سلام
خاطره هاي خودتونو از دستمالي كردن يا شدن اقوام و آشناهاتون رو تعريف كنيد
هم لذت ببرين
هم لذت ببريم
غيرتي و بي غيرت همه تعريف كنن و بنويسن داستان ها و خاطراتشون رو
خاله و ص…ی…غ…ه و جندهههه از تهران و قم سراغ دارم هر کس می خواد بیاد
حق معرفی می گیرم معرفی می کنم
اگر اعتماد می کنی و اول حق معرفی میدی بیا وگرنه نیا اینم ایدیمه khademmmmm لطفا فقط کسایی که لارج هستمد و حق معرفی میدن بیان در غیر این صورت نیاین لطفااا
نوووووووش
من وقتی چهار سالم بود با داداشا و پسر خالم دراز کشیده بودیم و کارتون پسر شجاع میدیم. بعد دیدم پسر خالم پشتش به منه.
منم کونشو با پام میمالیدم. هر وقت برمیگشت خودمو میزدم به خری. بعد دوباره با پاهام میمالیدم کونشو
الان که فکر میکنم عجب کار احمقانه ای میکردم و چه قدر پررو بودم.
من یک بار تو عروسی بودیم و شلوغ بود یکی از دخترای فامیل 14 سالش بود ایستاده بود حسابی زیر کونش دسمالی میکردم ولی چیزی نمیگفت البته فکر میکنم چون همه بودند روش نمیشد
خخخخخخ
باحال بود???
جوووون برو الان يادآوري كن بهش يه سكس بكن باهاش..
منم ۱۵ سالم بود خالمو ۱۲ سالش بود دستمالی میکردم اوایل خوشش نمیاومد ولی روش نمیشد چیزی بگه اما بعد یه مدت خودش بام خلوت میکرد که راحت دستمالیش کنم
نوش جون
من وقتی 13سالم بود خیلی تو پر بودم سینه هامم بزرگ بود باسنمم گرد … آشپزخونمونو داشتیم تعمیر میکردیم…پسر عمه م اومده بود خونمون کمکمون… اخر شب بود…همه خابیده بودن… فقط منو پسر عمه م که 23سالش بود داشتیم اشپزخونه رو مرتب میکردیم که ی دفه اومد پشت من و نامحسوس هی کیرشو میمالید به کونم و بهم میگفت اینطوری تمیز کن اینجا رو… منم خیلی حشری شده بودم ولی روم نمیشد چیزی بگم…
ی دفه دیگه هم رو زمین نشسته بودمو داشتم درس میخوندم ی دفه اومد پشتم نشست و سینه ها مو تو دستاش گرفت و باهام ریاضی کار کرد…
خاطره های این مدلی بازم دارم…ولی هیچ وقت باهم سکس نکردیم
ی دفه دیگه هم رو زمین نشسته بودمو داشتم درس میخوندم ی دفه اومد پشتم نشست و سینه ها مو تو دستاش گرفت و باهام ریاضی کار کرد…
خاطره های این مدلی بازم دارم…ولی هیچ وقت باهم سکس نکردیم
نوش جونتون.کاش سکس هم میکردید
1- بچه بودم با دو تا از دختر خاله هام میرفتیم تو اتاق شورتامونو میکشیدیم پایین نگاه میکردیم همو خیلی خوب بود.
2- همین 2-3 ماه پیش تو جمع چند نفره فامیلا دختر پسرا رفتیم اون اتاق با چراغ خاموش فیلم ترسناک میدیدیم . منم از فرصت استفاده کردم حسابی دختره رو پیش داداشش مالوندم و انگولک کردم . دختر فامیلمونم حسابی توپر خوش هیکله . یه حال حسابی کردم . اونم چیزی نمیگفت خوشش میومد
احتمالا اونم تو رو مالونده غافل از اینکه داداشش بوده منتها تاریک بوده ندیدی ?
بهترینش اونی بود که دختر عموم بهم گفت بیا خونه مودممو درست کن رفتم داشتم مودمشو درست میکردم که احساس کردم سینهاش اینطرف و اونطرف بازومه خوب مالیدمشون .
بعدش گفتم هروقت تنها شدی و مودمت خراب شد اس بده الان بعد از اون روز هر بار اس میاد مودم خرابه میدونم یه سکس توپ افتادم
می دونی چیه این پستت مسخره و خنده دار هست ؟ اینکه توی امضات هم زدی که روانشناسی خوندی و مشاوره میدی ! آخه مرد حسابی توی این روانشناسی که تو خوندی چیزی از رفتار های ناهنجار یاد نگرفتی ؟ آزار دادن دیگران اون هم از راه مسائل جنسی تعریفی در علم روانشناسی شما نداره دانشمند ؟ دوستان اگر می خواید هر کثافتی باشید بفرمایید باشید کسی هم جلوتون رو نمی گیره ولی دیگه این دروغ های بی سرو ته چیه که من روانشناسی خوندم بیا مشاوره بدم ؟ بگو من یک بیمار روانی هستم که می خوام شما بیاید خصوصی وقتی از مشکلاتتون که اکثرا جنسی هستید بگید و من بشنوم کیف کنم . کسی که نمی فهمه دست زدن بدون رضایت به کسی یعنی تجاوز و در عین حال نمی فهمه توی فامیلی که روت توی روش هست یعنی یک عمر آبرو ریزی برای خودت دیگه من می خوام چی بهش بفهمونم و بعد از این وضعیت نابهنجار با اعتماد به نفس کامل می خواد لذت هم ببره ! هر چه زودتر برو پیش یک روانشناس و در کنارش با پشتیبانی یک روانپزشک که طول درمانتم با همین وضع فعلیت به چند سالی خواهد کشید .
احتمالا اونم تو رو مالونده غافل از اینکه داداشش بوده منتها تاریک بوده ندیدی ?
داداشش که کاملا بوقه . اما از اون روز به بعد پیامای تلگرام دختره صمیمانه تر شده ?
یه بار تولد یکی از فامیلامون بود و شام خونشون دعوت بودیم دختر عمه خیلی سکسی و خوش استایلم هم که تو کفشم با تاپ و شلوارک بودش وقتی برای شام سر میز رفتیم من به بهانه شام کشیدن هی خودمو میمالوندم بهش البته نا محسوس :) امیدوارم که یه روز بتونم بکنمش
جوووون چه كردنيه
من با دختر خالم راحتم مطلقست تازه سینه هاشو پروتز کرده
1 بار تو اسانسور مشتی سینه هاشو مالیدم
سرمو کردم لا سینه هاش عجب چیزی بود
حیف دیوس هر کاری میکنم نمیده
علنی بهش گفتم هی می خنده میگه برو گمشووو :D
سلام ,من عاشقا خواهرزن کوچیکمم که از خانومم بزرگتره و 30سالشه هستم,بدن تو پر و مهربونی داره ,یه شب پایینه پاش خوابیده بودم تا صبح مالیدمش,صبحش تا عصر باهام حرف نزد و تا مدتها میترسید یه جا پیشم بمونه ولی بعده مدتی بیخیال شد,فکر کنم فکر کرده با زنم اشتباهش گرفتم.اینقده پاشو مالیدم و لیسیدم که حد نداره و از پایینه شلوارش دستم رو بردم تو و تا نزدیکای کسش بردم ولی تا داشتم دستم رو میرسوندم به کسش خودشو کشید عقب و تکون خورد و منم ترسیدم صداش دربیاد و بگا برم و دستم رو از روی رونش جلوتر نبردم,تا خوده صبح مالیدمش,بدنه تو پر و سینه های درشته باحالی داره میمیرم براش,الآن هم روبروم نشسته هر موقع میایم شهرستان موقع خواب به خانومم میگه برید اون اتاق بخوابید اخه خونه پدرخانومم 2تا اتاق داره و اکثرا همین اتاق جلویی میخوابیم ولی به بهانه اینکه هر وقت اتاق تهی میخوابم سردرد میگیرم میگم من نمیرم اون اتاق هرکی ناراحته خودش بره اون اتاق بخوابه و اونم چون اون یکی اتاق فقط باجناقم میخوابه نمیره اونجا و منم تو همون اتاقی میخوابم هم طیبه خوابیده به امید اینکه نزدیکم بخوابه و دوباره بلیسمش و ببوسمش ولی اینبار دستم رو به زورم شده میکنم تو کسش .حیف اون که اونجور شوهر کس کشی داره.یه کس کش میگم یه کس کش میشنوید هر روز زن و بچش رو له و لورده میکنه یا با کتک یا با چرت و پرت .بیچاره طیبه من
مرسي از خاطراتتون
منتظر خاطره هاتون هستم❤️???❤️
از بیرون به خودت نگاه کن فقط یه بیمار جنسی میبینی.باهاش صحبت کن ببین راه میده.این رفتارت خیلی زشت بوده.یه جوردیگه اقدام کن. بیچاره زنها توی این جامعه که داعم باید تحقیر بشن حالا چه از طرف تو چه از طرف اون شوهر بی شرفش