10 راه برای اینکه را مردی را عاشق خود کنید.

1398/02/03



نوشته:‌ سوزان والش
مقاله قبلی من که در مورد اهمیت ابراز احساسات درونی و صراحت در نشان دادن آنها به مردان برای نزدیکتر کردن آنها به دختران و ایجاد وابستگی عاطفی نوشته شده بود بازخورد بسیار خوبی داشت. من از خوانندگان زن زیادی شنیدم که بعضی از روش های پیشنهادی را امتحان کرده اند و به نتایج مثبتی هم رسیده اند. به علاوه بعضی از خوانندگان چه مرد و چه زن ابراز کنجکاوی کرده اند که چه روشهایی در عمل کارساز بوده است. ابتدا روش هایی را که راجع به آن شنیده ام برای شما توصیف خواهم کرد و بعد از آن میتوانیم همگی در باره آنها ابراز عقیده کنیم. با حفظ حریم خصوصی افراد (تغییر نام هایشان) امروز من به دنبال طوفانی به نام عهد پیمان که زندگی افراد را از اینرو به آنرو کرده است رفته ام.
1- ادل و اندرو قرار عاطفی دومشان را برای شنبه شب برنامه ریزی کرده اند و اندرو در رستورانی که هر دوی آنها مایل به امتحان کردن غذایش برای اولین بار هستند میزی را برای صرف شام در شب قرار رزرو کرده است. اما (به علت شلوغی آخر هفته) او مجبور شده ساعت قرار را به هشتو نیم شب تغییر دهد. ادل پیشنهاد کرد که اندرو برای صرف یک نوشیدنی ابتدا به خانه او بیاید و بعد از انجا به رستوران بروند . ادل به مغازه فروش مشروبات الکلی رفت و یه بسته شش تایی آبجو از برندی که اندرو در قرار اول از آن سفارش داده بود تهیه کرد. وقتی اندرو به خانه ادل آمد . ادل لیوانی را از آبجوی مورد علاقه اش برای او پر کرد. اندرو در کمال خوشحالی سورپرایز شد و پرسید آیا این یک تصادف است و یا شما میدانستید برند آبجوی مورد علاقه من چیست ؟ ادل جواب داد من از قرار اول که شما این برند را سفارش دادید متوجه این موضوع شدم و آن را به خاطر سپردم.

2- برندن و بکا تصمیم گرفتند شب جمعه بعد از پایان شیفت کاریشان با شام را با هم صرف کنند. بعد از اینکه بیشتر همکاران برندن زودتر از پایان ساعت کاریشان محل کارشان را به قصد همپتون ترک کردند. برندن تنها در محل کارش ماند در نتیجه وقتی یکی از مشتریان درخواستی را در آخرین لحظات پایان ساعت کاری عنوان کرد براندن مجبور شد به تنهایی همه کارها را انجام دهد. در ساعت 9:30 شب برندن به بکا زنگ زد و بابت اینکه به قرار شام نرسیده بود عذرخواهی کرد. او گفت میدانم دیروقت است اما اگر مایل باشید می توانیم برای صرف یک نوشیدنی با هم به بیرون برویم. بکا پرسید آیا شام خورده ای؟ وقتی براندن پاسخ داد خیر هنوز نخورده ام بکا به او گفت چرا به جای بیرون رفتن به خانه من نمی آیی؟ من برایت غذایی درست میکنم و بعد از آن میتوانیم با نوشیدن یک لیوان شراب به آرامش برسیم. به نظر می رسد واقعا نیاز داری پاهایت را روی میز گذاشته و خستگی در کنی. برندن پاسخ داد این ایده به نظر فوق العاده است من یک ربع دیگر آنجا هستم.

3- کیتلین واقعا قدر کارهای کوچکی که چارلی بعد از هر بار هم اغوشی ( سکس) برای او انجام میدهد را می داند. بوسه هایی کوچک مرتب کردن و نوازش کردن موهایش کشیدن انگشتش به آرامی روی دست او. و یا لمس کردن صورت او و خیره شدن در چشمانش. اینها لحظاتی هستند که کیتلین احساس میکند چیزی که بین آنهاست کاملا حقیقی است (عشق واقعی) . کیتلین تصمیم گرفت از این به بعد خودش نیز بعضی از این کارها را برای چارلی انجام دهد
با وجود اینکه او می دانست مردان با مقوله سکس به آن صورت عاطفی برخورد نمیکنند یک روز صبح او خودش را روی تخت انداخت سرش را روی بالشت گذاشت و سپس رو به چارلی غلط زد و صورت او را نوازش کرد او انگشت شستش را به آرامی روی خط آرواره چارلی کشید تا به چانه او رسید بعد گونه او را کشید سپس لبخندی زد و به آرامی لب های او را بوسید. چارلی آنجا در کنارش دراز کشیده بود. میزان بالای کشش عاطفی بین انها در ان صبح عاشقانه وصف ناشدنی بود.

۴. دافنه و دیلان توافق کردند که عصر برای صرف یک نوشیدنی همدیگر را ملاقات کنند . مدت زیادی از شروع رابطه آنها نمی گذشت با این وجود دیلان هرگز اجازه نمی داد که دافنه پولی بابت غذا و یا نوشیدنی و… بدهد (رفتار یک جنتلمن) . وقتی که دافنه قبل از او به بار رسید. درخواست کرد که یک میز به آنها بدهند. و سپس برای هر دویشان سفارش نوشیدنی داد وقتی دیلان بالاخره پیدایش شد دید لیوانی اسکاچ روی میز منتظر اوست او با رضایت لبخندی زد و گفت تو برنده شدی!! (تو مرا درک میکنی)

5- امیلی یک قرار عاطفی فوق العاده را با ادوارد تجربه کرده بود . او به این که بعد از هر قرارش پیام های تشکر مردان را دریافت کند عادت داشت . پیامک هایی مانند ممنونم که امشب با من بیرون آمدی به من واقعا خوش گذشت. وقتی امیلی به خانه رسید تصمیم گرفت اینبار او پیامکی را برای ادوارد بفرستد. او در پیامکش گفت بسیار از شما ممنونم. من واقعا از قرار امشبمان لذت بردم و واقعا دوست دارم باز هم با شما بیرون بروم (قرار) البته اگر شما هم موافق باشید. ادوارد بلافاصله پاسخ داد. شما از من جلو زدید (یعنی من همین الان میخواستم این پیام را بفرستم). واقعا خوشحال میشوم اگر باز هم بیرون برویم(قرار بگذاریم) اجازه بدهید کمی فکر کنم (نقشه ای بکشم و برنامه اش را بریزم) همین هفته به شما زنگ میزنم.

6- دوست پسر سابق فلیسیتی روی اینکه مردان دیگر به او توجه میکنند بسیار حساسیت داشت. چند باری وقتی سر قرار بودند مرد مستی به سمت آنها آمده بود و گفته بود او خوشگل تر از آن است که با آن مرد رابطه داشته باشد. از آنجا که دوست پسرش بسیار مغرور و سلطه طلب بود.(ولی زیاد خوش قیافه نبود) فلیسیتی از این دخالت های بی موقع زیاد هم بدش نمی آمد و آنها را پیروزی های کوچکی می دانست. زیرا که به دوست پسرش یاد اوری میکرد که با داشتن او به عنوان دوست دختر چه شانس بزرگی آورده است
حالا که فلیسیتی دوباره مجرد شده بود در چند هفته گذشته با مردی به نام فرانک چند باری بیرون (سر قرار) رفته بود فرانک به نظر واقعا ادم خوبی می آمد. و فلیسیتی دلش میخواست رابطه عاطفی بین آنها رشد کرده و عمیق تر شود. بدون اینکه نگران سلطه و یا برتری یکی از آنها نسبت به دیگری باشد. وقتی آنها به همراه دوستانشان برای تماشای یک مسابقه ورزشی رفتند. بعد از مسابقه تصمیم گرفتند به یک بار برای صرف نوشیدنی بروند فلیسیتی در تمام مدت کل توجهش را به فرانک معطوف کرد. بعد از یک ابجو او به فرانک گفت دیگر برای تنها ماندن با او نمی تواند صبر کند و هر وقت که او بخواهد میتوانند با هم به خانه بروند. زمانی که به سمت در می رفتند در حالی که دست فرانک روی کمرش بود فلیسیتی سعی می کرد نگاهش به چشم هیچ غریبه ای نیفتد تا خاطرات بد گذشته تکرار نشود.

7- گرتا فقط سه بار با جرج بیرون رفته بود. وقتی که روز تولد او سر رسید گرتا دلش میخواست بدون اینکه فرض کند خیلی زود است تولد او را برایش جشن بگیرد. او به جرج گفت دلش می خواهد برای شام شب تولد جرج برای او اشپزی کند. البته جرج حق دارد هر شبی را که دلش میخواهد برای ان قرار شام انتخاب کند زیرا که فکر میکرد جرج دوست دارد شب واقعی تولدش را با خانواده و دوستان نزدیکش بگذراند. گرتا برای تهیه شام واقعا زحمت کشید. موسیقی انتخاب کرد شمع روشن کرد و به هم خانه اش رشوه داد که آن شب بیرون از خانه بماند و مزاحم آنها نشود.

8- هنری زمانی که حالش واقعا بد بود به هانا زنگ زد بعد از بیست دقیقه شکایت کردن راجع به شغلش او گفت من متاسفم تو مجبور نیستی به شکایت های من (غر زدنم) گوش دهی هانا گفت این چه حرفی است ظاهرا تو بسیار زحمت کشیده ای ولی قدر دانی که لیاقتش را داری را دریافت نکرده ای. همه ما گاهی نیاز به سبك شدن و درد دل کردن داریم خوب بعدش رییس ات به تو چه گفت؟؟

9- ایزابل امیدوار بود آخر هفته ایزاک یکی از همکاران بانکی اش را ببیند اما می دانست که او احتمالا مجبور است آخر هفته را نیز کار کند. مخصوصا عصر شنبه را که تنها وقت ازاد طول هفته اش بود. بعد از پایان کارش ایزاک سوار بر قطار شد تا به خانه پدر مادرش برود. در طول راه ایزاک برای اینکه نتوانسته وقتی را با او بگذراند از ایزابل عذرخواهی کرد ایزابل پاسخ داد من از اینکه تو به خانواده ات اینقدر نزدیکی واقعا خوشحالم این یکی از چیزهایی در مورد تو است که من واقعا دوست دارم. من مطمئنم که خانواده ات از دیدنت خوشحال خواهند شد. ایزابل به من گفت که این واقعا مهم است که به خاطر داشته باشد ایزاک وقت ازاد بسیار کمی دارد. و او نمی تواند توقع داشته باشد که ایزاک همه آن را با او بگذراند. او به من گفت شاید در انتها مشغله زیاد کاری او باعث پایان این رابطه شود اما این به آن معنی نیست که من حق دارم به او فشار بیاورم یا از او توقع بیش از حد داشته باشم. اخرین چیزی که او در زندگیش نیاز دارد استرس بیشتر از طرف من است.

10- اولین باری که جک و جسیکا با هم سکس داشتند جک او را بغل کرد و با خود به رختخواب برد. مانند فیلم نوت بوک (دفترچه) . جسیکا از آن دخترهایی نبود که پیامک های سکسی برای کسی بفرستد. اما اینبار او پیامکی را برای جک فرستاد و به او خبر داد که در تمام هفته برای تمرکز روی کارش مشکل داشته است زیرا که به آن لحظه عاطفی که جک او را از روی پاهایش بلند کرده در آغوش گرفته و به رختخواب برده فکر کرده اشت.

آقایان: نظر شما راجع به این حرکت ها و رفتارها چیست؟؟؟ شما از چه چیزی خوشتان می آید؟؟ آیا دختری که با اینگونه رفتارها بخش عاطفی رابطه تان را تقویت کند مورد پسند شماست؟؟
خانمها: شما چه کارهایی را امتحان کرده اید که باعث دریافت عکس العمل مثبت از مردهایی که از آنها خوشتان می امده شده است ؟؟ برای به وجود آوردن یک رابطه عاطفی عمیق بین شما و آن مرد ها چه راههای دیگری بجز اینها وجود دارد؟

لطفا حتما نظرتان را به ما بگویید

منبع

1479 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2019-04-23 18:16:11 +0430 +0430

شما ترشیده ها بخونید یاد بگیرید!

1 ❤️

2019-04-24 05:35:26 +0430 +0430

این روشها برای پسرای قدیم بوده . پسرای الان زیربار ملاطفت و روشهاش نمیرن . فقط بزنن تو هدف و در برن .
من ترجیح میدم خودم باشم و اگر کسی بخواد عاشقم‌ بشه ٬ همینطور که هستم رو بپذیره . خودمم از پسرای صادق و یکرنگ خوشم میاد .حتی اگر یکبار هم نگه دوستت دارم . ولی چارچوب روابط رو مشخص کنه و بدونم برای چی و چرا با همیم . شاید وسواسی به نظر برسه .اما بهتر از روابطه آب دوغ خیاری بی منطقیه که مدتیه در ایران روی بورسه .دختر و‌پسر هم نداره . دو طرف دنبال خواسته های شخصی هستن که رو نمیکنن و تا انتهای رابطه دروغ و دونگ میکنن .به هیچ جا هم نمیرسه .
‌.
.
.
گرسنه ام شد . لوبیا پلو لطفا

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «