دیوانگی‌هایم...

1400/11/08

هی نگاه کردم,نیومد.بالا پایین کردیم فایده نداشت.گفتم بابا ما زندگی نکردیم,همش تبعیض نژادی بود بین من و من,تو و اونا،برده داری بود اصن.چیزی نخواستیم ما.منتظر بودیم بیاد یواشکی سرک کشیدیم فایده نداشت.رفتم پشت دیوار قایم شدم وسط خیابون گفتم الان رد میشه مچش و میگیرم.خب از کجا معلوم ازینجا رد بشه؟گفتم میدونم،رد میشه‌!حالا الان رد نشه بالاخره میشه اخرش که چی؟رد میشه مچش و میگیرم میگم دیدی عاشق نبودی؟
-حالا تو که بودی چی شد مثلا؟
مچش‌ رو گرفتم سوال کردم سوال کرد خورد تو ذوقم لامصب قوی بود تو مباحثه.گیر داد نشد جواب بدم خب حالا که چی عاشقی کردیم؟مچ گرفته رو ول کردم رفتم سمت اتاق پام گرفت به میز سکندری رفتم تو تخت.دراز کشیدم به نور خورشید که از سقف رد میشد نگاه کردم دیدم نشسته روم موهاش دورش مردم درجا از دلتنگی.بهش گفتم بیا بغلم‌،خیره نگام کرد گفت خر نشو،گفتم خب ک چی؟بیا بغلم خب مردیم از دلتنگی گفت خب حالا توام!شلوغش میکنی انگار فقط تو ادمی؛کار دارم گرفتار شدم بچه مریض شده پول رو هواست رختها خشک نشده بغل چیه پاشو برو گمشو روانی.
بالا پایین کردیم دیدیم راست میگه همیشه همینارو میگفت یذره بالا پایین.خب لابد همیشه راست میگفت دیگه.از رو تخت اومد پایین،نور خورشید و موهاش و جمع کرد رفت.اومدیم تو اتاق افتادیم رو مبل قرمز تَکیه.اومدیم صفا کنیم اومد تو ذهنم باز گفت همه چی از یاد ادم میره مگه یادش که همیشه یادشه،گفتم پاش برو مارو شاف کردی بغل که ندادی طلبکاری چرا؟نرفت.مام مچ نگرفته رو ول کردیم اومدیم نوشتیم ماجرا رو.اما‌ نرفت باز.

پوریا
شهریور ۹۸

660 👀
5 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-01-31 00:24:08 +0330 +0330

↩ Hot-sexi-pariya00
و من موندم.گوشه‌ای از مکالمه اونشب رو تو تاپیک شما نوشتم.

1 ❤️

2022-02-03 14:52:26 +0330 +0330

دقیقا نگرفتم چی شد چی نشد. اما خوشم اومد قشنگ نوشتی 👍 🌹

1 ❤️

2022-02-03 21:02:26 +0330 +0330

↩ I’m_a_robot
لطف داری.دلیل گنگ بودن علت روی کاغذ آوردن تمام افکارم در اون موقع ست.

1 ❤️



تاپیک‌های داغ





‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «