جهان سوم جاییه که...

1398/07/18

رفقا دیدم اوضاع و احوال زندگی و مملکت خیلی شخماتیک و تستیکولاره! گفتم چند تا جوک بذارم تا “با هم” به ریش این روزگار بخندیم! برای اینکه هر پست طولانی نشه, مطلب رو تو پستهای متعدد گذاشتم.


جهان سوم جاییه که مردمش هنگام ریدن فکر میکنند ولی هنگام فکر کردن میرینند.


مادر شوهر به عروس میگه: چرا بچه ات شکل پسرم نیست؟ عروسه دامنش رو میزنه بالا میگه: ببین اینجا ، دستگاه فتوکپی میبینی؟


یه مرده تصادف میکنه برای ترمیم صورتش مجبور میشن از پوست باسَنِ زنش ببرن و به صورتش پیوند بزنن بعد از یک جراحی زیبایی زن ومرد باهم عهد میکنن که این راز بین خودشون بمونه.

مرد به زنش میگه: تو لطف بزرگی به من کردی و من حتمآ باید این لطف تو رو جبران کنم

زن:جبران شده عزیزم

مرد:چطور؟

زن:همین که مادر وخواهرت هر دفعه تو رو میبینن باسَنِ منو ماچ میکنن من راضیم!


از حاج خانوم پرسیدن چطوری میفهمی حاج آقا بهت نیاز داره؟ گفت: سوت میزنه گفتن وقتی خودت نیاز داری چی؟ گفت: میگم حاجی تو بودی سوت زدی؟


خانوم معلم میپرسه بچه ها چه چیزایی رو نباید کنیم دهنمون؟ شاگرد می گه اجازه خانوم… مداد, پاک کن، لامپ روشن!!! معلم میگه آفرین پسرم درسته ولی حالا چرا لامپ روشن؟ شاگرد میگه اجازه خانوم نمی دونم ولی بابام هر شب به مامانم می گه لامپو خاموش کن بذارم دهنت!!!

610 👀
1 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2019-10-10 17:55:56 +0330 +0330

می دونی چرا عمه ها انقدر فش می خورن؟ کسی که ترتیب مادر آدمو میده باید ترتیب خاهرشو داد!


می گم هی از ماجرایِ "دوس پسرِ مامانِ سوباسا" و "رابطۀ بابالنگ دراز با جودی ابوت" و اینا گفتین ، به کارتونا بدبین شدم! نکنه اون "دمـــــــاغِ" پینوکیو نبوده که دراز میشده؟؟!! راست بگین من طاقتش رو دارم!


پسره میره خواستگاری بهش میگن شما شغل ثابت هم دارین؟ ‫

میگه امام جمعه تهران بعد از سی سال هنوز موقته تو از من شغل ثابت میخوای؟

میگن بابای عروس تاحالا اینجوری قانع نشده بوده الان واسه پسره پراید خریده!


خانمی که به شوهرش شک داشت، نصف شب بیدار شد. گوشی شوهرش رو برداشت و اسامی مخاطبینش را چک کرد؛

در میان اسامی مخاطبین به این اسامی بر خورد: ۱) دارنده آغوش نرم ۲) دارنده اشک لطیف ۳) سلطان رویاهام

شدیدا از این موضوع عصبانی شد؛ به شماره اول زنگ زد، مادر شوهرش جواب داد به شماره دوم زنگ زد، خواهر شوهرش جواب داد به شماره سوم زنگ زد، گوشی خودش زنگ خورد

از خدا طلب مغفرت کرد تا از گناهش بگذرد، چون به شوهرش شک کرده بود؛ تصمیم گرفت برای جبران، حقوق این ماه خود رو به شوهرش هدیه کند مادرشوهر که موضوع رو شنید، یکی از النگوهاشو به پسرش هدیه کرد خواهرشوهر هم با شنیدن خبر انگشتر خودشو به برادرش هدیه داد

شوهر هم هر سه هدیه رو گرفت و آنها رو به پول تبدیل کرد؛ و برای دوست دخترش که در مخاطبین تلفن "رضا جوشکار" ثبت شده بود، هدیه ای مناسب و در خور شان خرید.


راه حل لاغری

دیگه آخرین راه حل که واسه لاغری به ذهنم میرسه

خوردن مایع ظرفشویی پریل طلایی چون به چربی ها نفوذ میکنه و اونارو از بین میبره!

3 ❤️

2019-10-10 17:57:14 +0330 +0330

روزی شیخ زن همسایه را بدید و از او خوشش آمد بدو گفت روزی در خلوت به خانه ما بیا تا ببینم تو شیرین تری یا زن خودم. زن همسایه هم که زیرک بود او را گفت: برو از شوهرم بپرس که طعم هر رو را چشیده و دهان شیخ سرویس شد و لالمونی گرفت مرتیکه هیز!


آزمایش مدفوع جعفر گم میشه میره بیرون داد می زنه: مملکت که صاحب نداره... اینم بخورید ببینم به کجا می رسید!


دیشب قرص ویاگرا و قرص آهن رو با هم خوردم راست که می شد قطب شمالو نشون میداد


یه ناظم داشتیم میومد سر کلاس ۱۸ نفری میگفت ۹۹ درصد این کلاس خوبن من روی صحبتم با اون یک درصد بچه های شیطونه حساب کردم دیدم یک درصد از ۱۸ نفر میشه ۳۰۰ گرم احتمالا منظورش شومبول ممد بوده!


بعد از مدّت ها امروز یه چی خریدم که روش نوشته بود Made in iran!!! چند بار چشامو مالیدم تا مطمئن شم اشتباه نخوندم!!! بغض چنگ انداخته تو گلوم! خدایا شُکرت! بالأخره ما تا جایی پیشرفت کردیم که تونستیم به ” تکنولوژی پیچیده ی سیم ظرفشویی” دست پیدا کنیم!

3 ❤️

2019-10-10 17:58:28 +0330 +0330

آدم خواره با پسرش دنبال غذا بودن؛ ‫یه زن چاق میبینن پسره میگه: بابا اینو بخوریم؟ بابا میگه: این پر چربیه پسرم مریض میشیم! میرن جلوتر یه زن لاغر میبینن پسره میگه: اینو بخوریم؟ بابا میگه: نه این استخون خالیه بابا. میرسن به یه زن خوشگل و خوش هیکل پسره میگه: اینو دیگه بخوریم بابا بابا میگه: نه این حیفه؛ اینو میبریمش خونه؛ مامانتو میخوریم...


رفتم واسه مصاحبه استخدام یارو پرسید با چه دستگاهی میتونی خوب کار کنی؟ منم گفتم دستگاه تناسلی بیشعور انداختم بیرون تو این دوره زمونه نباید راست گو باشی...


یارو پست گذاشته: من نمیدونم این لپه تو قیمه به چه دردی میخوره! از این ور میخوریش از اون ور سالم از تو عنت در میاد..! طرف زیرش کامنت نوشته: مشکل از لپه نیست داداش صافی کونت پاره شده!


سه تا يارو ميرن دزدي ، صابخونه بيدار ميشه و هر کدوم ميرن تو يه گوني قايم ميشن! صابخونه مياد و به گوني اول لگد ميزنه..صداي نون خشک در مياره! به دومي لگد ميزنه .. صداي گردو در مياره! به گوني سوم لگد ميزنه … هيچ صدايي در نمياد.. دوياره محکمتر لگد ميزنه … باز صدا نميده ! دفعه سوم که لگد ميزنه ، يارو با عصبانيت مياد بيرون ميگه بابا … آرده ، آرد !… آرد صدا نداره ! نفهم !


مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده!


داماد از حجله میاد بیرون با پدرزنش رو برو می شه نمیدونه چی بگه هول میشه میگه دست شما درد نکنه چسبید!!!

3 ❤️

2019-10-10 18:02:45 +0330 +0330

یه بار به معلم دینی گفتم اقا مگه شیطان وقتی به ادم سجده نکرد از بهشت بیرونش نکردن ؟؟؟

گفت چرا گفتم خو پس چیطوری بعدش اومد تو بهشت ادم و حوارو گول زد ک اون سیب و خوردن یکم مکث کرد بعد گفت 2نمره ازت کم می کنم ک دیگه گوه خوری نکنی !


طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسایشو ببرن! میگه: اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده!یه آمبولانس میفرررررستین؟!...طرف میگه: آدرستون؟! یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!.........طرف میگه :ظفر منظورته ؟ میگه: نننننننـــنه! طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!یه هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظ ظ!طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه! باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!یک! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گندگررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!طرف میگه :آدرستون؟! باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛آآآآررره کککککثافت ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش .


دیدین مد شد آب انار فرو شی هامی نویسن ایستگاه تسویه خون!!!!. منم میخوام بعد این که لیسانسمو گرفتم یه شیر موز فروشی بازکنم بنویسم ایستگاه تقویت کمر!


یارو موقع مردن به پسرش میگه وقتی مردم آلت مبارکمو از ته قطع کن که اون دنیا نباشه شهادت بده اونم همین کارو میکنه ! چند شب بعد میاد خواب پسره میگه: دستم به دامنت! اینجا پر از حوریه من نیارش دارم! فردا داییت میمیره بکنش تو ما تحت داییت من برم برش دارم. صبح پسره ماجرا رو به ننش میگه ننه میگه: گه خورده ! دروغ می گه ! 30 سال بود می خواست ترتیب داییت رو بده. نقشه کشیده.


واﮐﻨﺶ ﺯﻧﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺷﻮﻫﺮﺷﻮﻥ : ﺯﻥ خارجی : ﻋﺰﯾﺰﻡ ،ﺍﯾﻦ طرز ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ... زﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ : ﭼﯿﻪ ؟! ﺑﯿﺎ ﻣﻨﻮ ﺑﺨﻮﺭ ! ﺑﺎﺯﺧﻮنۀ ﻣﺎمانت ﺍﯾﻨﺎ ﺑﻮﺩﯼ؛ ﭼﯿﺰ ﯾﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻥ؟!

3 ❤️

2019-10-10 18:05:09 +0330 +0330

انتخاب های من بین بد و بدتر نیستن بین همینه که هست و همینم خیلیا ندارن، خدارو شکر کنه


قم میری وسایلت رو میدزدن مشهد میری جیبت رو میزنن کربلا میری میکشنت حج میری میمالنت کلاس قرآن میری ترتیبت رو می دن . . . . بخدا هیچ جا تایلند نمیشه میری، میکنی میای!

دکتر شریعتی در راه تایلند


فرهنگ لغات مادران سرزمینم:

این آشغالا که میمالی به خودت: لوازم آرایش

این آشغال که شب و روز دستته: گوشیم

این آشغال که همش سرت توشه: لپ تاپ

این آشغالا که می خوری: قره قوروت، لواشک، پاستیل و چیپس

این آشغال دونی: اتاقم

این آشغالی که دلت پیشش گیره: دوست دخترم


زندگی زناشویی مثل بازی حکم میمونه اگه یارت خوب نباشه باید به دست خودت اکتفا کنی...


یارو نصف شب شلوارش رو تو اتاق درمیاره...

بچش میگه: بابا میخوای تو اتاق جیش کنی؟ میگه نه میخوام برینم به این زندگی که تو همش بیداری!!!

3 ❤️

2019-10-10 18:07:11 +0330 +0330

معلم به جعفر گفت: اگه سه بسته خرما داشته باشی و علیمراد یه بسته از آن را ببرد چه چیزی می ماند؟؟؟ .

جعفر گفت: جنازه علیمراد و سه بسته خرما...


به یارو می گن: میتونی نقش یوسف رو بازی کنی؟ می گه والا همه چی رو بلدم فقط می ترسم نتونم روی زلیخا رو زمین بندازم!!!


به دختره مسیج دادم گفتم چی تنته؟ گفت لختم الان موندم چی بگم، قاعدتا باید یچیزی تنش بود! من از وسطاش بلد نیستم!!!


از شیخ دانایی پرسدند: پلنگ را با مگس تفاوت در چیست؟

شیخ دانا سر و ریش خود را بخارانید و همی گفت:

مگس را چو برینی، ببینی...! و پلنگ را چو ببینی، برینی...


مسخره ترین سوال تو خواستگاری اینه که می پرسن دخترمونو خوشبخت می کنی؟ نه میخوایم ببریمش خونه برعکس از سقف آویزونش کنیم با چوب بیسبال بزنیمش والا... تو این گرونی...


پدر بزرگ رفیقم وصیت کرده بعد مرگش یکم تریاک بزارن تو دهنش که وقتی رفت اون دنیا کمرش سفت شه جلو حوریا شرمنده نشه!


درِ خانه کسی را بدزدیدند. او برفت و در مسجدی کند و به خانه برد. گفتند چرا در مسجد را کنده ای؟ گفت: در خانه من را دزدیده اند و خداوند این دزد را میشناسد، در را به من سپارد و در خانه خود بازستاند...

عبید راکانی

3 ❤️

2019-10-10 18:33:32 +0330 +0330
نقل از: sexy-boy-mash زین پس دنبالت میکنم

ممنون رفیق!

0 ❤️

2019-10-10 19:53:23 +0330 +0330
نقل از: fool22 دمت گرم کلی خندیدم :)

ممنون!

0 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «