سلام به همگی
دوستان بین شما چن نفر تونسته مچ مامان باباشو لحظه سکس کردن بگیره اگه کسی دیده تعریف کنید برامون هم جنبه فان داره هم جنبه سکسی
فقط ذکر جزئیات فراموش نشه
خسته نباشی مالوندن که الان یچیز عادیه
بمال بماله
من دیدم یادش بخیر خیلی حال داد دو بار ابم اوند تا حالا مادرم رو ندیده بودم اونطوری حرف های سکسی هم میزدن
فضول خان ???
من هفت هشت باری دیدم
بچه بودیم خونه کوچیک بود من جلوی در اتاق میخوابیدم , یک بار نصفه شب از سرو صدا پا شدم دیدم صدای ناله ی مامانم میاد یواشکی تو هال رو نگاه کردم دیدم مامان و بابام لختن و بابام خوابیده روی کمر مامانم( داشت از کون میکرد) . اون موقع من 10سالم بود و خوب مامان بابام جوون بودن و انرژی زیادی داشتن
دیگه فهمیده بودم هر شب که اینا تو اتاق نمیخوابن برنامه دارن و اون شب منم بیدار میموندم تا سکسشونو ببینم
قشنگترین قسمتش جایی بود که کترشون تموم میشد و مامانم بلند میشد همونجوری لخت میرفت دستشویی و میرفت آشپزخونه آب میخورد میتونستم کس و کون تپلشو و سینه هاشو کامل و با زاویه خیلی خوب ببینم
من با اینکه الان زن دارم و همه جوره هم سکس داریم، ولی زنم اصلا به اندازه مامانم حشری نبود. هنوز آه کشیدنش تو گوشمه. جالبه که اصلا رعایت نمیکرد ما تو اتاق خواب بودیم!!
بابا ۱۳۱۹ مامانم ۱۳۲۰ متولد شدن
بچه که بودم یکبار رفتم خونه در اتاق خواب قفل بود ، صدای آروم صحبت کردنشون میامد که مامانم میگفت یکی آمد بسه دیگه
آمدن بیرون داشتن لباس مرتب میکردند
بابام تو جوونی عالم و آدم رو کرده و فامیل ازش خاطره زیاد تعریف میکنن ، الان دیگه راه بزور میره چه برسه کس بکنه
دهن سرویس تو گوشی بابات سرک میکشی :D
خخخخ فیلم سکسی درست کردن پس
آمدن بیرون داشتن لباس مرتب میکردند
بابام تو جوونی عالم و آدم رو کرده و فامیل ازش خاطره زیاد تعریف میکنن ، الان دیگه راه بزور میره چه برسه کس بکنه
دود از کنده بلند میشه
آمدن بیرون داشتن لباس مرتب میکردند
بابام تو جوونی عالم و آدم رو کرده و فامیل ازش خاطره زیاد تعریف میکنن ، الان دیگه راه بزور میره چه برسه کس بکنه
دود از کنده بلند میشه
دیگه خاکستر شدن والدین
آمدن بیرون داشتن لباس مرتب میکردند
بابام تو جوونی عالم و آدم رو کرده و فامیل ازش خاطره زیاد تعریف میکنن ، الان دیگه راه بزور میره چه برسه کس بکنه
دود از کنده بلند میشه
دیگه خاکستر شدن والدین
خخخخ
آمدن بیرون داشتن لباس مرتب میکردند
بابام تو جوونی عالم و آدم رو کرده و فامیل ازش خاطره زیاد تعریف میکنن ، الان دیگه راه بزور میره چه برسه کس بکنه
دود از کنده بلند میشه
دیگه خاکستر شدن والدین
این چه حرفیه میزنی آخه
یه کم قبل حرف زدن فکر کنیم باو
آمدن بیرون داشتن لباس مرتب میکردند
بابام تو جوونی عالم و آدم رو کرده و فامیل ازش خاطره زیاد تعریف میکنن ، الان دیگه راه بزور میره چه برسه کس بکنه
دود از کنده بلند میشه
دیگه خاکستر شدن والدین
این چه حرفیه میزنی آخه
یه کم قبل حرف زدن فکر کنیم باو
موافق
به به
دیدم ولی زیاد واضح نبود منم سنم کم بود .الان هم که دیگه همه راحتن
تا دلت بخواد دیدم ولی هیچوقت دیدن اولین سکسشون یادم نمیره دوم راهنمایی بودم برنامه ورزش و مردم یکشنبه شب ها اونموقع پخش میکرد بابام هی میگفت بخواب دیگه منم تشنه دیدن فوتبالهای خارجی ک از آیتم های آخر این برنامه بود بالاخره با چند بار تذکر بابام خوابیدم یه نیم ساعتی نگذشته بود ک دیدم بابا و مامانم نفسشان تندتر شد خوب دقت کردم دیدم بابام داره تلمبه میزنه خیلی ترسیدم اولش ولی بعدش کم کم جرات پیدا کردم و بعد چند بار دیدن لحظه شماری میکردم ک ببینم هرسکسی ک داشتن معمولا هم یک شب درمیان میکردن
این تاپیک و بیارین بالا ببینیم چخبره بعد دو سال😀
ای وای
یادش به خیر من همه چی از مامان بابام هم دیدم و هم شنیدم.چه سکسای خفنی چه آه اوهی چه کوس و کونی چه اسپنکی
اولین بار 14 سالم بود رفته بودیم مسافرت نوشهرسوییت گرفته بودیم ظهر خواستیم بخوابیم مامان و بابا رفتن تو آشپرخونه خوابیدن
من به صدای نفس نفس زدن بیدار شدم حدس زدم چه خبره از آیینه گاز معلوم بودن قشنگ کامل میدیدمشون
مامان داگی قمبل کرده بود بابا رو زانو خم شده بود داشت میزد توش
زنگ آخر، معلم نداشتيم. ٢ ساعت زودتر اومدم خونه و با كليد در رو باز كردم و ديدم يه آقايي داره مامانم رو ميكنه. دوم راهنمايي بودم. از هيجان داشتم مي مردم. شايد ٥ دقيقه صبر كردم و بعد آروم اومدم بيرون و تا غروب برنگشتم.
#کمتر پورن ببینیم
#توهمات بعد از دیدن یک پورن در ژانر خانوادگی
#پورن واقعی نیست
#کص بکنیم ولی کص نگیم 😅😅😅😅
من دوم راهنمایی بودم . تابستون بود و تو تراس پشه بند میزدیم برای خوابیدن . دو تا پشه بند کنار همدیگه . بابام و مامانم و خواهر کوچیکم تو یه پشه بند و منم یه پشه بند جدا داشتم . یکی از شب ها از خواب بیدار شدم دیدم صدای شلپ شلوپ میاد . اروم نگاه کردم پشه بند بغلی دیدم بعلههه بابام داره سنگین تلمبه میزنه . بعد از اون داستان دیگه تو پشه بند و تراس نخوابیدم