مونیکا رفته بوده دندانپزشکی. نصف دهنش بخاطر بیحس کننده قفل شده بوده و دندانپزشک هم به شدت مشغول کار روی دندوناش بوده. در همین حین موبایل مونیکا مرتب زنگ میخورده و بعد اینکه 4 بار اون رو نادیده میگیرن دندانپزشک که عصبانی شده بوده بالاخره تصمیم میگیره که جواب بده.
دندانپزشک: بله بفرمایید!
مردی پشت تلفن: سلام چه خبر؟
دندانپزشک: شما کی هستین؟
مرد: من شوهر مونیکا هستم.
دندانپزشک: آقای عزیز خوب گوش کن! من کارم داره باهاش تموم میشه! بعدش اون تفش میکنه بیرون و میتونه بهت زنگ بزنه! 😁
دو تا پسر رفته بودن جنگل. یه دفعه یه زن لخت میبینن و یکیشون شروع میکنه به فرار کردن. اون یکی هم دنبالش میدوه. وقتی بهش میرسه ازش میپرسه چی شد که فرار کردی؟ اولی میگه: مادرم بهم گفته بود که اگه من یه زن لخت ببینم سنگ میشم! و من تا این زنه رو دیدم احساس کردم که سنگ شدن بدنم از بین پاهام شروع شده! 😁
زن و شوهری پسر کوچکشون رو برای اولین بار برده بودن سیرک. وقتی پدر بچه میره که ذرت بو داده بخره پسر بچه از مادرش سوال میکنه: مامان اون چیز درازی که از این فیله آویزونه چیه؟ مادر جواب میده اون خرطوم فیل هست. بچه میگه نه اونی که از زیرش آویزونه! مامانه در حالی که از خجالت لپاش گلی شده بوده میگه آهان اون که چیزی نیست! در همین حین پدر برمیگرده و مادر میره آب معدنی بگیره. پسر دوباره همون سوال رو از پدرش میپرسه. پدر میگه پسرم اون کیر فیله. پسر: پس چرا وقتی من از مامان پرسیدم گفت این هیچی نیست؟ مرد در حالیکه آهی میکشیده میگه این چیزا برای مامانت چیزی نیست! 😁
مخلصم!
بعضی وقتها لاگ اوت کنی برگردی درست میشه…اگه نشد به ادمین مسیج بده.
سریع به ادمین پی ام بده
مخلصم.
↩ axm432
جک اولی …کلا خوشم میاد از جوکات با این که بعصیاشون قدیمین ولی خوبن
↩ Master.devil
ممنون. اینها جوکهای معروف آمریکایی هستند که من با تغییراتی اینجا مینویسم.