با عرض پوزش از شیخ اجل سعدی
باب اول در ستایش ممه:
منّت ممه را عَزّ وجَل که مالیدنش موجب شهوت است و به دهان اندرش مزید لذت.
هر ممه ای که به دهان می رود ممد حیات است و چون در می آید مفرح ذات
پس درهر بدن دو ممه موجود است و بر هر یک مکشی واجب.
از دست و دهان که برآید؟ کز عهده هشتاد به بالا به در آید.
بنده همان به که به مالیدنش/ داف خودش را به حشر آورد/ ورنه بدانند همه اهل دل / خشتک ات از پای به در آورد.
در ستایش کیر :
منت کیر را عز وجل که راست قامت است و به سوراخ اندرش مزید قدرت ، هر تلمبه ای که فرو می رود محرک پروستات است و چون بر می آید پاشنده آب حیات . زیر هر کیر، دو تخم موجود است و بر هر یک ساکی واجب.
از دست و دهان که برآید؟
کز عهده آوردن آبش به در آید.
باران آب پر فشارش به دختران رسیده و پرده کون و کس و ممگان را دریده.
در ستایش کون :
منت کون را عز و جل ، که ریدنش موجب راحت است و به کیر اندرش مزید نعمت ، هر لرزشی که به خود می دهد مایه نشاط است و چون بزرگ می گردد ممد شهوات ، در هر کون دو لمبه موجود است و بر هر یک تلمبه ای واجب .
بنده همان به که به شق کردنش/
روی به گاییدن کون آورد/
تنگی و آن لرزش کون را هنوز/
کُس ، نتواند که به جای آورد.
در مدح و ثنای کُس :
منّت کُس را عَزّ وَ جَل که داخلش معدن حرارت است و به آبکیر اندرش مزید ولادت.
هر کیر که در آن فرو می رود ایجاد کننده آه است و چون بر می آید برآورنده اوه . در هر کُس دو تخمدان موجود است و در هر یک تخمکی حاضر.
از دست و زبان که برآید؟
آنگونه بلیسد که ز لذت، همه آهش به در آید.
وز کیر و دو تخم که برآید؟
شب کس بکند یکسره تا صبح بگاید .
درون تو داغ و حَشَر آفرین /برآن تنگی کس ، هزار آفرین.
جقِ هفتاد و دو ملت ، همه را عذر بنه / چون نکردند کُسی را همه کفدست زدند
بخدا سعدی الان داره تو گور بتو افتخار میکنه!
خودش به این خوبی نمیتونست درش بیاره!
از شیخنا و مولانا ابوخشتک شقشقانی نقل است که :
هر که به این سرا درآمد بر سرش گونی بکشید و پس از گایشی سخت آبش دهید و از سایز ممه اش نپرسید
که هر کُس و کانی که در این روزگار لرزد در خانقاه ما به کیرتپانی ارزد
خودش به این خوبی نمیتونست درش بیاره!
شیخ اجل سعدی هزلیات بسیار سکسی و محشری داره که در زمان خودش سایت شهوانی محسوب میشده برای خودش . متاسفانه زیاد در دسترس نیست
سعدی علاقه ی خاصی به مقعد دارد. از این رو او را میفرستم تا مقعدت را خشک خشک جر بدهد
به به چه سعادتی که تاپیک ما به قدوم استاد مزین گردید ، بسی محظوظمان کردید ، از شعف در پوستین خودمان نگنجیدندیمی .