در زبان شیرین مازنی. عبارت موس به معنای کان در زبان قزوینی می باشد. و موسی (حرزت موسی) نیز به احتمال زیاد ریشه در خاستگاه این سرزمین کهن دارد. موسی به شخصی گویند که کون بسیار می دهد. و موس موس کشیدن نیز کنایه از شخصی است که خایمالی می نماید تا در کارش گشایشی رخ دهد. و غریب موس بده شخصی است که کون به غریبه ها می دهد. و کون مبارکش را به رفقا تعارف نمی کند.
شما از موس چه می دانید…
زیر تاپیک بنگارید…
↩ روســکــا
از زمون حرزت موسی ما مردا عاشق موس شدیم والا مردا طفلک چه می دونسن موس چیه؟!
خب تخصصی شده پس نظر میدم
↩ Fuzzy01
بله ولی من موس کردن را دوست می دارم. کسی که موسده باشه را من می کنم برای اینکه او موسی شود.
تی موس ما گاییم.
را اگه شنیدید فوری در برید.
…
یعنی کونت را خودم میگام…
تی موس ما گاییم.
را اگه شنیدید فوری در برید.
…
یعنی کونت را خودم میگام…
↩ روســکــا
اینو نداریم تو مازندرانی
کاص کَش داریم که همون کصکش خودمونه
↩ Fuzzy01
استاد!
ببخشید، معذرت می خوام، این موسیر هم نشانی از آن موس دارد؟
فکر می کنم فرانسوی ها هم «موسیو» را از ما قاپیده باشند.