مشــــدیه 4 تا مهمون تهرانی میرن خونش
صبح ﺧﺎﻧﻤﺶ چایی ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽﮐﻨﻪ، ﻭﻟﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﻪ ﺷﮑﺮ ﻧﺪﺍﺭه بریزند تو چایی،
ﻣﯽﮔﻪ: ﺧﺎﻧﻡ، ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ، ﻣُو ﺧﻮﺩُﻡ ﺩﺭﺳﺘﺶ ﻣُﮐـُﻧﻢ
ﭼﺎﯼﻫﺎ ﺭﻭ ﺗﻠﺦ ﻣﯽﺑﺮﻩ ﺟﻠﻮﯼ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻣﯽﺫﺍﺭﻩ ﻣﯽﮔﻪ:
اعیال مـُو ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎییا ﺷﮑﺮ ﻧـِﺮﯾﺨﺘـَه ﺑﯿﺒﯿﻨـُﻢ ﻗﺴﻤت ﮐﯽ ﻣـِرَه دِفِه ﺑﻌﺪ ﺑـِﺮِﻢ ﺧانـَه شان
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎﺷﻮﻥ چایی ﺭﻭ ﻣﯽﺧﻮﺭﻥ، ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﺵ ﺩﺭﻧﻤﯿﺎﺩ.
میدونسی تو برخی مطالب میشه لیسکها رو دید و برخی هارو پیداکرد ک گوزن رو ب شقایق ربط میدن
ولی عکسه منو کشت 🙄
نمیر نمیر ?