مرده از سر کار میاد خونه و میبینه که دخترش توی تخت داره با ویبراتور حال میکنه. میپرسه: چکار داری میکنی؟ دختر جواب میده: توی چهار سال گذشته این شوهر من بوده!
چند روز بعد دختره میبینه پدرش توی تخته و ویبراتور اون رو هم فرو کرده توی ماتحتش! و داره آبجو میخوره.
دختر با گریه میگه: چه غلطی داری میکنی؟ پدر: من فقط دارم با دامادم یه آبجو میخورم! 😁
;) کدومش رو بیشتر دوست داشتی؟
دومی قشنگ تر بود
😁
😁 یه سوزش خاصی داره اولی! آدم دلش میسوزه واسه پدره!
🌹 خوشحالم که دوست داشتین! 🍺
😁 یه سوزش خاصی داره اولی!
نگرفتم چی شده سوژش رو نفهمیدم میشه بگی آرش خان 😁
اینکه بفهمی ۴ سال تمام دخترت با ویبراتور مشغول بوده و آنچنان قاطی کنی که اون ویبراتور رو فرو کنی تو ماتحت خودت… 😁
اون یک کم پیچیده میشه!
یک خانم متاهل میره پیش دکتر و میگه مدتیه که نمیتونه شوهرش رو ترغیب کنه که با اون سکس داشته باشه. دکتر یه تعداد قرص بهش میده و میگه هر وقت که میخوای سکس کنی یه دونه توی شامش بریز.
اون شب زنه 1 دونه قرص به شوهرش میده و اونها سکس خوبی داشتند. فردا شب اون 4 تا قرص به شوهرش میده و سکس بهتری داشتند. شب بعد اون 8 تا قرص توی غذای شوهرش میریزه و سکسشون فوق العاده بوده. پس خانمه تصمیم میگیره برای شب بعد تمام قوطی رو توی شام شوهرش خالی کنه.
فردای اون روز پسر زن به مطب پزشک میاد و میگه: دکتر! دکتر! تو با پدر من چکار کردی؟ مادرم مرده, خواهرم حامله است, کون من شدیدا در میکنه! و پدرم همینطور راه میره و میگه: گربه کوچولو, گربه کوچولو بیا اینجا! 😁
این دکتر اسمش چیه؟ یا این قرص ؟ قول میدم فقط یک دونه بخورم!
😁
↩ Cad
دقیقا!
ضمنا اگه تاپیک رو دوست دارین لطفا لایکش کنین چون به علت هک شدن سایت اکثر لایکها دیلیت شده اند!