0430 +0430

↩ hshahriari2
جان؟

1 ❤️

2021-06-13 23:30:03 +0430 +0430

↩ کونی مشهدی
ممنون از شما. خیر داستانه.

2 ❤️

2021-06-13 23:49:14 +0430 +0430

اين دنيا ديگه ب درد نميخوره 🤒
مرسي بازم قشنگ بود

1 ❤️

2021-06-14 09:39:53 +0430 +0430

↩ Lonly-boy
🌹 🌹 🌹

1 ❤️

2021-06-14 10:01:59 +0430 +0430

↩ Mastewine
😁 😁 بالاخره خودت هم گفتی

1 ❤️

2021-06-14 10:18:53 +0430 +0430

↩ Mester.Finch
اره تنها چیزی که اینجا راه پیشرفتش حسابی بازه همینه

1 ❤️

2021-06-14 11:55:51 +0430 +0430

واقعا قشنگ بود 👏🌹
و به نظرم بی غیرتی زیاد شده چون این روزا اکثر مردم چشمشون تو کیرشونه و یسری حرومزاده هم نون شبشونو اینطور در میارن.

1 ❤️

2021-06-14 12:27:46 +0430 +0430

↩ SexyMind
😎☺️يادته 🥰😅

1 ❤️

2021-06-14 15:04:41 +0430 +0430

↩ SexyMind
آدم ناراحت میشه ای چیزا رو میخونه دیگه…مخصوصا یکی مثل من که فانه

1 ❤️

2021-06-14 16:48:41 +0430 +0430

↩ Mastewine
آره بابا من خیلی چیزا یادم می‌مونه 😁 😁

1 ❤️

2021-06-14 16:49:30 +0430 +0430

↩ hshahriari2
من داستان حال خوب کن هم دارم، همیشه اینطوری نیست اوضاع 😇

1 ❤️

2021-06-14 16:53:29 +0430 +0430

↩ SexyMind
نميدونم چرا حس ميكنم (خيلي چيزا ) ي معناي پنهان تو خودش داره ؟😅

1 ❤️

2021-06-14 17:16:26 +0430 +0430

↩ Mastewine
من خودمم بعد اینکه پست شد همین رو حس کردم. 😁 😁 😁
ولی خیالت راحت چیزی نیست.

1 ❤️

2021-06-14 17:17:01 +0430 +0430

↩ Dexxxon
😇 😇 🌹 🌹 🌹

1 ❤️

2021-06-14 17:17:53 +0430 +0430

↩ SexyMind
خيالم راحته
ولي چ جالب دوتاييمون همين و حس كرديم نوشتت مورد داشت 😎🤗

1 ❤️

2021-06-14 17:18:37 +0430 +0430

↩ Mastewine
قلمم بده دیگه شرمنده 😁 😁

1 ❤️

2021-06-14 17:20:31 +0430 +0430

↩ SexyMind
هيييع واااي نگووو اينجوووور
قلم ب اين خوبيييي 🥰
شوخي كردم توام 🤒

1 ❤️

2021-06-14 17:23:05 +0430 +0430

1 ❤️









تاپیک‌های تازه


‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «