مرده میره یه مغازه و شروع میکنه به دیدن اجناس. یه ماشین لباس شویی آخرین مدل میبینه اما برچسب قیمت روش نبوده. اون از فروشنده قیمت رو میپرسه و اون میگه 5 دلار. مرده میگه: داری سر به سر من میذاری؟ فروشنده: نه قیمتش همینه علاقمند هستین بخرین؟ مرده: بله من میخرمش. اون که از این خریدش خوشش اومده بوده بیشتر نگاه میکنه و یه استریوی آخرین سیستم ماشین رو میبینه. میپرسه این چند؟ فروشنده میگه: 5 دلار برای سیستم و هزینه نصبش! مرده میپرسه: این سرقت شده؟ فروشنده میگه: نه این نو هست. شما اون رو میخواین ؟ مرده میگه: بله البته. همونطور که فروشنده داشته اجناس رو بسته بندی میکرده مرده ازش میپرسه: چرا قیمتهای مغازه شما انقدر ارزون هستند؟

فروشنده میگه: صاحب این فروشگاه الان خونه منه و داره زن من رو میگاد! من هم دارم همین کار رو با کسب و کارش میکنم! 😁

پسر بچه ای نیمه های شب پا میشه که بره آب بخوره. وقتی از جلوی اتاق پدر و مادرش رد میشه. صدای ناله ...میشنوه یواشکی نگاه میکنه و پدر و مادرش رو در حال سکس غافلگیر میکنه. قبل از اینکه اونا بتونن عکس العملی نشون بدن. پسربچه فریاد میزنه: آخ جون! اسب سواری! بابا میتونم منم پشتت سوار بشم؟ پدر که خوشحال شده بوده که پسر بچه سوال سخت تری نپرسیده و علاوه بر اون میتونه به سکس ادامه بده قبول میکنه. بچه سوار پدرش میشه و اون هم سکس رو ادامه میده تا جایی که مادره شروع به ناله میکنه و نفسش تند میشه.

پسر بچه به پدرش میگه: بابا سفت بشین این همون جاییه که معمولا مامان منو پستچی رو پرت میکنه پایین. 😁

مرده میره یه مغازه و شروع میکنه به دیدن اجناس. یه ماشین لباس شویی آخرین مدل میبینه اما برچسب قیمت روش نبوده. اون از فروشنده قیمت رو میپرسه و اون میگه 5 دلار. مرده میگه: داری سر به سر من میذاری؟ فروشنده: نه قیمتش همینه علاقمند هستین بخرین؟ مرده: بله من میخرمش. اون که از این خریدش خوشش اومده بوده بیشتر نگاه میکنه و یه استریوی آخرین سیستم ماشین رو میبینه. میپرسه این چند؟ فروشنده میگه: 5 دلار برای سیستم و هزینه نصبش! مرده با تعجب میپرسه: این سرقت شده؟ فروشنده میگه: نه نو هست. شما اون رو میخواین ؟ مرده میگه: بله البته. همونطور که فروشنده داشته اجناس رو بسته بندی میکرده مرده ازش میپرسه: چرا قیمتهای مغازه شما انقدر ارزون هستند؟

فروشنده میگه: صاحب این فروشگاه الان خونه منه و داره زن من رو میگاد! من هم دارم همین کار رو با کسب و کارش میکنم! 😁

پسر بچه ای نیمه های شب پا میشه که بره آب بخوره. وقتی از جلوی اتاق پدر و مادرش رد میشه. صدای ناله ...میشنوه یواشکی نگاه میکنه و پدر و مادرش رو در حال سکس غافلگیر میکنه. قبل از اینکه اونا بتونن عکس العملی نشون بدن. پسربچه فریاد میزنه: آخ جون! اسب سواری! بابا میتونم منم پشتت سوار بشم؟ پدر که خوشحال شده بوده که پسر بچه سوال سخت تری نپرسیده و علاوه بر این میتونه به سکس ادامه بده قبول میکنه. بچه سوار پدرش میشه و اون هم سکس رو ادامه میده تا جایی که مادره شروع به ناله کردن میکنه و نفسش تند میشه.

پسر بچه به پدرش میگه: بابا سفت بشین این همون جاییه که معمولا مامان من و پستچی رو پرت میکنه پایین. 😁

مرده میره یه مغازه و شروع میکنه به دیدن اجناس. یه ماشین لباس شویی آخرین مدل میبینه اما برچسب قیمت روش نبوده. اون از فروشنده قیمت رو میپرسه و اون میگه 5 دلار. مرده میگه: داری سر به سر من میذاری؟ فروشنده: نه قیمتش همینه علاقمند هستین بخرین؟ مرده: بله من میخرمش. اون که از این خریدش خوشش اومده بوده بیشتر نگاه میکنه و یه استریوی آخرین سیستم ماشین رو میبینه. میپرسه این چند؟ فروشنده میگه: 5 دلار برای سیستم و هزینه نصبش! مرده با تعجب میپرسه: این سرقت شده؟ فروشنده میگه: نه نو هست. شما اون رو میخواین ؟ مرده میگه: بله البته. همونطور که فروشنده داشته اجناس رو بسته بندی میکرده مرده ازش میپرسه: چرا قیمتهای مغازه شما انقدر ارزون هستند؟

فروشنده میگه: صاحب این فروشگاه الان خونه منه و داره زن من رو میگاد! من هم دارم همین کار رو با کسب و کارش میکنم! 😁

پسر بچه ای نیمه های شب پا میشه که بره آب بخوره. وقتی از جلوی اتاق پدر و مادرش رد میشه. صدای ناله ...میشنوه یواشکی نگاه میکنه و پدر و مادرش رو در حال سکس غافلگیر میکنه. قبل از اینکه اونا بتونن عکس العملی نشون بدن. پسربچه فریاد میزنه: آخ جون! اسب سواری! بابا میتونم منم پشتت سوار بشم؟ پدر که خوشحال شده بوده که پسر بچه سوال سخت تری نپرسیده و علاوه بر این میتونه به سکس ادامه بده قبول میکنه. بچه سوار پدرش میشه و اون هم سکس رو ادامه میده تا جایی که مادره شروع به ناله کردن میکنه و نفسش تند میشه.

پسر بچه به پدرش میگه: بابا سفت بشین این همون جاییه که معمولا مامان من و پستچی رو پرت میکنه پایین. 😁

مرده میره یه مغازه و شروع میکنه به دیدن اجناس. یه ماشین لباس شویی آخرین مدل میبینه اما برچسب قیمت روش نبوده. اون از فروشنده قیمت رو میپرسه و اون میگه 5 دلار. مرده میگه: داری سر به سر من میذاری؟ فروشنده: نه قیمتش همینه علاقمند هستین بخرین؟ مرده: بله من میخرمش. اون که از این خریدش خوشش اومده بوده بیشتر نگاه میکنه و یه استریوی آخرین سیستم ماشین رو میبینه. میپرسه این چند؟ فروشنده میگه: 5 دلار برای سیستم و هزینه نصبش! مرده با تعجب میپرسه: این سرقت شده؟ فروشنده میگه: نه نو هست. شما اون رو میخواین ؟ مرده میگه: بله البته. همونطور که فروشنده داشته اجناس رو بسته بندی میکرده مرده ازش میپرسه: چرا قیمتهای مغازه شما انقدر ارزون هستند؟

فروشنده میگه: صاحب این فروشگاه الان خونه منه و داره زن من رو میگاد! من هم دارم همین کار رو با کسب و کارش میکنم! 😁

پسر بچه ای نیمه های شب پا میشه که بره آب بخوره. وقتی از جلوی اتاق پدر و مادرش رد میشه. صدای ناله ...میشنوه یواشکی نگاه میکنه و پدر و مادرش رو در حال سکس غافلگیر میکنه. قبل از اینکه اونا بتونن عکس العملی نشون بدن. پسربچه فریاد میزنه: آخ جون! اسب سواری! بابا میتونم منم پشتت سوار بشم؟ پدر که خوشحال شده بوده که پسر بچه سوال سخت تری نپرسیده و علاوه بر این میتونه به سکس ادامه بده قبول میکنه. بچه سوار پدرش میشه و اون هم سکس رو ادامه میده تا جایی که مادره شروع به ناله کردن میکنه و نفسش تند میشه.

پسر بچه به پدرش میگه: بابا سفت بشین این همون جاییه که معمولا مامان من و پستچی رو پرت میکنه پایین. 😁

مرسی. کدومش به نظرت جالبتر بود؟ الان شدن 4 تا جوک