مردی وارد خانه شد و دید همسرش گریه می کند. از او علت را جویا شد، همسرش گفت گنجشکهای نری که بالای درخت هستند وقتی بیحجابم به من نگاه می کنند و شاید این امر معصیت باشد!
مرد بخاطر عفت و خدا ترسی همسرش پیشانیش را بوسید و تبری آورد و درخت را قطع کرد. پس از یک هفته روزی زود از کارش برگشت و همسرش را درآغوش فاسقش آرمیده یافت!
شوهر زن فقط وسایل مورد نیازش را برداشت و از آن شهر گریخت… به شهر دوری رسید که مردم آن شهر در جلوی کاخ پادشاه جمع شده بودند. وقتی از آنها علت را جویا شد، گفتند؛ از گنجینه پادشاه دزدی شده! در این میان مردی که بر پنجه ی پا راه میرفت از آنجا عبور کرد. مرد پرسید او کیست؟ گفتند: این شیخ شهر است و برای اینکه خدای نکرده مورچهای را زیر پا له نکند، روی پنجه ی پا راه می رود! آن مرد گفت بخدا دزد را پیدا کردم مرا پیش پادشاه ببرید. او به پادشاه گفت؛ شیخ همان کسی است که گنجینه تورا دزدیده است!
شیخ پس از بازجویی به دزدی اعتراف کرد پادشاه از مرد پرسید: چطور فهمیدی که او دزد است؟مرد گفت: “تجربه به من آموخت وقتی در احتیاط افراط شود ودر بیان فضیلت زیاده روی شود بدان که این سرپوشی است برای یک جرم.”
طرف میره خونه میبینه یه ردپای گلی توی خونشه شاکی میشه ردپا رو دنبال می کنه میبینه رفته توی اتاق خواب زنش در رو باز میکنه میبینه یارو روی زنش خوابیده مشغوله! شاکی میشه داد میزنه در بیا ر ر ر ر . یارو هول میشه مامله رو میکشه بیرون طرف میگه اونو نمیگم کفشاتو میگم خونه رو به گه کشیدی !!!!!!!!
یه روز یه آقایی به پسرش می گه : گوش کن باباجون . این قدر دختر بازی نکن . یه وقت ایدز می گیری . اگه تو ایدز بگیری کلفتمون هم ایدز می گیره . اگه اون ایدز بگیره منم ایدز می گیرم اگه من ایدز بگیرم مادرتم می گیره . اگه مادرت ایدز بگیره همه شهر ایدز می گیرن
یه بابایی میره پیش دکتر میگه ای دکتر علاجی کن من چهار فرزند دارم دیگه نمیخوام بچه دار بشم دکتر دستور میده آقا از کاندوم استفاده کن طرف جواب میده اقای دکتر اولی کاندوم استفاده کردم ولی خانم حامله شد دکتر می گه به خانمت بگو ای یو دی بذاره می گه آقای دکتر دومی را ای یو دی گذاشت ولی باز حامله شد دکتر میگه خوب بگو قرص ضد حاملگی بخوره گفت خورد ولی بازم حامله شد دکتر گفت با با دیگه نکن طرف میگه بابا جان! آخری رو هم ما نکردیم و حامله شد.
آقاهه میاد خونه ، میبینه زنش لخت رو تخت خوابیده . میگه : خانم جان ، باز تو چرا لختی ؟! زنش میگه: آخه لباس ندارم ! طرف شاکی میشه، میره در کمد رو باز میکنه، شروع میکنه شمردنه لباسا: این یک پیرهن... این دوتا... این سه تا...عباس آقا برو اونور...این چهار تا... این پنج تا! اکبر آقا حال شما! این شش تا...!
زنه هرکار میگرده ارضا نمیشده، آخرش میره سکسشاپ، میگه: ببخشید من یک دیلدو میخواستم. فروشنده اشاره میکنه به ویترین پشت سرش میگه : کدوم یکی رو میخواین ؟ زنه یکم فکر میکنه، میگه : اون قرمزه رو. فروشندهه میگه، ببخشید خانوم، ما دیلدو قرمز نداریم! زنه اشاره میکنه میگه: اوناها بابا، اون قرمزه بالا سمت چپ. مرده یک نگاهی میکنه ، میگه: شرمنده خانوم کپسول آتش نشانیمون فروشی نیست!!!
طرف میاد خونه میبینه بچه ها حسابی شلوغ پلوغ کردن . میگیره همه رو میزنه و ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمیگه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدر بین بچه هات فرق میگذاری؟ آقاهه میگه: آخه اون یکی سیده!!!
طرف به زنش مشکوک بوده، یک بار که باید میرفته مسافرت، زیر تخت خانم یک سطل ماست میگذاره و یک گوشکوب هم میبنده به زیر تخت، تا اگه بیشتر از یک نفر رو تخت خوابیدن گوشت کوبه بیاد پایین وماستی شه. خلاصه میره سفر و چهار روز بعد برمیگرده میبینه ماسته دوغ شده!!!
یروز به یه مرده میگن بابا کجای کاری خانمت و تو باغ با مرد دیدم میگه برو بابا تو به اون چهار تا درخت میگی باغ ؟
آقاهه هر روز که بقال سر کوچشون رو میدیده ، یارو بهش میگفته : سلاااام اِسمال آقای بیغیرت! دو سه هفتهای این قضیه تکرار میشه، مرده همچین بگی نگی بهش بر میخوره ، یه شب به زنش میگه : خانم شما روزها ما نیستیم چکار میکنی ؟ این عباس آقا بقال هی به ما میگه بی غیرت. زنش میگه: هیچی بابا، تو بهش محل نگذار، اینا به تو حسودیشون می شه. مرده فردا دوباره از در مغازه یارو رد میشده، بقاله بهش میگه: سلااااام اسمال آقای بی غیرتِ دهن لق!!
مردی مهمون یه خانواده ای بوده. مرد خانواده به مهمون میگه: ببخشین نی نی میتونه توی اتاق شما بخوابه؟ مرده که حوصله ی بچه داری نداشته میگه: نه بابا بی زحمت همونجا امشب رو سر کنن. فردای آن روز مرده داشته توی باغ قدم می زده ، چشمش به یه دختر 20 ساله ی خیلی خوشگل می افته . ازش می پرسه : ببخشین شما ؟ دختره با ملاحت جواب می ده : من نی نی هستم. شما کی هستین؟ مرد که از اشتباهش داشته دیوونه میشده ، میگه: من؟ دیوانه...! من احمق...! من خر ! من....!!!
طرف می میره می برنش جهنم با یکی هم سلول میشه همسلولیه میگه ببینم تو چطوری مردی میگه من رفتم خونه دیدم هیچ مردی خونمون نیست زنم هم تو آشپزخونه داره آشپزی میکنه همین شد که از خوشحالی سکته کردم . طرف میگه :خوب پدر صلواتی در یخچالو باز می کردی نه من می مردم نه تو .
طرف میاد خونه میبینه زنش لخت روی تخت خوابیده.میگه:زن چرا لختی؟زنش میگه آخه گرممه,میگه:عباس آقا زیر تخت چکار میکنه ؟ زنش میگه : زیر تخت رو نمیدونم ولی لامصب روی تخت غوغا میکنه.
مردای یه شهری داشتن از بی معرفتی تهرانی ها تعریف می کردن یکی شون می گه : نه بابا تهرونی ها اتفاقا خیلی هم آدمای با معرفتی هستند. وقتی وارد شهر شون بشی به استقبالت می آن و به خانه شان می برند و شام و ناهار می دن و فردای آن روز به دوستای دیگرشان معرفی می کنند و..... یکی از دوستان حرفش را قطع می کنه ومی گه : خالی نبند بابا، تو که تا حالا تهرون نرفتی! مرده میگه : درسته قربان ولی خانمم که تهرون رفته !!!
شب عروسی مرده رو به مهمونا میگه: امشب عزیزان شب پرده برداری من و فردا روز بهره برداری شماهاست!!!
مهم اینه که نر بودن یا ماده! 😁
شما جهت احتیاط اونطرف ها تشریف نبرین! این خواهر حکایتمون لابد تکنولوژیش رو داشتن! بنده بی اطلاع هستم! 😁
مهم اینه که نر بودن یا ماده! 😁
:-) ماده هاشون هم لزبین
میدونستم اینو میگی! توپو برات بلند کردم که اسپک بزنی! 😁
اونا كه نر هستن پر رنگ تره پرهاي قهوه اي شون و سرشون پرهاي سياه داره عين ريش تو صورت مردا كه ريش ميذارن يقه ميبندن بعضياشون هم. جواب علمي دادم كار به منظور نداريم
از توضیحات فنی برادر شوالیه متشکریم! 😁
از اینکه این تاپیک باعث شد روشهای بسیار پیشرفته ای در زمینه تشخیص جنسیت گنجشک! ارائه بشه از همگی دوستان مچکرم! 😁
والا بالاش توضیح دادم که اینها صرفا جوک هستن…مسلما هر کسی فکر کنه که مردم اون خطه از کشورمون واقعا اینطور هستن باید در عقل و انصافش شک کرد…
تغییر داده شد...
↩ axm432
در جنگل زیاد زاد و ولد میشه.
سلطان جنگل
جناب شیر
دستور میده
در یه روزی
همه حیوونا اینجا بیان
و
نرا
الت هاشونو بدن
جناب سلطان.
بعد از گذشت چند مدتی
که جمعیت اندازه شد،
اقا شیر
دستور یه نشست دیگه رو داد.
و
یکی یکی
الت ها رو بلند میکرد
و
میبرسید
این مال کیه؟
صاحبشم مگفته من
و
میگرفته
تا نوبت الت اقای الاغ میرسه،
جناب شیر الت الاغ بلند میکنه
این مال کیه؟؟؟
خانم مرغه با
لوندی
رو میکنه به اقا خروسه
مبگه
بگو مال منه
بگومال منه!