زندگی زیر فاضلاب آسمانی!

1398/11/28



روزی روزگاری شهری بود که در زیر یک تاسیسات فاضلاب آسمانی تاسیس شده بود. در این شهر هر روز و هر ساعت از آسمان بجای باران و برف فاضلاب میبارید!

حاکم این شهر به همه مردم این شهر چترهایی داده بود که روی سر خود بگیرند تا کمی کمتر از فاضلابی که بر سرشان میبارید رنج ببرند اما اشکال کار یکی دو تا نبود! چتر یکی کوچک بود و تمام تنش را نمی پوشاند آن دیگری چترش سوراخ سوراخ بود و مثل آبکش فاضلاب را رد میکرد. آن یکی چتری داشت که از اول خراب بود و مرتب بسته میشد و تا طرف آن را دوباره باز کند غرق فاضلاب میشد… مردم شهر هر روز با این وضعیت سر و کله میزدند و با آن خو گرفته بودند. هر موقع هم که با هم درد و دل میکردند هر کدام به دیگری میگفت: ببین چتر من از تو بدتره و من اصلا شانس ندارم!

حتی مردم شهر متقاعد شده بودند که اگه از وضع خودشون شکایت کنند و ابراز نارضایتی کنند میزان بارش فاضلاب ممکنه بیشتر بشه!

بعضی روزها هم باد شدیدی میوزید و اصلا داشتن و نداشتن چتر فرقی نمیکرد!

نماینده حاکم هم مرتب مردم را جمع میکرد و از مهربانی او میگفت و اینکه حاکم همیشه به فکر آنهاست!

او میگفت:

ای مردم عزیز! ببینید حاکم چقدر شما را دوست دارد! شما برای لحظه ای تصور کنید که اصلا چتری نداشتید! چقدر غرق در فاضلاب میشدید…یا فرض کنید که حاکم دستور نمیداد که فاضلاب تاسیسات فوقانی را رقیق کنند! چقدر ناراحت کننده تر میشد! اگر بوی آن بدتر بود چی؟ اگر سوراخهای چترهایتان بزرگتر بود چی؟ اگر چترهایتان کوچکتر بود چی؟ اگر هر روز باد شدیدی میوزید چی؟ …

و زندگی در این شهر کماکان ادامه پیدا میکرد!

1298 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2020-02-17 07:36:59 +0330 +0330

گذشت و گذشت تا گروهی از مردم این شهر به فکر چاره افتادند. بعضی میگفتند که تنها راه اینه که ما چترهایی که بهمون داده شده رو تعمیر کنیم تا فاضلاب کمتری رومون بریزه...یه عده میگفتند: راه حل اینه که انقدر تمرین کنیم و با این وضعیت خو بگیریم که دیگه هر چقدر هم فاضلاب رومون ریخت اذیتمون نکنه! یه گروه سومی هم پیدا شدند که البته اونها در اقلیت بودند! اونها به مردم میگفتند آخه کی گفته ما حتما باید دقیقا زیر تاسیسات فاضلاب آسمانی زندگی کنیم؟ بیاین همتی کنیم و جای شهرمون رو عوض کنیم!

این داستان برای شما آشنا نیست؟ ;)

پ.ن. راجع به تمثیل های این داستان دو نوع تعبیر مختلف میشه به کار برد...اینکه کدوم به نظرتون مناسبتر هست رو من به قوه تخیل خودتون واگذار میکنم!

پ.ن. لازم به ذکره که ایده این حکایت تمثیلی کوتاه وقتی با نویسنده خوبمون eyval123412341234 صحبت میکردم در ذهنم جرقه زد!

20 ❤️

2020-02-17 07:50:47 +0330 +0330
نقل از: Agh-Baalaa عالی بود 🌹

ممنون. خوشحالم دوست داشتین!

4 ❤️

2020-02-17 07:51:30 +0330 +0330
نقل از: noporn تو واقعا معاند نظامی اف بر تو

راستش رو بگو تو توی “همین شهر” زندگی نمیکنی؟ 😁

3 ❤️

2020-02-17 08:11:38 +0330 +0330
نقل از: ایکاروس جزاکم الله ... این داستان مربوط به غربه و اصلا داستان ما نیست ، مدیونید اگه فکر کنید مارو می گه ها !!!!!!؛

آورین! از اینکه همه دوستان رو از افکار باطل رهانیدید مچکرم!

هر جا ما داستانی مینویسیم که ناراحت کننده است مربوط به تمدن منحط بی ریشه و بی بند و بار غرب میباشد!

2 ❤️

2020-02-17 08:25:45 +0330 +0330
نقل از: Full of nothing
نقل از: noporn
نقل از: axm432
نقل از: noporn تو واقعا معاند نظامی اف بر تو

راستش رو بگو تو توی “همین شهر” زندگی نمیکنی؟ 😁

نه من زیر سایه اقا تو یه شهر دیگه زندگی می کنم 😁 😁

این اقا چه خوبه هرکی زیر دستش باشه بهش امکانات میده 😁

ایشون حواسش نیست که اون “سایه” ای که میبینه مال همون تاسیسات فاضلابه! 😁

3 ❤️

2020-02-17 08:39:34 +0330 +0330
نقل از: .Asdollakhan **شما که از بارش فاضلاب آن شهر شاکی هستید در عوض چرا نمیگویید امنیت دارن؟!!!!!**

والا ما هم ایمان آوردیم! هم رفتیم سیمان آوردیم سوراخهای چترمون رو بتونه کاری کردیم! 😁

2 ❤️

2020-02-17 10:55:40 +0330 +0330
نقل از: فربد.68 خیلی این وضعیت برام آشناست انگار دارم لمسش میکنم یا من اشتباه میکنم یا واقعا خیلی ب حالمون نزدیکه :(

فربد جان این داستان دو تا تعبیر داره یکیش اونیه که فکر میکنی یکی حتی از اون هم بدتره…

1 ❤️

2020-02-17 10:56:03 +0330 +0330
نقل از: N_@_N یه دسته چهارم هم توی شهر هست...با عشق و علاقه اون فاضلاب ها رو به بدنشون میمالن و حتی میخورن:/

درسته…

2 ❤️

2020-02-17 11:33:41 +0330 +0330
نقل از: اسکلت حشری لایک، تمثیل خوبی اوردی از سرزمینی که آسمانش فاضلابی‌ست و همه چیز در آن باید فاضلابی باشد؛ از زندگی و پوشش اجتماعی مردمانش گرفته تا هنر و ورزش و سیاست و... هرگونه تکنولوژی و پیشرف نیز باید حتماً فاضلابی باشد! حاکمان، فاضلاب رو برا سلامتی امت بسیار نیکو هم میدانند حال این که خودشان فارق از فاضلاب زیسته و فرزندانشان را نیز به فرسنگ‌ها دورتر از فاضلاب فرساده‌اند.

بدبخ اونا که با فاضلاب خو نگرفتن و به بوی گندش عادت ندارن ولی ناچارن همچنان زیر بار تحمل فاضلاب زندگی کنن…

;)

1 ❤️

2020-02-17 15:06:14 +0330 +0330
نقل از: forogh555 عاااااااالییییییییی 🌹 🌹

ممنون

دو تا تعبیر مختلف میشه از این داستان تمثیلی کرد. پیش خودتون فکر کنین که این دو تا چیا میتونه باشه.

0 ❤️

2020-02-17 15:46:21 +0330 +0330
نقل از: eyval123412341234
نقل از: axm432

گذشت و گذشت تا گروهی از مردم این شهر به فکر چاره افتادند. بعضی میگفتند که تنها راه اینه که ما چترهایی که بهمون داده شده رو تعمیر کنیم تا فاضلاب کمتری رومون بریزه...یه عده میگفتند: راه حل اینه که انقدر تمرین کنیم و با این وضعیت خو بگیریم که دیگه هر چقدر هم فاضلاب رومون ریخت اذیتمون نکنه! یه گروه سومی هم پیدا شدند که البته اونها در اقلیت بودند! اونها به مردم میگفتند آخه کی گفته ما حتما باید دقیقا زیر تاسیسات فاضلاب آسمانی زندگی کنیم؟ بیاین همتی کنیم و جای شهرمون رو عوض کنیم!

این داستان برای شما آشنا نیست؟ ;)

پ.ن. راجع به تمثیل های این داستان دو نوع تعبیر مختلف میشه به کار برد...اون رو دیگه من به اختیار خودتون میذارم که کدوم رو در نظر بگیرین!

پ.ن. لازم به ذکره که ایده این حکایت تمثیلی کوتاه وقتی با نویسنده خوبمون eyval123412341234 صحبت میکردم در ذهنم جرقه زد!

:-)
آفرین به خلاقیتت! :-)

ممنون شادی جان…جرقه اصلیش وقتی با هم صحبت میکردیم زده شد.

2 ❤️

2020-02-17 16:01:03 +0330 +0330
نقل از: eyval123412341234
نقل از: axm432
نقل از: eyval123412341234
نقل از: axm432

گذشت و گذشت تا گروهی از مردم این شهر به فکر چاره افتادند. بعضی میگفتند که تنها راه اینه که ما چترهایی که بهمون داده شده رو تعمیر کنیم تا فاضلاب کمتری رومون بریزه...یه عده میگفتند: راه حل اینه که انقدر تمرین کنیم و با این وضعیت خو بگیریم که دیگه هر چقدر هم فاضلاب رومون ریخت اذیتمون نکنه! یه گروه سومی هم پیدا شدند که البته اونها در اقلیت بودند! اونها به مردم میگفتند آخه کی گفته ما حتما باید دقیقا زیر تاسیسات فاضلاب آسمانی زندگی کنیم؟ بیاین همتی کنیم و جای شهرمون رو عوض کنیم!

این داستان برای شما آشنا نیست؟ ;)

پ.ن. راجع به تمثیل های این داستان دو نوع تعبیر مختلف میشه به کار برد...اون رو دیگه من به اختیار خودتون میذارم که کدوم رو در نظر بگیرین!

پ.ن. لازم به ذکره که ایده این حکایت تمثیلی کوتاه وقتی با نویسنده خوبمون eyval123412341234 صحبت میکردم در ذهنم جرقه زد!

:-)
آفرین به خلاقیتت! :-)

ممنون شادی جان…جرقه اصلیش وقتی با هم صحبت میکردیم زده شد.

که اصلا یادم نمیاد راجع به چی حرف زدیم؟ ولی باز خدا رو شکر مثمر ثمر بوده :-)

داشتیم با هم راجع به وضعیت دنیا صحبت میکردیم و اینکه چقدر مردم گرفتار هستند (هر کس به نوعی) و من یه دفعه این تمثیل باران فاضلاب و چتر به ذهنم اومد…که بعدا یه مقدار بیشتر پختمش و شد این تاپیک.

از نظر من میشه دو جور معنی ازش بیرون کشید.

1 ❤️

2020-02-17 19:39:45 +0330 +0330
نقل از: نریمان+ خیلی مسخره است که باور کنم ...... زنی که حق دوچرخه سواری نداره در جامعه ی متمدنمون ، حق استادیوم رفتن نداره ، حق انتخاب پوشش نداره ، حق آواز خوندن نداره بخاطر دینش ، حق طلاق نداره ، حق خروج از کشور بدون اجازه همسرش نداره ، اما حق رای دادن به این جا کش ها رو داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

والا در این حکومت زن غیر از رختخواب و آشپزخانه و صندوق رای جای دیگه ای به درد نمیخوره…استفاده ابزاری به معنای اخص کلمه…

البته این حکایت تمثیلی فقط مربوط به یک جنسیت نیست.

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «