والامقام اسمش امیر است / در یک گوشه نشسته انگشت به کون است.
از حشریت تا استخوان دردی / نوجوانی به حشری بودن مشهور است.
در روزهایی که دل میگیرد / ال اس دی بر زبان میگذارد و فاز آغاسی میگیرد.
بیا کیرم در چاکت گذارم حشری جان / نشین روی ک.یرم با آن همه ران.
شاید این جرعهی آب دوای دردت باشد / شاید اون ک.ون تپل تشنهی ک.یرم باشد.
بیا پایهم بشو حال بده و حال بگیر / نذار بر خواستهی ک.ونت دلی سنگ، حکمران باشد.
خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان / چاره ای نیست به جز كَردن و ول كردنشان.
باز هم آدینه و چسناله ها / باز هم شاشیدن بزغاله ها.
باز هم دلتنگی و افسردگی / باز هم کف دستی تاپاله ها.
بیا ک.یرم به قربانت کجایی / بیا کصی بده بر من هوایی
بیا شق درد من درمان ندارد / کص تو واس من همچون شفایی
در پِیِ شغلم ولی بیکارم / از نبود کص بد جور بیمارم
برو ای گدای مسکین در خانه قَمَر زن / که قمر زِ در درآید بزند ننتو بگاید…
مثال سینه هایش کس ندیده / خدا یکی از آنها آفریده
دو پستانش چنان قرص قمر بود / خط پستان او شق القمر بود
به پایان آمد این آبم / حکایت کردنت بوده
به پایان هم رسید کارم / دعایم گایِشَت بوده
هیدن
عاقا ما چیکارمون به کسی (dash)
جانم؟ ?
هیدن مثل مهراد هیدن ?