سلام ، هر کدوم از آدما چه زن چه مرد قطعا براشون یه سری فرصت هایی پیش اومده که میتونستن سکس داشته باشن …ولی به دلایلی اونو از دست دادن و دیگه اون فرصت فراهم نشده…به عبارتی فقط حسرتش به دل مونده… گاهی این فرصت های از دست رفته بزرگ ترین حسرت رو به دنبال داشته گاهی هم زیاد مهم نبوده و زود فراموش شده…
حالا از شما دوستان میخوام اون فرصت هایی که براتون پیش اومده رو بگید و توضیح بدید چه زمانی و چگونه براتون اتفاق افتاده و چرا از دستش دادید و در آخر سر ذکر کنید که آیا پشیمان هستید و حسرتش به دلتون مونده یا اینکه براتون مهم نبوده ویا شایدم خوشحال هستید که فرصت رو از دست دادید…در هر صورت دلایلتون میتونن شنیدنی و قابل تامل باشن… البته گاهی عوامل بیرونی و گاهی هم عوامل درونی مثله وجدان…دین و … عامل بازدارنده بوده
ممنون از همه
اره حیف شده
راستش من اگرم فرصت زیاد داشته باشم اول باید جنگ جهانی داخلی خودمو حل کنم بعد برسم به خارجی…اصنم نمیدونم چجوری باهاش کنار بیام…لامذهب،ترومستات پیش گیری کنندم بیشتر فعاله تا…البته زیادم ناراضی نیستم از این وضعیت تا حدودی … ولی تو تنهاییام ی کف گرگی بعضی وقتا ب خودم میزنم (dash) :)
امیدوارم حالت خوب شده باشه خوب بمونی و لحظاتت ب نیکی و ارامش بگذره
امیدوارم حالت خوب شده باشه خوب بمونی و لحظاتت ب نیکی و ارامش بگذره
حالم خوبه ولی واقعا بعضی وقتا یادش میوفتم دوست دارم سرمو بزنم به دیوار. دخترا خیلی خوب بودن… دمت گرم داداش
دخترارو ول کن داداش. حالت خوب باشه همه چی درست میشه. افسردگی خطرناکه
من يه دوست دختر داشتم كه خيلي ناز و ملوس بود عين عروسك بود
بيش از ٤٠ بار شب تا صبح تو بقل هم خوابيديم ولي هرگز سكس نكرديم چون رابطه ما خاص بود كمتر مردي ميتونه تحمل كنه اين شرايط رو و شايد خيليا بگن احمق بودي يا از اين حرفا اما مهمترين دليلش اين بود كه اون خانم شوهر داشت و به خودم اجازه ندادم كاري كنم عاشق هم بوديم و البته كم توجهي شوهر عامل گرايش اون طفلك به من بود حتي چندبار خودش پيشنهاد سكس داد و رفت كاندوم آورد اما من قبول نكردم ولي خيلي سخت بود. شكر خدا اون زن به زندگيش برگشت اما عشق ناكامم فكر كنم تا ابد تو دلم سنگيني كنه چون خيلي دوستش داشتم الان ٧ سال از آخرين ملاقات ما گذشته و هر دو سه سالي يكبار فقط زنگ ميزنه و از احوال هم با خبر ميشيم اميدوارم كسي چنين عشق جانسوزي رو تجربه نكنه
****یه شبی که چندتا داف مهمون من و دوستام تو خونه مجردی منبودن یکی ازشون به اسم شبنم رو خوشم اومد که اونم آمارمیداد بد بعد از مشروب و کلی رقصیدن وبگو و بخند نشسته بودمدو مبل سیگار میکشیدم که دختر خاله شبنم اومد شوخیکردو دستشو گرفتم کشیوم که پرت شد بغلم و همونجا نشست منم دستم و بردم لای پاش که گفت اینجا نه (بدون منظور اینکارو کردم تو عالم مستی اما اون با منظور گرفت) بعد ازچند. دقیقه گفت بیا بریم تو آشپرخونه وسیله بیاریم که دفتیم و منتظر بود شروعکنم و منم با خودم گفتم اگه با این سکس کنم شب هم باید این برا من باشه و شبنم رو از دست میدم بخاطر همین کاری نکردم و متاسفانه متاسفانه آخر شب ساعت ۱۲.۳۰ تلفنشون رنگ خورد و پدر بزرگشون افتاده بود بیمارستان و دوستم برد رسوندشون و اینگونه بدون که هردو از دستم پرید و تنها موقعیت سکس هم از بین رفت (dash) (dash)
یه فیزیوتراپ داشتم میومد خونه زن بود دو سه بار ندا داده بود هر وقت دست میزد به پاهام حشری میشد چون شوهر داشت رحم بهش کردم چادری بود و ترک با چشم رنگی باید میزدم از اون ورش در میومد
من بزرگترین فرصتم حدودا بیشتر از یکی دوبار بود
با دختری 15 16 ساله و بدنی سکسی در حد دختر 24 ساله و پرو پاچه پرور فیس ناززو کردنی که عاشق من شده بود
و بچه محل بود و من خونه مجردی داشتمو میومد پیشم به بهانه های بعضی موقه ها با برادرش که کوچیک تر از ما بودو دوست داداشم بود و انقدر منو میخاستو دلش میخاست که هرکاری میخاستم بکنم لدون مقوامت قبول میکرد ولی نمیخاستم دست بهش بزنم نمیدونم چرا
خب برا من اینجور چیزا خیلی خیلی بوده
اولینش تو سن 17سالګیم بود با دوس دخترم قرار ګذاشتیم خونه خالش
خالش معلم بود رفته بود سر کلاس درس و از شوهرش جدا شده بود یه بچه هم داشت که اونم مدرسه بود
بهم زنګ زد پاشو بیا آقا ما رفتیم رفتم تو پشت در آپارتمان از این نرده ها بود اونو بست یه قفل بزرګ زد بعد در اصلیم بست قفل کرد ما رفتیم نشستیم بهم ګفت فیلم چیزی دارم بهش دادم نګاه کنه اولین بارم بود که می خواستم باهاش سکس کنم بعد کلی لب و اینا لختش کردم بعد هر کاری کردم نتوستم لباسامو در بیارم چه برسه بکنمش!!!
کس تپل مپل 16ساله جلوم لخت همه چی آماده فقط داشتم نګاش می کردم یه حس خییییییلی بدی اومده بود سراغم هر کاری می کردم نمی رفت (dash) (dash) (dash)
دوست دخترت تورو نکرد احیانا ?
فرصت سکس بازنداییم برام پیش اومده بودکه من نتونستم کاری بکنم اینم بگم زنداییم خیلی ادم راحتی بودحتی جلومن باتاپ وبدون چادرمیگشت وخیلی باهم راحت بودیم حیف که نشد باهم خلوت کنیم ولی هنوزکه هنوزه من توکفشم
مورد زیاد بوده ولی یه پارتنر داشتم هر وقت میخواستم سکس کنم راه نمیداد، اولاش فکر میکردم ناز میکنه، منتشو میکشیدم، به بدبختی راضی میشد،
بعد از چند سال، اخراش بود متوجه شدم این احمق دوست داره زوری بکنمش، ولی محل کارم تغییر کرد از اون شهر رفتم، هنوزم با هم تلفنی در ارتباط هستیم، ولی دیگه نشد برم شهرشون،
البته حسرتشو نمیخورم و از سکس زوری خوشم نمیاد.
چند سال پیش یه دوست دختر داشتم که بعد کات کردن فهمیدم دختر نبوده 🤦 تازه داشتیم به جاهای خوب می رسیدیم که به مشکل خوردیم و تموم شد😑
من زیاد از این موارد داشتم
واقعیتش برای سکس با دوست دخترام عذاب وجدان میگیرم و به آینده شون فکر میکنم که خراب میشه 😑
ازین بابت ناراحتم نیستم.
برام وقتی لذت داره که یه نفر خودش بهم پیشنهاد سکس بده
امیدوارم حالتون خوب باشه ❤️
16 سالم که بود دختر عموی 20 ساله ام 6 ماه خونه مون بود. خیلی سکسی و پایه هم بود، ولی اون سال ها پسر کم رویی بودم و هیچ وقت جرات نکردم باهاش وارد رابطه بشم.
کلا دانشگاه منو خیلی عوض کرد، خیلی برون گرا و خوش صحبت شدم در حدی که الان میتونم مخ هر دختریو بزنم ولی هنوز در حسرت فرصت از دست رفته 14 سال پیشم
خاطره كه چه عرض كنم داغ دله
حدود ١٢ سال پيش با همكارم روابطمون چنان عميق شد كه يه عشق بينهايت بينمون حاكم شد. هربار فكرشو ميكنم اشكم در مياد، حدود دوسال با هم بوديم و شايد بيش از ٣٠ بار فقط شب تا صبح كنار هم خوابيديم بدون اينكه سكسي بين ما اتفاق بيفته، باورش براي خيليا سخته و شايد غير قابل هضم باشه. هردو متاهل بوديم و از زندگيامون ناراضي خيلي سعي كردم راضيش كنم جدا شيم و با هم ازدواج كنيم. حتي با پدرش صحبت كردم طفلك جا خورد. شوهرش از روي اس ام اس از رابطه عاطفي ما بو برد و براي مدتي زندگيمون جهنم شد ولي بعد از مدتي بازم از رو علاقه و عشق بازم به هم رجوع كرديم تا… قرار بود تا نداشته باشه ولي خودش براش تا گذاشت. اميدوارم روزي بدونه با قلبم چيكار كرد. خلاصه باردار شد و اومد پيشم يه دعوا راه انداخت و رفت. هرگز به خودم اجازه ندادم بفهمه كه چي به من گذشت و كلا مسير زندگيمو عوض كرد، بعد از چندسال بازم اولين تماس تلفني رو با من گرفت و احوال پرسيد بعدش بازم غيب شد تا چندين ماه بعد بازم زنگ زد و احوال پرسيد، كلا ٤ بار تلفن زد تو اين ١٢ سال و الان بيش از ٥ ساله كه هيچ خبري ازش ندارم. آخرين بار گفت داره ميره خارج براش آرزوي موفقيت دارم
ببخشيد طولاني شد ولي با تاپيكت زخم چركين دلم سر باز كرد
جادوووووووو
يوتييييييييي
سکس با زن داییم 50 ساله که حیف شد نتونستم بکنمش ولی هنوز تو کفشم هر جوری بشه ترتیبشو بدم
سکس با همکارم
یه خانمچادری متاهل تو اداره مون بود که با هم دوست شدیم از اداره که میرفت بیرون چادر رو بر میداشت تو ماشین خیلی باهاش ور میرفتم یه روز بردم رسوندم دم خونه ش گفت بیا بالا رفتم تو خونه ش تا توی رختخواب هم رفتبم کلی مالیدیم همش میگفت نکن ولی معلوم بود ناز میکنه تا آخرش گفت بیا کارتو بکن و برو منم خر شدم بهم برخورد اومدم بیرون و کاری نکردم هنوزم تو کفشم لعنتی
اعههه چه جالب من همین الان ی تاپیک با همین مضمون زدم، امیدوارم ناراحت نشی گلم چون کپی نکردم🌹🙏