{این تاپیک جوابیهی مفصلیست برا مفهومی بنام “غیرت”. هرچن این واژه در فرهنگ مرسوم ما معنای گستردهای دربرداره. ولی اینجا همون محور اصلیش؛ ینی حد و حدودِ آزادگذاشتنِ همسر مد نظر ماس که تا جایی که بشخصه اطلا دارم از قدیمو ندیم توی این سایت جنجالای همیشگی خودشو به دمبال داشته و همچنان نیز ادامه دارد… چه بسا بارها بینابین اعتراضات نسبت به این مقولهی حساس، سخن از نخشههای مخوف و سازمانای هدفمند پشت این قضایا برا ترویج فرهنگی خاص در این راستا به میان اومده که به نوبهی خودش جالبم هس! حال با مروری روی این موضو، هم به موشکافی خودِ این دیدگا و هم به معایب و به دمبالش خطرات و فاجعاتی که میتونه بیآفرینه خواهیم پرداخ. سعی بر آنس که تمامی ابهامات در این مورد رف شود.}
#غیرت چیست
نخست عرض شود که خود لفظ معروفِ «غیرت»، واژهای قراردادی محسوب میشه که مفهومش (ینی استنباطی که ازش توی ایران جا افتاده) برحسب فرهنگا و جغرافیای مختلف کاملن متغیّره. ضمن اینکه شیوههای «همسرداری» نیز از این قاعده مستثنا نیس. بعنوان مثال: تو افغانستان شوهرا زنشونو تمامو کمال میچـپونن تو پستو و گونی که غیر از موها و تن و بدنش، حتی صداشم برا مردای غریبه درنیاد تا مبادا موجب تحریک و رنجش آلتین کمتحمل ایشان شود… حالاینکه چن هزار کیلومتر بالاتر کرهی زمین، اسکیموهای قطبنشین رسم دارن برا پذیرایی از مهمونشون، همسرشونو در اختیارش میذارن که یه سیخی بزنه تا دیگه از همه لحاظ توسط میزبان مهربونش پذیرایی شده باشه و هیچرقمه از ضیافتش ناکام بیرون نره.
به لحاظ کلیتر نیز در جوامعی مث ساکنین هیمالیا و تبت، چندشوهری بین زنا مرسومه و توی یه سری کشورای آشنای خودمون، چندزنی بین مردا.
پس روشنه که هیچ قاعدهی معینی برا شیوهی همسرداری در کار نیس. اونچه مردم مختلف هرجا از این کرهی خاکی برا خودشون در این راستا ساختنو پرداختن، حاصل باورای جغرافیاییشون و حفظ سنن قدیم و ایضن عوامل تاثیرگذار دیگهای همچون هجوم اقوام بیگانه و تحمیل فرهنگ اوناس. مِنجمله اعتقادای دینی-مذهبی که سعی بر این داشتن تا قانون برا این قبیل موارد تعیین کنن که البته اونام حتی برا همون هزارسال پیشم چندان مناسب به نظر نمیرسید. روش اسلامی همسرداری که میشه همون نگهداری زن به شیوهی ملحفهپیچ افغانستانی که توی ایرانم نزیک یه قرن پیش قبل از اقدام کشف حجاب توسط جناب رضاشا، چیزی شبیه همین روال بود و زن هیچ ارادهای از خودش نداش جز اطاعت (که صدالبته همین الانم جمهوری اسلامی بدش نمیاد مجددن اوضا همونطوری بشه)
(فارغ از اینکه اقدام رضاشا، شاید رادسترین راهکار واسه بیرون کشیدن زودهنگام این ملت از عقبموندگی فرهنگی بود، ولی دراصل چه منع حجاب با زور که ایشون انجام داد و چه برقراری حجاب اجباری که درحال حاضر به فرموده عاقا هس ، هردو بر ضد حق و حقوق انسانی برشمرده میشن. چراکه مسلمه آزادی انتخاب نوع پوشش، جزو ابتداییترین حق و حقوق بشریست.)
#سنتهای قدیمی
درمورد دو سبک همسرداری که پیشتر عرض شد، با وجود اختلاف نگرشی فاحش بین این دو، یه وجه مشترک موجوده: همسر بدبخ خودش این وسط، نخش هویج رو داره! (بعید میدونم امروز دیگه هیچ عقل سلیمی غیر این بدونه که «هرکسی اختیار شخصی خودشو داره و کسی مالک بر دیگری نیس» مگه اینکه هنو تو دوران بردهداری گیر کرده باشه.)
زن اولی بعنوان عیبی که انگار باید مخفی بمونه درنظر هس و زن دومی همچون کادویی پیشکش به میهمان. رویکرد هردویشان هم نوعی «سنت».
نیازی به توضیح اوضا و احوال زن مسلمان افغانستانی نیس چون شرایط این زنا دیگه بر همگان اظهر منالشمسه و شرحیاتش اینجا میشه توضیح واضحات. ولی درمورد زن اسکیمو نکته جالبی هس قابل توجه افرادی که مدام با تعصب دم از حفظ سنت میزننو خیال دارن همواره در گذشته رویکردای مناسبتری داشتیم:
«از فرهنگ و سنت بسیار صحبت به میان میآید، گاهی هراس از مدرن شدن را با ترس از دست دادن ارزشهای سنتی و فرهنگی توجیه میکنند. گویی سنت یا فرهنگ چیزی است که ما وظیفهی ازلی و ابدی داریم که از آن حفاظت کنیم. حال آنکه بخشهایی از فرهنگ و سنت هر جامعهای به ناچار باید اصلاح شود. شاید تعصب ما باعث میشود که بخشهای عقبماندهی فرهنگ خودمان را به روشنی نبینیم، یا نادیده بگیریم و این درحالی است که بیشک با نگریستن به فرهنگهای دیگر جوامع راحتتر میتوانیم در مورد سنتهای غلطشان قضاوت کنیم. موضوع رفتارهای جنسی عجیب اسکیموها جسته و گریخته در جراید مطرح شده است، یکی از موانعی که احتمالاً باعث میشود اسکیموها این سنتشان را تغییر ندهند این است که حفظ سنتهایشان را یک وظیفهی تاریخی میدانند.» (بالاترین)
حال از کاربرانی که رگ گردنشون همیشه برا سنت و حفظ اصالت باد میکنه سؤال سادهای دارم که جوابشم ساده در حد یه کلمهس (بله یا خیر):
عایا اگه بین اسکیموها هم به دنیا میومدید بازم سنت رو حفظ میکردید؟
نکته جالبتر درمورد اسکیوها اینه که اگر میهمانشان تعارف رفع حشر با همسرشون در شبانگاهو رد کنه، نگران میشن که نکنه یه وخ همسرشون به لحاظ جذابیت مشکلی داشته باشه. (اینم «لینک» که خیال بر این نره که اینا رو از خشتک مبارک استخراج میکنم.) گمان بر این میره که درست همین نگرش در بین طرفداران فانتزیهای به اصطلاح “بیغیرتی” نیز رواج دارد. نشون به اغلب پستایی که همین جا از جانب برخی شوهرانی که عکس همسرشونو میذارن در وصف کیفیت سکسی همسرشون همراه با هیجانی وافر به اشتراک گذاشته میشه که گاهی اوقات اینطوری به نظر میرسه که اینا احتیاج تعریف و تمجید و تشویق جمال حشراندازِ خانومشون توسط بقیه رو دارن تا با لذت بیشتری همراه با اطمینان به همسرشون ببالن. که البته اینم هرچی هس مسلهای شخصیست و مربوط به خودشان…
#احترام به انتخاب شخصی
تاریخ نشون داده هیچ وخ با زور نمیشه هیچگونه شیوهی زندگی خاصی رو تو مخ ملت فورو کرد. همونطو که رضاشا چن دهه پیش نتونس بطور کامل چادرو از سر زنا ورداره و امروزم گشت ارشاد نمیتونه دوباره سر زنا بذارتش!
واضحه هرکس حق طبیعی خودش میدونه که هرجور عشخش کشید لباس بپوشه، زندگی کنه و رفتار کنه تا جایی که آسیبی این وسط درکار نباشه. حال نکته اینجاس که این حق آزادی، شامل انتخاب «شیوهی زندگی شخصی» هم میشه که عمومن در زندگی مشترک یا هرگونه رابطه متقابل، بسه به توافق طرفین صورت خواهد گرف و طبعن انتظار طرفین بر این میره که کسی مزاحم خلوت حریمشون نشه که در کمال آسایش بتونن اونجوری که خودشون میپسندن از زندگیشون لذت ببرن.
همونطو که زن و شوهری دوس دارن تو خونهشون بجای چایی، همیشه دمنوش بخورن و نیازی به شرحش نیس که تصمیم اینا فقط به خودشون مربوطه و شیکرخوریش به کس دیگهای نیومده. مگه اینکه این منش زندگی از حریم شخصیشون خارج شه و بخوان به همسایهها و فک و فامیلاشونم به زور بقبولونن که اونام باید فقط دمنوش بخورن! یا اینکه یکی از طرفین اهل چاییه ولی به اجبار همسرش مجبور به تحمل طعم دمنوش باشه که اونم البته بحث دیگریست و بسیار مهم!
این قصه سر دراز دارد و به این راحتیا قابل جعمبندی نیس ولاکن برا حدالامکان سادهتر شدن و شفافشدن قضیه یه مثال واضح عرض میشود:
من معشوقهای دارم و از قضا هردومون واقف به تعهد جنسی-عاطفی دونفره هسیم و مسلمن میلی به وارد کردن شخص ثالث به حریم جنسی خودمون و فانتزیای جنسی غیرمتعارف (مث گروهی و ضبدری و جعم و تفریق و اینا…!) نداریم و ترجی میدیم خلوت سکسیمون تا عاخرش فقطو فقط مختص خودمون دوتا باشه و بس.
تا اینجاش همه چیز طبیعیه و حق مسلم هر زوج خوشبخت و دلبند و دلباختهس. بحثی هم درش نیس…
ولاکن مشکل اصلی از اونجا شورو میشه که من بیام چماق بگیرم دسم بخوام تو مخ همه فورو کنم که فقط همین منش زندگیای که من دارم درسته و همه باس مطابق همین تفکر رابطه زناشوییشونو پیش ببرن ولاغیر! حال اسم این چماق چه “غیرت” باشه چه “ناموسپرستی” چه “اسلام” چه “ایرانیت” چه “فرهنگ” چه هر لفظ قشنگ و ناقشنگ دیگه، اصل قضیه رو تغییر نمیده. منطق من هیچ فرقی با روش آخوندی نداره. چراکه فرمول همچنان یکسانه:
توهم «خودعقلِکُلپنداری» + زور = فاشیسم
مسلمن قرار نی هرچی ما خوشمون نمیاد، بقیه هم خوششون نیاد. صدالبته که حق اینو هم نداریم مجبورشون کنیم خوششون نیاد!
ناگفته نماند که این یه اصل کاملن دوطرفهس. ینی زوجایی که متمایل به حرکتای سکسی مورد علاقه خودشونم هسن، حق اینو ندارن که به مخالفای سبک زندگیشون توهین کننو به دمبالش ایجاد نفرتپراکنی که بعله فقط همینی که ما میکنیم راه درست زندگانیه و اونام که قبولش ندارن همشون عهدحجری و امّل!
و از طرف دیگری نیز «تحمیل محدودیت به همسر» همونقد ناپسنده که «وادارِ همسر به تجربه فانتزیای سکسی غیردلخواهش».
توافق طرفین همیشه سرجاش هس. فلذا بهتره هر زوجی قبل از ایجاد محفل عاشخانه و آشیونه دلبسگی و کاشونهی عاطفی خودشون، سر این قضایا حتمن حرف بزننو به توافق برسن تا بعدها بخاطر اختلاف طبعشون دچار مشکل نشن.
چه بسا هردو مسلمان و متدین هم باشن ولی مسئولیت تعهد به دوس داشتن با استاندارای توافقیِ دونفره تغییری نمیکنه:
(پ ن: این↑ تصویر تنها مختص همان باورمندان به این مفاهیم است و صرفن مصداقی بر راعایت مساوات دوطرفه. الفاظ به کار رفته در آن مورد تایید نگارنده نیس)
#مقابله با بیغیرتی(؟)
پیش از این مشخص شد هرکی در انتخاب نوع زندگی شخصیش آزاده، میتونه درموردش حرف بزنه و تمایلاتشو نیز به اشتراک بذاره ولی خط قرمز = تحمیل و نفرتپراکنی…
که ممولن این دوتا خط قرمزو بیشتر طرفداران سینهچاک غیرت رد میکنن و با فوشنامههای گوهربار حسابی از خجالت دوسداران فانتزیای سکسی خلاف میلشون درمیان. حالاینکه خود این اشخاص اینجا دمبال چی میگردن جای سوال داره… چیزی که مشخصه؛ اینجا بستری آزاد واسه اشتراک گذاشتن محتوا و گفتگوی سکسی خارج از تابوهای مرسوم کشوره که «غیرت» هم شاملش هس.
با این اوصاف واضحه هرکس آزاده بدون نگرانی از افشای هویت و قضاوت شدنش بتونه حداقل به اینجا پناه بیاره و حرفایی که به لطف خفقان جمهوری اسلامی جرأت بیانشونو نداشته، اینجا نشر بده و من و شمام حکم قاضی شرع نداریم که وظیفهی خودمون بدونیم تا بریم بتوپیم بهش…
بهرحال طبع و ذائقهی افراد با هم متفاوته. هرکی یه جور حال میکنه… یکی زن سن بالا میپسنده، یکی فوتفتیشه، یکی ترنسه، یکی لزه، یکی مازوخیسته و… الی عاخر.
تمایل جنسی افراد، معیار ارزشگذاریشون نیس. کسی هم دارای درجه خاصی برا فتوا دادن در این مورد انتخاب نشده که کودومش درسته کودوم نادرست.
درضم شمایی که بخاطر نوع میل جنسی افراد میای شورو میکنی بهشون فوش دادن، مطمئنی خودت هیچ خارش عجیبغریبی نداری؟
هروخ صاحب یه نوع فانتزی جنسی (اعم از بیغیرتی، محارم، سادیسم و…) اومد ادعا کرد فقط تمایل خودش درستدرمونه و بقیه هم موظف به پیروی از اونن،… اون وخ مقابله با این دیوانه جزو واجباته و خودمم ازش دریغ نمیکنم!
ولی تاجایی که من اطلا دارم تالا کسی از جماعت بیغیرت سایت، همچین ادعایی مطرح نکرده، برعکس سینهچاکان غیرت بودن که همیشه با فوش و فوشکاری و ایجاد نفرت نسبت به غیرهمفکراشون، انتظار میداشتن همه از نگرش خودشون تبعیت کنن.
#ترویج بیغیرتی در شهوانی(!؟)
هرچن درمورد این موضو، جواب اصلی با خود ادمین سایته. ولی بهرحال احتمالات قریب به یقین ذکر میشود:
شهوانی جزو معدود جاهاییه که پتانسیلش هس هرکی با هر گرایش، راحت عضو شه (بدون پر کردن پرسشنامههای گندهگنده) بیاد درونشو ابراز کنه و بگه چه مرگشه. از قضا همدردای خودشم بیابه بفمه خودش تنها نیس، چه بسا اصن نیمهی گمشدهشم پیدا کرد رف به سلامتی باهاش عمری به خوبی و خوشی در عاغوش گرم و نرمش تلمبه زد و دعای خیر کرد به جون ادمین!
اینکه یه نوع گرایش خاص سکسی، اینجا به وفور یاف بشه لزومن دال بر برنامهریزی شده بودن و دستای پشت پرده نیس، بلکه شاید طرفداران اون تمایل، اینجا رو مناسب مانور دادن فانتزیاشون دیدنو بهش رو اوردن. به نظر میرسه اقلیتای جنسی ایران، تنها پناهگاه درست درمونشون اینجاس…
یحتمل روزگاری اینجا حرف از گی و گیبازی هم جیززززز بود و طبعن هرکی میومد از این در سخن میگف، به سرعت نور با سیلی از فوشهای رنگارنگ کاربران، پذیرایی گرمی نصیبش میشد که دیگه تخم نکنه از عشخ کوندادگی حرفی به میون بیاره! (برا پی بردن به این قضیه نیاز چندانی به قدیمی بودن نیس، چرا که پستای قدیم بخصوص کامنتای پای داستانای گیمحور همچنان در ژرفای سایت سر جاش هس) ولی کمکم هموفوبی از بین رف و فرهنگش تقریبن جا افتاد که همجنسگراهام موجودات فضایی نیسن. از اون به بعد دیگه شهوانی یواشیواش شد پاتوق گیهای کشور و هرچی گی بود هوجوم اورد اینجا شد تستسترونستون روز به روز آمار تاپیکای گی بالا میرف طوری که از هر چارتا تاپیک قسمت “تاپیکای داغ”، شیشتاش فقط آگهی دوسیابی گی از اقسا نقاط ایران بود! که دیگه دس عاخر به ناچار تدبیری توسط ادمین برا برقراری تعادل تو سایت اندیشیده شد تا این روندِ رو به افزایش تا حدی کنترل شود.
#غیرت و خشم!
این بخشو گذاشتم عاخر چون مهمتر از همهس
فرای همه این حرفا و گذشته از حس «حمایت» و هواداری که صدالبته وظیفه هر همسری هس و بحثش کاملن جدا،… عمومن “غیرت” نوعی «حسادت» (معادل اینگیلیسی واژه “Erotic jealousy” یا “jealousy” تعبیر: «حسادت جنسی» و مشخصه اصلیشم باور به خیانت شریک زندگی) محسوب میشه و این احساس مالکیت و صاحب اختیار تام کسی بودن با چاشنی بدبینی، میتونه به طرق فجیعی خطرناک باشه که صدالبته تا همین الانشم کم کار دس بشریت نداده! ↓
«پسر جوانی که از روی غیرت، خانوادهاش را آتش زد»
(این خبر تنها یکی از این فاجعاته)
اندیشهی قتلپروری از روی غیرت، از دیرباز جزو سنتهای بلاد اسلامی بوده و هس که به مراتب احمقانهتر از رسم اسکیموهاس. چرا که اون هرچی هس حداقل خشونت و نفرت ترویج نمیده. درست برا همین؛ مقابله با مروجانِ غیرت، بسیار بسیار جدیتر و حیاتیتر از مقابله با مبلغانِ بیغیرتیست. واضحه این فاز غیرتپرستی و ناموسناموس گویی، عاخرش به جاهای جالبی ختم نمیشه. خبرایی از این دس که برادری خواهرشو از رو سوءظن به قتل رسونده، یا پدری دخترشو سنگسار کرده، برا گوش و چش ما چندان غریبه هم نیس! صدالبته که ریشهیابی این حرکتای مشمئزکننده هم چندان سخ نیس…
اگه دستاورد «غیرت» اینا باشه، خودم بشخصه خعلی هم افتخار میکنم “بیغیرت” خطاب بشم
هرچی که انگیزه برا قتلهای ناموسی باشه، پس همون بهتر که ریشهکن شه…
البته بارها اشاره کردهایم که
#آب از سرچشمه گلآلوده…
مادهٔ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی: «هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکرَه باشد، فقط مرد را میتواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.»
قتل ناموسی اساسا به قتلهای خویشاوندی یا قبیلهای میگویند که قربانی آن زنان و دختران (در رابطه خویشاوندی دختر، خواهر، مادر، همسر) هستند و به دست محارم مرد آنان (پدر، پسر، برادر ، عمو، جد پدری، شوهر) و معمولا با قصد قبلی روی میدهد . علت این قتل ها همان گونه که از نام آن بر می آید، رفتاری است که زن قربانی انجام داده یا گمان رفته که انجام داده است (!!!) و بر اثر آن «ناموس» مرد جریحهدار شده است. ننگی که جز با ریختن خون خطاکار زدوده نمیشود.
انتشار اینترنتی کتاب «فاجعه خاموش» که پژوهشی ارزشمند و شجاعانه درباره «قتل های ناموسی» در مملکت ماست فرصت مغتنمی در اختیار همه قرار داد تا با گوشهای از فعالیت های فرهنگی و مستمر نویسنده کتاب خانم «پروین بختیارنژاد» آشنا شویم.
نگاهی به مواردی از جنایتهای ناموسی که از کتاب فاجعه خاموش برگرفته است. با این توضیح که این تنها بخشی از قتلهاییست که در همین سالها به نام «ناموس» و غیرت مردانه روی داده است . جنایتهایی که به نوشته کتاب و به گزارش مقام های پلیس در سال های اخیر موارد آن افزایش داشته است.
شیدا زن ۱۶ساله مریوانی که مادر یک کودک ۲ ساله نیز بود، در روز ۱۱/۷/۸۸ با ضربات چاقوی برادرش مهدی در خیابان جان سپرد. او که همسری معتاد داشت، در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید.
مردی به علت سوءظن به همسرش او را پس از ۲۹ سال زندگی مشترک دربرابر دیدگان فرزندانش به قتل رساند.
در پاییز سال ۸۱ ، خانوادهای در خوزستان در کیف دختر خود کارت تبریکی بدون امضاء یافتند. دختر به دست عمویش به قتل رسید. خانواده دختر قاتل را بخشیدند.
سعیده دختر ۱۴ساله بلوچستانی به دلیل شک پدر به وسیله پدر، برادر و دوستان برادرش سنگسار شد و سپس با شلیک گلوله به قتل رسید.
دلبر خسروی، دختر ۱۷ ساله، در دهی در نزدیکی مریوان، به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود، توسط پدرش سر بریده شد.
مرد ۴۶ ساله همسر صیغهای و نوجوانش را که ۱۵ سال بیشتر نداشت به دلیل سوءظن با ضربات چاقو مجروح کرد و مردی را که در خیابان با او حرف میزد، با ضربات چاقو به قتل رساند. شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران با این استدلال که او با تصور مهدورالدم بودن مقتول وی را کشته است، او را به پرداخت دیه محکوم کرد.
در لرستان، لیلا به دلیل سرباز زدن از ازدواج اجباری با پسر عمویش مجبور شد که با پسر مورد علاقهاش فرار کند. بعد از دستگیری توسط برادران و پسر عمویش به درختی بسته و به آتش کشیده شد.
در دزفول، جاسم که خود دارای سه زن بود، دختر ۱۵ سالهاش را به دلیل اینکه فکر میکرد عمویش به او تجاوز کرده، سر برید.
باز در دزفول، مردی با سوءظن به همسر دومش و با ادعای این که پسرش متعلق به او نیست، سر زن و فرزند ۷ سالهاش را برید.
در تربتجام، مردی با همدستی برادر و پسرعمویش، خواهر جوان خود را کشت و در چاه مخروبهای دفن کرد. وی پس از یک ماه با مراجعه به کلانتری خود را به پلیس معرفی کرد و دلیل این قتل را بیحیثیت شدن خانوادهاش اعلام نمود.
در سقز "شنو فرهادی" به دلیل امتناع از ازدواج اجباری به دست برادرش کشته شد.
"فرشته نجاتی" که ۱۸ سال از شوهرش کوچکتر بود و پس از دوسال زندگی زناشویی به قصد طلاق به خانه پدریاش باز گشته بود، به اتهام رابطه با مردی دیگر و بر اساس اتهامی واهی و اثبات نشده، به دست پدرش (!!!!!!) سر بریده شد. پزشکی قانونی دختر را باکره اعلام کرد. در اتفاقی که به نظر فعالان حقوق زنان در کردستان، در این استان بسیار نادر بوده است، در روز تشییع جنازه فرشته تعداد زیادی از زنان، برخلاف رسوم رایج منطقه، در مراسم حضور یافتند. این حضور غیر منتظره با حمایت مردان کرد روبرو شد و به سر دادن شعارهایی علیه قوانین تبعیض آمیز ختم شد. در این تشییع جنازه بیش از سیزده هزار زن و مرد مریوانی شرکت کرده بودند. همچنین در پی قوت گرفتن شایعه ای مبنی بر آزادی علی نجاتی پدر فرشته نجاتی که اقدام به بریدن گلوی دختر ۱۸ ساله خود کرده بود، مردم مریوان در تجمعی خودجوش در مقابل دادگستری مریوان در سی و یک مرداد ۱۳۸۷ به آزادی متهم به قتل اعتراض کردند. این تجمع که همراه باشعارهای برابری طلبانه و دفاع از حقوق زنان همراه بود با حضور نیروهای انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد وحدود سی تن از تجمع کنندگان بازداشت شدند...
در سال ۱۳۸۷ شهین نصراللهی به دست برادرش در روستای دزلی در مریوان کشته شد. در آن سال تعدادی از انجمنها و نهادهای مدنی و مدافع حقوق بشر متشکل از تعدادی از زنان مریوان ضمن محکوم کردن قتل ، تظاهرات کردند.
زهرا دختر ۷ ساله اهوازی که همراه با مادرش به خاطر اختلاف او با شوهرش (پدر زهرا) به منزل پدربزرگ مادریاش رفته بود، در بازگشت مورد سوءظن پدر خود قرار میگیرد. پدر به زهرای ۷ ساله شک میکند که شاید زمانی که او در منزل پدربزرگش بوده، مورد تجاوز داییاش قرار گرفته باشد. او با این سوءظن به دست پدر کشته میشود. وقتی ماموران به هنگام انتقال او به مرکز پلیس به دستش دستبند میزدند با تعجبی آمیخته با اعتراض می گوید: «چرا به من دستبند میزنید؟ من ولی دخترم هستم»
درشهریور سال87، خدیجه زن جوان آبادانی قصد داشت از شوهر معتاد خود طلاق بگیرد. شوهرش به محض اطلاع از تصمیم او با دو عموی خدیجه تماس میگیرد و به آنها میگوید خدیجه با مرد دیگری رابطه دارد. دو عموی خدیجه، روزی که او به همراه خواهرش در خیابان عبور میکرد، او را میبینند. آنها خدیجه را به زور سوار ماشین خود کرده به خارج از شهر میبرند. سپس یکی از عموها دست های او را میگیرد و عموی دیگر با کارد میوهخوری شروع به بریدن گردن او میکند. خدیجه از این جنایت جان سالم به در برد. او میگوید: «هر قدر به عموهایم التماس میکردم، یکی از عموهایم فریاد میزد بگو با کدام مرد رابطه داری که شوهرت فهمیده. وقتی به آنها میگفتم: این حرف دروغ است و من همیشه مطیع شوهرم بودم، او بیشتر فریاد میکشید.». او می افزاید: «وقتی عمویم با چاقوی میوهخوری ذرهذره گلویم را می برید، احساس میکردم که آرام آرام روح از بدنم خارج میشود. حتی حنجره و تارهای صوتیام بریده بود ولی بدنم هنوز حس داشت. تا شعاع یکمتریام خون ریخته بود. هنوز اندک جان و رمقی برایم مانده بود. موبایل خواهرم را زیر آستین لباسم محکم نگهداشتم، وقتی عموهایم فکر کردند که دیگر کارم تمام است از من دور شدند. در این فاصله با پدرم تماس گرفتم و دیگر هیچ نفهمیدم. من از مرگ برگشتم تا حق ضایعشده خود را پس بگیرم».
در فراشبند استان فارس، سوسن 17ساله که به پسر دیگری علاقه داشت، مجبور به نامزدی با پسرعمویش شده بود. سوسن با این نامزدی مخالفت میکند و به همین دلیل پدر و پسرعمویش او را با چادرش خفه میکنند...
در گرگان مردی به دلیل سوءظن به همسر ۲۸سالهاش در جلو چشمان کودکش، با پاشیدن اسید به روی همسرش او را به قتل رساند.
اینها برخی از قتلهایی ست که در پیش گفتار کتاب فاجعه خاموش، قتلهای ناموسی، از آنها یاد شده است. اما به این فهرست میتوان بازهم افزود:
رویا، ۲۲ ساله، پس از شکنجه به دست پدرش در زمین های ارتش در جاده تلو زنده به گور شد. پس از گزارش اهالی محل ماموران انتظامی رویای نیمه جان را به بیمارستان منتقل کردند و او از مرگ نجات یافت. گناه رویا آن بود که به خوردن قرص های ترامادول معتاد بود.
در اشنویه پدری دختر جوانش را که پیش از ازدواج حامله شده بود، کشت.
در اندیمشک پسری مادرش را به خاطر آن که در خیابان با مردی حرف زده بود، با توهم رابطه با آن مرد کشت.
پدر معتاد که به دختر یازده سالهاش مشکوک بود اورا شکنجه کرد و به آتش کشید. اما به گزارش پزشکی قانونی، در اتفاقی نادر، قلب دخترک از ترس ، پیش از آن که با آتش منفجر شود، از ترس ترکیده بود. دادگاه مجازات این قتل را نه قصاص، که ۱۲ سال زندان تعیین کرد. مادر سارا به دادگاه گفت به خاطر رفتار خشونت بار شوهرش از او جداشده بود، اما دادگاه حضانت دختر را به دلیل آن که بالای هفت سال داشت به پدر معتاد به شیشه سپرده بود. او گفت وقتی شوهرش شیشه می کشید به عالم و آدم مشکوک میشد.
زنی توسط همسرش از کامیون در حال حرکت به بیرون پرتاب شد.
مردی زنش را بیهوش کرد و آتش زد و بعد روی دهنش بالش گذاشت تا خفه شود و حرف نزند. البته آن زن جان داد ولی قبل از آن با بهیار بخش صحبت کرده و همه چیز را تعریف کرده بود. آن مرد با پرداخت چهار میلیون تومان دیه آزاد شد.
... و این قافله را سر باز ایستادن نیست.
از: «فریادهای من»
{دفه بعد که خواسی اسم "غیرت" رو بیاری، اینا رو هم به یادت بیار}
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نتایج تحقیقی جدید در باره قتلهای ناموسی در این کشور را منتشر کرده است. برمبنای این تحقیق طی بیش از یک سال ۴۰۶ قتل ناموسی و تجاوز جنسی در افغانستان ثبت شده است.
نتایج تحقیق کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان روز یکشنبه ۹ ژوئن منتشر شد. طی یک سال و دوماه ۴۰۶ قتل ناموسی و تجاوز جنسی در افغانستان به ثبت رسیده است
به گزارش بخش دری دویچهوله، خانم سیما سمر، رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، در یک کنفرانس خبری در کابل در این باره گفت هدف از این تحقیق رسیدگی به قتلهای ناموسی و تجاوز جنسی در کشور و همچنین “بازتوانی قربانیها در جامعه” است.
به گزارش رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان این پژوهش در آغاز سال ۱۳۹۱ آغاز شده و در پایان ماه فوریه سال ۱۳۹۲ به پایان رسیده است.
این گزارش زنگ خطر است
ثریا صبحرنگ، مسئول حمایت از حقوق زنان در کمیسیون حقوق بشر افغانستان در باره نتایج این تحقیق گفت این گزارش زنگ خطری است برای مسئولان افغانستان. او در ادامه گفت همواره تاکید میشود که افغانستان سرزمین قهرمانان و دلاوران است، اما این نکته انکار میشود که “افغانستان سرزمین زنان و دختران رنج دیده، ستم کشیده، به حاشیه کشیده شده و سوختانده شده هم است”.
به گزارش بخش دری دویچهوله، براساس تحقیق کمیسیون حقوق بشر افغانستان در بیش از یک سال گذشته ۲۴۳ مورد قتل ناموسی و ۱۶۳ مورد تجاوز جنسی در افغانستان ثبت شدهاست. مسئولان کمیسیون حقوق بشر افغانستان میگویند به دلیل حساسیتهای شدید در کشور بیشتر موردهای قتل ناموسی و تجاوز جنسی ثبت نمیشوند.
این تحقیق نشان میدهد که حدود چهار درصد قربانیان تجاوز جنسی به قتل رسیدهاند. در این تحقیق همچنین اعلام شده که خویشاوندان و وابستگان زنان قربانی پیگیری این موردها را “شرم و ننگ” دانسته و به همین دلیل این زنان را کشتهاند.
خانم صبحرنگ گفت پانزده درصد از این زنان قربانی، به دلیل فرار از منزل و ۸/ ۳ درصد آنها به دلیل تن ندادن به ازدواجهای اجباری به قتل رسیدهاند.
او در باره یکی از نمونهها گفت: «یک دختر ۱۳ ساله به دلیل این که نخواسته با یک مرد ۵۰ ساله ازدواج کند، به کمیسیون حقوق بشر و ریاست امور زنان مراجعه کرد. او (اما) به خانوادهاش تحویل داده شد و برادرش با تبر گردناش را قطع کرد»
براساس این تحقیق ۹/ ۱۱درصد زنان قربانی به دلیل ابراز علاقه به کسی و تصمیم به ازدواج با او کشته شدهاند. در چنین شرایطی خانواده این دختران با ازدواج او موافقت نمیکردند.
در این پژوهش همچنین آمده است که ۵۷ درصد زنان قربانی حاضر نشدهاند در باره حوادث جنسیای که بر سرشان آمده توضیحی بدهند.
آمار متجاوزان جنسی نشان میدهد که به ۱۷ درصد زنان قربانی از سوی خویشاوندان، ۱۰ درصد از سوی همسایهها، چهاردرصد از سوی پدر، دو درصد توسط برادر، یک درصد توسط عمو و یک درصد از سوی وکیل عقد نکاح، تجاوز شده است.
مسئولان کمیسیون حقوق بشر میگویند به دلیل حساسیت موضوع با مشکلات بسیار موفق شدهاند تنها ۱۲۷ موضوع قتل ناموسی و تجاوز جنسی را ثبت کنند.
در این پژوهش از دولت افغانستان خواسته شده دادگاههای خانوادگی در ولایتهای این کشور ایجاد و مرتکبان چنین جرمهایی را براساس قانون مجازات کند.
_
?
واقعا عجب تاپیک پرمحتوا و جامعو کاملی در باب غیرت و بی غیرتی زدی تشکر دوست عزیز حالا اون دسته کاربرای باغیرت چه اون دسته کاربرای بی غیرت با خوندن تاپیک به درک بهتر و عمیق تری به مسله غیرت و بی غیرتی میرسند. ?
کاملا درسته
نخست سپاس بابت تلاش هایی که برای تنظیم این متن انجام دادید;مدت ها بود که به همچین تاپیکی برای روشن سازی و این موضوع نیاز بود که افتخارش به شما رسید (clap)
خوبیِ متن هم اینه که به خیلی از موضوعات بحث برانگیز در این زمینه اشاره شده و با اطلاعات کافی ابهام زدایی شده است.امیدواریم کسانی که دم از این قبیل تعصبات می زنند،متن این تاپیک را مطالعه بفرمایند(امیدواریم ? ).همچنین امیدواریم که بخاطر دیدگاه بعضی افراد،جان و زندگی بعضی دیگر از افراد به خطر نیافتد…
کاملا درسته
یه کالبد شکافی دقیق رو کلّهی شما دوتا لازمه تا ببینیم تو مختون بجای مغز، دقیقن چی هس که خیال دارید زن با کشته شدن بخاطر مسائل ناموسی یه دفه راحت میشه! اونم مُردن با روشهایی مث اسیدپاشی، زندهزنده آتیش گرفتن، بریده شدن گلوش، سنگسار و...
بهرحال قبل مرگتون این وصیتو بکنین شاید نتیجهی این کالبدشکافی به نفع جامعه بشریت برا خلاص شدن از شر امثال شماها تموم شد
ممنون دوست عزیز. امیدواریم...
نخست سپاس بابت تلاش هایی که برای تنظیم این متن انجام دادید;مدت ها بود که به همچین تاپیکی برای روشن سازی و این موضوع نیاز بود که افتخارش به شما رسید (clap)
خوبیِ متن هم اینه که به خیلی از موضوعات بحث برانگیز در این زمینه اشاره شده و با اطلاعات کافی ابهام زدایی شده است.امیدواریم کسانی که دم از این قبیل تعصبات می زنند،متن این تاپیک را مطالعه بفرمایند(امیدواریم ? ).همچنین امیدواریم که بخاطر دیدگاه بعضی افراد،جان و زندگی بعضی دیگر از افراد به خطر نیافتد....خوشحالم بعد مدتها باز مارو از حضور گرمت بهرهمند کردی گلپسر قندعسل
اون جمله عاخرتم به طرز هوشمندانه و خفنی خوب اومدی. اصل کلام مام همین بود ?
سلام
حیوانات هم جفتشون رو با کس دیگه تقسیم نمیکنن و براش میجنگن
خلاصه راز بقا اینه که برای کردن باید جنگید…
ما ادما هم در اصل حیوونیم
شما یه مرد قوی از نظر فیزیولوژی و ژن پیدا کن که به شریک جنسیش غیرت نداشته باشه…تستسترون بالا باشه و مرد در اصل و همینطور جنگنده
همونطور که گفتم برای کردن باید جنگید مثل حیوانات…
بیغیرت های الان جامعه هم کثیرول جلاق هستند و بس
که فاقد روحیه جنگدگی هستن و با ارث و میراث پدر زن گرفتن و حس تملک و مالکیت ندارن و …
بر اساس قانون طبیعت که قوی ضعیف رو از بین میبره این مساله هم همینه مرد از نظر جسمی مالی قویه و بر زن تسلط داره
اگه بیغیرتی رو فانتزی در نظر بگیریم …
فانتزی گرایی هم با ملجوقیت در ارتباطه
دنیای واقعی و سکس واقعی با فانتزی و تخیل فاصلش زیاده
این فانتزی هم محدوده به پشت اینترنت و فیلم و داستان تو دنیای واقعی موجود نیست
مگر کاسب های زوج که شبی دو تومن میگیرن
اینکه میان کیربه دستان و کسخیسان کسی هست به این روشنی و پرمغزی آفرین
بدور از توهم توطیه در تمام متن جای برنامه ریزان کلان جهانی خالیست قدرت یا قدرت هایی که نرخ شخصیت ایرانی را با کمترین هزینه و در کوتاه مدت ترین زمان تاریخی بدین حد کاهش دادند
من و شما که با هم مشکلی نداریم زحمت شما برای کسانیست که نمیدانند که نمیدانند و یا نمیخوانند یا میخوانند و همچنان خودشانند
اصولا اعمال اجبار و فشار بر هر موضوعی آن موضوع را زیرزمینی میکند و آیا ما درست یا غلط در جبر رابطه و سکس و زیبایی و رقص و موسیقی و ... نیستیم؟
آبا این همه خوبی یاد شده الان بی دلیل ریزرمینی نشده؟
از تمام متاهلینی که این فانتزی را دارند بپرسید اگر کسی مزاحم همسرشون شود غیر از برخورد چه میکنند؟
این کلاف سردرگم مثل کلاف های اقتصادی و سیاسی و فزهنگی و ... جز با تغییر یافتن ذهن من ایرانی بازشدنی نیست
مشکل ماییم که نه بازی را میشناسیم نه زمین بازی نه حریف را مشکل سیستم یا فرد نیست مشکل ماییم
سیستم و افراد مشغول انجام کارهای خودند که شده تورم مهار شده رکود بیسابقه امنیت اعتبار کم و بیش و...
دعا کنیم مخالفین حوصله خواندن متن بخصوص طولانی ورزیدگی ذهن برای فهم بهتر کلاس رفتاری برای پدیرش واقعیت داشته باشند
باز هم ممنون
خلاصه راز بقا اینه که برای کردن باید جنگید…
ما ادما هم در اصل حیوونیم
شما یه مرد قوی از نظر فیزیولوژی و ژن پیدا کن که به شریک جنسیش غیرت نداشته باشه…تستسترون بالا باشه و مرد در اصل و همینطور جنگنده
همونطور که گفتم برای کردن باید جنگید مثل حیوانات…
بیغیرت های الان جامعه هم کثیرول جلاق هستند و بس
که فاقد روحیه جنگدگی هستن و با ارث و میراث پدر زن گرفتن و حس تملک و مالکیت ندارن و …
بر اساس قانون طبیعت که قوی ضعیف رو از بین میبره این مساله هم همینه مرد از نظر جسمی مالی قویه و بر زن تسلط داره
_
دنیای واقعی و سکس واقعی با فانتزی و تخیل فاصلش زیاده
این فانتزی هم محدوده به پشت اینترنت و فیلم و داستان تو دنیای واقعی موجود نیست
مگر کاسب های زوج که شبی دو تومن میگیرن
_
دوست مجلوق گرامی
اگه خودت همهی فعالیت جنسیت تنها به جق زدن پشت اینترنت خلاصه میشه دلیل بر این نیس که فک کنی همه همینطورن.
عرض شد ذائقهی جنسی افراد با هم متفاوته و شیوههای کسب لذتشون متغیر
اینکه میان کیربه دستان و کسخیسان کسی هست به این روشنی و پرمغزی آفرین
بدور از توهم توطیه در تمام متن جای برنامه ریزان کلان جهانی خالیست قدرت یا قدرت هایی که نرخ شخصیت ایرانی را با کمترین هزینه و در کوتاه مدت ترین زمان تاریخی بدین حد کاهش دادند
من و شما که با هم مشکلی نداریم زحمت شما برای کسانیست که نمیدانند که نمیدانند و یا نمیخوانند یا میخوانند و همچنان خودشانند
اصولا اعمال اجبار و فشار بر هر موضوعی آن موضوع را زیرزمینی میکند و آیا ما درست یا غلط در جبر رابطه و سکس و زیبایی و رقص و موسیقی و ... نیستیم؟
آبا این همه خوبی یاد شده الان بی دلیل ریزرمینی نشده؟
از تمام متاهلینی که این فانتزی را دارند بپرسید اگر کسی مزاحم همسرشون شود غیر از برخورد چه میکنند؟
این کلاف سردرگم مثل کلاف های اقتصادی و سیاسی و فزهنگی و ... جز با تغییر یافتن ذهن من ایرانی بازشدنی نیست
مشکل ماییم که نه بازی را میشناسیم نه زمین بازی نه حریف را مشکل سیستم یا فرد نیست مشکل ماییم
سیستم و افراد مشغول انجام کارهای خودند که شده تورم مهار شده رکود بیسابقه امنیت اعتبار کم و بیش و...
دعا کنیم مخالفین حوصله خواندن متن بخصوص طولانی ورزیدگی ذهن برای فهم بهتر کلاس رفتاری برای پدیرش واقعیت داشته باشند
باز هم ممنون
_
تموم حرفایی که زدی همش در حد حرف قشنگه اینم یه کف مرتب واسه سخنوری و تزایی که میدی. (clap)
تصمیم دارم روزی که به فانتزیم جامه ی عمل بپوشونم بیام شهوانی تاپیک بزنم با اونایی که مثل خودمن گپ و گفتی داشته باشم ولاغیر .حالم از بعضی از حرفا گرفته میشه ولی تو این همه مدت سکوت کردم از این به بعدم تخمم نیست افکار ادمای شهوانی.متاسفانه تو مملکت ما اکثرا ریدن به عصمت چیزی که توش هستن و نتونستن نقش خوبی داشته باشن از هرموضوع یا سمت یا هرچیزی که هست . روابط و امیال سکسی مام به همین منواله.چون طاووس میخوام جور هندوستان میکشم.ولی اینجا تخمی تر از اونه که ادم فکرشو میکنه و اب تو هاون کوبیدنه.خیلی قدیمی نیستم ولی روشنفکر اینجا زیاد دیدم که خوش درخشیدن بعد یه مدتم فیتیله رو پایین کشیدن.بازم لایک به انرژی و وقتی گذاشتی.
کاملا درسته
اگه یه پسر این حرف و میزد اصلا تعجب نمی کردم ولی مگه تو دختر نیستی؟
حقارت و حماقت تا این اندازه تشویق داره…به قول یه شخصی «ببخشید باید به نفهمیتون احترام گذاشت ? »
قبل از هرچیز قتلهای ناموسی مرسوم شدیدا محکوم
اما درمورد مطالب ابن تاپبک دونکته:
اول اینکه نتیجه این حرفها اینه که ما معیار مستقلی برای سنجش خوبی و بدی خارج از اراده آدمها نداریم. یعنی افعال حسن و قبح ذاتی ندارن! چبزی که اشاعره به خدا نسبت میدن و خیلی ها قبول ندارن رو برای آدمها تصور میکنی?!!
دوما در هدفمند بودن و برنامه ریزی این سایت برای اهانت به بعضی چیزها تردیدی نیست. نگاهی کنید به عناوینی که در بخش عکسها انتخاب میشه. نصف عکسها اسمشون اشاره ای داره به مقدسات اسلام یا چیزهایی در جمهوری اسلامی. با مشکلاتی که با حکومت ایران دارید کاری ندارم که البته اون هم روش نقدش این نیست. اما اهانت های کثیف و حیوانی که به قرآن و اسلام و بزرگان اسلام میشه با هیچ معیار انسانی و عقلی جور در نمیاد
درود بر دوست بسیارمحترم، دانا، روشن فکر و عزیزم
مثل همیشه تایپیکی پراز محتوا، آگاهی و حقایق تلخ، ایکاش امکان پخش و خواندن آن برای همه بخصوص فریب خوردگان مغرور و مقلدی که چشم خودرا به حقایق زندگی بسته و ایده ای مسموم و مسخره را آرمانی مقدس می پندارند، وجود داشت و همه این عزیزان میتوانستند برای لحظاتی به دور از تعصب و در آرامش خلوت خود مطالب آن را خوانده و در مورد آن به تفکر و اندیشه میپرداختند. ایکاش آن هم وطن محترمی که کشتن را تنها راه موجود میداند و به این رفتار وحشیانه فخر هم میورزد میتوانست برای لحظاتی خودش را در قالب آن موجود ضعیف و مظلوم قرار داده و از دید او به مسائل نگاه میکرد مگر نه اینکه او هم انسانی است با همه خصوصیات و تمایلاتی که ما داریم و تآمین آنها را حق مسلم خود میدانیم. چه کسی گفته زن به خاطر ضعیف و ظریف بودن هیکل خود باید پا روی تمامی نیازها، شهوات و خواهش های قلب خود گذاشته و همه عمر برده مردش باشد و بدون اجازه او یک لیوان آب هم نخورد. گناه این موجود که از اول تاریخ زیر بار سنگین انواع تبعیض و ستم گریها جان کنده، چیست جز اینکه ناخواسته و ندانسته به واسطه وجود یا عدم وجود یک کروموزوم به نام زن قدم بر این کره خاکی گذاشته و سراسر عمر باید تاوان این انتخاب سیاه را بپردازد.
داداش گلم شرمنده که با حرفهای بی سروته تایپیک قشنگت را خط خطی کردم به امید آن روز که مردان این سرزمین به درک درستی از حقایق رسیده و در مسیر درست قدم بردارند
_
درود بر شما دوست فرهیخته و گرامی ?
شاشو یکی باید خودش مرد باشه که اسم مردان سرزمینم بیاره…ریقوخان این همه جوون کشته دادیم که دشمن نیاد به ناموسمون دست درازی کنه اوونوقت کونی مثل تو میخواد مردها خودشون زنهاشون رو تقدیم این و اون کنن امنهم به نام روشنفکری؟ای ریدم به مغز روشنفکر تو و صاحب تاپیک
_
فعلن همین که یکی مث تو رو ریدن تو این جامعه کافیه.
نیازی نیس خودتم از دهنت برینی برا بقیه.
_
امید مام اینه که بیتأثیر نباشه دوست عزیز.
رو یه نفرم تاثیر بذاره من وظیفهمو تا حدی انجام دادم.
شاشو یکی باید خودش مرد باشه که اسم مردان سرزمینم بیاره…ریقوخان این همه جوون کشته دادیم که دشمن نیاد به ناموسمون دست درازی کنه اوونوقت کونی مثل تو میخواد مردها خودشون زنهاشون رو تقدیم این و اون کنن امنهم به نام روشنفکری؟ای ریدم به مغز روشنفکر تو و صاحب تاپیک
یک:کجای این تایپیک یا حرفهای من صحبتی از دشمن اومده که شما حرف از دشمن میکشی وسط،
دو:نظرت با اینکه پرت بود و هیچ ربطی به قضیه نداشت ولی همون هم میتونستی بدون فحش ناسزا منظورت رو برسونی و خودت رو پست تر از آن چیزی که هستی نشون ندی
سه:برگرد از بالا یکبار دیگه مطالب رو بخون و در موردش فکر کن، صحبت تجاوز و مزاحمت و زور نیست پای هیچ دشمنی هم این وسط نیست حرف خواهر و مادر ماست که در آتش جهل و تعصب امثال تو گرفتار شده، ذره ذره میسوزند و به خاکستر تبدیل میشوند
زنتو بخوای با دیگران تقسیم کنی
عین اینه که ماشین صفرتو چند تا سوئیچ بدی به درو محل و همسایه هر کی خواست سوارش شه احیانن بماله اینور اونور و به اصطحلاک بندازتش…
زن هم نوعی ماله
ادم طبیعی مالشو با غریب شریک نمیشه
چه برسه به زنی که کلی بالاش خرج کردی…
جنبه مالیش بود
معنویش به کنار
عین اینه که ماشین صفرتو چند تا سوئیچ بدی به درو محل و همسایه هر کی خواست سوارش شه احیانن بماله اینور اونور و به اصطحلاک بندازتش…
زن هم نوعی ماله
ادم طبیعی مالشو با غریب شریک نمیشه
چه برسه به زنی که کلی بالاش خرج کردی…
جنبه مالیش بود
معنویش به کنار
_
خب حماقت امثال تو هم دقیقن همینجاس که خیال میکنید زن هم نوعی ماله.
زن ماله و غنیمت
چون با مال بدست میاد والا شرت کپک زدش هم نصیب نمیشه:))
واسه چیزی که ادم خرج میکنه و زحمت بالاش کشیده حس مالکیت و نوعی تنازع بقا داره
عین اینه که ماشین صفرتو چند تا سوئیچ بدی به درو محل و همسایه هر کی خواست سوارش شه احیانن بماله اینور اونور و به اصطحلاک بندازتش…
زن هم نوعی ماله
ادم طبیعی مالشو با غریب شریک نمیشه
چه برسه به زنی که کلی بالاش خرج کردی…
جنبه مالیش بود
معنویش به کنار
“بحث سر تقسیم و به اشتراک گذاشتن زن و همسر نیست، مشکل ما سکس ضربدری و این حرفها نیست، من نمیدونم چرا تا حرف غیرت زده میشه، فوری بحث ضربدری پیش میاد؟
برادر من، کارها و برخوردهای تعصب آمیز رایج بین مردم که به اسم غیرت شهرت پیدا کرده و این همه جنایت و قتل را پدید آورده، مشکل آفرین شده، حقوق پایمال شده زنان در سایه این حکم جامانده از قرون وسطی است که کار را به اینجا رسانده، وگرنه سکس ضربدری یا هر مورد مشابه، امری کاملاَ شخصی و خصوصی است که هر شخص نظر خودش رو داره و برای خودش هم محترمه، حریم خصوصی شما جزو اختیارات شماست و از آن ناحیه ایرادی به شخص وارد نیست”
شاشو یکی باید خودش مرد باشه که اسم مردان سرزمینم بیاره…ریقوخان این همه جوون کشته دادیم که دشمن نیاد به ناموسمون دست درازی کنه اوونوقت کونی مثل تو میخواد مردها خودشون زنهاشون رو تقدیم این و اون کنن امنهم به نام روشنفکری؟ای ریدم به مغز روشنفکر تو و صاحب تاپیک
یک:کجای این تایپیک یا حرفهای من صحبتی از دشمن اومده که شما حرف از دشمن میکشی وسط،
دو:نظرت با اینکه پرت بود و هیچ ربطی به قضیه نداشت ولی همون هم میتونستی بدون فحش ناسزا منظورت رو برسونی و خودت رو پست تر از آن چیزی که هستی نشون ندی
سه:برگرد از بالا یکبار دیگه مطالب رو بخون و در موردش فکر کن، صحبت تجاوز و مزاحمت و زور نیست پای هیچ دشمنی هم این وسط نیست حرف خواهر و مادر ماست که در آتش جهل و تعصب امثال تو گرفتار شده، ذره ذره میسوزند و به خاکستر تبدیل میشوند
اتفاقا به ادمهای بیغیرت مثل تو باید فحش داد چون تنها کاربرد فحش همینجاست…تو چه خری هستی که اینطور حرف میزنی که چی حق زنه ؟؟ ناموس ما با مال تو فرق داره.زنان ما از غیرت داشتن ما لذت میبرن ولی ناموس تو از بیغیرتی تو و کیر رهگذران …
عذر آدم هایی مثل شما پذیرفته است چرا که مغز و ذهن شماها بیشتر از این توان و قدرت فهم مسایل رو نداره، همون بهتر که تو عالم خودتون باشید. هروقت هم حوصله ت سر رفت بیا همین جا، به من فحش بده
داداش گلم، زحمت و هزینه ای که برای این تایپیک ها بعهده میگیری قابل تقدیر است و تحسین برانگیز، ولی حیف که بیشتر این مردم هنوز در حال و هوای قرن یک و دو به سر برده و با همون افکار فسیل زندگی میکنند، همه زندگی و فعالیت مغزی این جماعت در سکس با ناموس دیگران و حفظ ناموس خود از سکس با دیگران، خلاصه میشود، این وسط کسی هم، خلاف میل آنها عمل کرد، اگر دسترس بود که درجا خفه اش میکنند، نشد با انواع فحش و ناسزا، بحث را تمام میکنند چرا که از این بیشتر بارشان نیست