…
همونطور که میدونید روح ما پس از خواب رفتن از جسم جدا شده و به گذشته یا اینده سفر میکند .
هیچ چیز علمی که بخواهد دلیل این کار را بداند نیست . ولی همیشه خواب میبینیم.
توی خواب به ما الهام میشود اتفاقی در شرف وقوع است.
اتفاقی خوشایند و شاید هم ناخوشایند. به هر حال این روح ما است که از موضوع با خبر می شود.
این تاپیک را زدم که خوابهای خودم را تا اونجا که یادم مانده را بنویسم . یادداشتی باشد تا ببینم چقد طول میکشد خوابهایم به حقیقت برسد.
شما دوستان گرامی هم میتوانید این کار را انجام دهید … در جای خوانده بودم که یک راه تقویت حافظه این است که سعی کنیم خوابهایمان را به یادمان بیاوریم. شما هم سعی کنید این کار را بکنید هم حافظه خودرا تقویت کرده اید هم از وقایعی که در خواب دیده اید یادداشتی به جا گذاشته اید… ارادتمند … بی سرزمین

تشکر از شما و اینکه اینهمه زیبا و داستان وار خواب خودتون را نوشتید . سپاس از شما
تعبیری از خوابتان ندارم ولی چیزی که هست هر اتفاقی که در حال افتادن برایتان است پایان خوبی دارد . موفق باشید
تسیلت بهتون میگم . روح پدرتان شاد باشد.

آخرین خواب؟

من کی خوابیدم اصلا؟ :D

اخرین خوابم :

دیشب خواب دیدم دارم غرق می شم. جزییات یادم نمی یاد.

[quote=BI SARZAMIN]تشکر از شما و اینکه اینهمه زیبا و داستان وار خواب خودتون را نوشتید . سپاس از شما
تعبیری از خوابتان ندارم ولی چیزی که هست هر اتفاقی که در حال افتادن برایتان است پایان خوبی دارد . موفق باشید
تسیلت بهتون میگم . روح پدرتان شاد باشد.[/quote]

گلم با تعبیر خوابت موافقم.

پروازه جان مرسی که به تاپیک اومدید . و سعی کنید خوابتان را به خاطر بیارید . از کتاب تعبیر خواب ابن سیرین برای تعبیر خواب غرق شدنتون کمک بگیرید. امیدوارم که اتفاق بدی واستون پیش نیاد

[quote=BI SARZAMIN]پروازه جان مرسی که به تاپیک اومدید . و سعی کنید خوابتان را به خاطر بیارید . از کتاب تعبیر خواب ابن سیرین برای تعبیر خواب غرق شدنتون کمک بگیرید. امیدوارم که اتفاق بدی واستون پیش نیاد[/quote]

معمولا خواب تعبیر نمی کنم می ترسم.متاسفانه هر خوابی که می بینم اتفاق میفته.حالا

یا برای خودم یا دیگران. :)

یاد بروس با خوابهاش بخیر … بروس جان کجایی دادا ؟؟؟ :D

[quote=.Parvazi][quote=BI SARZAMIN]پروازه جان مرسی که به تاپیک اومدید . و سعی کنید خوابتان را به خاطر بیارید . از کتاب تعبیر خواب ابن سیرین برای تعبیر خواب غرق شدنتون کمک بگیرید. امیدوارم که اتفاق بدی واستون پیش نیاد[/quote]

معمولا خواب تعبیر نمی کنم می ترسم.متاسفانه هر خوابی که می بینم اتفاق میفته.حالا

یا برای خودم یا دیگران. :)[/quote]
ولی بهتر این هستش که علاج واقه را قبل از عمل انجام بدیم … اگه شما بدونید چه اتفاقی در پیش است بهتر میتونید تدبیری واسش بیاندیشین.

من یه بار مامان بابام نبودن رفته بودن یه شهر دیگه منم چون تنها بودم رفتم خونه خاله ی مامانم…یه خونه خیلی قدیمی یه خونش…اونشب یه خواب عجیب دیدم
خواب دیدم سوار یه تاکسی شدم رانندش یه مردی بود که لباسهای سفید و گشادی داشت مثل مردم زاهدان…
بعدش من یادمه عجله داشتم که برم دانشگاه به ساعت جلوی ماشین نگاه کردم دیدم ساعت چهار وده دقه بود…
یهو مرده برگشت سمت من گفت میدونی ساعت چهاروبیست دقه میخواد چه اتفاقی بیفته؟؟گفتم چه اتفاقی؟؟ گفت قراره تو بمیری…منم وحشت کردم و فکر کردم عزراعیله…از ماشین اومدم پایین و فرار کردم وگریه میکردم وهمینطوری میدویدم که به خونمون برسم و به مامانم اینابگم میخوام بمیرم…
بعدش هم قبل این که ساعت چهاروبیست دقه بشه از خواب پریدم…یادمه نصف شب بود که بیدار شده بودم مامانم ایناهم که نبودن با خاله مامانم هم رودربایسی داشتم ازخواب بیدارش کنم خلاصه تاصبح خوابم نبرد…
روز بعدشم منتظر بودم ساعت چهاربیست دقه بشه ببینم چی میشه تازه به مامانم اینا زنگ زدم گفتم پاشین بیاین دیگه…

[quote=BI SARZAMIN][quote=.Parvazi][quote=BI SARZAMIN]پروازه جان مرسی که به تاپیک اومدید . و سعی کنید خوابتان را به خاطر بیارید . از کتاب تعبیر خواب ابن سیرین برای تعبیر خواب غرق شدنتون کمک بگیرید. امیدوارم که اتفاق بدی واستون پیش نیاد[/quote]

معمولا خواب تعبیر نمی کنم می ترسم.متاسفانه هر خوابی که می بینم اتفاق میفته.حالا

یا برای خودم یا دیگران. :)[/quote]
ولی بهتر این هستش که علاج واقه را قبل از عمل انجام بدیم … اگه شما بدونید چه اتفاقی در پیش است بهتر میتونید تدبیری واسش بیاندیشین.[/quote]

دوست عزیز سال پیش خواب دیدم پدر بزرگم مرد. زنگ زدم به خانواده گفتم این خواب رو دیدم.
عاقا زد 1 ساعت بعدش مرد . کاریش نمی تونم بکنم.

واسه خودت یه پا پیش گو هستی ها … :D
خو حد اقل یه چند روز جلوتر به این روح مبارکتون میگفتین به پرواز دربیاد تا خانواده غافلگیر نشن از فوت پدر بزرگ… خدا بیامرزتش

خواب دیدم خواب دیدم قلبم را بی تاب دیدم شب که شد خواب دیدم چشم و دلم خواب نرفت مژه بر هم نزدم دل از تب و تاب نرفت مثل هر شب دل من دیدن مهتاب نرفت یاد تو از نظرم تا دم آفتاب نرفت خواب دیدم خواب دیدم قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
منی که با دل عاشق
خوش خیالی کردم
سینمو از آه جان سوزی
تو خالی کردم
اگه فریاد دل عاشقمو نشنیدی
با زبون بی زبونی به تو حالی کردم
صبح که شد زندگیمو دچار تغییر کردم
خوابی که دیده بودم اینجوری تعبیر کردم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
منی که با دل عاشق
خوش خیالی کردم
سینمو از آه جان سوزی
تو خالی کردم
اگه فریاد دل عاشقمو نشنیدی
با زبون بی زبونی به تو حالی کردم
صبح که شد زندگیمو دچار تغییر کردم
خوابی که دیده بودم اینجوری تعبیر کردم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم
خواب دیدم خواب دیدم
قلبمو بی تاب دیدم
دل تاریکمو در
شبهای مهتاب دیدم

مرسی از اینکه خوابتون را تونستید تعریف کنید …
خیر . تعبیر خواب نمیکنم . فقط اینجا خوابهامون را میگیم . و همونجور که در کامنت پروازه دیدین اتفاقات قبل از اینکه به وقوع برسن از خواب به ما الهام میشن.

[quote=BI SARZAMIN]واسه خودت یه پا پیش گو هستی ها … :D
خو حد اقل یه چند روز جلوتر به این روح مبارکتون میگفتین به پرواز دربیاد تا خانواده غافلگیر نشن از فوت پدر بزرگ… خدا بیامرزتش[/quote]

عاقا اینکه خوبه . زمان دانشجوییم. امتحان آزمایشگاه داشتیم. دانشگاه ما 2 تا ازمایشگاه داشت یکی طبقه سوم یکی همکف. عاقا من خواب دیدم امتحان در ازمایشگاه همکف برگزار

شد و همکلاسیم به جرم تقلب گرفتن . زیاد جدی نگرفتم. گفتم دغدغه امتحان دارم.

به ولله صبحش رفتیم امتحان در ازمایشگاه طبقه همکف 3 تا از همکلاسیهامو به جرم
تقلب گرفتن. دیگه از اون به بعد امتحان که می خواستیم بدیم هر شب یکی از همکلاسیهام میومد پیشم که نزاره بخوابم.

:D :D :D

بهزاد جان مرسی از شما … عجب خوابی هم دیدی خخخخ . بنظرم قبل از خواب عرق سکنجبین شیرازی خوردی که خوابت شاعرانه بوده… :D

[quote=mehraneh70]من یه بار مامان بابام نبودن رفته بودن یه شهر دیگه منم چون تنها بودم رفتم خونه خاله ی مامانم…یه خونه خیلی قدیمی یه خونش…اونشب یه خواب عجیب دیدم
خواب دیدم سوار یه تاکسی شدم رانندش یه مردی بود که لباسهای سفید و گشادی داشت مثل مردم زاهدان…
بعدش من یادمه عجله داشتم که برم دانشگاه به ساعت جلوی ماشین نگاه کردم دیدم ساعت چهار وده دقه بود…
یهو مرده برگشت سمت من گفت میدونی ساعت چهاروبیست دقه میخواد چه اتفاقی بیفته؟؟گفتم چه اتفاقی؟؟ گفت قراره تو بمیری…منم وحشت کردم و فکر کردم عزراعیله…از ماشین اومدم پایین و فرار کردم وگریه میکردم وهمینطوری میدویدم که به خونمون برسم و به مامانم اینابگم میخوام بمیرم…
بعدش هم قبل این که ساعت چهاروبیست دقه بشه از خواب پریدم…یادمه نصف شب بود که بیدار شده بودم مامانم ایناهم که نبودن با خاله مامانم هم رودربایسی داشتم ازخواب بیدارش کنم خلاصه تاصبح خوابم نبرد…
روز بعدشم منتظر بودم ساعت چهاربیست دقه بشه ببینم چی میشه تازه به مامانم اینا زنگ زدم گفتم پاشین بیاین دیگه…[/quote]
ایشالا به یاری خدا گوش شیطون کر اگه خدا کمک همین روزا رفتنی هستی دیگه 8>

یه وقت از این خابا واسه ما نبینی . خودم با بیل خدمتت میرسم تا نخابی… :D

خوابم مال یه سال پیشه…هنوز که فعلا اتفاقی نیفتاده…
هنوز زنده ام:-):-)

[quote=BI SARZAMIN]یه وقت از این خابا واسه ما نبینی . خودم با بیل خدمتت میرسم تا نخابی… :D[/quote]
:D :D :D

می خوای خوابت ببینم؟

اگه پروازه واست خاب ببینه حتمن یه اتفاق واست میوفته … :D

[quote=.Parvazi][quote=BI SARZAMIN]یه وقت از این خابا واسه ما نبینی . خودم با بیل خدمتت میرسم تا نخابی… :D[/quote]
:D :D :D

می خوای خوابت ببینم؟[/quote]
تو رو جون اون مارگرت تاچر واسه ما خواب نبین. هنوز عارزو تو دلم مونده . جوون مرگ میشم . خخخخخخ

چقد از مرگ میترسین من که اگه همین حالا هم ازراییل بیاد دس میندازم دور گردنش میگم بزن بریم رفیق

[quote=بهزاد20]چقد از مرگ میترسین من که اگه همین حالا هم ازراییل بیاد دس میندازم دور گردنش میگم بزن بریم رفیق[/quote]

عاقا من دیشب برای شام دعوتش کردم نیومد .منم گفتم جهنممممم

[quote=بهزاد20]چقد از مرگ میترسین من که اگه همین حالا هم ازراییل بیاد دس میندازم دور گردنش میگم بزن بریم رفیق[/quote]

بهزاد ازراییل هم طرفت نمیاد … برو یه فکری بحال خودت کن… خخخخخخ

خوابهای مثبت هیجده ببینین . بلند صلوات بفرست. :D

موقع خواب دیدن جُنب بشی دومیش بلند تر بفرست :))

[quote=BI SARZAMIN]یاد بروس با خوابهاش بخیر … بروس جان کجایی دادا ؟؟؟ :D[/quote]

فلذا یاد جفت پا پریدن بابای بروس روی شکمش گرامی باد . :|

[quote=BI SARZAMIN]…
همونطور که میدونید روح ما پس از خواب رفتن از جسم جدا شده و به گذشته یا اینده سفر میکند .
هیچ چیز علمی که بخواهد دلیل این کار را بداند نیست . ولی همیشه خواب میبینیم.
توی خواب به ما الهام میشود اتفاقی در شرف وقوع است.
اتفاقی خوشایند و شاید هم ناخوشایند. به هر حال این روح ما است که از موضوع با خبر می شود.
این تاپیک را زدم که خوابهای خودم را تا اونجا که یادم مانده را بنویسم . یادداشتی باشد تا ببینم چقد طول میکشد خوابهایم به حقیقت برسد.
شما دوستان گرامی هم میتوانید این کار را انجام دهید … در جای خوانده بودم که یک راه تقویت حافظه این است که سعی کنیم خوابهایمان را به یادمان بیاوریم. شما هم سعی کنید این کار را بکنید هم حافظه خودرا تقویت کرده اید هم از وقایعی که در خواب دیده اید یادداشتی به جا گذاشته اید… ارادتمند … بی سرزمین[/quote]
تو چه قرنی زندگی میکنی عزیز
همه این مطالبی که نوشتی قرون وسطایی و اخوندیه
رویا امیال سرکوب شده ذهن شماست که به صورت نمادین در خواب نمایش داده میشن،ممکنه خود شما ازین نمادها اطلاع نداشته باشین و مربوط به کودکی شما باشه
مثلا اگه در طول روز مشکل مالی داشتی ممکنه شب در خواب پول و ثروت طلا ببینی،گاهی این نمادها برای شما مجهول اند،مثلا ممکنه یه جای پول چیز دیگه ای ببینی که در ذهن شما نماد همون پوله
گاهی که با شهوت میخوابی ممکنه خواب سکس با معشوقتو ببینی یا اگه مشقاتو ننوشته باشی ممکنه از معلمت یه دیو بسازی که میخواد تورو بکشه
در کل خواب مسیله خارج از ذهن نیست!!!
http://www.hosein-kh6.blogfa.com/post-2.aspx

حرفهایی که زدی مورد تاییده برادر؛
فلذا ما هم دنبال مطالب طنز و جدی و غیره و ذالک هستیم ؛ تا با گفتنشون هم بتونیم باعث سرگرمی دوستان بشیم ؛ هم اینکه خوابهامون را اگه روزی به واقعیت رسید از قبل جایی به رشته تحریر درآورده باشیم ؛باشد که خوابهایت از مثبت هجده هم فراتر رود ؛ دی و چشمک بقدر کفایت

[quote=pepsi1975]حرفهایی که زدی میتونه بخشی از خوابهای را که میبینیم تحت تاثیر قرار بده ولی شامل همه خوابها نمیشه. گاهن شده خوابی را میبنیم که اصلا در باره اش فکر نکرده ایم فقط اونها را در خواب دیده ایم . خوابی را که در اولین پست این تاپیک گذاشتم را بخونید…
یا خوابی که پروازی قبل از فوت پدر بزرگشان دیدن … و همچین خوابهای اصلا زایده افکار روزمره نیستن. حتما شما هم همچین خوابهای دیده اید یا از اطرافیان شنیده اید.[/quote]

خوابها الزاما ربطی به افکار روزانه ندارن. بستگی به ذهن انسان دارن. خوابهای من متاسفانه در مورد اتفاقات روز های بعد هستش. در مورد اتفاقاتی که در اینده میفته .
2 خوابی که تعریف کردم عین واقعیت بود .