“ریشالله خان” با چش ابرو و ریش مشکی و اندام خیکی در کوچهای میزیست… آن کوچه، گندهلاتی به نام “مکبوریان” داشت که موهاش بور و چشاش آبی بود و از سایر اهالی کوچه بیشتر رشد کرده بود و هیکل تنومندی داشت، وی زیادی مغرور بود و میخواس تموم اهالی کوچه ازش حساب ببرن و حتا اگر خشتکشونم خواسن بخارونن، باید حتماً اونم در جریان بذارن.
ولی ریشالله خان که زیر بار این زور نمیخواس برود، از لجش رف با دو تا از قلدرهای محل به نام “سُرخُف” و “بادومچی” ریخ رو هم و به هر طریقی که میشد با اینا فاز رفاقت و دوستی گرف.
سرخف موهای سرخ و صورت ککمکی داشت و علارغم هیکل گنده و زور زیادش ولی حریف مکبوریان نمیشد اما به دشمنی هم نمیپرداخ. دس کم در ظاهر باهاش به مصالحه رسیده بود.
بادومچی چشای بادومی داشت و البته ریزنخش هم بود ولی خب کصکش روزگار بود!
ریش الله خان فاز حماسی ایستادگی در مقابل زور و دشمنی با گندهلاتیگری گرفته بود و به مکبوریان زبوندرازی میکرد ولی از اینور برا سرخف و بادومچی قشنگ شل کرده بود کشیده بود پائین… چنان که در پوزیشنی دولا شده و خایههای سرخف را میمالید و بادومچی هم از پشت تا دسه کرده بود توش ولی ریشالله خان در همین حال با کمال پررویی از لای پاهای سرخف برای مکبوریان که از دورتر نظارهگرش بود دهنکجی میکرد و فوش میداد و دلش خوش بود تن به ذلّت نداده و زیر بار حرف زور نرفته!
به چن تا ریزهمیزهی دور و ور خودش مث پشمالله خان و رفقاش هم از جیب خودش خرجی میداد و گشنهشم که میشد، بیشتر غذاشو میداد اینا بخورن و خلاصه هواشونو داشت بلکه اونام هواشو داشته باشن و در مقابله با مکبوریان باهاش همراهی کنن.
مکبوریان هم لجش گرفته بود و به همه میگف این بچه کونی رو تحویل نگیرید ولی خب از طرفی هم بابت این که یه همچین اوسکولی باهاش فاز دشمنی ورداشته یجورایی تو کونش عروسی گرفته بود و برا خودش دکون بازار وا کرده بود!
یه روز بادومچی مریض شده بود، کل اهالی کوچه ازش دوری کرده بودن که ازش نگیرن. ولی ریشالله خان که به بدن خودشم رحم نمیکرد، رف پیشش، براش سوپ برد، یه ساک پرتف هم براش زد، یه دس کون هم بهش داد و با چشای ورقلمبیده بهش گف کووووووووونم گاااااااییییووووووو، خووووووب شیییییی وااااایووووو. بعد از این دیدار ریشالله خان هم مریضی گرف. ولی پشم الله خان و رفقاش هم ازش دوری کردن. حتا بادومچی هم به تخمش نبود و یه اردنگی زد به ریشالله و فرسادش تو لیست سیا!
حالام ریشالله خان افتاده یه گوشه و داره از مریضی به خودش میپیچه… براش داعا کنید!
آقا مثل همیشه خیلی عالی و ضمنا تغییر آواتار هم مبارک باشه! یُخده مافیایی میزنه! 😁
آقا انگار شما کل ماجرا رونمیدونی من خبر دارم ریش الله پنهونی هم به مک بوریان هم میده فقط تو جمع آبروداری میکنه میگه نرمش قهرمانانه کردم