بهمناسبت اوّل اردیبهشت:
سعدی، فرمانروای مُلک سخن
بدون تردید، بعد از حکیمتوس، سعدی پرفروغترین ستارهایاست که در آسمان فرهنگ و ادب ایرانی درخشیدهاست.
او برخلاف همشهریاش حافظ که به عزلتگزینی تمایل داشت، زندگی پویای اجتماعی داشته و متجاوز از سیوچندسال از عمر مفید خود را در سیر و سفر گذرانده و با اقشار مختلف اجتماع معاشرت داشته، سرد و گرم روزگار را چشیده و تجربه ها اندوختهاست.
اغلب تذکرهنویسان و شاعران بعد از سعدی، او را با القابی همچون: ملکالکلام، افصحالمتکلّمین، شیخ اجلّ و سلطانسخن ستودهاند.
سعدی چه در زمان حیات و چه پس از مرگش، شهرتی داشته که مرزهای ایران و آسیای صغیر و هندوستان و حتّی چین را درمینوردد و اشعار و آثارش را چون کاغذ زر میبرند.
چنانکه سیففرغانی گفته:
سعدیا! خوشتر از حدیث تو نیست
تحفهی روزگار اهلِ شناخت
آفرین بر زبان شیرینت
کین همه شور در جهان انداخت.
سعدی مردی متدیّن است، بلکه متعصّب، امّا تعصّب او باعث نمیشود دینورزی را دستاویز دنیاطلبی و آزار مخالفان سازد، بلکه وجودی سراسر مهرورزی و مروّت است.
او بهجز ظالمان و مردمآزاران، با همهکس مهر میورزد و این شفقت را حتّی نسبت به حیوانات هم روا میدارد؛ هرچند این تعصّبات، گاهی او را به بیراهه سوق میدهد و اندیشههایی را مطرح میکند که در دنیای امروز، قابل طرح نیست، مثل دیدگاه او درمورد زنان یا مغالطههایی را که به دلیل عدم اطّلاعش از بعضی مذاهب داشتهاست.
سعدی بهراستی فرمانروایملکسخن است. او قدرتی اعجابآور در آفرینش مضامین تازه دارد. در واقع کلام دردست او همچون موم است و میتواند هر معنایی را به زیباترین شکل ممکن و با بیانی موجز و بدون زواید ناخوشآیند، مجسّم کرده، بفهماند. بههمین دلیل، سخنان دُرربار او، آویزهی گوشها و ورد زبانها شده و حکم ضرب المثل یافته است.
هدف سعدی در بوستان و گلستان، بیان حقایق و ترغیب آدمیان به خردورزی و آگاهی و هوشیاری است.
توصیهی او به همهی نسلها در همهی عصرها، اعتدال و تساهل و مداراست. او مردم را به دوستی و مهرورزی، تلطیف خلق و خوی، ترک آزار و خودپسندی، عشقورزی و خداجویی تشویق میکند و دراین راه از نقد و محکومکردن ستمگران زورمدار و متکبّران زراندوز و عابدان و زاهدان ریاکار و فساد قاضیان و دنیاطلبی صوفیان و کبر و خودبزرگبینی عالمان و جهالت عامّیان به هیچ وجه غافل نیست.
سعدی زبان فصیح و قلم روانش را در خدمت ابنای بشر قرارداده و اندوختهها و تجربیّاتی را که در فراز و فرود زندگی اندوخته، در قالب حکایت، قصّه، شعر و غزل، هنرمندانه و حکیمانه- که اغلب به چاشنی طنز و بذله گویی آراسته شده- درکام ما میریزد و تشنگان را سیراب میکند.
سعدی با هنر کلامش میکوشد تا زوایای خشن و نامتعادل روح ایرانیان را صیقل داده، آن را لطافت و ظرافت بخشد و فرهنگ ایرانی را در اوج نگهدارد.
به قول داریوش شایگان در کتاب پنج اقلیم حضور: «سعدی در زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، همان نقش را بازی کردهاست که کنفوسیوس در جامعهی چینی ایفا کردهاست».
رسیدن به تعادل در فرهنگ ایرانی مسلّماً از گذرگاههای تناقضآمیز واقعیتهای درونی و بیرونی میگذرد و این نکتهایاست که بعضی بر سعدی خرده گرفتهاند که سخنانش تناقضآمیزاست و از یک منظومهی بههمپیوست و همگن فکری برخوردار نیست، امّا طرفه ایناست که سعدی متفکّری واقعگراست و این تناقضها، اغلب در وجود آدمیان و دنیای آنهاست و سعدی سعی کرده با برجستهکردن آنها، زوایای ذهن و زندگی را بکاود تا بشر را به تعادل، رامش و آرامش برساند.
خلاصه سعدی همچون فردوسی، حافظ و مولوی، نمونهی یک انسان بافرهنگ و کمالیافتهی ایرانیاست که فکر، اندیشه و آثارش عصارهی فرهنگ وتمدّن چندهزار سالهی ماست و ما وظیفه داریم آنها را قدر بدانیم و بر صدر بنشانیم.
حسنحاجصدری
در شعر، سهکس پیمبرانند
هرچند که لانبیُّ بعدی
اوصاف و قصیده و غزل را
فردوسی و انوری و سعدی
جامی
استاد سخن فارسی سعدی. تقریبا در همه گونه های مختلف شعر :غزل قصیده مثنوی رباعی و… حضورگری موفق و چشمگیر داشت
نوید جان…
این گاه شمارهات، چقدر به جا و پر محتواست و واسهی شخص خودم آموزنده…
اینبار هم که استاد سخن رو یادآوری کردی…
سرت سبز و دلت خوش رفیق…🍃🌹
↩ Unknown Mistress
بله. واقعاً انتخاب، خیلی سخته وقتی این همه غزل عالی داره.
ممنون از حضورت نرگسخانم! 🌹
↩ arashkarimi44
سعدی عالیه. یه دریاس. یه بیکران!
↩ 221B
کاملاً درسته و موافقم.
سعدی بیپایانه.
ممنون از حضورتون. 🌹
↩ Lor-Boy
فرشادِجان!
هنرت برام مقدّسه و معرفتت، بیجبران.
خیلی لطف کردی و برام با خطّ زیبات، تاپیک رو چراغونی کردی. رو نکرده بودی!😛
بمونی برامون عزیز! ❤🌹❤🌹
↩ Unknown Mistress
اگه میدونستم تویی که شاید کمتر نمره میدادم. 😛😁
انتظارم برآورده نشد.
امیدوارم راهگشا باشه برات و نقدها و نمرهها، زودتر به مقصد برسوندت.
کامیاب و شاد باشی! 🌹
↩ Unknown Mistress
خیلی شانس اوردی! 😛
عمرا نقدی بنویسم برات! 😊
↩ Joodii_abot
مطمئن نیستم ولی احتمالاً همون دیدگاه اسلام نسبت به زنان رو داشته. سعدی شافعی مذهب بوده.
↩ Unknown Mistress
استادبزرگ تیکهت بود و یاد IQSUN افتادم. البتّه یاد بازی شطرنج هم
↩ Unknown Mistress
بالاخره جان مادرت یا ننهبزرگت؟ 😋🤔
وای از سعدی که بینظیره ،،، تا ابد جاودان و افتخارِ ملت فرهنگ و ادب ایران ❤️
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی
روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا
در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد
که بدانست که دربند تو خوشتر که رهایی
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده
نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی
↩ black_destiny
بینظیره و تا همیشه، در اوج!
↩ Unknown Mistress
تا پای بقیّهی فامیل به این تاپیک، وا نشده، الفرار!! 🏃🏃🏃
می بهشت ننوشم ز جام ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست موی تو باشم
↩ rezahemmati8490031
ببخش که دیر دیدم.
ممنون از حضورتون. 🌹❤
↩ لاکغلطگیر
فدات داداشم 🌹 ❤️
با تقدیم احترام 🌹
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنی
دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
فدات داداشم 🌹 ❤️بزرگواری! 🌹شرمنده! .. که جان در بدنی! ممنون از حسن سلیقهات! ❤🌹
با تقدیم احترام 🌹من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنیدل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منیدیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی