اینی که میگم رو دیشب خوابشو دیدم.
خواب دیدم رفتم اردو و وارد شهر جدید شدم. خانوادم باهام نیومده بودن و تنها رفته بودم. کمی رانندگی کردم و بعد چیزهای جالب شهر رو دیدم و وارد یه جا مثل شهر متروکه شدم که مغازه هایی داشت و پر از کوه بود.

به عنوان راهنما برام عمو پورنگ رو اورده بودن و خیلی مودبانه و خونسرد داشت دیدنی های شهر رو نشون میداد. یکی قبلا مزاحم شده بود و عمو پورنگ اونو دور کرد و گفت اقا خجالت بکش.

من از حجب و حیای عمو خوشم اومد و باهاش راحت سفر کردم و به عنوان راهنمای مطمئن پذیرفته بودمش.

تا اینکه رفتیم یه جای خلوت و یهو عموپورنگ حشری شد و افتاد روم و حسابی کرد. اون قدر کرد که واقعا ارضا شد و تمام بدنش به شکل عجیبی تکون میخورد و میلرزید. راستش خیلی تعجب کرده بودم و زیرش خوابیده بودم و قشنگ کیرش رو تو کسم حس میکردم و چون ازش خوشم میومد چیزی نگفتم.

بعد ارضا ازم تشکر کرد و گفت که باعث شدم خستگی چهار روز کاری از تنش در بیاد.

خوابای بعدیمم چرت بود و فقط اینو دوست داشتم.

راستش بدم نمیاد واقعا با عموپورنگ سکس داشته باشم و از بچگی ازش خوشم میومد و برنامه هاشو حتی تا زمان دانشگاه میدیدم. البته بهش حس جنسی نداشتم ولی الان که کیرشو تو خواب چشیدم دوست دارم زیرش بخوابم و بهش بدم…عموپورنگ اگه پست منو میخونی باید بگم خیلی دوستت دارم و از برنامه های خوبت ممنونم.