شکست که نوجوونی زیاد خوردم ولی الان فک میکنم میبینم عشق نبوده بچگی بوده

برگردی تکرار میکنی؟

به هیچ عنوان

کلا عاشق شدنی که از ته دلت قبول داشته باشی و تهش رو شکست بدونی و دلت تنگ شده باشه براش چی

حالا عاشق هم شدی یا نه

*** یه بار عاشق شدم و شکست خوردم و تقصیر دوتامون بود ،واقعا دوست داشتن عمیقی بهش دارم و هر وقت برگرده میبخشمش ***

الان که همسرم پیشمه پس شکستی ندارم

خدا حفظ کنه برات
مواظبش باش

یعنی حاضری همه چی برگرده
از اول بشه و تو بدون هیچ فکر و خیالی؟

سایه اش همیشه بالا سرت باشه

مرسی دوست عزیز

دوست بودین باهم؟
الانم عاشقشی یا دوسش داری؟
فرق عشق و دوس داشتن؟

دوست داشتن و عشق رو تعریف میکنی

دوست بودیم عاشقشم همین که نبودشو تحمل ندارم یعنی عاشقشم ولی نبود مادرمو تحمل دارم ولی دوسش دارم اینه تفاوتش

*** آره میبخشمش و بهش فرصت میدم و دوباره خوب بودنمو بهش ثابت میکنم ***

مادرت ی شهر دیگه بود درسته؟
از قبل یادم مونده اگه درست بگم

زیاد ولی همیشه بهم خیانت شد

اگه برگرده میبخشیش؟

اره تبریزه

مشکلم با ی جمله هس
میگن اگه ی بار از کسی شکست بخوری و وقتی برگشت بهش فرصت بدی مثل این میمونه ک ی گلوله دیگه ب کسی بدی ک نتونسته کامل بکشتت و این بار…

زیاد یعنی چند بار

آخرش معلوم نشد بکنی میره یا میمونه

حاضری برگردی؟

کلمات نمیتونه جایگزین حس بشه
ولی میشه ی تعریفی ازش کرد

خیلی خیلی حرصی هستی ازش هااا
الان دوباره عاشق شی چی؟

*** یه بار بهش فرصت دادم و بخشیدم اومد و بدتر عاشقم کرد و رفت و الان هم برگرده باز میبخشمش ، همیشه برای اون تو قلبم جا دارم با اینکه ممکنه بهم ضرر برسه و بدتر افسرده تر بشم***

الان بدون آب ما میمیریم و تحمل دوریشو نداریم ولی عاشقش نیستیم اخه

چه ربطی داشت

دلت واس اون موقع خودت تنگ شده یا خود شخص مقابل

خیلی دردناک این خییییلی
از کلمه قسمت این بوده بدم میاد یا یکی بهتر میاد ولی کلمه و جمله ای جایگزین نمیشه

چون میگی تحمل دوری همسرم رو ندارم ولی مادرم رو دارم.و عاشق همسرت هستی چون بدون اون داغون میشی