در مورد فراماسون و شيطان پرستي چه ميدانيد؟؟؟

1392/04/28

سلام.اين تاپيك جاي مناسبي براي دوستان ضد خدا هست.مقاله اول رو ميذارم.اگر استقبال بشه ادامه ميدم

6594 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2013-07-19 05:10:16 +0430 +0430

اسطوره های ماسونی در مصر باستان

با توجه به تاثیر پذیری فوقالعاده جریان فراماسونری از اسطوره های مصر باستان برآن شدم تا مطالبی را در زمینه سیر تحول این اسطوره ها و تفکرات محاط و محیط حاصل از آن بر این جریان تهیه نمایم. اهمیت این مطلب تا جایی است که هم اکنون به عنوان مثال فراماسون ها ایزیس(ایسیس) را مادر معنوی خود می دانند و برای نمونه حتی در جریان ساخت مجسمه آزادی توسط فردریک آگوسته بارتولدی فراماسون ، بعد ها توسط خود ماسونها فاش می شود که این مجسمه که در ظاهر تندیس تائییس (معشوقه اسکندر مقدونی است) است با توجه به چهره مادر بیوه بارتلدی و به عبارتی بهتر مادر تمامی ماسونها (ایسیس) ساخته شده است که البته نمادهای ماسونی فراوان دیگری نیز در آن به چشم می خورد که در مقاله ای دیگر مفصلا به آن خواهم پرداخت. و یااینکه نماد چشم جهان بین که از سمبلهای اصلی فراماسونری است و هم اکنون شما آنرا بر فراز هرم 13 طبقه بر روی یک دلاری آمریکا می بینید همان چشم خدای خورشید مصریان “را” است.
جا دارد از “آریارمنا ا. پریان” تشکر ویژه نمایم چراکه در تهییه مطالب تاریخی جستاری که پیش رو دارید از نوشته های ایشان بهره جسته ام. از دانش دوستان عزیز خواهشمندم که ریز بینانه تر به این مقاله بنگرند تا برایشان نیک روشن شود که چه گونه تفکرات بسیار بسیار ابتدایی و خرافی مردمانی قدیمی هم اکنون قالب اصلی فکری فراماسونری و صهیونیزم می شود ، و چگونه یهودی بیابانگرد و مسحور تمدن مصر باستان این اندیشه های اساطیری را سالها و سالها با خود حفظ می کند وفراماسونری که میراث و چکیده اندیشه کابالا و یهود است امروز سردمدار نظام فکری فرهنگی و حتی دینی جهان می شود. (با تشکر علی اکبر رائفی پور).
با وجود اینکه برخی خاستگاه “را و یا رع"خدای خورشید را شهر لونو در مصر می دانند ولی در واقع تنها مردم شهر لونو نبودند که به خدای خورشید خود"را”(RA) می بالیدند. زیرا در همان روزگاران مردم شهری دیگر بنام «خمنو» (Khemenu) می گفتند که اندیشه خدای خورشید (را) از آنجا آغاز شده و پیش تر این اندیشه به شهر لونو رفته است. زیرا در لونو سرور خدایان آن شهر نخست «آتوم»(Atum) بود نه را ، و پسان تر بود که اندیشه «را» با او درآمیخت و او را «آتوم- را» (Atum-Ra) خواندند. به دیگر سخن منطقه های گوناگون مصر که به آنها «نوم» (num) می گفتند، هریک دارای داستانهای اسطوره ای ویژه برای خود بوده و هریک از آنها دارای گروه یا خانواده ای از خدایان بود . که البته به مرور زمان در هم آمیخته می شوند و خدایانی بعضا ترکیبی به وجود می آیند و جالب تر اینکه حتی در مواردی مانند حمله هیکسوسهای آسیایی به مصر ، برخی خدایان کاملا ماهیت خود را از دست داده و دچار استحاله می گردند برای نمونه می توان به ست اشاره نمود که در ابتدا خدایی محبوب بود ولی بعدها سمبل شیطان و حتی نماد ضد ایسیس و هروس خدایان محبوب مصریان گشت. به هر روی شهر لونو پایتخت آیین های گروهی از خدایان بود که به آنها «گروه خدایان 9 گانه»(Ennead) می گفتند و سرور آنها همان آتوم بود. خمنو جایگاه «گروه خدایان 8 گانه» (Ogdoad) بود و سرور آنها «توت»(Thoth) خدای ماه نام داشت. در این شهر بود که داستان پیدایش «را» پدیدار شد اما این داستان پسان تر به لونو برده شد. در «الفانتین» گروهی سه تایی را می پرستیدند که سرور آنها «خنوم» (Khnum) خدای برآمدن و سرریزی آب بود و او را چون انسانی با سر قوچ نمایش می دادند. سرور خدایان شهر «تب» یا تبس (Thebes) «آمون» (Amun) خدای هوا و دم زندگی بود و سرور خدایان شهر «ممفیس» (Memphis) «پتاه» (Ptah).
پس می توان گفت که هر ناحیه ای در سرزمین مصر دارای باورها و خدایان ویژه خود بود.
اما در میان این شهرها و گروه خدایان، پسان تر آیین های خورشید در شهر لونو و آیین پرستش زمین در ممفیس از ناموری ویژه ای برخوردار گشتند. در شهر ممفیس بود که پتاه با «تانن» (Tanen) خدای زمین آن شهر درآمیخت و از آن پس آنرا «پتاه-تانن» Ptah-Tanen می خواندند. باور بر این بود که او آفریننده جهان بوده و سروری است که سرش در آسمان و پاهایش تا جهان زیرین (Duat)کشیده شده است. می گفتند او نخست بر تختی نشست و دو سرزمین (مصر بالا و مصر پایین) را آفرید. پس باور کردند که او بر کوه آسمانی بزرگی که از آبهای نخستین (نو) برآمده، نشسته است. پرستشگاه این خدای مصری در شهر ممفیس «هوت کاپتاه» (ساختمان روان پتاه) نام داشت و این نام همان است که یونانیان آنرا برداشته به سرزمین مصر گفتند و همان است که امروزه Egypt خوانده می شود.
چنین به نظر می رسد که باور شرکی خورشید پرستی نخست درمیان خانواده پادشاهی و درباریان پذیرفته شد. شاهزاده ای را که در آینده پادشاه می شد «پسر را» می خواندند که این نام از روزگار پادشاهی میانه (2375-1800 پ.م) به خود پادشاه گفته می شد. پس فرعون فرزند خورشید در سرزمین مصر خوانده می شد.
گذشت روزگار نشان داد که مصریان به پرستش خورشید و نگاه به “را” گرایش داشته و آنرا از دیگر خدایان شرکی برتر می دانند. بزرگترین انگیزه برای گرایش به خورشید روشنایی بخش بودن شگفت انگیز آن و دلیل دیگر گردش پیاپی آن در آسمان بود. می پنداشتند نیرویی آسمانی است که خورشید را در آسمان می راند و اینکه خورشید هر بامدادان از شرق برآمده و در غرب فرونشسته و هیچگاه باز نمی ایستد، برای آنها سخت شگفت آور بود.اینکه چگونه خورشید در غرب غروب می کرد و صبح دیگر در شرق بر می آمد برایشان شگفت بود ، چه کسی بود که خورشید را دوباره به مشرق باز می گرداند ؟ مسیر بازگشت از کجا بود؟ چرا اصلا می بایست همیشه این مسیر تکرار می شد؟ چرا خورشید همیشه در آسمان نمی ماند؟ چرا روزها کوتاه و بلند می شد؟ اینها و دهها سوال دیگر زمینه بوجود آمدن داستان ها و در پس آن اسطوره هایی شد که تا امروز گریبانگیر آن خرافات محض هستیم . به هر روی پنداشتند خورشید نیرویی زنده و اندیشمند است و کسانی در آسمان آنرا می گردانند. پس آرام آرام چون بسیاری از مردمانی که برای دسترسی به آب در کنار رودخانه ها یا کرانه دریاها می زیستند(جایی که اکثر تمدن های بزرگ شکل گرفته است)، پنداشتند که خورشید در قایقی نشسته و کسانی همراه او هستند که آن قایق را در آسمان می گردانند.

0 ❤️

2013-07-19 05:15:04 +0430 +0430

0 ❤️

2013-07-19 05:16:19 +0430 +0430

من دوس دارم بدونم درباره كروهايي كه جمع ميشن
جيكاراي ميكنن
عقايدشون جيه
برا جي جمع ميشن
تو مهمونياشون
اصلا كلا اين جور كروها رو دوس دارم
دوس دارم درباره اشون بدونم ببينم

0 ❤️

2013-07-19 05:17:58 +0430 +0430

بچه ها نظر بديد تا ادامش بدم.مورد بسيار جالبي هست كه حتي فكرش هم نميكنيد

0 ❤️

2013-07-19 05:20:41 +0430 +0430

[quote=…Dabell…]من دوس دارم بدونم درباره كروهايي كه جمع ميشن
جيكاراي ميكنن
عقايدشون جيه
برا جي جمع ميشن
تو مهمونياشون
اصلا كلا اين جور كروها رو دوس دارم
دوس دارم درباره اشون بدونم ببينم[/quote]

تاپيك رو دنبال كن اگر بازهم به چيزي كه دوست داشتي نرسيدي بهت سريال معرفي ميكنم كه كامل توجيح بشي

0 ❤️

2013-07-19 05:23:55 +0430 +0430

این قایق خورشیدی هر بامداد از شرق برمی خاست و شامگاهان در غرب فرو می رفت. پس درباره این گردش پیاپی چنین پنداشتند که شبانگاهان خورشید در قایق خود از غرب به شرق در جهان زیرین (Duat) به پیش می رود و بامدادان دوباره برمی آید. وچون دیرینگی خورشید را باور داشتند و از پدران خود شنیده بودند که قرن هاست که این مسیر طی می شود ناخودآگاه قایق خورشید را «قایق میلیونها سال» نام نهادند.
«درود بر تو! ای تو که در قایقت جای داری، تو می گردی! تو می گردی! تو روشنایی را به جلو پخش می کنی، تو روشنایی را به جلو پخش می کنی! تو فرمان شادی را برای هزاران هزار مردم به مردمی که تو را دوست دارند می دهی…» (بخشی از کتاب مردگان)
«درود بر شما ای سروران که قایق سرور «میلیونها سال» را می کشید! (اشاره به خدایانی که در قایق همراه “را” بودند)که آنرا بر فراز آسمان جهان زیرین (Duat) می آورید که آنرا بر فراز «ننت» (Nent) که روانهای با (Ba) را برای تنها آمدن و ارواح آنها می سازد، گردش می دهید که با دستهایش پایه سکان را گرفته است و آنرا به راه مستقیم پیش می برد که پاروهای شما را سخت در دست گرفته است. شما دشمنان را می کشید. پس قایق شادی خواهد کرد و خدای بزرگ در راهش با آشتی و آرامش می گذرد.» (بخشی از کتاب مردگان)
پس را سرور خورشید در قایق میلیونها سال تنها نبود و سرورانی گرداگرد او در قایق بودند. همچنانکه فرعون دارای دربار، همراهان، اندرزگویان و… بود و مصریان «را» را سرور خدایان شرکی خود می دانستند. پس چنین اندیشیدند که" را " در قایق خورشید چون فرعون بر تخت نشسته و خدایانی دیگر چون درباریان گرداگرد او هستند. از میان این همراهان در قایق خورشیدی، «توت» (Thot)خدای ماه از دیگران برجسته تر بود که ویژگی او بسیار مرموز است. نقش او در این قایق، کردارهایش و سخنانی که در اسطوره های مصری از زبان او گفته شده و نیز نیایش های بسیار به او نشان می دهد که مصریان در روزگاران بسیار دور و پیش از نگاه به خورشید، به راستی او را می پرستیدند. توت سرور خدایان شهر «خمنو» (Khemennu) بود و از آنجا که پسان تر یونانیان او را با «هرمس»(Hermes) خدای خردمندی خود یکسان پنداشتند.
لذا نام این شهر(خمنو) را در نوشته های خود به «هرموپولیس»(Hermopolis) یا شهر هرمس برگرداندند.

0 ❤️

2013-07-19 05:28:38 +0430 +0430

دوستان نظري ندارن؟؟؟

0 ❤️

2013-07-19 05:31:06 +0430 +0430

ادامه بدید
مرسی

0 ❤️

2013-07-19 05:33:17 +0430 +0430

شگفت انگیز است که یکی از نامهای فرعون «سرور خمنو» بودکه به گونه ای برتری آشکار ماه را در روزگاری دیرین نشان می دهد. پسان تر با برآمدن آیین های خورشید بسیاری از ویژگیهای ماه به خورشید جابجا گشت و ماه (توت)را نخستین همراه و اندرزگوی او دانستند. او قلب و زبان «را» و ابزار سخنوری او بود. در اسطوره های مصری نقش او در ماجراهای پرآوازه مانند نبرد هوروس و ست و نبردهای کیهانی نیکی و بدی بسیار بنیادین و سرنوشت ساز است. پس او را چون اندرزگویی خردمند و داوری دانستند که فرمان سرنوشت ساز را در دادگاه می گفت. از این روست که مصریان باور داشتند پس از مرگ توت است که در دادگاه «دوات»(دنیای زیرین یا دنیای مردگان) درباره روانهای مردگان داوری نموده و آنها را نیکبخت یا بدبخت می کند.
چنین ویژگیهایی بود که او را نماد خردمندی مصریان ساخت. می گفتند او سرچشمه خرد و دانش است. چون خردمندی و دانشورزی نزد آنها نیز بسیار ارزشمند بود، پس باور داشتند دانشهای گوناگون چون ریاضیات، پزشکی و… از او سرچشمه گرفته است و پسان تر گفتند که گردش یکنواخت ستارگان در آسمان، دانش پادشاهی و فرمانروایی، روش خواندن و نوشتن و … همه از اوست. «ماه نو» نشان نمایش اندازه گیری زمان بود و او را بنیانگذار گاهشمار ماهی (تقویم قمری) خواندند که نشان می دهد گاهشماری دیرین مصریان ماهی بوده است نه خورشیدی!
از آنجا که توت در پیوند با ماه بود و پرنده لک لک سرزمین مصر بسیار دیده می شد، منقار بلند و خمیده این پرنده را نمادی از ماه نو پنداشته در هنر پیکره نگاری توت را چون مردی با سر لک لک نمایش دادند. گاهی نیز او را چون میمون مصری نمایش می دادند. زیرا این میمونها در شبانگاهان و با دیدن ماه آواهایی شگفت انگیز از خود در می آوردند و مصریان میان ماه و این جانور پیوندی می دیدند.

به قایق خورشید باز گردیم. همچنانکه توت با خردمندی و دانش خود در کنار «را» بود، «مات» (Maat) نیز که یک ایزد بانو بود، همراه «را» بود. مصریان باور داشتند که مات ایزد بانوی «سامان» و نظم بوده و پاسدار «راستی»، سامان، داد و سرشت نیک است. اوست که گردش ستارگان و دگرگونی فصلهای سال را در دست دارد و نگاه دارنده کردار مردم و نیز خدایان است. پس می گفتند که اگر مات نبود جهان به آشفتگی کشیده شده و اوست که هم اکنون از آشفتگی گیتی جلوگیری می کند به عبارتی بهتر او خدای نظم و قانون بود.
از آنجا که خردمندی(توت) و سامان (مات)دو بازوی اندیشمندی، سیاست و فرمانروایی است چنین پنداشتند که مات(زن) همسر توت(مرد) بوده و هردو در دوسوی «را» در قایق خورشید ایستاده اند و این قایق را در گردش آسمانی خود راهبری می کنند. پس چنان شد که فرعون را که پاسدار قانون و داد در سرزمین مصر بود، «دوستار مات» خوانده و قانون او را بنام پیروی از مات بکار می بردند.
اندیشه راستی و داد با کردار و رفتار مردمان در پیوند بود، پس مات که پاسدار راستی و داد جهانی است، کردارهای مردمان را در دید خود داشته و اوست که نشانگر سنجش ارزش راستی و درستی کردار مردمان در دادگاه جهان زیرین و پس از مرگ است. پس قلبهای مردگان در برابر «پر» مات (که نماد او بود) سنجیده شده و چنانچه سنگینی قلبها هم ارزش با سنگینی این پر بود روان مردگان از تاریکی و شوم بختی جهان زیرین رهایی می یافت و به روشنایی خورشید که رستگاری و خوشبختی بود می پیوست(قلبی که هم وزن پر ، و سبک بود). مات در هنر پیکره نگاری مصری چون زنی که بالهایش گشوده شده و گاهی پر شتر مرغ برسرش دیده می شود نمایش داده می شد.

0 ❤️

2013-07-19 05:36:45 +0430 +0430

[quote=hot man67]ادامه بدید
مرسی[/quote]

چشم.حتما

0 ❤️

2013-07-19 05:38:23 +0430 +0430

پس قایق خورشید بود که فرمانروایی آسمانی را در دست داشته و دایره زرین خورشید در آن جای دارد. دستاورد اندیشه قایق خورشیدی، پیوند آن با فرمانروایی فرعون در مصر بود(حکم رانی). دستاوردی دیگر گسترش پیوندی ژرف درباره این قایق خورشیدی در باورهای دینی مصریان باستان بود(دین مداری). اندیشه رهایی از تاریکی جهان زیرین (تاریکی) و پیوستن به روشنایی بی پایان خورشید و رستگاری همیشگی، امید هر مصری بود. همچنانکه بالاتر نوشتیم توت و مات که همراهان خورشید در قایق بودند، در آشکار ساختن سرنوشت روان مردگان دست داشتند. چنین شد مصریان که خوشبختی و رستگاری را در رسیدن به دشت خورشیدی «آالو» (Aalu) در شرق آسمان می دانستند، جهان زیرین را جایگاه تاریکی دانسته و آرام آرام اندیشه رویارویی و جنگ روشنایی و تاریکی را پرورش دادند.
پس چنین پنداشتند که جانوران خزنده و ترسناک که در مصر به فراوانی دیده می شد، نماد تاریکی و پلیدی هستند و ریشه آنها در جهان زیرین است. مصریان در این باره داستانها و اسطوره های فراوانی درباره خوشبختی روانها و رسیدن به خورشید یا بدبخت شدن آنها با ماندن در جهان تاریکی نوشتند.
از آنجا که خورشید هرشب جهان را با گذر از جهان زیرین دور می زد و جهان زیرین جایگاه تاریکی و بدبختی بود، پس قایق خورشید می بایست با این بدبختی ها و پلیدی ها روبرو شده و سرنشینان آن با آنها به نبرد بپردازند. چنین بود که اندیشه نبرد پی در پی روشنایی و تاریکی به آرامی پرورده شده و داستانهای فراوانی درباره آن ساخته شد که نامدارترین آنها در «کتاب دروازه ها» نگاشته شده است. می گفتند که قایق خورشیدی در گذر از جهان زیرین با سوسمارها، مارهای بزرگ، شیرهای درنده و حتی خرسها روبرو شده و
همراهان خورشید هریک می بایست به این جانوران پلید بجنگند

0 ❤️

2013-07-19 05:42:09 +0430 +0430

در اینجا ذکر نکته ای را ضروری می دانم و آن اینکه خوانندگان این جستار مستحضر هستند که ماری که دم خود را گاز گرفته(تصویر بالا) و دایره ای تشکیل داده است از نماد های اصلی فراماسونری، خصوصا بهایت و شیطان پرستی است و ریشه در همین اندیشه دارد که در ادامه مفصلا در باره آن سخن خواهم راند.(در باره بهائیت باید اشاره نمود که خیل کثیری از گروندگان به آیین بهائیت یهودیانی بودند که به علت مسئله anti Semitism که در مقاله یهود ستیزی مفصلا در باره آن توضیح دادم به این آیین جدید گرویدند و توطئه ای بزرگ را علیه دین اسلام و میهن عزیزمان ایران پی ریزی نمودند) .
به قایق “را” باز گردیم . مردمان کهن مصری ( پدران تفکرات فراماسونری) می پنداشته که قایق خورشیدی در هریک از 12 بخش جهان زیرین با ماجراهایی ترسناک روبرو می شود و سرنشینان این قایق هستندکه از «را» پاسداری کرده جان او را پاس می دارند. چنین اسطوره های خورشیدی که در مصر باستان برای این قایق نگاشته شد آدمی را به یاد اسطوره های مردمان دیگر چون «هفت خوان» رستم ایرانی یا «سفر هرکول» در داستانهای یونانی می اندازد که این داستانها نیز به احتمال بسیار ریشه در باورهای خورشیدی مردمان خود داشت. در کل خورشید چه برای کشاورزان و چه دامداران مظهر برکت محسوب می شد و نبود آن شب را که سراسر تاریکی و ظلمت بود به دنبال داشت در این مرحله ماه تنها امید مردمان در شبهای ظلمت بار بود و این نیز فلسفه زایش خدایی به نام خداوندگار ماه در تمدنهای گوناگون گشت .

0 ❤️

2013-07-19 05:44:03 +0430 +0430

اوج نبرد قایق خورشیدی، نبرد با ماری سهمگین و سترگ بنام «آپپ» (Apep) بود که می پندارند داستانش در روزگار پادشاهی نوین مصر (1580-1100 پ.م) نگاشته شده است. ریشه یابی نام آپپ هنوز جای گفتگوی فراوان دارد و بسیاری از مصرشناسان گفته اند که از واژه مصری pp (خزیدن) برگرفته شده است. برخی اسطوره ها می گویند آپپ ماری بوده که درازایش بیش از 16 یارد بوده(بیش از 14 متر، هر یارد معادل 0.9144 متراست) و سرش از سنگ چخماق ساخته شده است. این داستان خواننده را به یاد اسطوره هوشنگ پادشاه ایران می اندازد که چون می خواست ماری بزرگ و سیاه را با سنگی بزرگ بزند، سنگ به سنگی دیگر خورد و از برخورد این سنگها درخششی پدیدار شد که آتش از آن برخاست.شایان ذکر است همانطور که در مقاله" یهود و نقش آن در انیمیشن " در باره نقش فرهنگ سازی یهود از طریق رسانه وخصوصا انیمیشن ها و کارتونهای کودکان توضیح دادم ، یاد آوری میکنم که به عنوان مثال در انیمیشن مگ مگ و دوستان شما دقیقا نام PP را بر روی جانور خزنده این انیمیشن می بینید.
بی شک تاثیرات متقابل ایران خصوصاً عهد هخامنشی و یهود بر کسی پوشیده نیست و اهمیت مطلب تا آن حد است که جستاری جدا گانه را می طلبد، به هر حال مصریان آپپ را خدای تاریکی و آشفتگی کیهانی و نماد بدی دانسته و او را دشمن روشنایی، نیکی، خردمندی (توت) و سامان (مات) می دانستند. پس او سرور دشمنان “را” خدای خورشید بود. او را مانند جانوری ترسناک مانند مار بزرگ، سوسمار و در سالهای واپسین چون اژدهایی سهمگین پنداشته و او را گاهاً «ماری از نیل» و «سوسمار بدی» می نامیدند.
«درود بر تو ای “را”، تو که با تابندگی پرتوهای خود درخشان هستی، هنگامیکه تاریکی در چشمان آپپ است.
درود بر تو ای را، نیکی از آن توست هنگامیکه آپپ در بدی خود فرو رفته است.» (از نوشته های پرستشگاه ادفو)

0 ❤️

2013-07-19 05:48:08 +0430 +0430

بچه ها اگر علاقه داريد نظر بديد تاپيك بالا بمونه

0 ❤️

2013-07-19 05:55:39 +0430 +0430

البته اين رو هم بدون اونها به سمت بردگي رفتن نه به سمت ازادگي.جوري برنامه ريزي شده كه يهود وصهيونيسم كل دنيارو صاحب بشن تا فرمانروايي سليمان نبي رو پايه گذاري كنن و از خاورميانه سوريه و ايران تكميل نشده اين پازل بودن كه الان سوريه رو هم بايد پايان يافته بدونيم و فقط ايران داره با اين موضوع ميجنگه

0 ❤️

2013-07-19 05:57:24 +0430 +0430

ظاهرن اطلاعرت خوبى دارى…
ممكنه يه توضيح راجع ب برج هاى جهان بدى?
خصوصا برج ساعت عربستان ك درست كنار كعبه واقع شده…
ممنون از تاپيكت…

0 ❤️

2013-07-19 05:57:50 +0430 +0430

از شنبه تا چهارشنبه ساعت 18 شبكه مستند داره يه مستند توپ راجع به اينا ميزاره به اسم فرقه‌هاي سري
تكرارشم 23:15 و 7 صبحه
خيلي باحال بود تا حالا 5 قسمتش رفته 8 تا ديگش مونده

من خودم خيلي حال كردم شما هم ببينيد

0 ❤️

2013-07-19 06:01:14 +0430 +0430

از اونا بكو

0 ❤️

2013-07-19 06:03:33 +0430 +0430

[quote=power.priz]ظاهرن اطلاعرت خوبى دارى…
ممكنه يه توضيح راجع ب برج هاى جهان بدى?
خصوصا برج ساعت عربستان ك درست كنار كعبه واقع شده…
ممنون از تاپيكت…[/quote]
اي كمي اطلاعات دارم.در كل زمين تنها مكاني كه سايه هيچ چيز نبايد روش بيفته كعبه يا همون خانه خداست.وهابيت كه همه ميدونن چه جور فرقه ايي هستم و بزرگشون كه پادشاه عربستان هست با امريكا و دوست عزيزمون جرج بوش يكي از فعالان بزرگ و ناجي فراماسون دست به يكي كردن براي ساخت ساعتي كه سايه روي خونه خدا بندازن.برنامه ريزي جوري بود كه فقط 1 دقيقه اين اتفاق بيوفته كه در اون زمان برنامه ريزي شده اسمون ابري شد و تمام برنامه هاشون بهم خورد

شكر خدا

0 ❤️

2013-07-19 06:10:38 +0430 +0430

[quote=…Dabell…]از اونا بكو[/quote]
به اونهام ميرسيم.عجله نكن دوست من

0 ❤️

2013-07-19 06:20:50 +0430 +0430

اين ادعاي من نيست.ادعاي زايونيسمه كه ميگه همه چبز به وسيله شيطان برنامه ريزي ميشه.

معنيه اين عكس چيه؟؟؟

0 ❤️

2013-07-19 06:24:25 +0430 +0430

درود بر تو ای را، نیکی از آن توست هنگامیکه آپپ در بدی خود فرو رفته است.» (از نوشته های پرستشگاه ادفو)

ریشه باور مصریان به آپپ به هزاره پنجم پ.م می رسد. در نگاره هایی که از آن روزگار برجای مانده است، ماری در حال یورش به یک قایق (که می تواند قایق خورشیدی باشد) دیده می شود. در نوشته های دیرین مصری نیز چون «نوشته های اهرام» و «نوشته های تابوت» و … از دشمن «را» بنام آپپ نام برده شده است. مصریان می پنداشتند آوایش بسیار بلند و ترسناک است و گاهی او به آسمان روز نیز رخنه می کند. هنگامیکه آذرخشها در آسمان ابری پدیدار می شوند،‌ چنین می پنداشتند که آپپ به جهان بالا یورش برده در نبرد با خورشید است. هنگام خوشید گرفتگی می گفتند آپپ به پیروزی دست یافته و پس از پایان خورشید گرفتگی باور می کردند خورشید دوباره بر او چیره شده است. کاهنان هنگام آذرخش آسمان و نیز خورشید گرفتگی تلاش می کردند طلسم های جادویی بکار برده و مردم باهم فریاد می زدند تا او را از آسمان روز برانند.

آپپ هنگام گذشتن قایق خورشیدی از جهان زیرین در بخش هفتم آسمان(این آسمان 12 قسمت داشته است) برخاسته تا این قایق را خرد کرده و در دهان خود فروبرد. در این نبرد آپپ چون ماری سهمگین برای فروخوردن «را» به دور او می پیچد اما همراهان «را» در برابرش برخاسته با خنجر به او می زنند تا سرانجام بر او چیره شوند.(خوب دقت کنید هنگامیکه ماری به دور خورشید که گرد است بپیچد گویا با بدن خود دایره ای تشکیل داده است بعد ها با حذف خورشید از میان این دایره ، نماد ماری که دایره ای را با بدن خود تشکیل داده بود سمبل فراماسونری،بهائیت و شیطان پرستی نوین شد).

0 ❤️

2013-07-19 06:26:23 +0430 +0430

عذر خواهي ميكنم.تايپ اشتباهي بود.بله جرج واشنگتن.در ضمن اخرين قسمت پست قبلي رو با دقت بخون ببين در مورد بهاييت و شيطان پرستي چي ميگه

0 ❤️

2013-07-19 06:29:41 +0430 +0430

توضیح عکس: قایق میلیونها سال که در این نگاره “را” در وسط و نیزه به دست و “توت خدای ماه” به شکل لکلکی در جلو قایق نشان داده شده است. البته در این تصویر اثری از “مات” و یا “ست” و دیگر خدایان مشهور دیده نمی شود،البته مشاهده می فرمایید که قایق میلیونهاسال همراهان دیگری در انتهای قایق دارد).

ایزیس(ایسیس خدای محبوب و مادر معنوی ماسونها) نیز که یکی از همراهان قایق خورشیدی است جادویی دیگر بکار بسته یورش آپپ را بی اثر می سازد. سرانجام این ستیز، پیروزی خورشید بر مار آپپ بوده و خورشید به راه خود در جهان زیرین ادامه می دهد و از مشرق دوباره طلوع می کند.

نبرد با آپپ نامدارترین بخش گردش خورشید در زیرزمین است. هریک از بخشهای دوازده گانه خود داستانی برای خود دارد. نبرد با خدای سوسمار (Sokar) ، «سبااو» (Sebau)، ماری که پیوسته آتش از دهانش بیرون می زند، مارهای آبی خشمگین و … که هرکدام در بخشهای گوناگون دوازده گانه بوده و به قایق خورشیدی یورش می برند.

«ای تو ] را[ ، با من در آشتی باش، بگذار به زیباییت خیره شوم، بگذار بر فراز زمین گردش کنم. بگذار نادانان را از میان بردارم. بگذار مار «سبااو» را به دو نیم تقسیم کنم. بگذار آپپ را در هنگامیکه در بالاترین نیرو و زورمندی است بکشم …»

در پایان این گردش شبانگاهی قایق خورشیدی در دوازدهین بخش دوباره زاده شده درون ماری می رود که نامش «زندگی آسمانی» است و سرانجام مانند یک سوسک بیابانی (خپرا) در سپیده دم از شرق برمی آید از زاویه ای دیگرسوسک بیابانی و یا سوسک سرگینی(ساکرب) نماد تناسخ و بازگشت دوباره هستند که دلایل بسیاری برای چنین تصوری وجود دارد ولی به عقیده حقیر سوسکها که در قبرستانها بسیار دیده می شدند و از جنازه مردگان مردم عادی که مومیایی نمی شدند تغذیه می کردند این تصور را در ذهن بازماندگان به وجود می آوردند که امواتشان به شکل سوسک به دنیا باز گشته اند واین همان تناسخ است و یا اینکه سوسک سرگینی فضولات را دوباره به چرخه طبیعت باز می گرداند. از دیگر سو همان طور که عرض کردم در دوازدهین بخش قایق میلیونها سال دوباره زاده شده درون ماری می رود که نامش «زندگی آسمانی» است باید توجه داشت که مار در تفکر مردم مصر علاوه بر مواردی که ذکر شد نماد بازگشت ،رجعت وتناسخ نیز هست و آن به دلیل پوست اندازی مار و زندگی دوباره این حیوان در دیدگاه مردمان کهن آن سرزمین است. فراموش نشود که مار نماد پادشاهی (مار کبری) ، حراست ( داستان نگهبانی مار از گنج) و جادو(هیپنوتیزم شکار توسط مار) نیز می باشد.

0 ❤️

2013-07-19 06:34:39 +0430 +0430

این گردش پیاپی شامگاهی در جهان زیرین نشانگر نبرد پیاپی خورشید با مارها و جانوران تاریکی و نبرد همیشگی روشنایی و تاریکی بود. مصریان باور داشتند آن هنگام که پس از فرونشستن خورشید در غرب،‌قایق آن به جهان زیرین می رفت، روان مردگان که چشم به راه آمدن خورشید بودندگرداگرد این قایق آمده تا به خوشبختی بپیوندند. اما تنها آنهایی می توانستند سوار قایق روشنایی شوند که یک جادوی ویژه بدانند. آن مردگانی که پس از گذر قایق در جهان زیرین نمی توانستند به آن برسند به سوگواری پرداخته و چشم به راه می ماندند تا دوباره قایق خورشید را دیده به امید اینکه بتوانند به آن راه یابند.

چنین اسطوره هایی نشان از باور دینی مصریان به نبرد خورشید در تاریکی و پیروزی آن داشت. همچنین گذشته از دیدگاه آیینی، این داستان نماد پادشاهی فرعون بر دو سرزمین مصر بالا و پایین و پیروزی او بر دشمنان مصر بود. فرعون نمایانگر «فرزند را» در روی زمین بود و صرف بودن او در پادشاهی نشان پیروزی او بر دشمنان مصر بود.

از همین روی است که با گذشت زمان بیشترین خدایان در گوشه و کنار مصر گرداگرد «را» خدای خورشید آمدند که خود نمایش یگانگی سرزمین های مصر بالا و پایین بود. پس با گذشت زمان چنان شد که ایزد بانوهای پاسدار مصر پایین و بالا ، «وجت» (Wadjet) و «نخبت» (Nekhbet) در قایق خورشیدی همراه «را» نشان داده شده و آنها را نیز پاسدار و پشتیبان فرعون خواندند.

وجت(آدجت) ایزد بانوی نگهبان پادشاهی بود. پسان تر (در هزاره سوم پ.م) او را چون مار کبرایی نشان می دادند که به دور تاج او پیچیده بود. درست همچنانکه باور داشتند به دور دایره خورشید نیز پیچیده است و از آن پس آنرا «ایارت» (Iaret) یعنی «مار کبرای پرورش یافته» خواندند.

نزد مصریان مار کبرای پرورش یافته نمادی از نیروی پادشاهی و توان آسمانی بود. می پنداشتند این مار کبرا پشتیبان دلتای نیل و نیز سراسر مصر پایین است. چون به نیروی شگفت انگیز چشم مار در هیپنوتیز کردن شکار خود پی بردند، چشم مار ایارت را نمادی از پادشاهی فرعون و سپس نیرویی آسمانی و چشم ماه و خورشید پنداشتند. از آن پس «چشم را» نمادی از تیز بینی و دور اندیشی و نیز نیروی آسمانی و شگفت انگیز «را» برای از کار انداختن توان دشمنان بود. از اینرو می پنداشتند از «چشم را» است که پرتو کور کننده و نابود سازنده به بیرون پخش شده و دشمنان خورشید را نابود می کند. آنگاه چون هاتور که ایزد بانوی راه شیری و سپس آسمان بود به مانند گاوی ماده نمایش دادند، چشمان این گاو ماده را همان چشم را می دانستند. پسان تر با برآمدن آیین های «هوروس» خدای آسمان و یکی شدن او با «را» این چشم را «چشم هوروس» خواندند و اینگونه بود که تک چشم نحس فراماسونها با عنوان چشم جهان بین از میان داستانهای خرافی و کودک مابانه مصریان زاده شد.

0 ❤️

2013-07-19 06:36:30 +0430 +0430

توضیح عکس:عکس بالا تصویر “را” خدای خورشید است و خورشید نارنجی رنگی که بر روی سرش قرار دارد به علت وجه تسمیه آن است،اگر خوب دقت کنید گرداگرد خورشید مار کبرایی پیچیده که به عقیده حقیر بازتاب افسانه نبرد “را"با مار"آپپ” است.جالب اینکه مصریان اندکی بعد این دشمنی را فراموش کرده و از آنجاکه آپپ روی سر "را"جای دارد تاج پادشاهی فراعنه نیز با همین نماد ساخته می شود و مار نماد پادشاهی و استیلا و دچار استحاله ای ۱۸۰ درجه ای می شود. اینکه سر خود "را"سر شاهین است به علت آمیختگی هروس با "را " است یعنی در این جا نیز هروس که به قولی پسر و به قولی دیگر نوه “را” است ، خود او می شود!!! در ضمن پیچیدن مار به دور خورشید بنیاد فکری پیدایش نماد “تئوصوفی” که نماد ماسونها، بهائیان و شیطان پرستان است می شود).

0 ❤️

2013-07-19 06:43:38 +0430 +0430

خوبه ولی هرجا برید بیشتر گیرت نمیاد چون خود ماسون ها این اطلاعات پخش کردن تا از چیزای مهمتری محافظت کنن …

ما مردم ایران هم تا یکی ی حرفی میزنه زرت میگیم ماسون و شیطان پرسته
چشم ها رو باید شست ;)

0 ❤️

2013-07-19 06:46:40 +0430 +0430
این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و…. است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی » اثرSean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است : « این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلث کوچک درست شده است که معرّف عدد ۶۶۶ می باشد. » این عدد در بین مسیحیان و نیز شیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichristمی باشد. هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود.در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. »
0 ❤️

2013-07-19 06:48:32 +0430 +0430

[quote=Black lion]خوبه ولی هرجا برید بیشتر گیرت نمیاد چون خود ماسون ها این اطلاعات پخش کردن تا از چیزای مهمتری محافظت کنن …

ما مردم ایران هم تا یکی ی حرفی میزنه زرت میگیم ماسون و شیطان پرسته
چشم ها رو باید شست ;)[/quote]

يعني ميخواي بگي اونايي كه حتي عكس واقعيه مسجد الاقصي وبيت المقدس رو جابه جا به مردم نشون ميدن اومدن مكتب ضد فراماسون راه انداختن؟؟؟

0 ❤️

2013-07-19 06:54:54 +0430 +0430

[quote=Ashenaye man][quote=Black lion]خوبه ولی هرجا برید بیشتر گیرت نمیاد چون خود ماسون ها این اطلاعات پخش کردن تا از چیزای مهمتری محافظت کنن …

ما مردم ایران هم تا یکی ی حرفی میزنه زرت میگیم ماسون و شیطان پرسته
چشم ها رو باید شست ;)[/quote]

يعني ميخواي بگي اونايي كه حتي عكس واقعيه مسجد الاقصي وبيت المقدس رو جابه جا به مردم نشون ميدن اومدن مكتب ضد فراماسون راه انداختن؟؟؟[/quote]

ی سوال شاید جالب : فراماسون یا همون فری ماسون معنیش چیه دوست عزیز

0 ❤️

2013-07-19 06:55:28 +0430 +0430

قرار نيست كسي شيطان پرستي رو رواج بده.الان به دوستمون توي خصوصي گفتم زايون يواش يواش داره توي همه چيز ما نفوذ ميكنه.ما نميفهميم.اين بايد روشن بشه

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «