اشنایی یهویی سکس یهویی

1396/01/09

سلام دوستای گلم
اول قربون ممه هام بریییییید. باریکلا
خب داستانم
قبلا کار ماساژ خونگی میکردم
اخرای زمستون بود اومد تو بیتالک و بدون مقدمه خاصی خیلی صمیمی باهام چت کرد یه کمی که چت کردیم گفت شمارتو بده زنگ بزنم. شمارمو دادم و زنگ زد . چه صدای قشنگی چه لحن دلبری چه خنده های قشنگی . خلاصه قرار شد فردا بعدازظهر همدیگرو ببینیم. همه چه یهویی رفت جلو. باورم نمیشد.
فردا بعداز ظهر رفتم سر قرار . رسید بهم با یه نگاه نافذ و سکسی دست انداخت تو دستم گغت قدم بزنیم. خلاصه دوساعتی قدم زدیم و صحبت کردیم. بهم گفت عجله که نداری بری گفتم نه گفت پس یه غذایی بخریم بریم خونه من. گفتم مگه تنهایی؟؟!! گفت اره من بیوه هستم و تنها زندگی میکنم. با خودم گفتم اخ جووووووون. خلاصه رفتیم خونه و شام خوردیم و دیگه دیروقت بود. میخواستم برم که گفت شب پیشم بمون گفتم باشه. رختخواب انداخت دراز کشیدیم و شروع کردیم تو گوشیش وبگردی و کلیپ نگاه کردن تا اینکه کم کم هم کلیپا شیطنت امیز شد و هم ما بهم نزدیکتر شدیم. دیگه گرمای بدنش و نفسش رو حس میکردم. جفتمون قلبامون به تاپ تاپ افتاده بود. دستمو گرفت گفت ببین سردمه بیا بغلم کن. پشتشو کرد بهم و منم از پشت بغلش کردم. کیرم شق شده بود و از پشت چسبید به کون گرد و تپل و سفتش. بهم گفت ناقلا اونجات بلند شده منم خندیدم با کونش چندتا ضربه به کیرم زد منم بیشتر بهش چسبوندم و فشار دادم همزمان دستمو بردم رو ممه های قشنگش کلا بدنش توپر و سفت بود همونی که دوست دارم بود. یه کم از رو لباس مالیدم ممه هاشو دیگه نفس نفس میزد و بیحال شده بود و ناله های ارومی میکرد دامنشو زدم بالا دیدم شورت نداره کون نازشو مالیدم و اونم همش کمر میزد برش گردوندمو اروم پیرهنشو دراوردم سوتینشو باز کردم دامنشو دراوردم لباسای خودمم دراوردم دوباره از پشت بغلش کردم لخت لخت چسبیدیم بهم دیگه چشماش باز نمیشد فقط ناله میکرد و کونشو میزد به کیرم. اروم پاشو بلند کردم و کیرمو گذاشتم لای پاش. خیس خیس بود. نوک ممه هاش سفت شده بود
یه کم بالا تنشو چرخوندم سمت خودم و شروع کردم به خوردن ممه نازش دیگه ناله هاش بلند شد و هی کمر میزد اینقدر کوسش خیس بود و کمر میزد و سر کیرم رفت تو کوسش. یه دفه یه ناله بلند کشید منم سفت بغلش کردم و به سختی بقیه کیرمو فرستادم تو کوسش و اونم داد زد و دستمو گاز گرفت چند لحظه موندیم کوسش خیلی خیلی تنگ بود دردش اومده بود بعدش همونطور که بیحال و حشری بود بهم گفت کامی جون قربون کیرت برم بکن منو. منم اروم شروع کردم تلمبه زدن. وااااااای کوسش معرکه بود سکسش عالی بود اونم همزمان با من کمر میزد و سفت منو بغل کرده بود و همش میگفت عاشق کیرتم جووووون عاشق کیرتم و منم تلمبه مشتی براش میزدم. با ناخوناش پشتمو چنگ میزد و داد میزد . تو حالت بغل به بغل و طاقباز حسابی سکس کردیم و بعدش من بردمش تو حالت سگی و اون کون خوشگلشو گرفتم تو دستام و شروع کردم به تلمبه زدن اونم جیغاش بلندتر شد و داد میزد لامصب چیکار میکنی واااااااای قربون کیرت برم کامی جووووون و منم لذت میبردم از لذت بردنش و همونطور تلمبه میزدم . تا اینکه تو همون جیغ و داد بهم گفت کامی جون تمومش کن من دیگه نا ندارم منم اینقدر تند تند زدم تا اینمه ابم اومد و ریختم رو تتوی کمرش.
چند دقیقه افتادیم تو رختخواب و اومد تو بغلم گفت مرسی عزیزم خیلی وقت بود سکس نداشتم منم گفتم قربونت عزیزم. باهم رفتیم دوش گرفتیم. دم دمای صبح بود. برگشتیم تو رختخواب و همونطوری لخت تو بغل هم خوابیدیم یه خواب عمیق و لذتبخش. خاطره شیرینیه برام. امیدوارم خوشتون اومده باشه.

1967 👀
1 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «