یه زنه بود که ماهی دوبار میومدخونمون و واسه بعضی کارا به مادر کمک میکرد جوان بود  حدودا 26 سالش بود  یا شاید هم کمی  کمتر ،لاغر بود اما سینه هاش خیلی درشت بودن و کونشم تاقچه ای بود یه پسر 4 یا5 ساله هم داشت
من اونروزا اول دبیرستان بودم و چهارده پونزده سالم بیشتر نبود یه روز که مادر منزل نبودن اون خانوم که اسمش فاطمه خانوم بود اومد در خونه و سراغ مادرم رو گرفت منم که نوجوان بودم و شدیدا حشری، تعارفش کردم اومد تو اما اونقد استرس داشتم که قلب تند تند می د و رنگمم مث گچ سفید شده بو اونم تو هوا زد چه مرگمه و  قصدم چیه گفت من اومده بودم یه چیزی رو بگم و برم منم که تریپ لوس بازی برداشته بودم و انگار که طرف دوس دخترم باشه گفتم ینی پیش من نمیمونی؟! گفت میرم ولی  فردامیام ضد حال خورده بودم اما چاره ای نبود باخودم گفتم ماکه یه عمره کس نکردیم یه امروزم روش البته یه چیز جالب بهتون بگم :من اونروزا سینه و مالیدن سینه رو از کس کردن بیشتر دوس داشتم …خلاصه فرداش خیلی انتظارشو کشیدم اما نیومد تا مدتها شاید 2~3 ماه بعد یه روز عصر که خونه تنها بودم و اماده شده بودم برم بیرون اومد دم در با پسرش بود و میخواست زنگ بزنه که من درو باز کردم از دیدنش هم تعجب کرده بودم هم خوشحال شدم؛تعارفش کردم اومد تو به حالت گله گفتم چرا بد قولی کردی و اون روز نیومدی گفت خواهر شوهرم فوت کرده بود رفته بودیم شهرستان بچه شو بردم تو سالن یه کارتون واسش گذاشتم و به فاطمه خانوم گفتم ماهم بریم تو اتاق نشیمن ولی خجالت میکشیدم حرکتی  بازی میکردن مبلو نشونش دادم گفتم بشین تاخواست بشینه خودم زودتر نشستم و اونم رو پام نشست جلو لباسش ازین دکمه فشاریا داشت و از بس پستوناش گنده  بود تا دستمو گذاشنتم رو پستوناش دکمه ها تا پایین و رو شکمش باز شد کرست کرم بسته بود وای یه جوری میمالوندم پستوناشو که فک کنم رستم پستونای زنشو نمالیده بود پستونای چاق و تپلی داشت که نوک هرکدوم یه بند انگشت برجسته شده بود بعد خودش روشو برگردوند و لباشو گذاشت رو لبام.و دوسه دقیقه ای مکید و گفت خیلی دیرم شده گفتم پس بخواب شلوارشو با شورت باهم  کشید پایین و خوابید و پاهاشو باز کرد کسش رو شاید یه هفته پیشش شیو کرده بود مث سر کچلی بود که نمره 4 ماشین شده باشه کیرمو که بیشتر دول بود تا کیر چپوندم توش و حدود 1دقیقه تلمبه زدم و ابمو همونجا ریختم   وقتی میخواست بره کل پولمو که 7هزار تومن بود بهش دادم اونروزا دستمزد کارگر بیش،از 4-5-تومن نبود واسه همین خوشحال شد بچه رو برداشت و رفت دیگه هم اصلا نیومد واسه نظافت خونه ما نمیدونم اگرهم اومد من ندیدمش ولی بعدها که عقلم کاملتر شد بابت اینکه با زن شوهر دار سکس کرده بودم خیلی احساس بدی داشتم یجور شرمندگی