حکایت یک شهر عجیب و غریب!

1398/12/04



روزی روزگاری شهری بود که در جوار یک شهر پر جمعیت تاسیس شده بود و بیشتر آدمهای اون مهاجر و گذری بودند! علت اومدن این آدمها این بود که در شهر بزرگ سکس و سیاست ممنوع بود و اونها میومدن که آزادی داشته باشن. در این شهر نیروی پلیس خیلی کم بود و در نتیجه جرم هم خیلی زیاد اتفاق میافتاد. یه خصوصیت جالب دیگه این شهر هم این بود که هر دفعه که مجرمی به چنگ پلیس میافتاد و کارت شناساییش باطل میشد بعلت پر بودن زندان های شهر, پلیس اون رو آزاد میکرد و مجرم هم بعد از خروج از شهر با یه کارت شناسایی جدید دوباره بر میگشت و روز از نو و روزی از نو!

افراد مجرم که کمی تعداد نیروی پلیس و پر بودن زندان ها رو متوجه شده بودند تا دلشون میخواست خلاف میکردند و ساکنین اصلی شهر رو کلافه کرده بودند. اونها تا میتونستند توی این شهر فحش و ناسزا میگفتند, کلاهبرداری میکردند, کودک آزاری میکردند, بر علیه این و اون شبنامه پخش میکردند…!

تنها ابزاری که ساکنین شهر برای مقابله با مجرمین داشتند این بود که دور خونه خودشون دیوار بکشند تا این افراد نتونن وارد حریم خصوصی اونها بشن اما همین موضوع هم باعث انواع گرفتاریها و بحث ها توی این شهر شده بود! چون افراد شاکی میگفتند اینکه طرف دور محدوده خودش دیوار بکشه باعث سلب آزادی و حقوق اجتماعی بقیه است!

بعلت همین رفتارهای ناشایست مجرمین, بعضی از افراد نخبه اون شهر عطای اون شهر رو به لقاش بخشیدند و از اون شهر مهاجرت کردند.

در نتیجه همه موارد بالا, زندگی در این شهر روز به روز شرایط نامناسب تری پیدا میکرد.

این شهربه نظرتون آشنا نمیاد؟ ;)

1550 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2020-02-23 12:15:44 +0330 +0330

بعد از تلاشهای بسیار مردم و پلیس, چند تا از این مجرمین دستگیر شده و با مدارک کافی محکوم شدند. در دادگاه مربوطه وقتی از آنها پرسیدند که:

آخه برای چی اینهمه کارت شناسایی جعلی ساختید و موجبات آزار و اذیت دیگران رو فراهم آوردید؟

آنها در پاسخ میگفتند:


هیچکس نمیتونه توی این شهر به ما زور بگه!

هیچکس نمیتونه اینجا "آزادی" ما رو محدود کنه!!!

ما باز هم کارت شناسایی جدید میگیریم و بر میگردیم!


یه خصوصیت عجیب دیگه این شهر این هست که تعداد زنها در این شهر کمتر از ده درصد جمعیت شهر هست! و مردهای این شهر از این موضوع خیلی ناراحت هستند و مرتب از این موضوع شکایت میکنند! اما خب کافیه که مردها خودشون رو برای یک لحظه هم که شده جای این خانمها بذارن! بیش از نیمی از مردهای شهر جلوی در خونشون یه مجسمه آلت مردانه کاشتن! مرتب در حال فحاشی و حرفهای کاف دار زدن هستند! و هر زنی رو هم که توی این شهر میبینند مثل یه فاحشه باهاش رفتار میکنند! شما اگه جای اون خانمها بودین نمیذاشتین از این شهر برین؟ ;)


حالا به نظر شما برای بهتر شدن اوضاع مردم این شهر چکار باید کرد؟

5 ❤️

2020-02-23 12:25:57 +0330 +0330
نقل از: ایکاروس قطعا منظور نویسنده جامعه ی منحط غربه ! مدیونید اگه جور دیگه فکر کنید !!!!!!

برادر ایکاروس اون جامعه منحط غرب انقدر وضعش خرابه که احتیاج به تاپیک زدن نداره! خودش در حال فروپاشیه مادر مرده! 😁

2 ❤️

2020-02-24 10:58:30 +0330 +0330
نقل از: حیرتزده مقصر مردم شهرند نه دزدها، تا زمانی که دزدها به یک یک آنها صدمه نزنند همینه !

موافقم! هم همه مردم شهر باید آگاه بشن و هم همشون تک تک احساس مسئولیت کنند…

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «