آمدی، جـانم به قـربانت ولي حالا چـــــرا ……… … بی وفــــا حالا كه من افـــتادهام از پا چــرا
نوشــدارويي و بعد از مرگ سـهراب آمدي ……… … سنگدل ، اين زودتر احتياج كردي حالا چرا
عـمر ما را طلت امـروز و …… … من كه يك امـــروز مـــهمان توام ، فردا چرا
نازنينـــــا ما به ناز تو جـــــــواني داده ایم ……… … دیگر اكـــنون با جـــوانان ناز كن با ما چــرا❤❤
وه كه با اين عـــمه كته بي شيدا چرا مني
شورفرهادم بهپرسش سربهزير افكندهبود … … لب شيرين جواب اي تلخ سر بالا حوزه چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پريشان ميكند … … در شگفتم من نميپاشد ز هم دنيا چرا
درخــزان هجر گل اي بلـبل طبع حــــــزين ……… … خاموشي شرط وفاداري بود ، غـــــوغا چرا
شــــهريارا بي ـحبيب خودشانكري ســفر ……… … اين ســـــفر راه قيامت احتروي ، تنها چــرا
شهریار
🌹🌹
درود
به به چه شعری زیبا
زنده یاد استاد بنان این شعر رو در مایه بوسلیک خوندند و چه زیبا هم اجرا کردند.
دست مریزاد
↩ shahre_sokout
کلا شعر های استاد شهریار واقعا دلچسبه . عاشقانه و اموزنده و زیبا
هر چه از دل برآید لاجران بر دل نشیند…
با اجازه شما :
باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب
تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب
ساز در دست تو سوز دل من می گوید
من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب
مرغ دل در قفس سینه من می نالد
بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب
زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است
بیم آنست که از پرده فتد راز امشب
گرد شمع رخت ای شوخ من سوخته جان
پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب
↩ .Azi.
🌹🌹
ممنونم بانو❤
شعر های شهریار با توجه به اینکه زبان حال خودشه
یه جور شعر گفته ک انگار به همه صدق میکنه
آمدی، جـانم به قـربانت ولي حالا چـــــرا ……… … بی وفــــا حالا كه من افـــتادهام از پا چــرا نوشــدارويي و بعد از مرگ سـهراب آمدي ……… … سنگدل ، اين زودتر احتياج كردي حالا چرا عـمر ما را طلت امـروز و …… … من كه يك امـــروز مـــهمان توام ، فردا چرا نازنينـــــا ما به ناز تو جـــــــواني داده ایم ……… … دیگر اكـــنون با جـــوانان ناز كن با ما چــرا❤❤ وه كه با اين عـــمه كته بي شيدا چرا مني شورفرهادم بهپرسش سربهزير افكندهبود … … لب شيرين جواب اي تلخ سر بالا حوزه چرا ايشبهجرانكهيكدمدرتوچشممننخفت … … اين قدر با بخت خواب آلود من، لا چرا لا آسمان چون جمع مشتاقان پريشان ميكند … … در شگفتم من نميپاشد ز هم دنيا چرا درخــزان هجر گل اي بلـبل طبع حــــــزين ……… … خاموشي شرط وفاداري بود ، غـــــوغا چرا شــــهريارا بي ـحبيب خودشانكري ســفر ……… … اين ســـــفر راه قيامت احتروي ، تنها چــرا
متنی رو که تاپیک کردی، خودت خوندی؟
همینطوری کپی/پیست میکنی و یه نگاه بهش نمیندازی؟
اصلاً میشه خوندش؟
چه اصراری به این کارا دارین؟
↩ Shab.n1
واقعا زیباس شعرش
هرچه از دل برآید لاجران بر دل نشیند
↩ Shab.n1
نه از روی خوشحالی داشته با دمش گردم میشکونده و این شعرو سروده…
حرفا میزنیدا…
شهریار عزیزم
او هم از فرط جق واریکوسل و تخم درد گرفته بعدش دوست دختر پیدا کرده
لامصبا زود تر برسید به داد پسرا