روزی روزگاری یه شهری تو یه سرزمین آّباد وجود داشت.
مردم اون شهر یه نعمت و در واقع یه هدیه از همون ابتدای پیدایش شهر بهشون داده شد این که هر دعایی که میکردن برآورده میشد…
برای همین هیچ وقت هیچ حاکمی مدت زیادی حکم رانی نمیکرد و مدتی که میگذشت با دعا های مردم و بر اثر ظالم شدن بر کنار میشدن.
روزی یک حاکم جدید والی اون شهر شد ، اون میدونست ظالم شدنش اجتناب ناپذیر برای همین یه برنامه ای چید.
اولین کارش این بود که به همه مردم شهر اعلام کنه مالیات ها نصف شده و خوب بِل طَبع مردم پیش خودشون گفتن چه حاکم خوبی و براش دعا کرن.
این روال ادامه داشت و حاکم هر بار یه پُهَن مثبت به نفع مردم میداد تا اونجایی که اعلام کرد دیگه نیازی به دادن مالیات نیست.
و مردم همچنان در حال دعا کردن حاکم، حاکم بعد مدتی اعلام کرد پشیمون شده و میخواد مالیات بگیره اونم یه تخم مرغ برای هر خانواده. مردم تعجب کردن ولی مخالفتی نکردن و همه تخم مرغ ها رو به انباری شهر بردن و برگشتن
بعد مدت کوتاهی حاکم اعلام کرد نیازی به همون تخم مرغ نیست میتونین بیاین و تخم مرغ هارو پس بگیرید…
و مردم رفتن در انباری باز شد و هر کسی سعی میکرد تخم مرغ سالم تر و بزرگ تری بگیره نه صرفا گرفتن تخم مرغ خودش!
باز هم یه مدت گذشت و حاکم اعلام کرد دو برابر مالیات که در ابتدا میدادن باید بدن، مالیات سنگینی بود برای همین مخافلت مردم شروع شد و دست به دعا شدن اما دیگه دعا هاشون برآورده نمیشد!
نعمتی که بهشون داده شد ازشون گرفته شده بود برای این که حاکم اون هارم مثل خودش دزد کرده بود!
و تا سال های سال تحت لوای اون حاکم ظالم زیر سنگین ترین شکنجه ها قرار گرفتن.
این یه داستان درست متوجه شدین و خیالی احتمالا.
یبار یه آدم خیلی دانایی این برام تعریف کرد و در ادامه گفت :
خمینی قبل از به قدرت نشستن وعده های خرمن یک غاز داد! آب برق مجانی ،زمین مجانی،خونه مجانی!
بعد از به قدرت رسیدن به دستور خمینی به عامه مردم گفته شد برین زمین ثروت مندان بگیرین از نظر ما مشکلی نداره!شاید اون ثروتمندا آدمای سالمی نبودن ولی اون زمین سال های سال برای پدرانشون بود!
و این طور بودکه مردم ما هم دزد شدن! و در برابر دزدی ها ساکت ! چون یه دزد نمیتونه جلوی یه دزد دیگه به ایسته و بگه دزدی نکن!بی غیرت شدیم در مقابل دزدی ها!
کافیه اتفاقات روز مره مون رو یه نگاه بندازیم آیا دزدی نمیکنیم؟ هر چقدم کوچیک ولی میکنیم!
و انتظار داریم مقامات ما نکنن! اون ها هم از مردم عادی هستند.
خیلی از ما ها اگه به قدرت برسیم دقیقا همون رفتار ادامه میدیم تو این هیچ شکی نیست!
دقیقا همینه!
دیگ به دیگ میگه روت سیاه!
داداش تو هم مثل خمینی و وعدههایی که داده بود و اینجا تعریف کردی خُدعَه کردی! گفته بودی تا آخر شب اگه حوصله داشتی.... ولی نیم ساعته تاپیک رو زدی! ممنون برای مطلب خوبت و متأسفانه واقعیتهای جامعه ما از خیلی جهات در وضعیت اسفبار و بحرانی بهسر میبره ولی اونهایی که میتوانند کاری بکنند و در مسند قدرت هستند یا دغدغهای از این حیث ندارند و یا از اهدافشون هست که این خصلتهای رواج داشته باشه تا به منافع خود برسند. از طرف دیگه، کسانی که این معضلات رو درک میکنند و میفهمند یا قدرتی ندارند که کاری انجام دهند و یا اگر کمی قدرت داشته باشند به محض اینکه ذرهای این دغدغه داشتن اونها بروز کنه، خیلی سریع از این فکر و کارش با روشهای مختلف میپشیموننش! سپاس
اولین قدم برای موفق بودن اینه که خودتو مقصر بدونی ، نه دیگران رو. تا زمانیکه تقصیر رو گردن خمینی و خامنه ای و امریکای جنایتکار و عربها میندازیم همینیم… بدبختیم
برای گذر از این بی غیرتی باید از خودمون شروع کنیم.
باید خودمون رو تغییر بدیم!
داداش تو هم مثل خمینی و وعدههایی که داده بود و اینجا تعریف کردی خُدعَه کردی! گفته بودی تا آخر شب اگه حوصله داشتی.... ولی نیم ساعته تاپیک رو زدی! ممنون برای مطلب خوبت و متأسفانه واقعیتهای جامعه ما از خیلی جهات در وضعیت اسفبار و بحرانی بهسر میبره ولی اونهایی که میتوانند کاری بکنند و در مسند قدرت هستند یا دغدغهای از این حیث ندارند و یا از اهدافشون هست که این خصلتهای رواج داشته باشه تا به منافع خود برسند. از طرف دیگه، کسانی که این معضلات رو درک میکنند و میفهمند یا قدرتی ندارند که کاری انجام دهند و یا اگر کمی قدرت داشته باشند به محض اینکه ذرهای این دغدغه داشتن اونها بروز کنه، خیلی سریع از این فکر و کارش با روشهای مختلف میپشیموننش! سپاس
دیدم اگه بزارم آخر شب بی خیال میشم نمینویسم پشیمون شدم :دی
مطمئنن خیلی ها برای تغییر تلاش کردن اما ریشش رو میخشکونن!
مطمئنن بخش بزرگی از این مشکلات مقصرش خود ماییم!
و اگه میخوایم قدم رو به جلو برداریم چاره ای نداریم جز تغییر خودمون…
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
گل گفتی.یاد این داستان افتادم:
فردی به دکتر مراجعه کرده بود، در حین معاینه یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد…
دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میزاره و میگه: من دکتر واقعی نیستم، شما این پول رو بگیر بی خیال شو.
بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه… مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه،
بازرس میگه: منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی.
مریض لبخند تلخی میزنه و میگه: اتفاقا من هم مریض نیستم، اومدم که چند روز استراحت استعلاجی بگیرم برای مرخصی محل کارم !
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
ممنون ترومن عزیز و قشنگ گفتی، فقط در ادامه و تکمیل صحبت شما من هم مطلب زیر رو اضافه میکنم:
قضیه دم مارمولک
شما هیچوقت نمیتونید با گرفتن دم مارمولک اون رو به دام بیاندازی چون مارمولک به آسونی با جدا کردن دم خودش، از دست شما میگریزه و فرار میکنه و شما میمونی و دم مارمولک که توی دست شما پیچ و تاب میخوره. برای از بین بردن مارمولک یا مار، قطع کردن دم اون فایده نداره چون دم مارمولک مجدداً رشد میکنه و مثل روز اول میشه، بلکه فقط باید سر اون رو قطع کرد.
دو مفسد اقتصادی اخیر (سلطان سکه و دلال عمده بازار ارز که اعدام شدند) و موارد دیگه مثل بابک زنجانی، ابوالفضل میرعلی، امیر منصور آریا، فاضل خداداد،… ، همگی حکم دم مارمولک را داشتند و دارند و باید میرفتند یا بروند تا مارمولک نجات پیدا کنه و در ضمن دوباره افرادی هستند تا جای اونها رو بگیرند و روز از نو و روزی از نو.
فاضل خداداد رفت تا مشکل فساد حل بشه اماشهرام جزایری متولد شد، شهرام رفت مهآفرید و بابک متولد شدند، این دو رفتند ابوالفضل میرعلی متولد شد، بعد از اون هم دو نفر اخیر یعنی وحید مظلومین و قاسمی رفتند تا مارمولک بازیگوش به حیات خودش ادامه دهد و نگران هم نباشه چون جای اونهایی که رفتند به آسونی مجدداً پر میشه!
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
ممنون ترومن عزیز و قشنگ گفتی، فقط در ادامه و تکمیل صحبت شما من هم مطلب زیر رو اضافه میکنم:
قضیه دم مارمولک
شما هیچوقت نمیتونید با گرفتن دم مارمولک اون رو به دام بیاندازی چون مارمولک به آسونی با جدا کردن دم خودش، از دست شما میگریزه و فرار میکنه و شما میمونی و دم مارمولک که توی دست شما پیچ و تاب میخوره. برای از بین بردن مارمولک یا مار، قطع کردن دم اون فایده نداره چون دم مارمولک مجدداً رشد میکنه و مثل روز اول میشه، بلکه فقط باید سر اون رو قطع کرد.
دو مفسد اقتصادی اخیر (سلطان سکه و دلال عمده بازار ارز که اعدام شدند) و موارد دیگه مثل بابک زنجانی، ابوالفضل میرعلی، امیر منصور آریا، فاضل خداداد،… ، همگی حکم دم مارمولک را داشتند و دارند و باید میرفتند یا بروند تا مارمولک نجات پیدا کنه و در ضمن دوباره افرادی هستند تا جای اونها رو بگیرند و روز از نو و روزی از نو.
فاضل خداداد رفت تا مشکل فساد حل بشه اماشهرام جزایری متولد شد، شهرام رفت مهآفرید و بابک متولد شدند، این دو رفتند ابوالفضل میرعلی متولد شد، بعد از اون هم دو نفر اخیر یعنی وحید مظلومین و قاسمی رفتند تا مارمولک بازیگوش به حیات خودش ادامه دهد و نگران هم نباشه چون جای اونهایی که رفتند به آسونی مجدداً پر میشه!
کامبیزخان سلامツ
باید واسه خط به خط اظهاراتت اثبات بیاری. با دلیل و مدرک قانع کنندهツ
تا ثابت نکنی حرفات درست بوده، ما هیچ توجهی نمیکنیم و حتی ممکنه باهات دشمن هم بشیمツ
ولی راستشو بخوای هرگز نخواهی توانست حرفاتو ثابت کنیツ
نه شما، نه من و نه هیچکس دیگه، نباید در صدد اثبات اظهارات شما باشیمツ
اگه بخوایم اثباتشون کنیم صرفاً وقت خودمون رو هدر دادیم و این مغایر با اصول، موازین و ضوابط مصلحت اندیشی هستツ
پبشنهاد میکنم “قضیه دُم مارمولک” رو به “اصل دُم مارمولک” ویرایش کنی ?
اصل چیست؟ =====> به مفاهیمی که بدون نیاز به اثبات، پذیرفته هستند، اصل گوییم. مانند اصل اول اقلیدس : چیزهای برابر با یک چیز، خود با هم برابرند…
اظهارات شما برای همگان قابل قبول هستند و بی انصافیه که برچسب “قضیه” بهشون زد.:)
"اصل" هستند و ماندگار :)
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
ممنون ترومن عزیز و قشنگ گفتی، فقط در ادامه و تکمیل صحبت شما من هم مطلب زیر رو اضافه میکنم:
قضیه دم مارمولک
شما هیچوقت نمیتونید با گرفتن دم مارمولک اون رو به دام بیاندازی چون مارمولک به آسونی با جدا کردن دم خودش، از دست شما میگریزه و فرار میکنه و شما میمونی و دم مارمولک که توی دست شما پیچ و تاب میخوره. برای از بین بردن مارمولک یا مار، قطع کردن دم اون فایده نداره چون دم مارمولک مجدداً رشد میکنه و مثل روز اول میشه، بلکه فقط باید سر اون رو قطع کرد.
دو مفسد اقتصادی اخیر (سلطان سکه و دلال عمده بازار ارز که اعدام شدند) و موارد دیگه مثل بابک زنجانی، ابوالفضل میرعلی، امیر منصور آریا، فاضل خداداد،… ، همگی حکم دم مارمولک را داشتند و دارند و باید میرفتند یا بروند تا مارمولک نجات پیدا کنه و در ضمن دوباره افرادی هستند تا جای اونها رو بگیرند و روز از نو و روزی از نو.
فاضل خداداد رفت تا مشکل فساد حل بشه اماشهرام جزایری متولد شد، شهرام رفت مهآفرید و بابک متولد شدند، این دو رفتند ابوالفضل میرعلی متولد شد، بعد از اون هم دو نفر اخیر یعنی وحید مظلومین و قاسمی رفتند تا مارمولک بازیگوش به حیات خودش ادامه دهد و نگران هم نباشه چون جای اونهایی که رفتند به آسونی مجدداً پر میشه!
کامبیزخان سلامツ
باید واسه خط به خط اظهاراتت اثبات بیاری. با دلیل و مدرک قانع کنندهツ
تا ثابت نکنی حرفات درست بوده، ما هیچ توجهی نمیکنیم و حتی ممکنه باهات دشمن هم بشیمツ
ولی راستشو بخوای هرگز نخواهی توانست حرفاتو ثابت کنیツ
نه شما، نه من و نه هیچکس دیگه، نباید در صدد اثبات اظهارات شما باشیمツ
اگه بخوایم اثباتشون کنیم صرفاً وقت خودمون رو هدر دادیم و این مغایر با اصول، موازین و ضوابط مصلحت اندیشی هستツ
پبشنهاد میکنم “قضیه دُم مارمولک” رو به “اصل دُم مارمولک” ویرایش کنی ?
اصل چیست؟ =====> به مفاهیمی که بدون نیاز به اثبات، پذیرفته هستند، اصل گوییم. مانند اصل اول اقلیدس : چیزهای برابر با یک چیز، خود با هم برابرند…
اظهارات شما برای همگان قابل قبول هستند و بی انصافیه که برچسب “قضیه” بهشون زد.:)
"اصل" هستند و ماندگار :)
اتفاقا از معدود مواردی که هم بدون سند و مدرک ارائه کردن توسط اکثریت این صحبتها پذیرفته شده است و یا اگر نیاز به سند و مدرکی هم باشه به راحتی میشه به دست آورد و ارائه کرد همین موضوع مفاسد اقتصادی است.
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
ممنون ترومن عزیز و قشنگ گفتی، فقط در ادامه و تکمیل صحبت شما من هم مطلب زیر رو اضافه میکنم:
قضیه دم مارمولک
شما هیچوقت نمیتونید با گرفتن دم مارمولک اون رو به دام بیاندازی چون مارمولک به آسونی با جدا کردن دم خودش، از دست شما میگریزه و فرار میکنه و شما میمونی و دم مارمولک که توی دست شما پیچ و تاب میخوره. برای از بین بردن مارمولک یا مار، قطع کردن دم اون فایده نداره چون دم مارمولک مجدداً رشد میکنه و مثل روز اول میشه، بلکه فقط باید سر اون رو قطع کرد.
دو مفسد اقتصادی اخیر (سلطان سکه و دلال عمده بازار ارز که اعدام شدند) و موارد دیگه مثل بابک زنجانی، ابوالفضل میرعلی، امیر منصور آریا، فاضل خداداد،… ، همگی حکم دم مارمولک را داشتند و دارند و باید میرفتند یا بروند تا مارمولک نجات پیدا کنه و در ضمن دوباره افرادی هستند تا جای اونها رو بگیرند و روز از نو و روزی از نو.
فاضل خداداد رفت تا مشکل فساد حل بشه اماشهرام جزایری متولد شد، شهرام رفت مهآفرید و بابک متولد شدند، این دو رفتند ابوالفضل میرعلی متولد شد، بعد از اون هم دو نفر اخیر یعنی وحید مظلومین و قاسمی رفتند تا مارمولک بازیگوش به حیات خودش ادامه دهد و نگران هم نباشه چون جای اونهایی که رفتند به آسونی مجدداً پر میشه!
کامبیزخان سلامツ
باید واسه خط به خط اظهاراتت اثبات بیاری. با دلیل و مدرک قانع کنندهツ
تا ثابت نکنی حرفات درست بوده، ما هیچ توجهی نمیکنیم و حتی ممکنه باهات دشمن هم بشیمツ
ولی راستشو بخوای هرگز نخواهی توانست حرفاتو ثابت کنیツ
نه شما، نه من و نه هیچکس دیگه، نباید در صدد اثبات اظهارات شما باشیمツ
اگه بخوایم اثباتشون کنیم صرفاً وقت خودمون رو هدر دادیم و این مغایر با اصول، موازین و ضوابط مصلحت اندیشی هستツ
پبشنهاد میکنم “قضیه دُم مارمولک” رو به “اصل دُم مارمولک” ویرایش کنی ?
اصل چیست؟ =====> به مفاهیمی که بدون نیاز به اثبات، پذیرفته هستند، اصل گوییم. مانند اصل اول اقلیدس : چیزهای برابر با یک چیز، خود با هم برابرند…
اظهارات شما برای همگان قابل قبول هستند و بی انصافیه که برچسب “قضیه” بهشون زد.:)
"اصل" هستند و ماندگار :)
اتفاقا از معدود مواردی که هم بدون سند و مدرک ارائه کردن توسط اکثریت این صحبتها پذیرفته شده است و یا اگر نیاز به سند و مدرکی هم باشه به راحتی میشه به دست آورد و ارائه کرد همین موضوع مفاسد اقتصادی است.
گفتم که : اصل دُم مارمولک ?
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
ممنون ترومن عزیز و قشنگ گفتی، فقط در ادامه و تکمیل صحبت شما من هم مطلب زیر رو اضافه میکنم:
قضیه دم مارمولک
شما هیچوقت نمیتونید با گرفتن دم مارمولک اون رو به دام بیاندازی چون مارمولک به آسونی با جدا کردن دم خودش، از دست شما میگریزه و فرار میکنه و شما میمونی و دم مارمولک که توی دست شما پیچ و تاب میخوره. برای از بین بردن مارمولک یا مار، قطع کردن دم اون فایده نداره چون دم مارمولک مجدداً رشد میکنه و مثل روز اول میشه، بلکه فقط باید سر اون رو قطع کرد.
دو مفسد اقتصادی اخیر (سلطان سکه و دلال عمده بازار ارز که اعدام شدند) و موارد دیگه مثل بابک زنجانی، ابوالفضل میرعلی، امیر منصور آریا، فاضل خداداد،… ، همگی حکم دم مارمولک را داشتند و دارند و باید میرفتند یا بروند تا مارمولک نجات پیدا کنه و در ضمن دوباره افرادی هستند تا جای اونها رو بگیرند و روز از نو و روزی از نو.
فاضل خداداد رفت تا مشکل فساد حل بشه اماشهرام جزایری متولد شد، شهرام رفت مهآفرید و بابک متولد شدند، این دو رفتند ابوالفضل میرعلی متولد شد، بعد از اون هم دو نفر اخیر یعنی وحید مظلومین و قاسمی رفتند تا مارمولک بازیگوش به حیات خودش ادامه دهد و نگران هم نباشه چون جای اونهایی که رفتند به آسونی مجدداً پر میشه!
کامبیزخان سلامツ
باید واسه خط به خط اظهاراتت اثبات بیاری. با دلیل و مدرک قانع کنندهツ
تا ثابت نکنی حرفات درست بوده، ما هیچ توجهی نمیکنیم و حتی ممکنه باهات دشمن هم بشیمツ
ولی راستشو بخوای هرگز نخواهی توانست حرفاتو ثابت کنیツ
نه شما، نه من و نه هیچکس دیگه، نباید در صدد اثبات اظهارات شما باشیمツ
اگه بخوایم اثباتشون کنیم صرفاً وقت خودمون رو هدر دادیم و این مغایر با اصول، موازین و ضوابط مصلحت اندیشی هستツ
پبشنهاد میکنم “قضیه دُم مارمولک” رو به “اصل دُم مارمولک” ویرایش کنی ?
اصل چیست؟ =====> به مفاهیمی که بدون نیاز به اثبات، پذیرفته هستند، اصل گوییم. مانند اصل اول اقلیدس : چیزهای برابر با یک چیز، خود با هم برابرند…
اظهارات شما برای همگان قابل قبول هستند و بی انصافیه که برچسب “قضیه” بهشون زد.:)
"اصل" هستند و ماندگار :)
اتفاقا از معدود مواردی که هم بدون سند و مدرک ارائه کردن توسط اکثریت این صحبتها پذیرفته شده است و یا اگر نیاز به سند و مدرکی هم باشه به راحتی میشه به دست آورد و ارائه کرد همین موضوع مفاسد اقتصادی است.
گفتم که : اصل دُم مارمولک ?
ببخشید عزیزم من هم داشتم صحبت میکردم و هم پست شما رو خوندم و جواب دادم اما مجددا که خوندم متوجه منظورت شدم، نظر لطفته عزیزم و محبت داری گلم، ممنون ?
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
بالایی ها که دست از دزدی نمیکشن قطعا ما باید دست رو دست بزاریم؟
همه شرفشون رو فروختن…
من به نوشته ی امضات خیلی فکر کردم.متن خیلی قشنگ و با معنای هستش.میتونم بپرسم این جمله از کیه؟
معذرت بابت تحریف موضوع اصلی تاپیک
یه آدم برای راحتی پاهاش یا باید کفش بپوشه یا دنیا رو فرش کنه که پوشیدن کفش و خودسازندگی راحت تره و البته ممکن
ارتشای چند میلیونی باید تک نفره بشن که سازندگی ایجاد شه
درود
نمیدونم خودمم تو مجازی دیدم این متن و خوشم اومد…
ارتشای چند میلیونی باید تک نفره بشن که سازندگی ایجاد شه
O_o
همه فکر جیب خودشون
برای دو قرون پول بیشتر برادر برادرش میفروشه!
وقتایی که من نیستم کی بهترین؟ ?
این سایت تاپیک گذار شاخ زیاد نداره؛ یکی از بهترینا قطعاً تویی. مابقی هم کامبیزخان- بانو شادی - بوف بور - تی ان تی -...... دیگه ذهنم نمیکشه ?
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
بالایی ها که دست از دزدی نمیکشن قطعا ما باید دست رو دست بزاریم؟
خب عزیز
ما که نه ابزارشو داریم و نه زورشو!
چطور میخوای بعنوان کوچکترین عضو یک جامعه ۸۰ میلیونی، تغییر به این مهمی ایجاد کنی؟؟
من و شما حداکثر بتونیم وجدان خودمون رو مسوول کارهامون بدونیم تا مثلاً دروغ نگیم یا رشوه نگیریم و حق کسی رو هم نخوریم.
تغییر باید از بالا اعمال بشه. وقتی هم که رئیس بزرگ خودش منشأ فساد باشه، پس تنها چاره ما براندازی هست و بس. وگرنه محال ممکنه که شما بتونی در درون یک سیستم فاسد زندگی کنی و در عین حال با فساد مبارزه هم بکنی!
وقتایی که من نیستم کی بهترین؟ ?
این سایت تاپیک گذار شاخ زیاد نداره؛ یکی از بهترینا قطعاً تویی. مابقی هم کامبیزخان- بانو شادی - بوف بور - تی ان تی -...... دیگه ذهنم نمیکشه ?
همه اینایی که گفتی رو دوس دارم ?
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
بالایی ها که دست از دزدی نمیکشن قطعا ما باید دست رو دست بزاریم؟
خب عزیز
ما که نه ابزارشو داریم و نه زورشو!
چطور میخوای بعنوان کوچکترین عضو یک جامعه ۸۰ میلیونی، تغییر به این مهمی ایجاد کنی؟؟
من و شما حداکثر بتونیم وجدان خودمون رو مسوول کارهامون بدونیم تا مثلاً دروغ نگیم یا رشوه نگیریم و حق کسی رو هم نخوریم.
تغییر باید از بالا اعمال بشه. وقتی هم که رئیس بزرگ خودش منشأ فساد باشه، پس تنها چاره ما براندازی هست و بس. وگرنه محال ممکنه که شما بتونی در درون یک سیستم فاسد زندگی کنی و در عین حال با فساد مبارزه هم بکنی!
اینجاست که باید دست به کار شیم و جلوشون به ایستیم
به امید آزادی ایران ?
آره تاسف باید خورد…
سال۵۷ امام خمینی طی دستوری که به نخست وزیر وقت داشتن ، توزیع و استفاده از گوشت یخ زده رو حرام اعلام کردن ، الان همون گوشت یخ زده رو باید با کارت ملی بگیریم …!!
بله
به قول بزرگی مردمی که برای مفت خوری انقلاب کنند، عاقبت به گوهخوری میفتند
و در مورد دزدی که فرمودی این حکایت امیرکبیر گویای همه چیز هست↓
از امیر کبیر پرسیدند در مدت زمان محدود چگونه این مملکت را از دزد پاک کردی؟
گفت: من خود دزدی نمی کردم و نمیگذاشتم معاونم هم دزدی کند، او نیز از این که من نميگذاشتم دزدی کند نمی گذاشت معاونش دزدی کند و همین طور این روند تا انتها ادامه یافت. اگر من دزدی میکردم تا آخرین سمت دزدی میکردند و کشور می شد دزدخونه، همه هم دنبال دزد میگشتیم و چون همه دزد بودیم هیچ دزدی را محکوم نمی کردیم، مردم نیز هر روز گیج تر می شدند.
پس نتیجه ای که میتونیم از این حکایت بگیریم اینه که اصلاح از بالا↑ به پایین↓ باید انجام بشه تا دست دزدها قطع بشه ?
بالایی ها که دست از دزدی نمیکشن قطعا ما باید دست رو دست بزاریم؟
خب عزیز
ما که نه ابزارشو داریم و نه زورشو!
چطور میخوای بعنوان کوچکترین عضو یک جامعه ۸۰ میلیونی، تغییر به این مهمی ایجاد کنی؟؟
من و شما حداکثر بتونیم وجدان خودمون رو مسوول کارهامون بدونیم تا مثلاً دروغ نگیم یا رشوه نگیریم و حق کسی رو هم نخوریم.
تغییر باید از بالا اعمال بشه. وقتی هم که رئیس بزرگ خودش منشأ فساد باشه، پس تنها چاره ما براندازی هست و بس. وگرنه محال ممکنه که شما بتونی در درون یک سیستم فاسد زندگی کنی و در عین حال با فساد مبارزه هم بکنی!
اینجاست که باید دست به کار شیم و جلوشون به ایستیم
به امید آزادی ایران ?
بله. اما نه اینطور با تظاهراتهای پراکنده و بی هدف!
هر حرکت مردمی نیازمند یک لیدر مقتدر و دلسوز هست که فعلاً لاموجود! (dash)