اخیراً چن جا توی تاپیکا و پستا درباره عروسکای لولیتا یه بحثایی صورت گرف که بد نی بخاطرش یوخوده این موضو واکاوی شود هرچن بحثش قدیمیست. بخصوص برا اینکه ظاهراً برخی کاربران تا حدی هم دچار وحشت شدن گویا…
[عروسکهای لولیتا: دختران دس و پا بُریده بعنوان بردهی جنسی/حیوان خانگی]
اینکه چنین امری واقعاً روی داده یا خیر البته بحث دیگریست ولی شایان ذکر است؛ بیشتر مطالب، عکسها و ویدئوهایی که بعنوان سند آن در فضای مجازی پخش میشود، جوسازی و ساختگیست!
واضحه «وحشت» از نخطه ضعفای مهم بشریست (اون یکی نخطه ضعفشم باز تو همین ترکیب آواس که مام همینجا باهاش سروکار داریم! ینی «شهوت» خخخ) حال برخی از رسانههای آبدوخیاریِ اینترنتی که برا گدایی چن تا لایک و فالوِر، کم مونده شورت پدرشونم سوژه کنن، کمکم این نخطه ضعف را درک نموده و یاد گرفتن با جذب مخاطب از طریق بازار ترس و هیجان، یه سودی هم ببرن…
تا اینجای قضیه البته هیچ مسلهای نیس، بهرحال «ترسیدن و ترسوندن» علاقهمندان خودش را دارد ولی مشکل از جایی آغاز میشود که مجریان رعب و وحشت، به دسکاری و جعل محتوا در قالب «خبر واقعی» روی بیاورند و تفکیک فانتزی از واقعیت به تخمان مبارکشان هم نباشد.
از اونجا که در کارِ وحشترانان «هرچی مطلب فجیعتر، بهتر» فرض میشود و برا رقابت با همدیگه کورسِ «هرچی وحشیگری بیشتر، باحالتر!» میگذارند، مسلهی عروسکای لولیتا در ذهن آنان یحتمل خفنترین و عالیرتبهترین محتوا برای خوفپراکنی محسوب میشود که دیده شده اونو اغلب با عناوینی مث “فجیعترین جنایت بشریت در عصر مدرن” با افتخار قلمداد کرده و چن تا عکس و ویدئوی فیک هم کنارش که ینی ببین کَف کن عجب چیزی پیدا کردیم انتشار میدهند.
↓یه نمونه از عکسایی که خودم بارها دیدم:
این تصویر زیاد در فضای مجازی فارسی و عموماً پیجهای زرد با عناوین مختلفی درج شده مث «عکس از نمونه عروسکهای لولیتای بسهبندی شده تحویل درب منزل در دیپوب(!) ـ تصویری از فروشگاه عروسکای لولیتا در دارکوب ـ دو قربانی نجاتیافتهی لولیتا که توسط پلیس یاف شدهاند و…»
نمونه↓
ولی تصویر فوق یه ادیت نه چندان حرفهایست از عکس پورنوگرافی شاخهی باندیج(bondage) که متمایل بر چسبزنی و بانپیچیست.
اینم تصویر اصلی:
نمونههای دیگر تصاویر مرتبط با این موضو را میتوانید در bondage-mummy-story مشاهده نمایید.
ویدئویی هم که چن وخ پیش دسمایهی وامصیبتا سردادنای امثال رائفیپور و سایر تئوریسینهای توطئه برا حمله به فرهنگ غرب شده بود که ببینید ای مردم، تمدن غربی چجوریاس! این ویدئوس که با کلی آب و تاب پخش شد:
►سخنرانی رائفیپور درمورد عروسکای جنسی لولیتا
ویدئوی مذکور از طرف رسانهی رسمی خود رائفیپور masaf.ir هم بعنوان موشکافی تخصصی سیاسی جناب استاد منتشر شده حالاینکه یه بچه شیشساله هم با اندکی دقت به حجم بازو و رانهای شخص داخل ویدئو به سادگی خواهد دریاف که دس و پاش قط نه، بلکه خم شده! درواقع ایشون ملبس به نوعی پوشش مخصوص BDSM هس که دسا و پاها جعم میشود و فرد حالت حیوان چارپا میگیرد.
↓نمونهای دیگر از همان لباس که برآمدگی دس و پای جعم شده از زیر آن هویداس:
درواقع این نوعی فتیش است در سبک سکس سادومازوخیستی که طرف مغلوب (برده) در آن با پوشش و حالت اینچنینی خود را در اختیارِ طرف غالب (ارباب) قرار میدهد تا سرویسهای جنسی مخصوص خودشان انجام شود.
ویدئوی معروف دیگری هم هس که بعنوان “فیلم کوتاه لو رفته از عروسک لولیتا در دیپوب” معروف شده و گویا اسباب هراسافکنی بعضی سایتاس…
خیلی جاها اینو به عروسکای لولیتا ربط دادن:
← نمونهی شایعهسازی ۱
← نمونهی شایعهسازی ۲
← نمونهی شایعهسازی ٣
← نمونهی شایعهسازی ٤
ولی اینم چیزی نی جز قسمتی قیچی شده از فیلم ژاپنیِ Tokyo Gore Police که همینجوری شخمی یه تمِ خوفناک بهش زده شده و در قالب عروسک لولیتا جعلش کردن (بعضیا به هرچیزی یه رنگ و لعاب سیاسفید میزننو زارت ربطش میدن به دیپوب!)
سکانسهایی از فیلم مذکور (که اصل همون صحنه هم جزوشون هس) رو میتوانید در vimeo.com/159171502 مشاهده نمایید.
درصورت یافتن جعلیات بیشتر، تاپیک باز آپدیت میشود…
در آینده نه چندان دور، این جماعت هر کس شری رو که میگن و نمیتونن اثباتش کنن میگن دارک وبه.
واقعا ممنون از اطلاع رسونیتون . ریده بودن تو سایت با این عنوانای مسخره تا چند روز هیشکی نمیومد تو تاپیکهای داغ رو ببینه از بس حالش بد میشد .
واقعا عالی ?
جدیدا هر کی یه فانتزی میاد تو ذهنش با فتوشاپ ترکیبش میکنه میشه دارک وب ?
بحث در موردش زیاده به زودی خودم اگر فرصت شد ، یه تاپیکی برای رفع این چرندیات و توهماتی که در اینترنت در مورد دارک وب منتشر میشه خواهم زد :)
اگر تمایل داشتی با همکاری هم این کارو میکنیم
فعلا تا ببینم چه شود
از بعضی دوپایان شدیدا جاکش انجام همچین کارایی بعید نیست و متاسفانه این چیزا به احتمال خیلی زیاد وجود داره....
ولی ممنون بابت تاپیکت...اون تاپیک های مربوط به لولیتا دیگه زیادی بالا میومدن!امیدوارم دیگه نبینمشون!اولین و اخرین باری که دیدم واقعا حالم بد شده بود!اخه این چه جاکش بازی جدیدیه؟
واقعا عالی ?
جدیدا هر کی یه فانتزی میاد تو ذهنش با فتوشاپ ترکیبش میکنه میشه دارک وب ?
بحث در موردش زیاده به زودی خودم اگر فرصت شد ، یه تاپیکی برای رفع این چرندیات و توهماتی که در اینترنت در مورد دارک وب منتشر میشه خواهم زد :)
اگر تمایل داشتی با همکاری هم این کارو میکنیم
فعلا تا ببینم چه شود
مصی دارک وب فیت اسی حشلی!
^-^
#ژوووون!
چه شود!^-^
اگه منظورت ↑اینه (این رنگی همون عکسه) که ایشونم خطوط خم دس و پاهاشونو تا حدی میشه تشخیص داد از رو برآمدگی و چین بانپیچی.
عکسای اینچنینی زیاد هس، همین بانپیچی و چسبکاریای اضاف و الکی از نوک آرنج تا کتف ینی یه حیلهای تو کار هس و خلاصه یه جای کار میلنگه. وگرنه اگر بهواقع دسا از آرنج و پاها از زانو قط میبود دیگه چه نیازی بود به اینهمه تشکیلات تخمی از بالا تا پائین؟
واقعا عالی ?
جدیدا هر کی یه فانتزی میاد تو ذهنش با فتوشاپ ترکیبش میکنه میشه دارک وب ?
بحث در موردش زیاده به زودی خودم اگر فرصت شد ، یه تاپیکی برای رفع این چرندیات و توهماتی که در اینترنت در مورد دارک وب منتشر میشه خواهم زد :)
اگر تمایل داشتی با همکاری هم این کارو میکنیم
فعلا تا ببینم چه شود
چرا که نع؟ باعث افتخاره ?
واقعا عالی ?
جدیدا هر کی یه فانتزی میاد تو ذهنش با فتوشاپ ترکیبش میکنه میشه دارک وب ?
بحث در موردش زیاده به زودی خودم اگر فرصت شد ، یه تاپیکی برای رفع این چرندیات و توهماتی که در اینترنت در مورد دارک وب منتشر میشه خواهم زد :)
اگر تمایل داشتی با همکاری هم این کارو میکنیم
فعلا تا ببینم چه شود
از وقتی این چیزا رو دیدم از تو بدم میاد ? قبلنا بخاطر حامد فرد طرفدارت بودم ? ?
عجبا ، بخاطر یه اسم اکانت منو قضاوت میکنن ?
واقعا عالی ?
جدیدا هر کی یه فانتزی میاد تو ذهنش با فتوشاپ ترکیبش میکنه میشه دارک وب ?
بحث در موردش زیاده به زودی خودم اگر فرصت شد ، یه تاپیکی برای رفع این چرندیات و توهماتی که در اینترنت در مورد دارک وب منتشر میشه خواهم زد :)
اگر تمایل داشتی با همکاری هم این کارو میکنیم
فعلا تا ببینم چه شود
چرا که نع؟ باعث افتخاره ?
فدات , هماهنگ میکنم باهات تو تل :)
ولی اون دکتر روانی چی؟شخصیتش ساختگیه؟
از اینجور داستانا زیاد پخش میشه تو فضای نت ولی دقت کنی تو بعضیاش گاف هم هس که همونا لو میده قضیه دوروغه.
ولی بهرحال جنایت از انوا و اقسامش وجود داره...
وای هیچوقت یادم نمیره این عکسا رو من وقتی دیده بودم اون شب تا صبح هیچ جوری نتونستم بخوابم :( :| همش میترسیدم کابوس ببینم که خودم یه عروسک لولیتام (dash)
بسیار عالی … من واقعا از دقت و پشتکار شما برای ضایع کردن امثال رائفی پور و بیشعورهای ساخت جمهوری اسهالی خوشم میاد ، خیلی عالیییی ، نمیدونم این جمهوری اسهالی و عمال نکبت بار سگ پروردش تا کی میخوان به کشورهای دنیا انگ حیوان صفتی بزنن حال که خود حرام زادشون از همه حرام لقمه ترن
نمیدونستم در این حد ممکنه ذات انسان کثیف باشه و یا حداقل اینکه روزی آدمی بتونه قبول کنه که بشری به این کثیفی هم هست. بعضی چیزا هست که فکر کردن بهشونم خاطر آدمی رو آزرده میکنه… ممنون دوست عزیز از روشنایی که به ذهن تاریکم دادی.
درود به شما استاد من که به خاطر سرد بودنم از تایپیکهای قبلی لولیتا احساساتی نشدم ولی خب یه عده بسیجی بی مغز هفت هزار تومنی لرزشی با ایجاد فضای رعب و وحشت میخوان بگن امنیت داریم درود بی پایان به شما بابت مطلب و روشنگری
و خطاب به برادر لرزشی بی غیرت اگه احساس امنیت میکنی فقط از ساعت ۱۰ شب به بعد یه ساعت خواهرتو توی پارک تنها بزار اگه باردار نشد من خودم با دیدنش منقلب میشم و تحریک میشم
مرسی از اسی دایره المعارف حشر ?
عرض شود که استفاده کردم از مطالبت
دست مریزاد اسکلت عزیز.خود منم این کسشعرا رو باورم شده بود و به نوعی ترس از نزدیک شدن به دیپ وب داشتم.این جمهوری اسلامی هم تو این مورد نهایت دیوصی رو انجام داده
تشکر از یکایک عزیزانی که اظهار لطف نمودن.
آخیش . خیر ببینی . خیالم راحت شد . فقط یه سوال .چرا نوشتی نخطه ؟؟؟؟؟؟
والا این آقای اسکلت ما رو هم با این اصرارش مبنی بر تایپ، عینا به طریق تلفظ، گاییده. که البته خودش یه نوع پارادوکسه(متناقص نما) چرا که یه اسکلت اصلا کیر نداره که بخواد یکیو بگاد! چرا که کیر اصولا یه تیکه گوشته.
دالام اسکلت. تاپیک های تو تنها تاپیک هایی هجتن که دوست دالم بخونمشون. ملسی
والا این آقای اسکلت ما رو هم با این اصرارش مبنی بر تایپ، عینا به طریق تلفظ، گاییده. که البته خودش یه نوع پارادوکسه(متناقص نما) چرا که یه اسکلت اصلا کیر نداره که بخواد یکیو بگاد! چرا که کیر اصولا یه تیکه گوشته.
ای کیرِ بینا و گویا و دانا! تو که دیگه ذوق سورئالت باید برسه "اسکلت" وختی "حشری" شده، ینی توان گایندگی هم دارد! همانطور که این شومبول ناطق که شما باشی، سخن میگوید، مینویسد و میاندیشد پس هست(!)
جدای این حرفا اگه نگارش تلفظمابانهی من رو مخ کاربران هس، سعی میشود زین پس کتابیتر نگاشته شود ولی قول نمیدم چون سخ میشه واسم!
والا این آقای اسکلت ما رو هم با این اصرارش مبنی بر تایپ، عینا به طریق تلفظ، گاییده. که البته خودش یه نوع پارادوکسه(متناقص نما) چرا که یه اسکلت اصلا کیر نداره که بخواد یکیو بگاد! چرا که کیر اصولا یه تیکه گوشته.
ای کیرِ بینا و گویا و دانا! تو که دیگه ذوق سورئالت باید برسه "اسکلت" وختی "حشری" شده، ینی توان گایندگی هم دارد! همانطور که این شومبول ناطق که شما باشی، سخن میگوید، مینویسد و میاندیشد پس هست(!)
جدای این حرفا اگه نگارش تلفظمابانهی من رو مخ کاربران هس، سعی میشود زین پس کتابیتر نگاشته شود ولی قول نمیدم چون سخ میشه واسم!
حالا جدا از شوخی، بعضی وقتا مثلا همین نقطه و نخطه باعث کج فهمی خواننده میشه. یعنی اینجوری بگم که فرضا شما 30 سانت کیر داری، بعدا تا دسته فرو کنی تو طرف. علی رغم پسندیده بودن سایز شما، دوتا نکته وجود داره، اولا که طرف ممکنه به این سایز عادت نداشته باشه، که مصداق حقیقیش میشه آدمی که یه نوشتار رو که تا به این حد محاوره ای هست، تا حالا ندیده، فلذا کارش مشکله. ثانیا این که درسته شما 30 سانت داری ولی طرف نهایتا میتونه 20 سانتشو غیب کنه(به حول و قوه الهی، پس آیا ایمان نمی آورید؟) مصداق واقعی این یکی هم آدمی هست که اگر شما اینطور بنویسی قضیه رو نمیگیره. یه مثال خیلی قشنگش داستانی بود که چند روز پیش نوشته شده بود. طرف اصفهانی بود، به جای واو عطف و ربط از لفظ عا استفاده کرده بود. مضافا بر این که اگه بخوایم خیلی مته ته خشخاش بزاریم و ریز بشیم، مشکلاتی به وجود میاد. چرا که تو لهجه های مختلف صامت های مختلفی وجود داره. مثلا حرف غ رو در نظر بگیر. بعضی جاها تلفظش با ق به یه طریقه و بعضی جاها هم فرق داره. یا دو حرف متوالی "وا" در کلماتی مثال خوابیدن. در مناطق کردنشین، هنوز هم به طریق نیاکان تلفظ میشه. در ضمن خیلی از کلمات در یه گویش وجود دارن که در گویش های دیگه نیست. مثلا کلمه اَکی و سنده(با عرض معذرت) هر دو به معنی "گه" رو ما یزدیا به عنوان الفاظ پرکاربرد پذیرفتیم. ولی در سایر گویش ها اینطور نیست. تنها جایی که من این کلمه رو دیدم در بیتی از ایرج میرزا بود: تریاکیان الدنگ، سازند سنده را سنگ / چون قافیه شود تنگ، وسعت فتد به مدبر ـــــــــــ یا لفظ "کُل" به معنای پوسته چوبین دانه ها. اینو فقط تو یزد شنیدم من. هر چند اخوان ثالث در شعر چاووشی ازش استفاده کرده(و ما بر بیکران سبز و مخمل گونه دریا / می اندازیم زورق های خود را چون کل بادام _لام مشدد نمیشود )، ولی اونم اشاره میکنه که این کلمه رو از یزدیا به وام گرفته(چون اخوان اصلتا از اهالی فهرج یزد هست).
والا این آقای اسکلت ما رو هم با این اصرارش مبنی بر تایپ، عینا به طریق تلفظ، گاییده. که البته خودش یه نوع پارادوکسه(متناقص نما) چرا که یه اسکلت اصلا کیر نداره که بخواد یکیو بگاد! چرا که کیر اصولا یه تیکه گوشته.
ای کیرِ بینا و گویا و دانا! تو که دیگه ذوق سورئالت باید برسه "اسکلت" وختی "حشری" شده، ینی توان گایندگی هم دارد! همانطور که این شومبول ناطق که شما باشی، سخن میگوید، مینویسد و میاندیشد پس هست(!)
جدای این حرفا اگه نگارش تلفظمابانهی من رو مخ کاربران هس، سعی میشود زین پس کتابیتر نگاشته شود ولی قول نمیدم چون سخ میشه واسم!
حالا جدا از شوخی، بعضی وقتا مثلا همین نقطه و نخطه باعث کج فهمی خواننده میشه. یعنی اینجوری بگم که فرضا شما 30 سانت کیر داری، بعدا تا دسته فرو کنی تو طرف. علی رغم پسندیده بودن سایز شما، دوتا نکته وجود داره، اولا که طرف ممکنه به این سایز عادت نداشته باشه، که مصداق حقیقیش میشه آدمی که یه نوشتار رو که تا به این حد محاوره ای هست، تا حالا ندیده، فلذا کارش مشکله. ثانیا این که درسته شما 30 سانت داری ولی طرف نهایتا میتونه 20 سانتشو غیب کنه(به حول و قوه الهی، پس آیا ایمان نمی آورید؟) مصداق واقعی این یکی هم آدمی هست که اگر شما اینطور بنویسی قضیه رو نمیگیره. یه مثال خیلی قشنگش داستانی بود که چند روز پیش نوشته شده بود. طرف اصفهانی بود، به جای واو عطف و ربط از لفظ عا استفاده کرده بود. مضافا بر این که اگه بخوایم خیلی مته ته خشخاش بزاریم و ریز بشیم، مشکلاتی به وجود میاد. چرا که تو لهجه های مختلف صامت های مختلفی وجود داره. مثلا حرف غ رو در نظر بگیر. بعضی جاها تلفظش با ق به یه طریقه و بعضی جاها هم فرق داره. یا دو حرف متوالی "وا" در کلماتی مثال خوابیدن. در مناطق کردنشین، هنوز هم به طریق نیاکان تلفظ میشه. در ضمن خیلی از کلمات در یه گویش وجود دارن که در گویش های دیگه نیست. مثلا کلمه اَکی و سنده(با عرض معذرت) هر دو به معنی "گه" رو ما یزدیا به عنوان الفاظ پرکاربرد پذیرفتیم. ولی در سایر گویش ها اینطور نیست. تنها جایی که من این کلمه رو دیدم در بیتی از ایرج میرزا بود: تریاکیان الدنگ، سازند سنده را سنگ / چون قافیه شود تنگ، وسعت فتد به مدبر ـــــــــــ یا لفظ "کُل" به معنای پوسته چوبین دانه ها. اینو فقط تو یزد شنیدم من. هر چند اخوان ثالث در شعر چاووشی ازش استفاده کرده(و ما بر بیکران سبز و مخمل گونه دریا / می اندازیم زورق های خود را چون کل بادام _لام مشدد نمیشود )، ولی اونم اشاره میکنه که این کلمه رو از یزدیا به وام گرفته(چون اخوان اصلتا از اهالی فهرج یزد هست).
"سِنده" رو مام میگیم، منتها نمیدونسم ریشهش مال کجاس. یه سریام میگن "سُنده".
و اما اینگونه سبک نوشتار اولتراعامیانه البته بعید میدونم اینجوریام که فک میکنی موجب کجفهمی شود چرا که تغییر حروف در واژگان مطابق با نوع تلفظ گفتاریش زیادم برا بچاهای فضای مجازی ناآشنا نیس. نمونهی خیلی پرکاربردش "دیگر" که به رسم گفتار عامیانه نوشته میشود "دیگه". از این موارد زیاد هس. همین "هس" هم با وجود حذف "ت" از آخرش به سبک تلفظ، چندان موجب گمراهی در فهم کلام نمیشود. یا حتا واژهی "نیست" در سیر تحولی ابتدا به ←"نیس" و سپس ←"نی" هم تغییر یاف ولی همچنان معنیو انتقال میده. فراموش نشود که ما ایرانیا مردمان بسیار بسیار کونگشادی هسیم! اجنبیا برا راحتی خودشون SMS رو خلاصهی short message service مقرر نمودن ولی ما ایرانیا خعلی شیک و راحت اومدیم همونم کردیم Sخالی و تا دسه فورو نمودیم توش!
ولی بهرحال نمونههایی مث نخطه=نقطه ، نع=نه ، شمبه=شنبه ، هیژده=هجده ، وخ=وقت ، اختصاد=اقتصاد و... رو میپذیرم که جای بحث بیشتری داره. ما اینا رو بیشتر برا ایجاد کمی چاشنی طنز و تنوع و اینکه خوانش اراجیف بلنبالایمان زیادم برا مخاطبان خشک و خسهکننده نباشد به کار میبریم.
درضم ناگفته نماند که برعکس این قضیهم در نوشتار برخی یاف میشود ولی اون دیگه اشتباس: یه سریا "بالش" رو مینویسن "بالشت!"، "خورش" رو مینویسن "خورشت!". مث این میماند که ما "پاسارگاد" رو "پاسارگارد" بنویسیم چون برخی کمسواد به اشتبا اینگونه تلفظ میکنند...
(این بحث مفصل و پیچیدهس)
همون ابتدای تاپیک عرض شد:
اینکه چنین امری واقعاً روی داده یا خیر ... بحث دیگریست
تردیدی نیس که بشر دس به انوا و اقسام جنایت میزند، آثارش نیز چه در دارکوب چه همین سورفیسوب قابل دسرسیست. منتها تصاویر قلابی بحثش جداس.
والا این آقای اسکلت ما رو هم با این اصرارش مبنی بر تایپ، عینا به طریق تلفظ، گاییده. که البته خودش یه نوع پارادوکسه(متناقص نما) چرا که یه اسکلت اصلا کیر نداره که بخواد یکیو بگاد! چرا که کیر اصولا یه تیکه گوشته.
ای کیرِ بینا و گویا و دانا! تو که دیگه ذوق سورئالت باید برسه "اسکلت" وختی "حشری" شده، ینی توان گایندگی هم دارد! همانطور که این شومبول ناطق که شما باشی، سخن میگوید، مینویسد و میاندیشد پس هست(!)
جدای این حرفا اگه نگارش تلفظمابانهی من رو مخ کاربران هس، سعی میشود زین پس کتابیتر نگاشته شود ولی قول نمیدم چون سخ میشه واسم!
ببخشید بابت فضولی ولی همینجوری خوبه :)
خب دیگه تصویب شد، زین پس نیز به همان سبک، همچنان رو مختان رژه خواهم رف!
والا این آقای اسکلت ما رو هم با این اصرارش مبنی بر تایپ، عینا به طریق تلفظ، گاییده. که البته خودش یه نوع پارادوکسه(متناقص نما) چرا که یه اسکلت اصلا کیر نداره که بخواد یکیو بگاد! چرا که کیر اصولا یه تیکه گوشته.
ای کیرِ بینا و گویا و دانا! تو که دیگه ذوق سورئالت باید برسه "اسکلت" وختی "حشری" شده، ینی توان گایندگی هم دارد! همانطور که این شومبول ناطق که شما باشی، سخن میگوید، مینویسد و میاندیشد پس هست(!)
جدای این حرفا اگه نگارش تلفظمابانهی من رو مخ کاربران هس، سعی میشود زین پس کتابیتر نگاشته شود ولی قول نمیدم چون سخ میشه واسم!
حالا جدا از شوخی، بعضی وقتا مثلا همین نقطه و نخطه باعث کج فهمی خواننده میشه. یعنی اینجوری بگم که فرضا شما 30 سانت کیر داری، بعدا تا دسته فرو کنی تو طرف. علی رغم پسندیده بودن سایز شما، دوتا نکته وجود داره، اولا که طرف ممکنه به این سایز عادت نداشته باشه، که مصداق حقیقیش میشه آدمی که یه نوشتار رو که تا به این حد محاوره ای هست، تا حالا ندیده، فلذا کارش مشکله. ثانیا این که درسته شما 30 سانت داری ولی طرف نهایتا میتونه 20 سانتشو غیب کنه(به حول و قوه الهی، پس آیا ایمان نمی آورید؟) مصداق واقعی این یکی هم آدمی هست که اگر شما اینطور بنویسی قضیه رو نمیگیره. یه مثال خیلی قشنگش داستانی بود که چند روز پیش نوشته شده بود. طرف اصفهانی بود، به جای واو عطف و ربط از لفظ عا استفاده کرده بود. مضافا بر این که اگه بخوایم خیلی مته ته خشخاش بزاریم و ریز بشیم، مشکلاتی به وجود میاد. چرا که تو لهجه های مختلف صامت های مختلفی وجود داره. مثلا حرف غ رو در نظر بگیر. بعضی جاها تلفظش با ق به یه طریقه و بعضی جاها هم فرق داره. یا دو حرف متوالی "وا" در کلماتی مثال خوابیدن. در مناطق کردنشین، هنوز هم به طریق نیاکان تلفظ میشه. در ضمن خیلی از کلمات در یه گویش وجود دارن که در گویش های دیگه نیست. مثلا کلمه اَکی و سنده(با عرض معذرت) هر دو به معنی "گه" رو ما یزدیا به عنوان الفاظ پرکاربرد پذیرفتیم. ولی در سایر گویش ها اینطور نیست. تنها جایی که من این کلمه رو دیدم در بیتی از ایرج میرزا بود: تریاکیان الدنگ، سازند سنده را سنگ / چون قافیه شود تنگ، وسعت فتد به مدبر ـــــــــــ یا لفظ "کُل" به معنای پوسته چوبین دانه ها. اینو فقط تو یزد شنیدم من. هر چند اخوان ثالث در شعر چاووشی ازش استفاده کرده(و ما بر بیکران سبز و مخمل گونه دریا / می اندازیم زورق های خود را چون کل بادام _لام مشدد نمیشود )، ولی اونم اشاره میکنه که این کلمه رو از یزدیا به وام گرفته(چون اخوان اصلتا از اهالی فهرج یزد هست).
"سِنده" رو مام میگیم، منتها نمیدونسم ریشهش مال کجاس. یه سریام میگن "سُنده".
و اما اینگونه سبک نوشتار اولتراعامیانه البته بعید میدونم اینجوریام که فک میکنی موجب کجفهمی شود چرا که تغییر حروف در واژگان مطابق با نوع تلفظ گفتاریش زیادم برا بچاهای فضای مجازی ناآشنا نیس. نمونهی خیلی پرکاربردش "دیگر" که به رسم گفتار عامیانه نوشته میشود "دیگه". از این موارد زیاد هس. همین "هس" هم با وجود حذف "ت" از آخرش به سبک تلفظ، چندان موجب گمراهی در فهم کلام نمیشود. یا حتا واژهی "نیست" در سیر تحولی ابتدا به ←"نیس" و سپس ←"نی" هم تغییر یاف ولی همچنان معنیو انتقال میده. فراموش نشود که ما ایرانیا مردمان بسیار بسیار کونگشادی هسیم! اجنبیا برا راحتی خودشون SMS رو خلاصهی short message service مقرر نمودن ولی ما ایرانیا خعلی شیک و راحت اومدیم همونم کردیم Sخالی و تا دسه فورو نمودیم توش!
ولی بهرحال نمونههایی مث نخطه=نقطه ، نع=نه ، شمبه=شنبه ، هیژده=هجده ، وخ=وقت ، اختصاد=اقتصاد و... رو میپذیرم که جای بحث بیشتری داره. ما اینا رو بیشتر برا ایجاد کمی چاشنی طنز و تنوع و اینکه خوانش اراجیف بلنبالایمان زیادم برا مخاطبان خشک و خسهکننده نباشد به کار میبریم.
درضم ناگفته نماند که برعکس این قضیهم در نوشتار برخی یاف میشود ولی اون دیگه اشتباس: یه سریا "بالش" رو مینویسن "بالشت!"، "خورش" رو مینویسن "خورشت!". مث این میماند که ما "پاسارگاد" رو "پاسارگارد" بنویسیم چون برخی کمسواد به اشتبا اینگونه تلفظ میکنند...
(این بحث مفصل و پیچیدهس)
قضیه خورش←خورشت و اینا برمیگرده به تلفظای غلط عامیانه. مثلا مادر بنده بعضی وقتا میگه لاپورتت(راپرت) رو میدن یا گوسفتدش بونیه.(بومی) اینو تو گفتار میشه پذیرفت، ولی تو نوشتار خصوصا نوشتار رسمی غیر قابل پذیرشه.
مطمئن بودم واقعی نیست بعضی فانتزیها مرزهای حیوانی را رد کرده. دستت درد نکنه که شفاف سازی کردی عزیز ?