آخوندی با یه خانمی ازدواج میکنه که قبل از اون با 12 نفر دیگه ازدواج کرده بوده و ازشون جدا شده بوده! شب زفاف میرسه و زنه بهش میگه که من باید راز بزرگی رو فاش کنم: لطفا با من با ملایمت…من هنوز باکرم! آخونده با تعجب میگه: آخه چطور همچین چیزی ممکنه؟ تو قبلا 12 بار ازدواج کردی!
زنه میگه: آره اما میدونی شوهر اول من نماینده فروش محصولات بود. اون همیشه تعریف میکرد که این “محصول” قراره چقدر جالب باشه اما… (preved)
شوهر دوم تو کار پشتیبانی نرم افزار بود. اون هیچوقت مطمئن نبود که چجوری باید “کار رو” انجام بده و همیشه قول میداد که موضوع رو بررسی میکنه و بهم خبر میده! 😁
شوهر سوم تو کار بازاریابی تلفنی بود. اون با وجود اینکه میدونست سفارش رو گرفته نمیدونست که کِی میتونه تحویلش بده! 😁
شوهر چهارم جزو محققین جوان کشور بود. اون با وجود اینکه میدونست اصول کلی کار چیه همش میگفت که 3 سال وقت لازم داره تا تحقیق و توسعه کافی رو انجام بده تا “محصول نهایی” که ارائه میده کاملا به روز و مطابق با استانداردهای جهانی باشه! (preved)
شوهر پنجم تو بخش منابع انسانی یه اداره کار میکرد. اون با وجود اینکه فکر میکرد میدونه چجوری باید “کار” رو انجام بده مطمئن نبود که انجام این کار جزو “وظایف سازمانیش” هست یا نه! 😁
شوهر ششم روانشناس بود اون همش میخواست صرفا راجع به “قضیه” حرف بزنه! 😎
شوهر هفتم متخصص زنان بود اون فقط دلش میخواست که نگاش کنه و معاینش کنه! 🙄
شوهر هشتم توی کار جمع آوری تمبر بود! تنها کاری که اون میکرد … اوووم … خیلی دلم برای اون تنگ میشه! 😁
شوهر نهم یکی از بچه های شهوانی بود که قبل ازدواج خیلی از سایز عظیم و کمر پولادینش تعریف میکرد اما بعد ازدواج هر دفعه که میخواستیم سکس کنیم تا میخواستم لخت بشم با دیدن 10 سانت از ساق پام ارضا میشد!.. 🙄
شوهر دهم یه اصلاح طلب معروف بود. اون هر روز میگفت که فردا قراره راجع به انجام “اون قضیه” کاری صورت بگیره! اما هیچوقت اتفاقی نمیافتاد! و روز از نو و روزی از نو! 😎 😁
شوهر یازدهم تکنسین تاسیسات بود اون میگفت با وجود اینکه تمامی “قطعات” درست کار میکنن نمیدونه که چرا “سیستم” روشن نمیشه و درست کار نمیکنه! (clap)
شوهر دوازدهم متخصص بازاریابی و فروش بود اون با وجود اینکه “محصول” خوبی داشت نمیدونست که تو کدوم “منطقه” باید اونو عرضه کنه! ;) (dash)
اما میدونی الان که با تو ازدواج کردم خیلی خیلی هیجان زدم! شوهره میگه: این خیلی خوبه اما چرا؟ زنه میگه: خب آخه تو یه آخوندی دیگه این دفعه مطمئنم که ترتیبم همه جوره دادست! 😁 ;)
پ.ن. این جوک در اصل یک جوک آمریکایی هست که من با تغییرات خیلی زیادی اینجا نقل کردم.
آیا دوستان علاقمند هستن این خانم شوهرهای دیگه ای هم داشته باشه؟ 😁 در این صورت ایده های خودتون رو ارسال بفرمایید! مچکرم!
آیا دوستان علاقمند هستن این خانم شوهرهای دیگه ای هم داشته باشه؟ 😁
خوراک خودمه! این دیلدو خارداره رو بکنم تو مخش! 😁
بعد از شما دیگه چیزی ازش نمیمونه! 😁
آیا دوستان علاقمند هستن این خانم شوهرهای دیگه ای هم داشته باشه؟ 😁
خوراک خودمه! این دیلدو خارداره رو بکنم تو مخش! 😁
بعد از شما دیگه چیزی ازش نمیمونه! 😁
این زنه تمام شوهراش مرده بودن یا طلاق گرفته بود؟
قاتل زنجیره ای که نبوده عزیزم! طلاق گرفته بوده… 😁
آیا دوستان علاقمند هستن این خانم شوهرهای دیگه ای هم داشته باشه؟ 😁
خوراک خودمه! این دیلدو خارداره رو بکنم تو مخش! 😁
بعد از شما دیگه چیزی ازش نمیمونه! 😁
این زنه تمام شوهراش مرده بودن یا طلاق گرفته بود؟
قاتل زنجیره ای که نبوده عزیزم! طلاق گرفته بوده… 😁
🙄 🙄
😁
دیگه سعی کردم همه جور خلاقیتی نشون بدم ;)
خواهش میکنم نظر شما هم محترمه…
اما خب بعضی از موارد رو باید کمی بهش فکر کنی تا برات جالب باشه…هر کدوم از این مشاغل یه کلیشه هایی دارن که این جوک به سُخره گرفته…
درسته…باید سر فرصت بخونیش…
500 به همگی سلام رسوند!
اونم خوبه! ریییس جمهوری که دیرتر از همه در جریان امور قرار میگرفت!
اینم خوبه مرسی
طرف چون کارش جمع آوری تمبر بوده فقط اهل لیسیدن بوده و کار دیگه ای نمیکرده! و خانم باکره مونده بوده!
سلام چی شده…این چند روزه که خیلی سرحال بودی.
جوک اصلی آمریکایی هست و یه سری مواردی داره که تو فرهنگ ما زیاد قابل فهم نیست برای همین خیلی موارد رو خودم اضافه کردم…خوشحالم خوشتون اومده.
آره اون رو حیفم اومد اضافه نکنم! 😁
من به عنوان صاب تاپیک حق وتو دارم و جزو شوهرهای این خانم نیستم. اما ایده جالبی بود!