داستانهای مامان کونی

1397/08/18

مامان من یه زن ۵۰ سالاس که خیلی‌ خوشگل و خوش هیکل و شیکه. دقیقا مثل میلف هایی که آدم تو پورن می‌بینه. هیکلش مثل یه زن ۳۵ سالاس با سینه‌های درشت و کون گوشتی. خیلی‌ لباسای سکسی میپوشه و راحت میگرده و اصلا خجالت نمیشه که جلوی دوست من با یه ساپورتِ سکسیِ بنفش و یه تاپِ پسون نما بیاد. وقتی‌ صورت آرایش کردشو میبینی‌ انگار که واسه کیر خوردن ساخته شده. اینم بگم وقتی‌ میری سر کشوِ شورتش همه جی استرینگ و لا کونین. ۱۰ سال پیش یعنی وقتی من 18 سالم بود طلاق گرفت و الان توی یه آپارتمان تو فرمانیه زندگی‌ می‌کنه با خواهرم که 20 سالشه. اینا همش واقعیت بودن ولی‌ ازینجا به بعد می‌خوام سرتونو با فانتزیی جنده بازیایه مامانم و همه خانوادم گرم کنم. دوس دارم با کسِ تپل قشنگش به کیر همتون حال بده. خوشحال میشم نظرتون بشنوم و تو پروردن داستان و کس و کون مامان و خاهرم به من کمک کنید. مرسی. اینم چندتا عکس که شبیه مامانم هستند.




















53974 👀
4 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2018-11-09 07:12:23 +0330 +0330

اولین باری که فهمیدم مامانم اهل خیانتِه ۱۷ سلام بود. اون موقع مامانم ۳۷ سالش بود و تو اوج سکسی بودنش و حشرش بود و خیلی به خودش میرسید. مامانم انقدر سکسی لباس میوشید و انقدر شرتای لاکونی و لباسای سکس داشت که اگه اون موقع بچه نبودم شک پیدا نمیکردم که مامانم یه جندهٔ حرفه ایه. مثلا یادمه یه بار که ۱۵ سلام بود مامانم شب داشت میرفت بیرون و تو اتاق خودشو آماده میکرد. من بی‌هوا رفتم تو و با این صحنه مواجه شدم، که مامانم یه لبخند بهم زد گفت در بزن پسرم. ممکنه من تو اتاق سر بریده داشته باشم نخوام تو ببینی.

مامانم یه دوستی داشت به اسم لیلی که برادرش یه بوتیک لباس فوروشی داشت. پسره اسمش بابک بود و خیلی خوش هیکل بود و مربیه بدن سازی بود. معلوم بود ازون بکناس. اولین باری که من دیدمش مامانم می‌خواست لباس بخره و با هم رفتیم بوتیکش. اونجا فهمیدم خیلی با مامانم عیاقن و خیلی با هم لاس میزنن. هر لباسی که مامانم میپوشید به اونم نشون میداد و نظر می‌خواست. حتا یه شلوار تنگ پوشید که از کونش بالا نمیرفت بابک اومد کمکش کرد. راحت به کون مامانم دست میزد انگار که زنشه. که من داشتم شاخ در میوردم. ولی بدمم نمیومد.

وقتی که می‌رفتیم مامانم هیچ پولی نداد و گفت: "بزار به حسابم بابک جون از هفتهٔ بد همهٔ حساباتو قصدی باهات تسویه میکنم"و خندیدن جیفتشون."به لیلی جونم سلام برسون" یه چشمکم بهش زد و رفتیم. یک هفته بیشتر نگذاشت که فهمیدم دلیل راحت بودنِ مامانم و بابک چیه. ناپدریم، یعنی شوهر مامانم ۸ ماه سال تهران بود و ۴ ماه سفر کاری بود و اون روز رفت سفر تا ۴ ماه بعد. عصری من تو دسشویی اتاق خواب مامانم بودم که موبایلِ مامانم زنگ خورد و مامانم از خواب پرید و گوشی رو ورداشت. غافل ازینکه بدونه من تو دسشوییم و صداشو خوب میشنوم. گفت:"سلام عشقم،چطوری کیر کلفت من..، آره خواب بودم، آخه می‌خوام امشب جون داشته باشم تا صبح بهت بدم کیر طلای من،میخوام زیرت جون بدم… ، آره سر خرمونم رفت زن جندشو تنها گذشت واسه بابک کیر طلا، هاها، من فقط امشب نمیتونم بیام تو باید بیای، دخترم ساناز مریضه نمیتونم تنهاش بذارم، ولی پسفردا مینا خواهرم میاد دنبال بچه ها میبرتشون شمال یه هفته که من و تو تنها باشیم. انقد براش تعریفتو کردم که میگه تورو خدا باباک جونو بده منم ترای کنم هاها، . …., راستی خواهر جندتو دیدم امروز تو باشگاه، لیلی داره روز به روز کونش گنده تر می‌شه جنده خانوم، داشت ساپرتش پاره میشد، …, هاها وای نمیری الهی چقدر تو جوکی آخه، بگو ببینم عشقم کسم و دوست داری شیو کنم یا مدل دار دوست داری؟، …., هاها باشه درد کیرت به جونم بوس بوس خدافظ" مامانم گوشیشو که قطع کرد من دهنم وا مونده بود. هم ناراحت شده بودم هم حشری و هم یه جورایی خوشحال. ازینکه مامانم مس فیلمای پورنایی که میدیدم می‌خواست امشب کس بده حشری بودم. اون شب ساعت ۱ِ شب بیدار شدم و رفتم دمه دره اتاق مامانم. صدای آه و اوهش خونه رو برداشته بود. از سوراخ در این صحنه‌رو دیدم و حشری‌ترین لحظهٔ زندگیم بود تا اون موقع.

جق زدم و دوبار اومدم. بابکم مامانمو با اون دستهای قویش بلند کردو انداخت رو تخت که من دیگه چیزی نمیدیدم. واسه همین رفتم خوابیدم. صبحِ زود بیدار شدم رفتم دره اتاقشون. خدا خدا می‌کردم دره اتاق مامانم باز باشه. دیدم مامانمون جنده تر از این حرفاس که درو رو پسرش موقع کس دادن قفل کنه. رفتم تو با کون لخت مامانم مواجه شدم که از پتو زده بود بیرون. قربونش برم داشت کیر هفتا پادشاه و خواب میدید.





تو دلم گفتم عجب کسی هستی واقعا نوش جونت اون کیری که گأیدت دیشب. رفتم سمت بابک. کنجکاو بودم لختشو بیبینم. پتو رو زدم کنار که هیکل لختشو ببینم. خیلی خوش هیکل بود. کیرشو خوب نگاه کردم. اولین باری بود که یه کیر انقد برام جذابیت داشت. با اینکه کیرش خواب بود ۱۵ سانتی میشد. حتا دوست داشتم برم جلو و کیرشو ببوسم. کیری رو که دیشب تا صبح تو کس و کون و دهنِ مامانم رفته بود.



تو همین حین مامانم با چشمهای بسته چرخید و بابک و بغل کرد و کسشو چسبوند به رونای بابک و زیر لب گفت: "آه عشقم، ”. منم سری جیم شدم.

0 ❤️

2018-11-09 07:23:32 +0330 +0330

. فردا شبش میدونستم برنامه همینه. نصف شب از خواب پاشدم و رفتم دم اتاق مامانم. این دفعه حتا دره اتاق بسته نبود و لایه در باز بود. منم سرم رو کردم تو. مامانم رو کیر بابک داشت سواری میکرد و میگفت" آه بابک بکن منو … جووون دارم بهت میدم، جرم بده، جر بده این کسسو". بابک :"شوهر بی‌غیرتت رفت دوباره جنده شدی مریم خانوم " مامانم:“آاه آره ، من جندهٔ توام بابک بزن بزن، آه کییر بده، آره من جندم، میخام بهت بدم. هر جور دلت میخواد بکن منو. می‌خوام فقط بدم، به همه می‌خوام بدم”.



من با دیدن این صحنه و شنیدنِ این حرفا حشر مستم کرده بود و درو وا کردم رفتم تو. تا منو دیدن سریع خودشون و جم و جور کردن مامانم رفت زیر پتو با لبخند و صدای خیلی حشری گفت :"شایان دوباره در نزدی عزیزم، هاها، عیب نداره غریبه که نیستی، منم هم سن و سالِ تو بودم تو کار مامان بزرگت خیلی فوضولی می‌کردم، حالا برو بیرون بذار کار من و بابک تموم بشه میام باهم صحبت می‌کنیم ”.



منم رفتم بیرون. بعده نیم ساعت دره اتاق باز شد مامانم و بابک از اتاق اومدن بیرون. مامانم با شرت و سوتین بود. بابک از مامانم خدافظی کرد و دم در مامانم رفت تو بقلشو یه لب جانانه از هم گرفتن و دست قویه بابک رو کون سفید مامانم میخزید.



مامانم گفت : “ مرسی عزیزم بابتِ شورت و سوتینی که برام آوردی، فردا مینا خواهرم ساعت ۷ میاد دنبال بچه ها برن شمال، توام مغازه رو زود ببند بیا شام چیزیو که دوس داری درس می‌کنم. ” بد رو به من کرد گفت : ” اوا شایان نمی‌خوای از بابک خدافظی کنی، پاشو بیا دست بده ”. منم رفتم بعده اینکه بابک رفت مامانم منو برد تو اتاقش گفت :” میدونستم بالاخره میای تو، صبحم اومده بودی تو اتاق من فهمیدم، حتا میدونم که وقتی حمومم از پنجره حموم میای من و نگاه میکنی، میری سر کشوِ شرت و سوتینم، و حتا اینکه چند دفعه رفتی سر فیلم سوپرای من. منم هم سن تو بودم ازین کارا زیاد می‌کردم. به مامانت رفتی. حالا فیلم سوپرامو بیشتر دوست داشتی یا زندشو؟ ” زدیم زیر خنده. منم گفتم “ مامان تو خیلی سکسی هستی” اونم گفت : ” هاها آره همه میگن خیلی کسم. آتیشمم خیلی تنده. خودت که دیدی. واسه همینه که دوست پسر دارم، تو که ناراحت نمیشی که مامانت یکم شیطونی کنه هان؟ ”. منم گفتم : ” مامان راستش خیلی حشری شدم، دوست دارم شیتونی کنی، می‌شه با منم شیتونی کنی ”. مامانمم خندید گفت : “‌ای قربونت برم، میدونستم دوست داری مامانت کس بده، من می‌میرم واسه کیر پسرم. ولی تا شیش ماه دیگه که کیرت ۱۸ سالش نشده فقط مامان میخورتش و قربون صدقش میره. حالا در بیار کیر خوشگلتو ببینم.‌ای جون چه کیر خوشگلی داره پسرم ” بدم شروع کرد به ساک زدن و همهٔ آبمو خورد.









بعدشم گفت : ” ازین به بعد هر موقع خواستی برات میخورم عزیزم مگه اینکه رو کیر بابک باشم ” جفتمون خندیدیم. منم گفتم “ اگه رو کیر هر کسی باشی که من برا خودتو دوست پسرت شیر موز میگیرم جون بگیرید ” جفتمون خندیدیم. منم از مامانم راجع به بابک پرسیدم، چطوری با هم آشنا شدن چی کارا می‌کنن با هم. اونم گفت که ۲ سال پیش تو مهمونی لیلی خواهر بابک، با بابک خیلی مست میشن و میرقصن و لاس میزدن. اونم مطابق معمول خیسِ خیس میشه و میخواسته بده فقط و رفتن تو دسشویی سکس کردن. انقدر سکسش خوب بود و بهش حال داد که فردا صبش که مامانم مارو میرسونه مدرسه یه راست میره بوتیک بابک و دوباره بهش میده.ازون به بعد عاشق کیر بابک می‌شه. و حداقل هفته ای ۴ ۵ بار بهش میداده. به بهانهٔ باشگاهِ ورزش رفتن هر روز ۴ ساعت از خونه میزده بیرون و پهلو بابک بوده نصفشو. من می‌گفتم چرا انقد مامانم ساپورت هایه سکسی میپوش همیشه واسه ورزش.











1 ❤️

2018-11-09 07:30:52 +0330 +0330

بعدِ این داستانا رابطهٔ من و بابکم خیلی خوب شد. شده بود مثل دائیم… حتا ۳ نفره با مامانم شام می‌رفتیم بیرون. مربیه بدن سازیمم شده بود. خیلی عیاق شده بودیم. ولی دیگه نشد سکسشون و با مامانم ببینم. ولی بابک عکسای سکسیِ مامانم و بهم نشون میداد.






منم آخه خیلی بهشون حال میدادم. یه بار مامانم عصری اومد تو اتاقم گفت “ شایان خیلی دلم کیر می‌خواد، ولی نمیتونم شوهرم و بپیچونم برم پهلو بابک. میتونی بیای بگی مامان بیا بریم لباس بخریم بریم با هم خونهٔ بابک . میتونی این دفعه از سیر تا پیاز و ببینی ” منم گفتما جدی. گفت" آره یه ۴ ماه دیگه ۱۸ سالت می‌شه باید دیگه یاد بگیری کس کردنو ”. منم انگار دنیا رو بهم دادن سریع پریدم ماچش کردم. مامانم سریع پرید تو حموم کسشو شیو کرد و راهی شدیم.



تا نشستیم تو ماشین مامانم زنگ زد به بابک گفت: ” سلام کیر طلای من، کس خیست تا ۲۰ دقیقه دیگه تو تختته. حلقمم دستم کردم بدونی داری زن شوهر دار میکنی عشقم. قرصتم بخور که امروز کلاس اموزشیه. شایانم داره میاد قراره کس کردن و یاد بگیر. می‌خوام جلوش برام ۲ ساعت تلمبه بزنی. ” خلاصه ما تا رفتیم مامانم پرید تو بغل بابک و به هفتاد روش ساموریی کس داد. منم سه دفعه جق زدم و اومدم.












وقتی بابک داشت میومد گفت :” دستتو بیار جنده خنوم می‌خوام بریزم رو حلقت ” مامانم گفت “ وای آره خیلی حال میده خیانت، بی‌چاره شوهرم داره فیلم میبینه با دخترم روحشم خبر نداره که زن جندش ۲ ساعته داره از کس کون میده، وای چقدر من جندم، وای جندگی چه حسه خوبیه وای آره آب منی تو بریز رو حلقم،خیانت خیلی حشریم می‌کنه، فک میکنی چرا تاحالا طلاق نگرفتم ؟ "



بابک وقتی اومد گفت “ جنده خانوم تا حالا دو دفعه طلاق گرفتی این شوهر سومته، اینم بفهمه به من میدی هر روز طلاقت میده ” هممون خندیدیم. بعدش داشتیم هممون لخت جلوی تلویزیون شام میخوردیم. تلویزیون داشت سواحل تایلند و نشون میداد. بابک به مامانم گفت که می‌خواد یه هفته ببرتش تایلند و بدونِ مزاحمتِ کسی مال هم باشن. مامانم گفت "خوب شوهرمو چی کار کنم، به اون چی بگم. “من گفتم :“ میتونی به بهانهٔ تولد ۱۸ سلگی من، منو ببری. بعد اونجا خیلی اتفاقی بابک بیاد تو اتاق ما”. خندیدیم همه. "هیچ کادویی هم برا من بهتر از این نیست که یه هفته لخت پهلو بابک بخوابی و کونتو تو ساحل لخت کنی. “ مامانمم گفت قربون پسر باهوشم برم که هوای مامیشو داره و واسه مامانش کسکشی می‌کنه.

1 ❤️

2018-11-09 07:49:36 +0330 +0330

خلاصه روزی که داشتیم می‌رفتیم تایلند، من و مامانم با نا پدریم رفتیم فرودگاه. مامانم تیپی زده بود که همه پشت مامانم شق درد میگرفتن. مامانمم یه ساپورت سفید پوشید بود با یه روپوش خیلی تنگ تا زیر کونش که وقتی راه میرفت پستونش قشنگ تکون میخورد. خلاصه وقتی از نا پدریم خدافظی کردیم و رفتیم تو سالنِ انتظار بابک‌م اومد به ما پیوست.رفتیم گوشهٔ سالن که کسی نزدیکمون نباشه نشستیم. مامانم بین من و بابک نشست بود و میگفت وای دارم از حشر می‌میرم. باورم نمی‌شه که یه هفته می‌خوام فقط مال تو باشم بابی جون. میخای یه هفته کس و کونمو جر بعدی قربون اون کیر کلفتت برم. کسم دیگه هلاک شده انقد آب پس داد. بیا ببین ساپورتم خیسه خیسه.

تو هواپیما من جامو با بابک عوض کردم که دو تا کفتر عاشق ماه عسلشون و زودتر شروع کنن. با این حال با نگاه کردنِ پاهای سکسیش حشری میشدم

اونجا هم بابک برا من یه اتاق جدا گرفت که سفرشون رمانتیک تر شه.اینم چنتا عکس و فیلم از سفر تایلند















اینجا نصف شب مامانم و بابک مست و های از کلاب میان خونه و مس دیوونه‌ها میفتن رو هم.







مامانم تو اون سفر برای بار اول بهم کس داد و و بابک همشو فیلم گرفت






اینجا هم شب تولد ۱۸ سالگیمِ که مامانم برام یه جنده اورده بود البته بیشتر واسه خودش اورده بود چون همش با هم ور میرفتن و تو کس و کونِ هم بودن








1 ❤️

2018-11-10 23:43:28 +0330 +0330
نقل از: baby17 دمت گرم

دمت گرم توم خوب مامان کسی داری

1 ❤️

2018-11-11 00:15:32 +0330 +0330

یکی دو ماه بعدِ برگشتن از سفر تایلند، بابک مهاجرت کرد اسپانیا و مامانم موند و کوسش. ولی این مدت راه و رسمِ کس دادن و خیانت و خوب یاد گرفته بود و تو کمتر از ۳ ماه با ۱۰ نفر خوابیده بود. مامان 39 سالم که طعم کیرو خوب چشیده بود و تو اوج حشرش بود همش پی عیشو نوش و پسر بازیش بود دیگه. همیشه چیتان ویتان و سکسی لباس میپوشید و شبا دیر میومد خونه. تو خونه هم همیشه با ناپدریم دعوا داشتن. خلاصه یه بار نا پدریم زود میاد خونه و مچ مامانم و با یه پسر تو حموم لخت میگیره



همون میشه که طلاق میگیرن و مامانم با مهرش یه آپارتمان تو فرمانیه میخره. که من و مامانم و خواهرم رفتیم اونجا. همسایمون یه آقای خوشتیپِ ۳۵ ساله بود به نامِ ساسان. ساسان سیتیزنِ آمریکا بود و تازه اومده بود ایران. یه شرکت صادراتِ فرش داشت که دفترِ اصلیش آمریکا بود و مادرش دفتر آمریکا رو اداره میکرد. مامانمم ازین ساسانه خیلی خوشسش اومده بود، چون خیلی خوشتیپ و خوش هیکل بود و مامانم میگف معلومه کیر خوبیم داره. میگف یه بار باید کیرشو امتحان کنم. ساسانم یه پلی بویِ واقعی بود و هر بار با یه دختر میدیدیمش. واحدش چسبیده بود به واحد ما، و صدای بلندِ سکسش وقت و بیوقت تا خونهٔ مام میومد. این ساسان که فقط ۴ سال از مامانم کوچیک تر بود، معلوم بود که مامانم خیلی چشمشو گرفته. یه بار به مامانم گفت که به یه منشیِ شخصی واسه دفتر کارش احتیاج داره، مامانمم که هم دنبال کار بود هم میخواس هر جور شده به این آقا ساسان بده خودشو با ناز و عشوه و لوند بازی تو شرکت جا کرد. مثلا یه نمونش یدفه مامانم از ورزش اومده بود خونه، تو آسانسور با ساسان بود. مامانمم که قربونش برم وقتی میره ورزش یه ساپورتِ نازک میپوش با یه تاپ که تا بالای نافشه و کل سینشم بیرونه. مامانم کرمش میگیره و به بهانهٔ گرما تو آسانسور روپوششو در میاره. مامانم بهم گفت : “ ساسان قفل سینم شده بود. هر از گاهیم تو آینه کونم و با چشای هیزش میخورد. منم که خیلی حال کرده بودم دیدم بهترین موقعیته واسه تست کردن کیرش چون تو و خواهرت خونه نبودید. دعوتش کردم به چای و شیرینی و همونجو بهش حسابی کس و کون تپل سفید شیرینم و تقدیم کردم.



مامانم میگه تا اون موقع بهترین کیری بود که تو کسم رفته بود. خلاصه مامانم منشی ساسان شد و حسابی تو شرکت با هم حال میکردن هر موقع که میشد.









حتی تو انبار فرشم میوفتادن رو هم

1 ❤️

2018-11-11 19:36:04 +0330 +0330

واقعا عالی بود همه چی. ممنون. منم خیلی دوست دارم مامانم اینجوری باشه

1 ❤️

2018-11-12 15:21:50 +0330 +0330
نقل از: mamankuni69
نقل از: baby17 دمت گرم

دمت گرم توم خوب مامان کسی داری

ممنون از لطفت دقیقا کاری مامانت مثل کارای مامانه منه

0 ❤️

2018-11-14 07:14:48 +0330 +0330

مامانم و ساسان خیلی با هم عیاق شدن. ساسان مامانم و خیلی شبا دیت میبرد رستورانای گرون. مامانمم همیشه تیپای حشری کننده میزد که من بهش میگفتم ساسان عجب طاقتی داره که در جا نمیکنتت. مامانم در حال که داشت جلوی ایینه به خودش میرسید میگفت “هاها آخه دوست داره اول خوب غذا بخوریم که با انرژی از خجالت کیر و کس همدیگه در بیاییم.”



از تیپاش تو خیابونم که دیگه نگم









دیگه برای من و خواهرم علنی شده بود که ساسان دوسپسر مامانمه. تقریبا همیشه با هم بودن و خیلی راحت جلو من و خواهرم از هم لب میگرفتن و هم دیگر و دستمالی میکردن. اون اولا ساسان جلو من و ساناز خجالت میکشید مامانم و دستمالی کنه ولی مامانم بهش فهموند که جلو ما راحت باشه.


تقریبا هر شب بعد شرکت ساسان شام میومد خونهٔ ما و مامانم میرفت خونهٔ ساسان میخوابید. بعضی شبا که من نصف شب بیدار میشدم برم دسشویی صدای جیقای مامانمو در حال دادن از خونهٔ ساسان میشنیدم. مامانم میگفت بهترین کیری که تاحالا بهش داده و عاشق کیرشه. ساسانم میمرد واسه کس و کون مامانم و با اینکه دور و برش پره دخترجوون بود، به مامانم میگفت " مریم جونم یه تاره موی گندیدهٔ کسِ تورو با همهٔ کسای تهران عوض نمیکنم." البته مامانم میزاشت ساسان با دوسدخترای قدیمیشم سکس کنه. حتا یه بار که ساسان به مامانم گفت بود دوست ورزش مامانم لیدا عجب کونی داره. مامانم جور کرد با هم سه نفره رفتن ویلامون شمال و همونجا یه 3someحسابی کردن.












مامانم وقتی برگشتن از شمال بهم میگفت " شایان من اصا دیوونه ساسان شدم. تا دستش بهم میخوره خیس خیس میشم. حتا دیدنِ ساسان در حال کس کردن تحریکم می‌کنه و یه حسادت همراه با حشر زیاد بهم میده و وقتی کیرش میخوره به کسم درجا میام ."



منم گفتم مامان عاشق شدی. اونم در جا شرتش و زد کنار یه عکس از کسش گرفت فرستاد برا ساسان و نوشت:



“این کس و که میبینی میمیره واسه کیرت ساسان جونم. آخر هفته شمال خیلی بهم خوش گذشت. میخوام جنده ی تو و کیرت باشم. هر موقع خواستی و هر جور خواستی دوس دارم بهت بدم. دوست دارم هرکیو خواستی بکنی ازین به بعد منم ببینم و جق بزنم " ساسانم جواب داد : " میم جون جنده من یه تار موی گندیده کس تپل سفیدتو با همهٔ کسای تهران عوض نمیکنم. من تو رو تا زنده ای جوری میکنمت که از همه سوراخات اب منی جفتمون بزنه بیرون”

1 ❤️

2018-11-14 07:58:59 +0330 +0330

ادامشم بزار از خاهرتم بذار

0 ❤️

2018-11-26 18:59:23 +0330 +0330

یه روز جمعه که از خواب پاشدم به هوای اینکه ساناز خواهرم شماله و مامانمم خونهٔ ساسانه لخت از تو تخت اومدم بیرون و رفتم سر کشوِ شرتای مامانم و یه شرتِ لاکونی پوشیدم. آخه خیلی بهم حل میداد وقتی نخش میرفت لایه کونم. از اتاق که اومدم بیرون شکه شدم، دیدم مامانم لختِ لخت تو اشپزخونس داره برا ساسان و خودش قهوه درس می‌کنه. ساسانم اونور با شرت نشسته بود.

منم که اصلا یادم رفته بود شورت مامانم تنمه، گفتم مامان چرا لختی. مامانم گفت " خوبه حالا، تو که لخت من و دیدی هزار بار، ساسانم که هر شب داره منو می‌کنه، تازه همه جیک و پوک زندگیمونو بهش گفتم، دیگه دلیلی نداره راحت نباشیم با هم. حالا تو میخای توضیح بعدی چرا شورت دادنِ منو پوشیدی؟ نکنه توام میخوای بدی؟" خندیدیم هممون منم خجالت کشیدم یکم. گفتم " نه ولی حال میده بهم خیلی شرتای لاکونی میپوشم، بعدشم همهٔ شورتای تو شورتای دادنه، دلیل نشد که" مامانمم گفت : " آره من تو هر حالی می‌تونم بدم ، هاها" خلاصه منم شورت مامانم و از خجالتم در اوردم. ساسان گفت : " راحت باش شایان، منم سر شورت و کرستای مامانم میرفتم. الانم بعضی وقتها که دلم برا مامانت تنگ می‌شه شورتشو میپوشم. خیلی لذت داره کیرتو بذاری جایی که مامانت کس نازش میذاره"منم گفتم آره خیلی. خلاصه همونطوری لخت باهم صبونه خوردیم.منم همش چشام به کیر ساسان بود خدایی عجب کیری داشت. دوست داشتم اون کیر خوش تراشش و بذارم تو دهنم.

که مامانم فهمید گفت کیر دوست پسرم و بد نگاه میکنیا. بد شروع کرد به خوردن کیر ساسان. مامانم ساک میزد و قربون صدقه ی کیر ساسان میرفت.



بدم مامانم نشست رو پاهای ساسان و بهش گفت "عزیزم دیشب گفتی چقدر یواشکی سکس شهره جون، مامانتو با دوسپسراش نگاه میکردی و دوس داشتی مامانتو بکنی. شایان منم مثل خودت بود. میخوام ببینی چطوری مامان جندش بهش میده." بعدم اومد سمت من پاهاشو داد بالا منم مدت ها بود نکرده بودمش شروع کردم

یذره که کردم مامانم برگشت و با اون کون گندش خرامید به سمت مبل .



نشست رو مبل و پاهاشو باز کرد گفت: "خیلی وقته با دو تا کیر نبودم، می‌خوام به دو تا عشقام با هم بدم. " مام افتادیم به جونش.







من که انقدر حشری بودم 5 دقیقه ای اومدم. ولی ساسان عجب کمری داشت 40 دقیقه داشت محکم تو کس و کون مامیم تلمبه میزد منم نگاه میکردم و حال میکردم. مامانمم انقدر ابش و پاشید بیرون که من براشون اب میبردم.





بعدم مامانم کونش و گذاشت رو صورتم و ساسان گذاشت تو کسش. خیلی صحنه ی خوبی بود.منم هم سوراخ کون مامانم و میخوردم هم زبونم و میکشیدم به کیر ساسان.



اینم هپی اندینگ

1 ❤️

2018-12-18 17:02:03 +0330 +0330

تو تولد21 سالگیم دوستم آرش بین اون همه دختربه مامانم بند می‌کنه و کلی باهاش میرقصه و دسمالیش می‌کنه. آرش مامانم و میبره تو تراس و با هم علف میکشن. مامانمم که همیشه کوسش واسه کیر لهله می‌زنه علف گرفتش و حسابی حشریش کرد. مامانم دیگه سرا ز پا نمیشناخت. دیدم وسط مهمونی مامانم حسابی با آرش لب تو لب شدن.

منم ترسیدم ازین بیشتر ابروریزی راه بندازه رفتم سمتشون به آرش گفتم داداش مریم جونت که از دبیرستان براش جق میزدی و با هم میرفتیم شورتاشو بو میکردیم و دیلدواشو ساک میزدیم امشب مال خودته فقط صبر کنین مهمونا برن. مامانم با ناز گفت "واا شایان نگفته بودی دوستاتم میبردی سر کشوای من. نمیدونی الان چقد شرتم خیس شده. " مامانم که حشرش زده بود بالا با صدای پر شهوت گفت:" دوسپسرم ساسان که یه هفتس رفته امریکا تا حالا با سه نفر سکس کرده من جقم نزدم. میخوام همین الان بهت کس بدم ارش. " مامانم آرش و برد تو دسشویی . گوفت انقد حشری بودم که سا پورتم و براش پاره کردم





بعد نیم ساعت آرش از دستشوی اومد بیرون رفت تو اتاق مامانم براش لباس اورد. مامانمم که آبش اومده بود تا اومد بیرون انقد خوب و سرحال و شاد بود حسابی رقصید.

مامانم بهم گفت عجب کیری داره آرش. امشب بسازش میخوام شب پیشم بمونه تا صبح جر بده کسمو. خواهرت سانازم بهش مشروب زیاد بده زود بخوابه. من ارش و میبرم خونه ی ساسان. منم رفتم به آرش قرص تقویتی دادم که ساسان از امریکا اورده بود گفتم مامانم خیلی می خوادت امشب. میخوام حسابی به کسش برسی. وقتی مهمونا رفتن ارش حسابی از خجالت مامیم در اومد.









شبم تا صبح تو بغل هم خوابیدن صبشم کلی با هم حل کردن







وقتی ارش رفت مامان گف "چه پسر خوبیه دوستت. هم پولدارن هم کیرشم خوب بود. واسه خواهرت ساناز خییلی خوبه. سانازم بدش نیومده بود قربونش برم. اون دفه دیدم ساناز داره با دیلدوام جغ میزنه. میخوام یه دوس پسر خوب پیدا کنه. این دفه با ارش میرین کس بازی سانازم ببرین شاید از هم خوششون بیاد" منم گفتم "باشه. فقط مونده آرش خواهرمون و بکنه. مادرمون و که کرده خودمونم کرده".

0 ❤️

2019-01-07 20:23:36 +0330 +0330

خیلی خوب بود
کلی حال کردم
داستان خوب با تصاویر عالی
دمت گرم
فقط ادامه بده

1 ❤️

2019-01-12 07:36:46 +0330 +0330
نقل از: mamankuni69 اولین باری که فهمیدم مامانم اهل خیانتِه ۱۷ سلام بود. اون موقع مامانم ۳۷ سالش بود و تو اوج سکسی بودنش و حشرش بود و خیلی به خودش میرسید. مامانم انقدر سکسی لباس میوشید و انقدر شرتای لاکونی و لباسای سکس داشت که اگه اون موقع بچه نبودم شک پیدا نمیکردم که مامانم یه جندهٔ حرفه ایه. مثلا یادمه یه بار که ۱۵ سلام بود مامانم شب داشت میرفت بیرون و تو اتاق خودشو آماده میکرد. من بی‌هوا رفتم تو و با این صحنه مواجه شدم، که مامانم یه لبخند بهم زد گفت در بزن پسرم. ممکنه من تو اتاق سر بریده داشته باشم نخوام تو ببینی.

مامانم یه دوستی داشت به اسم لیلی که برادرش یه بوتیک لباس فوروشی داشت. پسره اسمش بابک بود و خیلی خوش هیکل بود و مربیه بدن سازی بود. معلوم بود ازون بکناس. اولین باری که من دیدمش مامانم می‌خواست لباس بخره و با هم رفتیم بوتیکش. اونجا فهمیدم خیلی با مامانم عیاقن و خیلی با هم لاس میزنن. هر لباسی که مامانم میپوشید به اونم نشون میداد و نظر می‌خواست. حتا یه شلوار تنگ پوشید که از کونش بالا نمیرفت بابک اومد کمکش کرد. راحت به کون مامانم دست میزد انگار که زنشه. که من داشتم شاخ در میوردم. ولی بدمم نمیومد.

وقتی که می‌رفتیم مامانم هیچ پولی نداد و گفت: "بزار به حسابم بابک جون از هفتهٔ بد همهٔ حساباتو قصدی باهات تسویه میکنم"و خندیدن جیفتشون."به لیلی جونم سلام برسون" یه چشمکم بهش زد و رفتیم. یک هفته بیشتر نگذاشت که فهمیدم دلیل راحت بودنِ مامانم و بابک چیه. ناپدریم، یعنی شوهر مامانم ۸ ماه سال تهران بود و ۴ ماه سفر کاری بود و اون روز رفت سفر تا ۴ ماه بعد. عصری من تو دسشویی اتاق خواب مامانم بودم که موبایلِ مامانم زنگ خورد و مامانم از خواب پرید و گوشی رو ورداشت. غافل ازینکه بدونه من تو دسشوییم و صداشو خوب میشنوم. گفت:"سلام عشقم،..، آره خواب بودم، آخه می‌خوام امشب جون داشته باشم تا صبح بهت بدم کیر طلای من، … ، آره سر خرمونم رفت زن جندشو تنها گذشت واسه بابک کیر طلا، هاها، من فقط امشب نمیتونم بیام تو باید بیای، دخترم ساناز مریضه نمیتونم تنهاش بذارم، ولی پسفردا مینا خواهرم میاد دنبال بچه ها میبرتشون شمال یه هفته که من و تو تنها باشیم. انقد براش تعریفتو کردم که میگه تورو خدا باباک جونو بده منم ترای کنم هاها، . …., راستی خواهر جندتو دیدم امروز تو باشگاه، لیلی داره روز به روز کونش گنده تر می‌شه جنده خانوم، داشت ساپرتش پاره میشد، …, هاها وای نمیری الهی چقدر تو جوکی آخه، بگو ببینم عشقم کسم و دوست داری شیو کنم یا مدل دار دوست داری؟، …., هاها باشه بوس بوس خدافظ" مامانم گوشیشو که قطع کرد من دهنم وا مونده بود. هم ناراحت شده بودم هم حشری و هم یه جورایی خوشحال. ازینکه مامانم مس فیلمای پورنایی که میدیدم می‌خواست امشب کس بده حشری بودم. اون شب ساعت ۱ِ شب بیدار شدم و رفتم دمه دره اتاق مامانم. صدای آه و اوهش خونه رو برداشته بود. از سوراخ در این صحنه‌رو دیدم و حشری‌ترین لحظهٔ زندگیم بود تا اون موقع.

جق زدم و دوبار اومدم. بابکم مامانمو با اون دستهای قویش بلند کردو انداخت رو تخت که من دیگه چیزی نمیدیدم. واسه همین رفتم خوابیدم. صبحِ زود بیدار شدم رفتم دره اتاقشون. خدا خدا می‌کردم دره اتاق مامانم باز باشه. دیدم مامانمون جنده تر از این حرفاس که درو رو پسرش موقع کس دادن قفل کنه. رفتم تو با کون لخت مامانم مواجه شدم که از پتو زده بود بیرون. قربونش برم داشت کیر هفتا پادشاه و خواب میدید.





تو دلم گفتم عجب کسی هستی واقعا نوش جونت اون کیری که گأیدت دیشب. رفتم سمت بابک. کنجکاو بودم لختشو بیبینم. پتو رو زدم کنار که هیکل لختشو ببینم. خیلی خوش هیکل بود. کیرشو خوب نگاه کردم. اولین باری بود که یه کیر انقد برام جذابیت داشت. با اینکه کیرش خواب بود ۱۵ سانتی میشد. حتا دوست داشتم برم جلو و کیرشو ببوسم. کیری رو که دیشب تا صبح تو کس و کون و دهنِ مامانم رفته بود.



تو همین حین مامانم با چشمهای بسته چرخید و بابک و بغل کرد و کسشو چسبوند به رونای بابک و زیر لب گفت: "آه عشقم، ”. منم سری جیم شدم.

خيانت كلمه ي خوبي نيست عزيزم ، اونم مثل همه دل داره و ميخاد از زندگي لذت ببره

0 ❤️

2019-01-30 14:13:16 +0330 +0330

فایلش کنی بهتره

0 ❤️

2019-01-30 14:41:32 +0330 +0330

عالیییییییییییییییییییی بود

0 ❤️

2019-01-31 12:03:57 +0330 +0330

حرففف نداششتتتت

0 ❤️

2019-01-31 16:03:10 +0330 +0330

mersi az lotfetun, say mikonam bishtar bezaram o bishtar ba jendegie mamanam hal konid

1 ❤️

2019-02-06 20:02:56 +0330 +0330

ساسان برای یک ماه رفته بود آمریکا تا به کاراش برسه و به شهناز جون سر بزنه. مامانم تنها شده بود و بعده اون قضیه آرش دیگه با آرش نخوابید. گفت می‌خوام با ساناز دوست شه، اگه من بهش بدم به هوای کسِ منِ ساناز و تحویل نمیگیره. چند دفعه که من و آرش و ساناز با هم رفتیم بیرون و مهمونی حس کردم داره میره تو کار ساناز. سانازم انصافا خوب خودشو لوس میکرد و میچسبوند خودشو به ارش. معلوم بود بچهٔ مامانمه. مامانمم خوب بهش میرسید و خوشگلش میکرد. تازه برده بودش تنشو کامل لیزر کرده بود و دماغشو عمل کرده بود. همیشه هم لباسای سکسی براش میخرید و یکاری کرده بود که همه تو مهمونی براش شق میکردن. با اینکه ساناز هنوز شیش ماه داشت تا ۱۸ سالش بشه ولی مامانم میگفت دختر خیلی زودتر بالغ می‌شه و باید خودشو خالی کنه. مخصوصاً اگه دختر من باشه. یه روز صبح که داشتیم صبحانه میخوردیم مامانم گفت” سانازم از ۳ سال پیش خودشو کشف کرد و با دیلدو‌های من بازی میکرد. من چند بار در حالِ جق زدن نگاش کردم، خیلی حشرش بالاست دخترم، هر روزم بیشتر می‌شه و باید ارضا بشه. “راست میگفت منم چند بار دیده بودمش روانی وار جق میزد.












منم که به دلم صابون زدم و گفتم " به پس امشب قراره مادر و دختر و باهم بکنم" مامانمم گفت " تو غلط کردی، حق نداری به خواهرت دست بزنی، منم که بهت نمیدم روت خیلی زیاد شده .می‌خوام تجربه اولش با یکی باشه که براش جذاب باشه و دوسش داره. خیلی با آرش جیک تو جیکن، می‌خوام یه بار تنها با هم حال کنن. این پنجشنبه شب من نیستم، جمعه شب بر می‌گردم، توام برو پیش دوستات." من گفتم کجا تشریف دارید؟ دوس پسرت نیست فک کردی هر کاری میخوای میتونی بکنی. "مامانم خندید گفت "غلطه اضافی نکن، می‌خوام یه کسِ درست و حسابی بدم بده مدت‌ها توام بشین سر جات، پر رو شدی خیلی" من گفتم " حالا این کیر کلفت کی هست" مامان گفت " اگه دهنت لق نیست بابک اومده ایران، شنبه داره بر میگرده ترکیه، دارم میرم پهلو اون تا جمعه شب" من گفتم "به، ساسان میدونه؟" گفت " نه، لازمم نیس بدونه" من گفتم اون که با کس دادنت اکیه که. مامانم گفت "آره ولی میدونه من بابک و دوست داشتم از بابک خوشش نمیاد، بعدشم به ساسان نگم حس خیانت بهم دست میده و خیلی حشری میشم، گذشته از همه اینا بابک زن گرفته ترکیه نمی‌خوام زندگیش بپاشه، ساسان بفهمه بابک منو کرده تا زنشو نکنه دست بردار نیس" منم از خنده مرده بودم. گفتم " پس اگه میخای نفهمه باید امشب تو برام آرایش کنی تو لباس خواب سکسیت بهم بدی" مامانمم خندید و گفت تو عجب کسکشی هستی دیگه. بیا بکن.من گفتم "فقط این ۵شنبه مهمونی دعوتیم با آرش و ساناز. مامانمم گفت چه بهتر. از مهمونی میان خونه مست و پاتیل از خجالت کیر و کسِ هم در میان. شمام به خاطره خواهرت بعد مهمونی خونه نمیری و خواهرت و میسپاری به ارش که بیارتش خونه." اون شب زود اومدم خونه دیدم مامانم لخت جلوِ تلویزیون داره با کوسش ور میره و با ساسان ویدئو کال می‌کنه ، اونورم ساسان لخت نشست بودِ کیرشو روغن مالی کرده بود داشت اون کیر کلفت خوشگلشو میمالید .















منم سلام کردم. مامانم گفت شایان برو دست و روتو بشور بیا منو بکن ساسان بدونه که خودش فقط کس نمی‌کنه اون سر دنیا، دوستدخترشم کس میده" هممون خندیدیم. ساسان گفت “فدای کس مریم جون بشم. به هرکی بخواد میتونه بده” منم رفتم یه دوش گرفتم و تا اومدم دیدم مامانم و ساسان جفتشون دارن میان.












مامانم پاشد یه اهنگ گذاشت یکم با هم رقصیدیم و مامانم زیر قولش نزد و شروع کردم به کردنش.















کردنمون که تموم شد. ساسان گفت “ساناز چطوره؟” مامانم گفت “خوب و پر از حشر، اونم دیگه وقت کس دادنش، هر شب تو اتاقش داره جق می‌زنه” " اون شب لپتاپشو باز کردم پر از پورن بود، بچم کیرِ سیاهم معلومه خیلی دوس داره. همه فیلماش BBC ان" هممون خندیدیم. ساسان گفت “به مامانش رفته پس” مامانم گفت “وای ساسان اگه بیام آمریکا یه روز باید بذاری دوست پسر سیاه پوست بگیرم، ساسان برا ساناز از آمریکا یه دیلدوِ shane diesel میاری، پورن ستارِ مورد علاقشه " ساسانم گفت آره عزیزم، برا تولد ۱۸ سالگیش حسابی بهش حال میدیم، اگه هم بیاین آمریکا هم خودتو هم دخترت میتونین دوست پسر سیاه بگیرید” من گفتم “ساسان این مامان ماروزودتر بگیر بلکه مام بیایم امریکا” ساسان گفت “نکه توم کیر سیاه هوس کردی” همه خندیدیم.

0 ❤️

2019-02-06 20:27:22 +0330 +0330

با ساسان خداحافظی کردیم. مامانم گفت "الان ساناز میاد خونه، برای پس فردا شب که قراره با آرش بخوابه باید آمادش کنم. میبرمش حموم یکم ترو تمیزش کنم شبم میرم تو اتاقش میخوابم یکم باهاش حرف میزنم و بازی می‌کنم تا خجالت اگه داره بریزه و راحت باشه. لطفا مزاحم کارم نشو حتا اگه صدای آه و نالمون خونرو برداشت نیا تو. میتونی بری پشت پنجره نگاه کنی جق بزنی، لایه پرده رو باز میزارم برات." منم گفتم چشم. خلاصه ساناز اومد و باهم رفتن حموم. من چیزی ندیدم ولی صدای هرهرکرکرشون میومد و دو تایی باهم بلند میخندیدن و صداهای اه و ناله هم میومد و بعضی وقتها صدای سکسی محکم دره کونی از حموم میومد و بعدشم صداهای خنده‌های سکسی مامانم.













از حموم که اومدن یواشکی از مامانم پرسیدم چی کار میکردین. گفت هیچی کس و کونِ هم دیگرو شیو کردیم و جک میگفتیم. نترس چیز زیادیو از دست ندادی جقی. خلاصه شب شد و مامانم با یه لباس خواب سکسیِ توری با یه بطری شراب و یه دیلدو تو دستش رفت به سمت اتاق ساناز.



در زد منم بدو بدو رفتم پشت بنجرهٔ ساناز. سانازم یه شورت لاکونی قرمز پوشید بود و ی لباس توری سیاه که مال مامانم بود ساناز گفت کیه. مامانم با ناز گفت مهمون نمی‌خوای عزیزم؟ ساناز گفت چرا. در و باز کرد. مامانم ساناز و تو لباس سکسیش دید گفت "معلومه قرارمون یادت نرفته بود عزیزم" سانازم گفت " بعده اون اتفاقا تو حموم مگه میشد یادم بره مامان" مامانمم یه ذره مشروب ریخت با هم خوردن. یه موزیکِ لایت گذاشت و گفت : "بزار ببینم رقص دخترم چطوره فردا میتونه با قر کونش همه رو تو مهمونی حشری کنه مثل مامانش؟"با هم کلی رقصیدن و لب تو لب شدن. و برنامهٔ ۲ ساعتشون شروع شد.















بعده اینکه هر کدوم ۳ دفعه ارضا شدن تو بغل هم خوابیدن. خیلی صحنه باحالی بود. نسیبه همتون بشه.


























0 ❤️

2019-02-06 20:43:58 +0330 +0330

عالی . بینظیر.دمت گرم
نزاریتمون تو کف تند تند بنویس

1 ❤️

2019-02-06 20:46:04 +0330 +0330

خلاصه پنجشنبه شب فرا رسید و مامانم حسابی خودشو ساناز و برای کس دادن شبشون خوشگل کرده بود. وقتی از اتاق اومدن بیرون من همونجا تو شورتم می‌خواستم بیام انقد مادرو دختر کس شده بودن. قبل رفتن مامانم بدون اینکه ساناز بفهمه یه قرس شهوت زا تو شربت حل کرد و خودشو ساناز خوردن. بد منو برد تو اتاق یه قرص بهم داد گفت اینو بده به آرش. می‌خوام تا صبح دخترمو بکنه. تو مهممونیم حواست باشه زیاد مشروب نخورن. زیادیم دو رو برشون نپلک تو مهمونی بذار با هم راحت لاس بزنن. همون موقع تلفن مامانم زنگ خورد، مامانم گفت بابک اومد دنبالم. جواب داد گفت "سلام عزیزم، می‌خوام زیر کیرت جون بدم امشب، الان دارم میام پائین" داشت میرفت بیرون به ساناز گفت " عزیزم من دارم شب میرم خونهٔ دوستم، شایانم نیست، فردا شب بر میگردیم، خونه در اختیارِ خودته عزیزم، خوش بگذرون کلی، نصیحت‌های دیشبمم یادت نره ناز طلا، بیشتر بهت خوش میگذار" بدم یه لبخند با شیطنت تحویلِ ساناز دادو یه چشمک زد و رفت.



انقدر اون شب ساناز کس شده بود که خودم می‌خواستم ترتیبش و بدم. تا رفتیم تو مهمونی همه به چشم خریدرن بهش نگاه میکردن. خودشم خیلی کونِ گندشو قر میداد. ساناز و آرشم خیلی تو هم دیگه بودن و از هم لب و لوب میگرفتن و تو هم بودن.



یک ان دیدم آرش سانازو برد تو تو دستشویی. منم فهمیدم و رفتم جلوی در وایسادم کسی مزاحم نشه.

وقتی اومدن بیرون حشر و تو چشمهای ساناز میدیدم. بی‌چاره با اون قرصی که مامانم بهش داده بود تا فردا میداد بازم کیر می‌خواست. آرش و کشیدم کنار قرص رو بهش دادم و گفتم "اینو بزن. مامانم داده گفت می‌خوام امشب خوب به دخترم برسی. اگه کارتو خوب انجام بدی مادر زن آیندت خوب از خجالتت در میاد" آرش پرش ریخته بود گفت بابا تو عجب مامان باحالی داری. گفتم "کجاشو دیدی حالا، صبر کن تا مادر زنت بشه، خودشم الان رو کیره تا فردا. منم دارم میرم خونهٔ دوستم، توام اینو زودتر بزن دست ساناز و بگیر ببر خونه خواهر مارو عروس کن" منم خدافظی کردم و اومدم. اینم چنتا صحنه از عروس شدن ساناز زیر کیر بهترین دوستم تو تخت مامانم .



















دیدنِ مامانمم که رو کیر بابک اون شب جولان میداد خالی از لطف نیست مخصوصا وقتی فردا صبحش بابک از تو حموم از مامانم یه عکس میگیره و برام میفرسته

































0 ❤️

2019-02-06 21:00:52 +0330 +0330
نقل از: AMIR AHLE HAL عالی . بینظیر.دمت گرم نزاریتمون تو کف تند تند بنویس

omidvaram doos dashte bashi, saay mikonam

0 ❤️

2019-02-07 13:28:31 +0330 +0330
نقل از: mamankuni69
نقل از: AMIR AHLE HAL عالی . بینظیر.دمت گرم نزاریتمون تو کف تند تند بنویس

omidvaram doos dashte bashi, saay mikonam

عالی بود.دمت گرم

0 ❤️

2019-02-09 13:47:31 +0330 +0330

داداش زودتر بنویس کف کردم بابا

0 ❤️

2019-02-15 11:59:40 +0330 +0330

چرا طولش میدی خب

0 ❤️

2019-04-24 15:34:10 +0430 +0430

سلام، خیلی وقت نبودم، ببخشید، حالا اینو فعلا داشته باشید. نشانه عشق مامانم به دوست پسرش ساسان


هیچی لذت بخش تر از این نیست که بده یه روز سخت بیای خونه و مامانتو در این حال ببینی























0 ❤️

2019-05-28 22:34:36 +0430 +0430

عالی بود دمت گرم خیلی حال کردم با این داستان های قشنگت باز هم بنویس

0 ❤️

2019-06-03 21:09:49 +0430 +0430

اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف

0 ❤️

2019-06-07 16:30:25 +0430 +0430

سکسی ترین سان کاکولد این سایتی با این پورنا و کپشنا. خیلی دوس دارم بچتیم باهم.

0 ❤️

2023-02-16 11:47:35 +0330 +0330

چرا عکس هاش بالا نمیاد

0 ❤️









تاپیک‌های تازه


‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «