من مستم و این مستی من مستی می نیست
چون یاد جمال تو کنم مست شوم من 🥂🚬
به قول شاعر
“راست گفتی بهم همیشه ولی من
جز از رقصِ زیرِ بارون خیری ندیدم
صد بار گفتم این بار بارِ آخره
مَستیم از شراب نبود که بخواد بپره”
مستي ما مستي از هر جام نیست
مست گشتن کار هر بد نام نیست
ما ز جام دوست، مستي مي کنیم
خویش را فارغ ز هستي مي کنیم
سر قتل عام دارد نگهت، زفرط مستی
تو به این سیاهدل گو که می اینقدر ننوشد
طرب نائینی
گفتی مستی …میخوام یه شراب خرما بزنم ببینم خوب در میاد یا نه
↩ Mastewine
به پیام بازرگانی
حرکتِ ساکن رو با کدوم دکمه نوشتی؟
با گوشی یا لپتاپ؟
↩ Mastewine
من و مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم
هر یک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه
هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی
وان ساقی سر مستی، با ساغر شاهانه
ای لولی بربط زن، تومست تری یا من؟
ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم که رفیقی کن با من که منت از خویشم
گفتا که به نشناسم من خویش ز بیگانه
گفتم زکجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرقانه
نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا، نیمیم همه دردانه
من بیدل و دستارم در خانه ی خمارم
یک سینه سخن دارم این شرح زهمیانه
تو وقف خراباتی دخل ات می و خرج ات می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه
مونالا
گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود
بدیدم و مشتاق تر شدم
می توانستم گیلاسم را تا نیمه از شرابِ کهنه پر کنم
می توانستم یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم
و آرام آرام خمارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم
می توانستم پا برهنه
کوچههای باریکِ باغ را بدوم
می توانستم دامنم را پر از شکوفههای یاس کنم
و مست شوم …
مستِ مستِ مست
اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم …
مستِ مستِ مست.
↩ Ado_Den_Haag
نميخوام تو ذوقت بزنم 😄
تو زورو
تو برنده