خدمت دوستان عزیز و دوست داشتنی و شهوانیون گل سلام عرض می کنم…دوری و جدایی بعضی دوستان،تاپیک های آنچنانی و تحقیر و توهین به دوستانی که برای پر بار شدن شهوانی زحمت کشیدن منو وادار کرد تا این تاپیک رو بزارم…
3،4 روز پیش تاپیکی با عنوان«آقا یا خانمی که خاله میترا صدات میزنن» تو شهوانی نظرم رو جلب کرد.وقتی page مورد نظر رو باز کردم با صحنه عجیبی که رفته رفته داره برای بعضیها عادی میشه مواجه شدم.باز هم داستانهای غریب و واهی راجع به اتصال بعضی از شهوانیون به ایادی استکبار و غرب و از این دست صحبتهایی که تاریخ مصرفشون سر اومده…سعی کردم در عین عصبانیت،به طرف بفهمونم این افکار مسخره رو بزاره کنار…یه جواب به اون کاربر نامحترم دادم و رفتم به قسمتهای دیگه سایت که دیدم تاپیک update شده؛دوباره رفتم و دیدم دوباره یکی از همین قماش اومده و همین حرفها رو تکرار میکنه.این بار کمی تندتر جواب این یارو رو هم دادم و دوباره برگشتم سر کار خودم…تا این که چند دقیقه بعد،تاپیک دوباره به روز شد و این بار یه شخص دیگه این بار با سلام و صلوات و البته عینک روشن فکری به چشم و ادعای زیاد با کلی مغلطه و سفسطه و شلوغ بازی و غذا رو دور سر چرخوندن و بلع کردن،نظر داد و رفت…جالب اینجاست که بحثی رو به میون کشید که اصلا قابلیت بحث نداشت!!در دنیای روزنامه نگاری و اساسا در محاورات روزمره و عادی،دیدگاه دایی جان ناپلئونی دیدگاهیه که معتقده تمام شکستها توطئه ی شرق و غربه و هیچ عیب و ایراد و گیر گوری بر ما وارد نیست؛یه جور شونه خالی کردن تو مشکلات و تقصیر رو به گردن شخص ثالث انداختن…خوب!من جواب این یارو رو هم دادم…اول فکر کردم بنده خدا اصلا نمیدونه دایی جان ناپلئون زنه یامرد؟!یه توضیح مفصل دادم و برگشتم سر جای اولم…سرتون رو درد نیارم…این مساله به این سادگی رو به هزار مدل پیچوند و هزار رنگ بهش داد تا اینکه یکی دیگه با ادبیاتی سخیف و کوچه بازاری وارد کارزار شد و شروع کرد به توهین و تحقیر…از این مدل توهین و تحقیر و البته کشوندن پای دوستان دیگه به این داستان خونم به جوش اومد و حق مطلب رو بر این جماعت نفهم روا کردم؛ادامه دادن به این کار،باز هم گفتم و این بار تند و تیزتر و با گذاشتن یک کامنت با عنوان «پاسخ نهایی به توی زبون نفهم هر جایی»تاپیک رو ترک کردم…اما ماجرا به همین جا ختم نشد و این قصه به قسمت نظرات داستان سکس در بیمارستان کشیده شد و این قماش با جناب maxmahony دهن به دهن شدن و قصه از اینجا جذاب شد…
القصه،این مقدمه طولانی رو گفتم تا شما رو با این قماش بیشتر آشنا کنم…
دوستان قدیمی تر و استخون خرد کرده تر تو شهوانی شاید به یاد بیارن دوستانی که آسیب و آزارشون به کسی نرسید،با ادب و در کمال احترام به این سایت وارد شدن و با ایجاد تاپیک های خوب و نظرات جالب به کاربرای دیگه منفعت رسوندن،ولی به ناگاه سایت رو برای همیشه ترک کردن…این که چرا این اتفاق افتاده قسمت جالب قصه ست…این قماش که البته زیر نظر افراد محدودی اداره میشن با تحقیر و توهین این دوستان رو دلسرد کردن و اونهارو برای همیشه از شهوانی جدا کردن…برای فهم این قضیه لازم نیست جای دوری برید…فقط کافیه داستان تاپیک خاله میترا رو یک بار دیگه با دقت بررسی کنید و البته این داستان رو در کنار داستانهای قدیمی تر از این دست قرار بدید.این قماش که با ادبیات توهین و تحقیر جلو میاد سوژه های دل نازک تر و زود رنج تر رو انتخاب میکنه.(مثل بانوان محترم) و با ایجاد چنین تاپیکهایی اونها رو از ورود به سایت منصرف میکنه…جالب تر از اون اینه که این جماعت یک نام کاربری برای خودش درست میکنه و شروع به تخریب یک نفر میکنه…بعد از این که این کار رو انجام داد از این پوسته خارج میشه و با یه نام کاربری دیگه شروع به تخریب یکی دیگه میکنه…برای فهم این موضوع هم فقط کافیه به تعداد پستهاشون دقت کنید که از تعداد انگشتهای یک دست هم فراتر نمیره و تاریخ عضویتشون رو ببینید تا به این نتیجه برسید…انگار مأمورن که این توهین ها رو به سرانجام برسونن و برن سراغ یکی دیگه با نام کاربری جدید!!!
نکته عجیب البته اینه که این بار به خاله میترایی گیر دادن که همیشه عنوان کرده با این حکومت مشکل داره نه با اسلام یا هیچ دین دیگه ای؛همیشه عنوان کرده شوهرش مسلمونه و همیشه از روی ادب پیشاپیش عذر خواهی کرده…
البته باید بگم این بار بدجور به کاهدون زدن…چون اینجا سر پل خر بگیریه…
این جماعت همونایی هستن که 30 سال پیش موسیقی رو حرام کردن،همونهایی که 30 سال پیش،2 سال درِ سینمای این مملکت رو تخته کردن؛همونایی که 30 سال پیش ،دانشگاه رو منبع فسق و فجور دونستن و یه دو سالی درِ این رو هم گل گرفتن؛اونایی که ویدئو رو حرام اعلام کردن؛اونایی که ماهواره ها رو جمع می کنن؛اونایی که به زور پارازیت و فیلتر میخوان جلوی پیشرفت ملت رو بگیرن؛اونایی که 30 سال پیش با چوب و چماق شهر نو رو خراب کردن و نصیحت اهل فهم رو به گوش نگرفتن که:بابا!این فضاها مثل مستراح عمومی برای یک شهر لازمه،باعث تمرکز فساد میشه و جوونها رو کنترل میکنه؛این جماعت همونهایی هستند که امروز تو این سایت و سایتهای مشابه میشه و جو اون سایت رو به هم میزنه و …
این قماش همون فرغون به دستهایی هستند که فرغون،فرغون داستان سکس با محارم و تجاوز و نامردی میریزه تو این سایت و البته صدای وا اسفا و وااسلاماشون از همه بلندتره!!!داستانهایی که حرمت بانوی ایرانی رو تا حد یک آلت،تو دست مرد پایین میاره…جالب اینجاست که این مدعیان ادب و فرهنگ و این دین شناسان منگ هر چی فحش می خورن بابت این داستانها از رو نمیرن…مثال قالی کرمونن که هر چی پا می خوره جاافتاده تر میشه!البته،با بسیج عمومی خوبی که در دوستان نقاد و با سواد صورت گرفت،قرار شد پای این قبیل داستانها حتی نظر هم نذارن تا این جماعت بار و بندیل رو جمع کنن و برن تو همون سوراخی که ازش اومدن بیرون…
اما،شهوانی یک سایت آزاد و مستقل بوده و هست که به هیچ جا متصل نیست…هیچ هدفی رو دنبال نمیکنه مگر کمک به جوونها برای بیان و ابراز نظراتی که تو جامعه به شدت بسته ما جرأت گفتنش سلب شده…یه دموکراسی معقول تو این سایت وجود داره که به همه این اجازه رو میده تا اونجایی که به شخص خاصی(کاربر سایت)توهین نشه اظهار نظر کنه.وجود چنین فضایی مبتنی بر آزادی های معقول و البته بر پایه دوستی و رفاقت استثناست…فضایی که در اون چند صدایی وجود داره و امکان اظهار نظر آزاد برای همه در اون هست…
دوستانی که میگن این سایت فقط مطالب ضد اسلام رو ترویج میده دقت داشته باشن که اونها هم می تونن با ایجاد تاپیکهای خوب از عقاید دینی خودشون دفاع کنند…این که اونها این کار رو نمیکن دخلی به شهوانی و ادمین محترمش نداره…حالا بماند طبق دستورات صریح اسلام ورود این دوستان به شهوانی چه حکمی داره…ولی شما که به این سایت اومدید حق انتخاب برای شما وجود داره،اینجا همه چیز درهم و قاطی نیست؛قسمت سکس و دین و هنر و …اش از هم جداست…شما میتونید به همه قسمتهاش سر بزنید؛میتونید به یه قسمت خاص سر بزنید…انتخابش با خود شماست…
ولی اینکه بگید شهوانی چنین است و چنان است توهین میکنید…در درجه اول به خودتون،چون همون ابتدا حجت بر شما تموم شد و شما با علم به این مسائل در این سایت ورود کردید…در درجه دوم به ادمین محترم شهوانی که با زحمت زیاد این بستر رو برای ما و شما فراهم کرده…در درجه بعد به دوستان دیگه ای که تو این سایت هستن…
اما این که یک جماعت معلوم الحال بیاد و این فضای آزاد و رفاقتی رو به هم بزنه و بخواد شهوانی رو از وجود دوستان مطلع و آگاه و باسواد محروم کنه و سرش رو بکنه زیر برف خوش خیالی و فکر کنه دستش رو نمیشه کور خونده…
این داستان برای من و چند تا از دوستان خوبم تازه شروع شده…تا آخرش هستیم تا شهوانی رو از لوث وجود شماها پاک کنیم تا دوباره شاهد قهر یک عضو خوب دیگه ی شهوانی به دلیل بی ادبی های شما نباشیم…
شهوانی و ادمین ناشناسش برای دوستدارانش همیشه عزیز می مونه،همونجور که آویزون و سعید برای دوستداراش همیشه زنده می مونن